چشمان بدون چهره: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویکیسازی رباتیک (درخواست کاربر:Yamaha5)(۷.۶) >جراحی پلاستیک، کارگردان فیلم، استاد دانشگاه، زبان انگلیسی، جشنواره فیلم، [... |
|||
خط ۱:
{{حذف زماندار/پیغام
|اهمیت= کپی کاری-
|timestamp = 20151031073140
}}
'''چشمان بدون صورت'''
یک فیلم فرانسوی-ایتالیایی سال 1960 و اقتباسی از رمان ژان رودون, به کارگردانی جورج فرانژو و بازی پییر براسور و [[آلیدا والی]] است. در طول تهیه فیلم, استانداردهای سانسور اروپا در نظر گرفته شد, با استفاده از لحن مناسب, کم کردن خشونت و حذف کردن شخصیت "دانشمند دیوانه".
این فیلم اولین اکران آمریکایی خود را در سال 1962 تحت عنوان "اتاق ترس دکتر فاستوس"، به صورت صداگذاری شده و ویرایش شده، به دست آورد. در ایالات متّحده، این فیلم به صورت "دابل فیچر" (مدیر سینماها گاهی اوقات دو تا فیلم را به قیمت یک فیلم برای دیدن قرار می دادند) با فیلم "منستر (1959)" اکران شد. اولین واکنش ها نسبت به فیلم زیاد مثبت نبود، اما بعد از انتشار در پخش خانگی بر شهرت و اعتبارش افزوده شد. منتقدین حال و حاضر، این فیلم را به علت طبیعت شاعرانه و تاثیرگذاری روی دیگر فیلمسازان، ستایش و تقدیر کرده اند.
== موضوع ==
شبی درست در خارج از شهر پاریس، خانمی سوار ماشین که از کنار بانکی واقع در نزدیکی رودخانه می گذشت، جنازه ای را درون رودخانه رها میکند. بعد از اینکه جنازه بازیابی می شود، دکتر ژنسییر، جنازه را شناسایی میکند و او شباهتی میان این جنازه و بازمانده دخترش کریستین که صورتش(که به شدت تخریب شده بود و از شکل افتاده بود) در یک تصادف که قبل از ناپدیدشدنش رخ داده و مقصر آن پدرش بود، ، مشاهده میکند. دکتر ژنسییر در یک خانه بزرگ که همجوار کلینیک او هم است، همراه با یک سری سگ [[ژرمن شپرد]] که در قفس هستند و سگهای بزرگ دیگر، زندگی می کند.
در پی خاکسپاری کریستین، دکتر ژنسییر و دستیارش لووئیس، زنی که پیشتر آن جنازه را دور انداخته بود، به خانه باز میگردند که کریستین واقعی آنجا پنهان شده بود( در فیلم توضیح داده میشود که لوو ئیس در حد مرگ نسبت به دکتر وفادار بوده، به این دلیل که دکتر صورت او را که بسیار صدمه دیده بود،به صورتی که کمترین اثر زخم برجای بماند بجز زخم کوچکی که لووئیس آنرا با گردن آویزی از مروارید پوشانده ، مداوا کرده بود). بدن متعلق به خانمی جوان بود که در اثر تلاش ناموفق دکتر برای پیوند صورت او به شمایل دخترش، مرده بود. دکتر ژنسییر قول داده بود که صورت کریستین را بازیابی کند و اصرار داشت که او ماسک به صورت بزند تا از شکل افتادگی صورت او پوشانده شود. بعد از اینکه پدرش اتاق را ترک میکند، کریستین با نامزدش، ژاک ورنون، که با دکتر در کلینیکش کار میکرد، تماس میگیرد، اما بدون اینکه کلمهای بگوید تماس را قطع میکند.
