ضرب‌المثل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ع م گ (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا
خط ۱:
[[پرونده:Dog in manger poster.jpg|بندانگشتی]]
'''ضرب‌المثل''' گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته اند،رفته‌اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااین‌حال، در سخن به‌کار می‌رود.
شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن) است.
 
== بررسی نظر کارشناسان ==
دانشمندان و زبان‌شناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل برای کلمهٔ ضرب‌المثل نیافته‌اند. گرچه در این راستا تحقیقات بسیار ارزشمندی صورت گرفته و تفاسیر معتبری نیز ارائه شده‌است. [[علی‌اکبر دهخدا]] در مقدمهٓمقدمهٔ ''امثال و حکم'' چنین می‌نویسد:
 
{{نقل قول بزرگ}}" «در زبان [[فرانسوی]] هفده لغت یافت می‌شود که در فرهنگ‌های عربی و فارسی همهٓهمهٔ آنها را «مَثَل» ترجمه کرده‌اند، و در [[فرهنگ|فرهنگ‌های]] بزرگ فرانسوی تعریف‌هایی که برای آنها نوشته‌اند، مُقنِع نیست و نمی‌توان با آن تعریفات، آنها را از یکدیگر تمییز داد."»{{پایان نقل قول بزرگ}}
 
محقق معروف، Archer Taylor، که تحقیقاتش در اوایل قرن بیستم تأثیری شگرف دراین زمینه داشته‌است، نتوانست تعریفی جهان شمول برای "امثال و حکم" پیدا کند. وی در کتاب معروف خود{{نشان|ref1}} اظهار می‌کند که تعریفی برای "امثال و حکم" نمی‌تواند وجود داشته باشد. بااین وجود تعاریف مختلفی از گذشته تا حال ارائه شده‌است که مهم‌ترینِ آنها تعریف Friedrich Seiler است. وی "امثال و حکم" (ضرب المثل) را این چنین تعریف کرده‌است:
خط ۲۶:
* کلاه خود را قاضی کردن
* کلاه خود را سفت چسبیدن
این اصطلاحات ضرب‌المثلی، بدون قرار گرفتن در یک جملهٓجملهٔ کامل، فاقد خصلت‌های ضرب‌المثل خواهد بود؛ لذا تفهیم عبارات اصطلاحیِ یادشده با اضافات مقدور است، مانند:
* پایت را تو کفش بزرگ‌تر از خودت نکن!
* از ترس، دُمش را روی کولش گذاشت و دررفت!
* بی گُدار به آب نزن که پشیمان می‌شوی!
* تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش، ... !
* تو اول برادریت رو ثابت کن
 
بنابراین، عبارات ضرب‌المثلی را می‌توان به عنوان مواد اولیه (خام) یک اصطلاح ضرب‌المثلی تعریف نمود: اصطلاحات ضرب‌المثلی، عباراتی هستند که معنا و مفهوم آنها با معنی هریک از کلماتِ تشکیل دهندهٓدهندهٔ آن، نسبت مستقیم نداشته باشد، مانند:
* گربه در انبان فروختن
* گربه را در (دَمِ) حجله کشتن
* دل دادن و قلوه گرفتن{{سخ}}
 
مفهوم و پیام این اصطلاحات مثلی با کلمات (گربه، انبان، حجله، دل و قلوه...) هیچ‌گونه رابطهٓرابطهٔ فیزیکی (ارگانیک) ندارد. به عبارت دیگر، معنی جمله از کلمات تشکیل دهندهٓدهندهٔ آن جمله قابل دریافت نیست. این اصطلاحات تصویری (مجازی) فاقد شجره‌نامه اندشجره‌نامه‌اند و ریشه و ماًخذ آنها به مرور زمان محو شده‌است.{{نشان|ref2}}
 
