امیرخیز: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲:
'''امیرخیز''' یا '''امیرهقیز''' یکی از محلههای قدیمی شهر [[تبریز]] است. این محله که در بین مردم شهر به زبان محلی، «امیرهقیز» نامیده میشود، در شمال غربی تبریز واقع شده که از شمال به [[تلخهرود]]، از جنوب [[میدان چایی]]، از مغرب به [[چوستدوزان]] و [[میدان چای|میدان چائی]]، از مشرق به کوی توکلی، مفتح و محلهٔ [[دوهچی]] محدود است.<ref>{{یادکرد|نویسنده =[[بهروز خاماچی]] |کتاب = شهر من تبریز| ناشر =ندای شمس |صفحه =۱۲۵|تاریخ =۱۳۸۸}}</ref>
== وجه تسمیه ==
مشهور است که چون [[ستارخان]]، از این محله برخاسته، از این رو این محله را «امیرخیز» گویند؛ برخی نیز عقیده دارند که طایفهای که رئیس آنها «امیرقیز» بوده به این نام مشهور شده و تبدیل به محلهٔ امیرخیز شده است؛ چرا که قبل از ستارخان نیز این محله وجود داشته است. در تاریخ این محله مینویسند که در این محله شش مسجد وجود داشته است که معروفترین آنها «مسجد قصابلار» بوده که در حال حاضر این مسجد پابرجاست.
== در انقلاب مشروطه ==
در جنوب محله امیرخیز یکی از دروازههای معروف شهر از هشت دروازه به نام [[درب استانبول]] (استانبول قاپوسی) در خیابان فلسطین واقع شده است. این تنها محله ای در طرف شمال مهرانرود بود که در زمان انقلاب مشروطه، در صف انقلابیون قرار گرفته و بقیه محلات شمال شهر چون دوهچی، سرخاب، باغمیشه و ششگلان در صف مخالفان مشروطه بودند. مسجد و میدان معروف ایریلیلر، درب استانبول و ایرانچیلار یکی از مهمترین محلهای نبرد ستارخان با طرفداران شاه بود.
در خروجی محله امیرخیز به طرف میدان منجم یک مسجد و یک حمام قدیمی به نام «حمام سردار» و «مسجد سردار» وجود دارد. در کنار همین مسجد خانه ستارخان قرار داشت که روسها پس از تصرف تبریز آن خانه را با دینامیت منفجر کردند. در محاصرهٔ این محله که خانه ستارخان در آن قرار داشت، فقط ۱۷ نفر از یاران وی باقی مانده بودند.
[[نادر میرزا |نادر میرزا]] در کتاب تاریخ جغرافی دارالسلطنه تبریز مینویسد که آب این محله اندک است از این روی، باغ و باغچه نیز اندک است. طایفه ای از تجار تبریز که به شالچیلار معروفند در این محله مسجد و محله و کوی و برزن دارند، کدخدای امیرخیز محمد خان فرزند آقا فتحعلی است که پدر بر پدر کدخدایی این محله را بر عهده دارند. قنات اله وردی خان، و قنات امیر در این محله روان است ظاهراً قنات امیر همان قنات «امیرجلیل» است که نادر میرزا در کتاب خود از آن یاد کرده می نویسد کهریز امیرجلیل کهریزی است کوچک که بساتین و سراها را در میانی حکم آباد و امیره قیز سیراب و از این چشمه سرسبز و خرم است و باغ امیر هم معروف است. و نیز در بارهٔ قنات اله وردی خان می نویسد که: این کهریزی معروف بود کوی بزرگ امیرخیز تابستانها از این چشمه سیراب می شد به جهت اینکه در کنار قناتی احداث کرده بودند خشکیده ولی دو سه سال است که مالکان قنات در حال تنقیه هستند و آب آن کم کم زیاد می شود. از قدیم الایام در این محله اقسام قالی های اعلا و بسیار گرانبها میبافند و مردم خوش ذوق امیرخیز در خلق این آثار دستی گرانبها که به موزه های دنیا فرستاده می شد نقش عمدهای داشتند. علاوه بر کارخانههای قالیبافی، کارخانه معروف کبریت سازی در شرق محله امیرخیز دایر است که معروفترین کارخانه کبریت در ایران و خاورمیانه است و از نظر تولید و مصرف داخلی و صادرات بسیار فعال میباشد. در قدیم در اکثر خانه های این محله کارگاههای جوراب بافی متعددی وجود داشته است.
== منابع ==
|