تهمینه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا |
|||
خط ۱:
[[پرونده:Tahminah.jpg|بندانگشتی|250px|آمدن تهمینه دختر شاه سمنگان به دیدار رستم]]
در ''[[شاهنامه]]''، '''تَهمینه''' دختر شاه سمنگان (از سرزمینهای توران)، همسر [[جهان پهلوان]] [[رستم]] و مادر [[سهراب]] است. حکیم حماسه سرا، [[فردوسی]]،
{{پایان شعر}}
چند تن از بزرگان سمنگان ورود [[تهمتن]] دوران، رستم دستان را به شاه سمنگان خبر
{{شعر}}
{{ب|سزاوار او جای آرام و خواب|بیاراست بنهاد مشک و گلاب}}
خط ۱۲:
{{ب|یکی بنده شمعی معنبر به دست|خرامان بیامد به بالین مست}}
{{پایان شعر}}
در تعریف '''تهمینه''' حکیم چنین
{{شعر}}
{{ب|پس بنده اندر یکی ماهروی|چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی}}
{{ب|دو
{{ب|دو برگ گلش سوسن
{{ب|بناگوش تابنده خورشیدوار|فروهشته زو
{{ب|لبان از طبرزد، زبان از شکر|دهانش مکلّل به درّ و گهر}}
{{ب|ستاره نهان کرده زیر عقیق| تو گفتی ورا زهره آمد رفیق}}
خط ۲۳:
{{ب|روانش خرد بود و تن جانِ پاک|تو گفتی که بهره ندارد ز خاک}}
{{پایان شعر}}
رستم چون چنین دید خود را به خواب زد و آن ماهروی آرام به بالین رستم آمد. رستم که از زیبایی آن نازنین صنم خیره شده بود، نام یزدان و جهان آفرین برخواند و آن نکوروی آهسته پهلوی رستم نشست. در آن هنگام رستم چشم گشود. به حال سؤال از او پرسید: کیستی و در این وقت شب مراد و مقصود تو چیست؟ تهمینه پاسخ
{{شعر}}
{{ب|چنین داد پاسخ که '''تهمینه''' ام|تو گویی که از غم به دو
{{ب|یکی دخت شاه سمنگان منم|ز پشت هژبر و پلنگان منم}}
{{پایان شعر}}
خط ۳۱:
{{شعر}}
{{ب|به گیتی ز شاهان مرا جفت نیست|چو من زیر چرخ کبود اندکی است}}
{{از کس
{{ب|ترا ام کنون گر بخواهی مرا|نبیند همی مرغ و ماهی مرا}}
{{پایان شعر}}
سپس
{{شعر}}
{{ب|ز شبنم شد آن
{{ب|به کام صدف قطره اندر چکید|میانش یکی گوهر آمد پدید}}
{{پایان شعر}}
خط ۴۳:
{{ب|بدانست رستم که او برگرفت|وتهمتن به دل مهرش اندر گرفت}}
{{پایان شعر}}
این ازدواج از روی عشق و شهوت و افتخار انجام گرفت و [[
== جستارهای وابسته ==
|