اشاره شد که امثال و حکم در شکل، ساختار و عمل‌کرد خود از ضرب‌المثل متمایز می‌شود و به عنوان مواد اولیه‌ای محسوب می‌گردد که باید در جملهٓجملهٔ کاملی به کار گرفته شود تا خصلت ظاهریِ ضرب‌المثل را به نمایش بگذارد. عبارات و اصطلاحات ضرب‌المثلی، با هرنوع آرایش و پیرایشی تبدیل به امثال و حکم نخواهند شد. امثال و حکم دارای سنت و اصالت لایزالی است که در اذهان عموم نقش گرفته و دارای رسالت آموزشی و حامل پیام و تجربهٓتجربهٔ زندگی است. درصورتی‌که عبارات ضرب‌المثلی به هر میزان که استقلال معنا و رسالت پیام آوری داشته باشد، بازهم به تنهایی قادر به انجام رسالت خود نیست و همیشه متکی بر جمله و پیش درآمدی توضیحی است. مع‌هذا، خط فاصل دقیقی نمی‌توان بین ضرب المثل و اصطلاح ضرب المثلی کشید، به خصوص که در زبان‌های مختلف، این خط فاصل ب ه‌طور قابل ملاحظه‌ای تغییر می‌یابد. استاد «کارل فریدریش ویلهلم واندر»، گردآورنده و مؤلف 250,000۲۵۰٬۰۰۰ امثال و حکم و اصطلاحات ضرب‌المثلی در پنج جلد، در مقدمهٓمقدمهٔ کتابش {{نشان|ref3}} به این سؤال پاسخ می‌دهد:
 
{{نقل قول بزرگ}}" «از گوشه و کنار و از زبان بعضی از منقّدان شنیده می‌شود که تفکیک امثال و حکم را از اصطلاحات ضرب‌المثلی ترجیح داده و پیشنهاد کرده‌اند که مجموعهٓمجموعهٔ «امثال و حکم» باید فقط دربرگیرندهٓدربرگیرندهٔ امثال و حکم باشد. اولاً خط فاصل بین این دو مقوله در حالات مختلف غیرقابل تشخیص و تفکیک است، زیرا یک پیام خاص در مقطعی خاص به وسیلهٓوسیلهٔ امثال و حکم، و جایی دیگر به وسیلهٓوسیلهٔ اصطلاح مَثَلی بیان شده‌است که این‌جانب با هیچ معیاری امکان تجزیه و تفکیک آنها را ندارم. دوم اینکه، رسالت ادبی و فرهنگیِ «امثال و حکم» با پیشنهاد فوق به شدت خدشه دار شده و درصورت عملی شدن چنین پیشنهادی، این مجموعه فاقد ارزش بنیادین خواهد شد."»{{پایان نقل قول بزرگ}}
 
== آیا امثال و حکم بازتاب «خصوصیات ملی است»؟ ==
خط ۴۸:
* «خوش اصل خطا نکند و بداصل وفا نکند»
* «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود!»،
اگر به منزله نمودار خصوصیات ملت آلمان در زمینه اصالت و درستکاری و همچنین کار و تلاش معرفی شوند، باید به گنجینه امثال و حکم دیگر ملل نگاهی کوتاه بیفکنیم تا به این حقیقت پی برده که دامنه اینگونه ضرب‌المثل‌ها بسیار وسیعتر از قلمرو زبان آلمانی است. بنا براین با چنین معیاری نمی‌توان توجیه و تفسیری بر خصلت و ویژگی‌های اخلاقی مردم آلمان ارائه نمود. این اصل در مورد اکثر قریب به اتفاق امثال و حکم بین‌المللی که ریشه در فرهنگ یونانی-رومی، انجیل و قرون وسطی دارند، صادق است. از پربار ترینپربارترین ضرب المثل هایالمثل‌های ایران، [[ضرب المثل هایالمثل‌های ترکی]] است.{{نشان|ref4}}
 
