سلطان ابراهیم میرزا تیموری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ابراهیم سلطان به سلطان ابراهیم میرزا تیموری که قبلاً صفحهٔ تغییر مسیر بود، منتقل شد: این نام کاملتر است و ابراهیم سلطان لقب بوده |
جز ربات : جراحی پلاستیک |
||
خط ۱:
'''ابراهیم سلطان بن شاهرخ''' یا '''ابوالفتح معزالدی''' یا '''مغیث الدین''' (۷۹۶ - ۸۳۸ق/۱۳۹۴- ۱۴۳۵م)، شاهزادهٔ دانشدوست، با ذوق و هنرمند [[تیموریان|تیموری]] و دومین پسر [[شاهرخ]] فرزند [[تیمور لنگ|امیر تیمور گورکان]] بود. وی از [[سیاستمدار]]ان، حامیان بزرگ [[هنر]]، [[معماری]] و [[
ارزش فعایتها و حمایتهایش از هنر و علوم، گاهی در سایه برادرانش [[بایسنقر میرزا]] و [[الغبیگ]] نادیده گرفته شده است.
خط ۲۰:
اندکی پس از آغاز حکومت او بر فارس، [[میرزا بایقرا]] - امیرزادهٔ تیموری - که بر [[همدان]]، [[نهاوند]] و [[بروجرد]] حکومت میکرد، بر او شورید. در ربیع الاول ۸۱۸/ مهٔ ۱۴۱۵ پس از جنگی که میان آن دو روی داد، ابراهیم سلطان شکست خورد و شیراز به تصرف میرزا بایقرا درآمد. ابراهیم سلطان ناگزیر به [[ابرقو]] عقب نشست. شاهرخ پس از آگاهی از وقوع این حوادث، نخست [[جلالالدین فیروزشاه]] را به یاری فرزند فرستاد و سپس خود با لشکریانش راه فارس در پیش گرفت. بایقرا که آمدن شاهرخ را گمان نداشت، بیمناک شد و پوزش خواست. شاهرخ او را بخشود، لیکن فرمان داد که بایقرا دیگر در آن منطقه نماند و به [[قندهار]] برود و دیگربار حکومت فارس را به ابراهیم سلطان سپرد<ref>خواندمیر، ۳/۵۹۴ - ۵۹۵</ref><ref>فصیح، ۳/۲۲۲</ref>.
ابراهیم سلطان، پس از استقرار مجدد در حکومت فارس، در ادراهٔ آن ایالت وسیع و آبادانی آنجا و رسیدگی به امور مردم کوششها کرد <ref>عبدالرزاق سمرقندی، ۲ (۱)/۲۲۲</ref>. در ۸۲۳ق/۱۴۲۰م شاهرخ که قصد رسیدگی به امور [[آذربایجان]] را داشت و با سپاه خود در [[ری]] استقرار یافته بود، ابراهیم سلطان را فرا خواند. وی پس از چندی برای یاری پدر با لشکر خود به اردوگاه او در آن شهر ملحق گردید و چون به [[سلطانیه]] رسیدند، ابراهیم سلطان مأمور تسخیر [[مراغه]] شد. یک سال بعد (۸۲۴ق/۱۴۲۱م) در تبریز به اردوی شاهرخ پیوست و با [[امیر غیاثالدین شاه ملک]] به تسخیر [[نخجوان]] مأمور گردید و چون از این لشکرکشی پیروزمندانه بازگشت، مأمور گوشمالی علیکاجالق و سید احمد دیزک <ref>یا جلگاءِ خالق و سیدی احمد: میرخواند، ۶/۶۶۰</ref> که از ترکمانان شورشی بودند، گردید و از عهدهٔ این کار نیز به خوبی برآمد و همراه امیرشاه ملک نزد پدر شتافت. در همین زمان شاهرخ که پس از سامان دادن به اوضاع شمال غرب ایران، آهنگ بازگشت [[خراسان]] کرده بود، در نزدیکی [[
چندی از بازگشت ابراهیم سلطان از آذربایجان و استقرار او در [[شیراز]] نگذشته بود که دیگربار آهنگ گوشمالی فرمانروایان [[خوزستان]] کرد و با لشکر خود بدانسو رفت. نخست [[هویزه|حویزه]] و [[دزفول]] را تصرف کرد و سپس به محاصرهٔ قلعهٔ [[شوشتر]] پرداخت، اما به دستور شاهرخ دست از محاصره برداشت و به شیراز بازگشت. در ۸۲۵ق دیگربار به آن ایالت رفت و سراسر آنجا را به تصرف درآورد و خبر آن را به آگاهی شاهرخ رساند <ref>عبدالرزاق سمرقندی، ۲ (۱)/۲۶۲-۲۶۳، ۲۸۹</ref> <ref>غفاری، ۲۱۷</ref>.
خط ۲۹:
== درگذشت ==
ابراهیم سلطان در ۸۳۸ق به بیماری سختی گرفتار شد که معالجهٔ پزشکان در بهبود او ثمری نداد و سرانجام در ۴ شوال همان سال در شیراز درگذشت. شاهرخ پس از درگذشت پسر، فرمانروایی اسمی فارس را فرزند خردسال او [[میرزا عبدالله]] واگذار کرد، ولی امور حکومت را به [[
== فرزندان ==
ابراهیم سلطان دو فرزند پسر داشت. پسر بزرگ او به نام [[اسماعیل سلطان]] در حیات پدر در ۸۳۵ ق در گذشت. پسر دوم او میرزا عبدالله در ۸۳۶ ق زاده شد. او پس از مرگ پدر در دو سالگی به حکم شاهرخ به فرمانروایی فارس رسید<ref>عبدالرزاق سمرقندی، ۲ (۲) / ۶۴۲</ref> <ref>میرخواند، ۶/۷۱۰</ref>. حکومت او در این ایالت ۱۰ سال به درازا کشید. [[میرزا سلطان محمد
خط ۵۷:
== کتیبهنگاری ==
[[کتیبه]]هایی نیز به خط او باقی است از جمله دو کتیبه به قلم ثلث، یکی متن حدیثی بر دیوار سنگی [[بقعه شاه میر علی بن حمزه]] <ref>مصطفوی، ۵۷</ref><ref>سامی، ۸۲</ref> و دومی در [[بقعه میرعلاءالدین حسین]] در شیراز <ref>بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، ۴/۴</ref>، همچنین ۳ کتیبه بر دیوار [[تالار داریوش]] در [[
|