اسماعیل فصیح: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳:
|تصویر=Esmail Fasih.jpg
|نام_تصویر=
|توضیح_تصویر=
|ملیت= {{IRN}}
|همسر= '''آنابل کمپل''' (متوفی){{سخ}}'''پریچهر عدالت'''<ref name="<MN">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=467710|عنوان = تشخیص غلط اورژانس حال فصیح را وخیم تر کرد|تاریخ بازدید = ۲۶ تیر ۱۳۸۸|ناشر= خبرگزاری مهر|تاریخ = ۲۰ فروردین ۱۳۸۶|زبان=فارسی}}</ref>
|فرزندان= '''سالومه''' و '''شهریار'''<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/vdcefz8e.jh8nvi9bbj.html|عنوان = اسماعیل فصیح درگذشت|تاریخ بازدید = ۲۶ تیر ۱۳۸۸|ناشر= خبرگزاری کتاب ایران|تاریخ = ۲۶ تیر ۱۳۸۸|زبان=فارسی}}</ref>
|زمینه فعالیت= نویسنده و مترجم
|تاریخ_تولد= [[۲ اسفند]] [[۱۳۱۳]] <ref name="HO">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=91083|عنوان =
زندگینامه: اسماعیل فصیح (۱۳۱۳-۱۳۸۸۱۳۱۳–۱۳۸۸)|تاریخ بازدید = ۲۶ تیر ۱۳۸۸|ناشر= همشهری آنلاین|زبان=فارسی}}</ref>
|محل_تولد=[[تهران]]
|تاریخ_مرگ= [[۲۵ تیر]] [[۱۳۸۸]]
خط ۱۷:
 
== زندگی ==
اسماعیل فصیح‌زاده<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.chn.ir/news/?section=2&id=50739|عنوان =
اسماعیل فصیح هم به خاطره‌ها پیوست|تاریخ بازدید = ۲۶ تیر ۱۳۸۸|ناشر= خبرگزاری میراث فرهنگی|تاریخ= ۲۶ تیر ۱۳۸۸|زبان=فارسی}}</ref> در سال ۱۳۱۳ در محله [[درخونگاه]] تهران (شهید اکبرنژاد فعلی) زاده شد. پدرش ارباب حسن در چهارراه گلوبندگ کاسب بود. در دو سالگی پدر را از دست داد و اسماعیل یتیم شد. او دوران تحصیلات خود را در دبستان عنصری و سپس در دبیرستان رهنما سپری کرد.<ref name="HO">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=91083|عنوان =زندگینامه: اسماعیل فصیح (۱۳۱۳-۱۳۸۸۱۳۱۳–۱۳۸۸)|تاریخ بازدید = ۲۶ تیر ۱۳۸۸|ناشر= همشهری آنلاین|زبان=فارسی}}</ref>
 