== تاریخ پیدایش امثال و حکم ==
 
آنچه به صورت [[دانش|علم]] در [[تاریخ]] ثبت شده‌است، اندیشه پیشگامان [[فلسفه]] در صدهاسال قبل از میلاد [[مسیح]] است. فلسفه قبل از [[سقراط]] ناظر بر علوم طبیعی بود و با اخلاقیات و [[دین]] و آئین مردم و سایر اعتقادات فکری و تربیتی آن دوران، کاری نداشت. فلاسفه تمام کوشش و توان خود را به بحث و بررسی در مورد علوم مادی و فعل و انفعالات طبیعی نموده و توجه خود را صرف علم‌الاشیاء می‌کردند. آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمی‌شد اخلاقیات و اصول اخلاقی و آراء معنوی جامعه بود. علی‌رغم بی توجهیبی‌توجهی به این مهم، از بدو تشکیل اجتماعات شهری و تمدن‌های باستانی، حتی قبل از ظهور ادیان بزرگ، انسان‌ها به ضرورت اخلاق و [[ادبیات]] و [[فرهنگ]] وابسته به آن پی برده و به اهمیت آن در زندگی خود، آگاهی داشتند. امثال و حکم نیز قبل از طبقه‌بندی علوم و قرن‌ها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشته‌است. انسان اجتماعی، از تشخیص میان خوب و بد عاجز نبوده‌است و بر اساس تجربه و برخورداری از اساطیر و داستان‌های موجود، طبق نیاز و شرایط خود، به ساختن ضرب‌المثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداخته‌است. افکار سقراط در توسعه و رشد اخلاق نقش عمده دارد. وی اخلاق را مهم تر از سایر بخش‌های علوم و به طور کلی فلسفه نظری می‌داند. [[سیسرو]] گفته‌است که سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد. این گفتار بدین معنی است که انسان را به عنوان مرکز ثقل و محور مباحثات فلسفی قرار می‌دهد. شاگردان سقراط یعنی [[ارسطو]] و [[افلاطون]] دنباله بحث اخلاق را گرفته و به آن شکل علمی و فلسفی دادند. علم اخلاق به خصوص مرهون مساعی ارسطو است که برای آن اصول و مبانی قائل شد و این قوائد را در دسترس مردم قرار داد.{{نشان|ref5}}
 
بر اساس متون تاریخی اولین‌بار ارسطو به جمع‌آوری امثال و حکم و تحقیق علمی آن اقدام نمود که متأسفانه رساله او بنام «امثال و حکم»{{نشان|ref6}}، از بین رفته‌است. در [[یونان]] باستان فلاسفه، [[شعر|شعرا]] و نویسندگانی مانند: افلاطون، [[آپولونیوس]]، [[سوفکلس]]، [[همر]]، [[آریستوفان]]، [[آیشیلس]]، [[اوریپیدس]] و دیگران با بکار بردن «امثال» در آثار خود، آن را به عنوان بخشی از ادبیات، هم ردیف امثال سایره قرار داده‌اند. نویسندگان و فلاسفه [[روم|رومی]] مانند: [[پلاتوس]]، [[ترِنس]]، [[هوراس]] و سیسرو هم نوشته‌های خود را مزیّن به امثال و حکم نموده ولی هیچکدامهیچ‌کدام به جمع‌آوری یا تحقیق در پیرامون آن نپرداخته‌اند، ضمن اینکه اکثر مثل‌های موجود در ادبیات رومی، متکی بر امثال و حکم یونانی است که بعدأ [[اروپا|اروپائیان]] به ترجمه آن‌ها اقدام نموده و به گنجینه فرهنگ عامیانه خود غنای بیشتری دادند. نویسندگان معاصر نیز با استفاده از ضرب‌المثل در آثار خود و تغییر آنها بر اساس [[ولریسم]]، چهره ایچهره‌ای طنزآمیز به ادبیات بخشیده‌اند. نویسندگانی چون [[برتولت برشت]]، [[گونتر گراس]]، [[مارتین والزر]]، [[اریش کستنر]]، [[هانس ماگنوس انسنبرگر]] و [[هاینریش بل]] در [[آلمان]] و [[صادق هدایت]]، [[محمدعلی جمال‌زاده]]، [[علی‌اکبر دهخدا]]، [[ایرج‌میرزا]] و [[عارف قزوینی]] و [[هنر|هنرمندان]] دیگر در [[ایران]]، ستارگان درخشان [[ادبیات]] و [[فرهنگ]] مردمی هستند و نامشان باقی.
 
در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه‌ای و ترواش برق‌آسای اندیشه انسان سخن‌گو بوده که به لحاظ مؤثربودن، دقیق‌بودن و دلنشین‌بودن آن در ذهن شنونده حک و سپس تکرار شده‌است. اولین گوینده یک عبارت مثلی به همان اندازه ناشناس است که گویندگان و نویسندگان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی. [[کتاب|کتب]] مقدس مانند [[تورات]]، [[انجیل]] و [[قرآن]] نه تنها یکی از سرچشمه‌های لایزال پند و اندرز می‌باشند بلکه بسیاری از امثال و حکم و اصطلاحات مثلی نیز این منابع اخذ شده‌اند. اگر [[انجیل|اناجیل عهد عتیق]] و [[عهد جدید]] را به عنوان منبع امثال و حکم و اصطلاحات مثلی شناخته‌اند، به دلیل ترجمه آگاهانه آن به وسیله نابغه زبان آلمانی، دکتر [[مارتین لوتر]]{{نشان|ref7}} است. ترجمه لوتر یک برگردان تحت‌لفظی نیست بلکه تولّدی دیگر از کتاب مقدس مسیحیان است که عناصر فرهنگی و ادبیات مردم آلمان (اروپا) در آن مؤثر بوده‌است. به روایتی دیگر، مارتین لوتر ابتدا انجیل را آلمانی کرد و پس آنگاه به مردم آلمان هدیه نمود.
 
