جعفر تبریزی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز اصلاح ویرایشی منابع
Elessar (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات : جراحی پلاستیک
خط ۱:
'''میرزا جعفر بن علی تبریزی''' یا '''فریدالدّین جعفر تبریزی'''<ref>فضایلی ص۵۰۳</ref> یکی از اساتید [[خوشنویسی ایرانی]] در قرن نهم هجری است که با لقب '''بایسنقری''' هم از او یاد می‌شود. او بزرگترین نستعلیق‌نویس زمان خود بود. یکی از آثار معروف [[نستعلیق]] او [[شاهنامه بایسنقری]] است. این شاهنامه هم اکنون در یکی از کتابخانه‌های ایران نگهداری می شود. یکی دیگر از کارهای میرزا جعفر تبریزی [[مرقع]] نفیسی است در کتاب‌خانه [[دانشگاه توبینگن آلمان]] که می‌توان نمونه‌های بسیار عالی از [[خط ثلث]]، [[خط ریحان|ریحان]]، [[خط نسخ|نسخ]]، [[خط رقاع|رقاع]]، [[خط توقیع|توقیع]] و [[نستعلیق]] را در آن‌ها یافت.
 
او رئیس کتابخانه دربار شاهزاده بایسنقر میرزا پسرخ شاهرخ و نوهء هنرمند و هنرپرور تیمور گورکانی بود. او در نگارش هفت قلم مهارت داشت اما در نستعلیق نویسی شهرت یافت. استاد او دراین خط [[عبدالله بن میرعلی تبریزی|عبدالله]] پسر [[میرعلی تبریزی]] واضع خط نستعلیق بوده است. و از شاگردان صاحب نام او [[اظهر تبریزی| مولانا اظهر تبریزی]] است.<ref>پیدایش و سیر تحول هنر خط</ref>
 
خط ۱۱:
== فعایت هنری ==
 
میرزا جعفر در رواج خط [[نستعلیق]] کوشش بسیار نمود و در اندک مدتی آن را مقبول عام و خاص کرد <ref>منشی قمی، ص۱۶</ref> او این خط را از استاد بلاواسطه خود [[عبدالله بن میرعلی تبریزی| میرعبدالله]] فرزند [[میرعلی تبریزی]] آموخت و در آن از بانی نستعلیق، یعنی میرعلی، نیز برتر شد <ref>فضایلی ، ص ۴۵۶</ref>. او را در «خطوط اصول» شاگرد [[شمس‌الدین قطابی|شمس‌الدین قطابی مشرقی]] (متوفی ۸۱۲) بود <ref>منشی قمی، ص ۲۵</ref> <ref>فضایلی، ص ۳۲۴، ۴۵۷؛</ref> <ref>بیانی، ج ۱، ص ۱۱۶</ref>. با آنکه شهرت عمده‌اش در خط نستعلیق است خطوط دیگر را استادانه‌تر می‌نوشت <ref>فضایلی، ص ۳۲۴</ref> <ref>بیانی، ج ۱، ص ۱۱۸</ref>.
 
میرزا جعفر پیش از پیوستن به دربار [[بایسنقر میرزا]]، در تبریز در دربار [[میرانشاه بن تیمور]] به سر می برد <ref>بیانی، ج ۱، ص ۱۱۵</ref> لیکن در حقیقت تربیت یافته دربار [[شاهرخ]] [[تیموریان|تیموری]] <ref>فضایلی، ص ۳۲۳</ref> و طرف توجه و علاقه خاص پسر او بایسنقر میرزا بود، زیرا سمت استادی دبستان او را به عهده داشت <ref>عالی افندی، ص ۵۹</ref>.