فصیح با پرداخت پول از [[خدمت سربازی]] معاف شد و با پولی که از پدر به ارث رسیده بود برای تحصیلات عالی به [[آمریکا]]<ref>نوش‌آذر، حسین. [http://www.radiozamaneh.org/literature/2006/09/post_13.html ''ادبیات جنگ -۶؛ اسماعیل فصیح'']، رادیو زمانه، ۲۹ شهریور ۱۳۸۵ (بازبینی ۲۱ تیر ۱۳۸۶)</ref> رفت. وی در سال ۱۹۶۱ در شهر مزولا به دانشگاه مانتانا می‌رودرفت و مدرکدر [[ادبیاترشته انگلیسی]]شیمی می‌گیردفارغ‌التحصیل وشد. همان‌جاستپس کهاز ارنستاتمام همینگویدرس -به نویسنده‌ی[[سانفرانسیسکو]] معروفنقل آمریکاییمکان -کرد. رادر می‌بیند وسانفرانسیسکو با اودختری گپینروژی دوستانهبه ونام کوتاهآنابل می‌زندکمبل ازدواج می‌کند. سپساما بههمسرش [[دانشگاههنگام میشیگان]]زایمان می‌رود؛در امابیمارستان، بههمراه دلایلیبا [[مقطعنوزادی کارشناسیکه ارشد]]در راشکم نیمه‌کارهداشت رهافوت می‌کند و به تهران می‌آید.<ref>{{یادکرد وب |نشانینویسنده =حمید رضا شکوهی |نشانی=http://isnamardomsalari.ircom/fatemplate1/news/91102313115Article.aspx?AID=۸۸۵۸ |عنوان =مروری انتشاربر زندگی‌نامه‌یزندگی خودنوشتو آثار اسماعیل فصیح منتفیاسیر شدزمان | ناشر = ایسناروزنامه مردم‌سالاری|تاریخ بازدید = ۳۰ تیر ۱۳۸۸ |تاریخ بازبینی= ۲۳۱۶ دیاردیبهشت ۱۳۹۱۱۳۹۵}}</ref> پس از بازگشت به [[ایران]]، از سال [[۱۳۴۲]] در[[شرکت ملی نفت ایران]] در مناطق نفت خیز جنوب به‌عنوان کارمند بخش آموزش، به کار پرداخت و در سال ۱۳۵۹ با سمت استادیار دانشکده نفت [[آبادان]] بازنشسته شد. فصیح در مجموع به مدت ۱۹ سال در این شرکت به خدمت مشغول بود.<ref>[http://www.hamshahrionline.ir/news-85662.aspx زندگینامه: اسماعیل فصیح (۱۳۱۳-۱۳۸۸)<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
فصیح پس از یک سال کار کردن دوباره به مانتانا بازگشت و از دانشگاه مانتا مزولا مدرک [[ادبیات انگلیسی]] گرفت.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= |عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح | ناشر = مجله کلک شماره ۵۵ و ۵۶ |تاریخ = مهر و آبان ۱۳۷۳ |تاریخ بازبینی= ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵}}</ref>
همان‌جاست که [[ارنست همینگوی]] را می‌بیند و با او گپی دوستانه و کوتاه می‌زند. سپس به [[دانشگاه میشیگان]] رفت؛ اما به دلایلی [[مقطع کارشناسی ارشد]] را نیمه‌کاره رها کرد و به تهران بازمی‌گردد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://isna.ir/fa/news/91102313115 ‏|عنوان = انتشار زندگی‌نامهٔ خودنوشت اسماعیل فصیح منتفی شد |ناشر = ایسنا|تاریخ بازدید = |تاریخ = ۲۳ دی ۱۳۹۱}}</ref>{{سخ}}
پس از بازگشت به [[ایران]]، چند ماهی را در مؤسسه انتشاراتی فرانکلین به عنوان مترجم کار کرد سپس با معرفی‌نامه [[صادق چوبک]] در سال [[۱۳۴۲]] در[[شرکت ملی نفت ایران]] در مناطق نفت خیز جنوب به‌عنوان کارمند بخش آموزش، مشغول به کار شد و در سال ۱۳۵۹ با سمت استادیار دانشکده نفت [[آبادان]] بازنشسته شد. فصیح در مجموع به مدت ۱۹ سال در این شرکت به خدمت مشغول بود.<ref>[http://www.hamshahrionline.ir/news-85662.aspx زندگینامه: اسماعیل فصیح (۱۳۱۳-۱۳۸۸)<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
فصیح از آن به بعد به دلیل تخریب منزل مسکونی‌اش در آبادان به تهران مهاجرت کرد. او گهگاه در بخش برنامه‌های آموزشی زبان تخصصی و گزارش نویسی صنعت نفت خدمت می‌کرد.<ref>نمادهای دشت مشوش(۱۳۶۹)، انتشارات صفی علیشاه، پشت جلد</ref>
 
وی در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان شرکت نفت تهران به دلیل مشکل عروق مغزی درگذشت.<ref>[http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=65760 اسماعیل فصیح درگذشت] ایلنا</ref>
 
== آثار ==
اولین رمان فصیح به نام ''شراب خام'' در سال ۱۳۴۷ در [[انتشارات فرانکلین]] و زیر نظر [[نجف دریابندری]] و ویراستاری [[بهمن فرسی]] منتشر شد. مجموعه داستان خاک آشنا در سال ۱۳۴۹ توسط انتشارات صفی‌علیشاه و رمان دل کور در سال ۱۳۵۱ توسط انتشارات رز منتشر شد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =م. ع، بدیع |نشانی= |عنوان=با کلک اندیشه؛ نگاهی به زندگی اسماعیل فصیح | ناشر = مجله کلک شماره ۵۵ و ۵۶ |تاریخ = مهر و آبان ۱۳۷۳ |تاریخ بازبینی=۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵}}</ref>
آثار فصیح همواره مورد استقبال کتابخوانان ایران بوده‌است. اما معمولاً کارهایش در بین منتقدین ادبی با استقبال جدی روبرو نمی‌شد. برخی دیگر او را یکی از معدود نویسندگان ایرانی می‌دانند که هم در جذب مخاطبین خاص و هم مخاطبین عام موفق بوده‌است.
سبک ساده و طنزآلود اسماعیل فصیح سبب شده که آثاری گیرا، پرکشش و عموماً پرمخاطب خلق کند.
اسماعیل فصیح از نخستین نویسندگان ایرانی است که طبقه متوسط شهری و مناسبات شهری را وارد رمان فارسی کرد.او همچنین از نخستین نویسندگانی است که در کتاب ''زمستان ۶۲'' به مسئله جنگ ایران و عراق پرداخت.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://bukharamag.com/1392.04.3633.html#more-3633 |عنوان=شب اسماعیل فصیح | ناشر = مجله بخار |تاریخ =۱۷ تیر ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی=۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ }}</ref><br />
 