شایان ذکر است که حیات امثال و حکم به دوران قبل از کتابت و نوشتارهای ادیبانه باستانی رسیده که بعدأ به صورت [[گفتاورد|نقل‌قول]] از گفتارهای ناب نوشته در ادبیات عتیق ملل متمدن ضبط شده‌اند. کتیبه‌های متعلق به [[سومری|سومری‌ها]] که با [[خط میخی]] نوشته شده، حاوی امثال و حکمی هستند که محققین «زبان‌شناس»{{نشان|ref8}} به کشف و ترجمه آن توفیق یافته‌اند. با توجه به مطلب فوق، هر اثر ادیبانه‌ای که ضابط امثال و حکم باشد، نباید بدون تحقیق و بررسی، منشأ و مبدأ آن مَثَل تلقی گردد. بسیاری از امثال پیش از اینکه در آثار نویسندگان یا شعرا ظاهر شوند، مدت‌ها در زبان و گویش عامیانه مردم رایج و سایر بوده و همانند [[افسانه|افسانه‌ها]] و قصه‌ها، سینه به سینه نقل شده‌اند. در کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره و اصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت. از این طریق نیز بسیاری از اشعار مردم‌پسند به لحاظ تکرار مداوم و انتشار آن‌ها در دور و نزدیک، به قلمرو امثال و حکم راه یافته و با اقبال مردم مواجه شده‌اند. اکثر قریب به اتفاق امثال و حکم اروپایی، ریشه در ادبیات قدیم یونان، روم و همچنین انجیل عهد قدیم و جدید دارد. [[قرن بیستم]] نیز زمینه‌ای بسیار مناسب برای ایجاد مثل و عبارات مثلی به وجود آورده‌است. امثال و حکم و اصطلاحات مثلی ِمثلیِ متولد در قرن نوزده و بیست، در زبان‌های غیر اروپایی نیز رواج یافته‌است.{{نشان|ref9}} در سال‌های اخیر به لحاظ توسعه تبلیغات و آگهی‌های تجارتی و استفاده از امثال به منظور کسب اعتبار برای کالاهای تجاری، و نقش رسانه‌های گروهی، اصطلاحات و امثال جدیدی به مِنَصّه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم به سر نیامده‌است.
 
{{ویکی‌گفتاورد}}
خط ۶۷:
 
{{چپ‌چین}}
* Lutz Röhrich : „''Lexikon der sprichwörtlichen Redensarten''. “ Band 1-3. Freiburg im Breisgau: Herder, 2003. ISBN 978-3-451-05400-6 ''3-bändiges Standardwerk''
{{پایان چپ‌چین}}
 
== یادداشت‌ها ==
# {{پاورقی|ref1}} نام کتاب = Archer Taylor : ''The Proverb''. Harvard University Press, Cambridge (MA), ۱۹۳۱
# {{پاورقی|ref2}} منبع = Moderne deutsche Idiomatik,Wolf Friedrich,München, ۱۹۶۶
# {{پاورقی|ref3}} نام کتاب = Karl Friedrich Wilhelm Wander : Deutsches Sprichwörter-Lexikon, Brockhaus, Leipzig 1867-1880, 5 Bände [[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]
# {{پاورقی|ref4}} نام کتاب = Sprichwort, Lutz Röhrich und Wolfgang Mieder
# {{پاورقی|ref5}} منبع = تاریخ تصوف در اسلام- دکتر قاسم غنی
# {{پاورقی|ref6}} نام کتاب = Paroimia=die Parömie
# {{پاورقی|ref7}} نام نویسنده و رفورماتور = Martin Luther, ۱۴۸۳-۱۵۴۶۱۴۸۳–۱۵۴۶ [[مارتین لوتر]]
# {{پاورقی|ref8}} نام زبان شناسان = Bendt Alster / Edmund Gordon
# {{پاورقی|ref9}} «کاتولیک تر از پاپ» - «بایکوت کردن»
خط ۸۳:
 
{{دستور زبان}}
 
 
[[رده:ادبیات شفاهی]]