محمدعلی سپانلو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +نشانی+املا+مرتب+تمیز (۹.۵): + رده:منتقدان ادبی اهل ایران
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰:
}}
 
'''محمد علی سپانلو'''، مشهور به شاعر [[تهران]] <ref>http://www.dw.de/محمدعلی-سپانلو-شاعر-تهران-درگذشت/a-18445239</ref>(زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ در تهران - درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در تهران) شاعر و مترجم ایرانی بود.
 
وی در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعه‌های شعری از جمله رگبارها، پیاده‌روها، نبض وطنم را می‌گیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایق‌سواری در تهران را در کارنامه خود دارد. سپانلو آثاری از نویسنده‌های مطرح دنیا مثل [[آلبر کامو]] و [[ژان پل سارتر]] را نیز ترجمه کرده‌است. او دانش‌آموخته دانشکده حقوق [[دانشگاه تهران]] و از نخستین اعضای [[کانون نویسندگان ایران]] بود.
خط ۵۷:
== زندگی‌نامه ==
=== کودکی ===
محمدعلی سپانلو روز چهارشنبه ۲۹ آبان [[۱۳۱۹]] در شهر تهران خیابان ری به دنیا آمد. پدرش کارمند [[بانک ملی]] بود. محمد علی با داستان‌ها و شعرهایی که پدر از شاهنامه و سعدی و نظامی می‌گفت، بزرگ شد. او در سال ۱۳۲۶ به دبستان کسایی رفت و سپس به خاطر جابجایی خانه‌شان تحصیلات را در دبستان ادب و سپس در دبستان نراقی پیگیری کرد. در دبستان ادب با [[احمدرضا احمدی]] هم‌شاگردی بود. محمدعلی به واسطه آموزش‌های پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = آزاده شمس|نشانی=http://www.tajrobehmag.com/article/2378/نمی‌خواستم-بورژوا-شوم-زندگی-ادبی-و-اجتماعی-محمدعلي-سپانلو--وخاطراتش--از-محمد-حنیف‌نژاد-و- |عنوان=نمی‌خواستم بورژوا شوم؛ گفتگو با محمدعلی سپانلو | ناشر = ماهنامه تجربه شماره ۱۷ |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴}}</ref>
 
=== نوجوانی ===
خط ۹۱:
او در بسیاری از شعرهایش کم و بیش به [[تهران]] اشاره‌هایی دارد، اما در سه مجموعه «خانم زمان»، «هیکل تاریک» و «قایق‌سواری در تهران» زادگاهش را به عنوان محور اصلی شعر و در حد یک اسطوره مطرح می‌کند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2015/05/000000_l51_sepanlou_obit_books |عنوان=سپانلو و اسطوره شهر تهران | ناشر =بی‌بی‌سی فارسی |تاریخ =۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ |تاریخ بازبینی=}}</ref>
 
وی در مورد تهرانی بودن خود و علاقه وافرش به این شهر می گوید: «من پنج نسلم تهرانـــی بوده است. زمانی [[تــهران]] در اذهان منفور شده بود و بعضی می‌گفتند در تهران اجحاف و دروغ وجود دارد؛ انگار که شهر خودشانخودشـان سمبُل صداقت بوده است.
 
من پاسخ می‌دادم که صداقت و بی‌صداقتی در همه‌ی شهرها هست، اما در تهران برای شما امنیت وجود دارد؛ چون در هیچ شهری نمی‌توانید به اهالی آن بد بگویید، اما در مورد تهران هرچه که بگویید، کسی کاری با شما ندارد». <ref>http://isna.ir/fa/news/92030704045</ref>