{{سرخط}}در عصر ادیان ابراهیمی و بهویژه در سه دین آخر یعنی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) بردهداری وجود داشتهاست. و عالمان دینی با آیاتی از [[کتاب مقدس]] و [[قرآن]] نفس وجودی آن را توجیه کردهاند. یکی از اسامی خداوند [[رب]] است که در مقابل [[عبد]] یا [[بنده]] قرار دارد، دو نوع بندگی وجود دارد یکی بندگی بردهای برای صاحب خود و دیگری بندگی برای پروردگاری که در جایگاه ارباب آسمانی قرار داشته و به اعتقاد این ادیان سزاوار اطاعت مطلق است و این کیفیت با اندک تغییراتی در ادیان مذکور وجود داشتهاست،دارد. در فارسی برای بردهٔ زن [[کنیز]] و برای برده مرد [[غلام]] اطلاق میشود، برده به مثابه کالایی که حقوق انسانی ندارد قابل خرید و فروش است، یک ارباب میتواند کنیز خود را در اختیار مرد دیگری بگذارد تا آن مرد از وی کام جنسی برگیرد، بردگانی که از اربابان زمینی خود میگریزند همواره در احادیث از قول محمد مطرود هستند. مسلمانان به استناد صریح آیه ۲۴ [[سوره نساء]] و آیات دیگر قرآن در جنگ با کفار حق و اجازه آن را از الله دارند که زنان کفار را به اسارت و به بردگی (کنیزی) برگیرند. البته از آنجایی که برده داری یک پدیده اجتماعی تاریخی در عرب بود اسلام تلاش میکرد با یک شیب ملایم و منطقی آن را از بین ببرد چرا که اگر اسلام اراده به از بین بردن دفعی این پدیده اجتماعی میکرد نه تنها به دلیل وابستگی شدید عرب آن روز به برده به عنوان یک کالای اقتصادی موفق نمیشد بلکه با عارضه های جدید اجتماعی همچون ازدیاد قشر بزه کار روبه رو میشد چرا که بسیاری از این بردگان در فقر شدید فرهنگی و علمی به سر می بردند و آزادی دفعی آن ها(بر فرض موق شدن اسلام به از بین بردن دفعی نظام برده داری) سبب آسیب های جدی به اجتماع میشد.
{{سرخط}}در نتیجه اسلام تلاش کرد نظام برده داری را با صدور تدریجی احکام شرعی (همچون آزاد کردن بنده به عنوان کفاره و یا آزاد شدن او در صورت آموزش دادن به کودکان مسلمان) از بین ببرد.
همچنین پیا مبر اسلام و امامان با خرید بنده و آزاد کردن او پس از القای معارف و بالا بردن سطح فرهنگی وی تلاش بی وقفه ای در جهت ازبین بردن عقلانی این نظام ظالمانه انجام می دادند