آثار فصیح همواره مورد استقبال کتابخوانان ایران بوده‌است. اما معمولاً کارهایش در بین منتقدین ادبی با استقبال جدی روبرو نمی‌شد. برخی دیگر او را یکی از معدود نویسندگان ایرانی می‌دانند که هم در جذب مخاطبین خاص و هم مخاطبین عام موفق بوده‌است.بسیاری از داستان‌های فصیح در ارتباط مستقیم با تجربیات زندگی شخصی اوست. بگفتهبه گفته خودش «جلال آریان» در داستان «شراب خام»، شباهتی تمام با نویسنده دارد. چراکه در زندگی واقعی نویسنده هم ''آنابل کمبل'' اولین همسر فصیح سر [[زایمان|زا]] رفت.
عشق فصیح به آنابل و جوانمرگی همسرش، تأثیری عمیق بر او و نوشته‌هایش گذاشت.
آثار فصیح بگفتهبه گفته خودش از [[احمد محمود]]، [[محمدعلی جمال‌زاده]] و [[بزرگ علوی]] تأثیر پذیرفته‌است که خودش مستقیم به این مسئله اشاره کرده‌است. او همچنین علاقه زیادی به آثار [[صادق چوبک]]، [[فروغ فرخ‌زاد]]، و [[ارنست همینگوی]] داشت.<ref>[http://www.english.washingtonprism.org/showarticle.cfm?id=1217 فقدان اسماعیل فصیح] سوریه کبیری، واشینگتن پریسم</ref>
 
== کتابشناسی ==
=== رمان ===
* شراب خام (۱۳۴۷)
* دل کور (۱۳۵۱)
سطر ۵۰ ⟵ ۵۹:
* در انتظار (۱۳۷۹)
* گردابی چنین حایل (۱۳۸۱)
* تلخکام (۱۳۸۶) <ref>خبرگزاری مهر. [http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=510011 ''«تلخکام» تازه‌ترین رمان اسماعیل فصیح منتشر شد'']، ۹ تیر ۱۳۸۶ (بازبینی ۲۱ تیر ۱۳۸۶).</ref>
 
=== مجموعه داستان‌هاداستان ===
* خاک آشنا (۱۳۴۹)
* دیدار در هند (۱۳۵۳)
سطر ۵۹ ⟵ ۶۸:
* نمادهای دشت مشوش (۱۳۶۹).
 
=== ترجمه‌هاترجمه ===
* وضعیت آخر
* بازی‌ها؛ روانشناسی روابط انسانی اثر [[اریک برن]]
* ماندن در وضعیت آخر
* استادان داستان
سطر ۷۰ ⟵ ۷۹:
* خواهر کوچیکه اثر [[ریموند چندلر]]<ref>[http://www.iran-newspaper.com/1382/821015/html/special7.htm Iran Newspaper<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
== نمونه نثر ==
== بخشی از نوشتارش ==
بخشی از رمان ''شراب خام'' چاپ ۱۳۴۷
{{نقل قول|عمر ما هر کدام حلقه‌ای از یک زنجیر افسانه‌ای است که هرگز جسابحساب نشده. یک ایرانی به گوشه‌ای از یک نسل یک قاره جوان درس فلسفه و عرفان می‌دهد، شاید به این دلیل ساده که یک دریانورد پرتقالی،پرتغالی، راه هندوستان را عوضی رفت. بچه یک جوان تهرانی موقع دنیا آمدن در واشینگتنواشنگتن تلف می‌شود، چراکه خون یک زن نروژی مرضی از پدر معیوب خود در آنگون نروژ به ارث برده بود. دختری تبریزی در تهران آدمکش می‌شود، چراکه یک قاچاقچی در خرمشهر از دست قانون در رفت. من و ویدا یک شب عصاره گازدار تاکی را در زعفرانیه تهران خوردیم که یک تابستان زیر آفتاب شمال ونیز ایتالیا جان گرفته بود. در این فکرم که الان عصاره روح زیبای او، چشمان چه کسی را در لوس آنجلس سیراب می‌کند؟}} (شراب خام - ۱۳۴۷)
 
== منابعپانویس ==
{{پانویس|۲}}
 
== منابع ==
* {{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= |عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح | ناشر = مجله کلک شماره ۵۵ و ۵۶ |تاریخ = مهر و آبان ۱۳۷۳ |تاریخ بازبینی= ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵}}
 
== پیوند به بیرون ==
* [http://anjomanafraz.com/?p=1515 ''یادنامه اسماعیل فصیح'']
* [http://natoor.khabgard.com/?id=141262385 ''وقایع‌نگاری در چهارچوب رمان'']، یادداشتی از پدرام رضایی‌زاده، وب‌گاه ناتور.
* [http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-978847&Lang=P مصاحبه‌ای با اسماعیل فصیح] در [[ایسنا]].
* [http://www.adabiatema.com/index.php?option=com_content&view=article&id=400:-l-r-&Itemid=150 ''یادنامه به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد تولد اسماعیل فصیح'']