خلوتگاه (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶:
 
== داستان ==
گروهی از غارنوردان شامل رهبر گروه، فرانک ([[ریچارد روکسبورگ]])، پسر ۱۷ ساله‌اش جاش ([[ریس ویکفیلد]])، دوست و همراه قدیمی فرانک به نام جورج ([[دنیل وایلی]])، یک شخص پولدار به نام کارل هرلی ([[آیون گرافود]]) و دوست دختر فرانک به نام ویکتوریا ([[آلیس پارکینسون]]) و همراهانی دیگر برای اکتشاف وارد غاری ژرف به نام [[غار اسائالا]] در [[پاپوا گینه نو]] می‌شوند. ورودی این غار به صورت چاه وسیعی در میان جنگل است و از کف آن شبکه‌ای از دالان‌ها و دهلیزها ادامه می‌یابد که به گمان این غارنوردان باید در جایی به اقیانوس برسد اما بخش ارتباط غار با دریا هنوز کشف نشده‌است.
 
فرانک، رهبر گروه، که در غواصی استاد است در اعماق [[غار]] و در کناره مرز قسمت ناشناخته غار اتراقگاهی برقرار کرده و تیم او چند هفته‌ای است در آن محل سرگرم آمادگی برای پیشروی بیشتر به درون دالان‌های زیرآبی هستند.
 
فرانک و یکی از همراهان به نام جودز ([[الیسون کرچلی]]) در حال اکتشاف دالانی به نام «[[تنگنای شیطان]]» با سانحه‌ای روبه‌رو می‌شوند که به مرگ جودز می‌انجامد و این باعث مرافعه و ناهماهنگی میان گروه می‌شود. جاش نیز همواره به رفتار و به عشق [[غارنوردی]] پدر خود فرانک انتقاد دارد و منش و اخلاق پدرش را زیر سؤال می‌برد.
 
توفانی شدید در سطح [[جنگل]]، برفراز غار آغاز به وزیدن و بارش شدید می‌کند و تیم داخل غار که ارتباطشان با سطح تقریباً قطع شده‌است با ریزش شدید آب به درون دالان‌ها و [[دهلیزهایدهلیز]]های غار روبه‌رو می‌شوند. با جابجایی تخته‌سنگ‌ها بر اثر فشار آب، راه برگشت این تیم بسته می‌شود و آن‌ها ناچار می‌شوند وارد راه دیگر، یعنی راه بخش‌های ناشناخته بشوند.
 
پس از حادثه‌های مختلف که به مرگ تدریجی افراد تیم می‌انجامد فرانک و پسرش جاش به محلی می‌رسند که به هوای آزاد راه دارد اما چاله‌ای بسیار عظیم است که بالا رفتن از دیواره‌های آن و رسیدن به سطح امکان‌پذیر نیست. به هم خوردن [[تعادل روانی]] کارل هرلی به خاطر مرگ دوست دخترش و اینکه او فرانک را در این امر مقصر می‌داند باعث می‌شود که او به فرانک حمله کند و باعث مرگ او بشود.
خط ۴۹:
 
او که در این راه دشوار بیشتر با پدرش و اخلاقیات و دلایل رفتار او آشنا شده به هنگام رسیدن به سطح با خود جمله‌ای را تکرار می‌کند که دوست و همراه پدرش به او گفته‌بود: «پدرت آدم خیلی خوبی است فقط باید اول بشناسی‌اش تا بهفمی.»
 
 
== دانستنی‌ها ==