لووئیس دختر سوئیسی جوانی را به اسم "ادنا گروبر" فریب میدهد و به خانه ژنسییر میآورد. ژنسییر با کلروفرم ادنا را بیهوش میکند و او را به آزمایشگاه محرمانه خود میبرد. کریستین مخفیانه پدرش و لووئیس را میبینید که ادنا را به سمت آزمایشگاه میبرند، و سپس به پیش سگهایی که پدرش در قفس کرده بود میرود تا آنها را که همیشه مهر او به خود را پذیرفته و نسبت به ظاهرش بی تفاوت بودند، نوازش کند.
دکتر ژنسییر [[عمل جراحی]] [[پیوند پوست]] را آغاز میکند، پوست صورت ادنا را بر میدارد. دکتر با موفقیت پوست ادنا را به صورت دخترش پیوند میزند و ادنا را که حال، صورتی از شکل افتاده و باندپیچی شده دارد را بر خلاف میل او نگه میدارد.
ادنا فرار میکند، ولی به سمت مرگ خویش با افتادن از پنجره [[طبقه
ژاک تماس را برای پلیسی که در مورد پروندههای ناپدید شدن دختران جوانی با چشمان آبی و مشخصات ظاهری مشابه تحقیق میکرد،گزارش میکند. پلیس سر نخی را پیدا کرده که مربوط به زنی است که گردن آویزی از مروارید دارد، که ژاک او را لوئیس تشخیص میدهد. بازپرس پارو، ماموری که ناپدید شدن ادنا را بررسی و رسیدگی میکند، خانم جوانی به نام پولت مرودون را(که
== بازیگران ==
''''پییر براسور'''' در نقش دکتر ژنسییر، [[استاد
براسور پیش از این در فیلم دیگر کارگردان جورج فرانژو به نام "سری تکیه داده شده به دیوار(۱۹۵۸)"، باز هم در نقش اول و در نقش یک دکتر، بازی کرده بود.
خط ۲۳:
''''آلیدا والی'''' در نقش لووئیس، زنی که دستیار دکتر ژنسییر است ، خانمهای جوان را میرباید، دکتر را در عملها یاری میکند و به عنوان مادر جانشین برای کریستین مادری میکند. او در برخی عمل ها به دکتر کمک میکند، به علت اینکه دکتر در بهبود صورت او که در حادثهای که برایش اتفاق میافتد(سکانسی در فیلم برای آن نیست)، از بین میرود، تلاش میکند.
''''فرانسوا گهرین'''' در نقش ژاک ورنون، دانشجوی دکتر و نامزد کریستین. ژاک از
''''جولیت می نیل'''' در نقش ادنا گروبر، خانم جوانی که قربانی آزمایش دکتر ژنسییر میشود، که بعد از دوست شدن با لووئیس در پاریس، اتفاق میافتد. ادنا تنها دختری است که صورتش با موفقیت به صورت کریستین پیوند میخورد. حین بازیابی از جراحی به لووئیس حمله میکند و سپس از پنجره خانه ژنسییر به پایین میپرد و میمیرد.
''''الکساندر رینیو'''' در نقش بازرس پارو، یک بازرس پلیس که پرونده ناپدید شدن قربانیان ژنسییر را بررسی میکند، او
''''بئاتریس آلتاریبا'''' در نقش پولت مرودون، خانم جوانی که توسط پلیس به علت سرقت از فروشگاه دستگیر شده. به علت شباهتش با خانمی که ژنسییر ربوده بود، توسط پارو خبردار میشود که همه اتهامات او در صورت همکاری با پلیس و معرفی کردن خود به کلینیک ژنسییر، سلب میشود. او
== تولید ==
در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی، فیلمهای [[ژانر وحشت]] بریتانیایی مانند: "طلسم فرنکنشتاین(۱۹۵۷)" و "وحشت دراکولا(۱۹۵۸)" میان فیلمبازان فرانسوی محبوب و مشهور بود. در آن موقع، فیلمهای ترسناک مدرن مشابهی از طرف فیلمسازان فرانسوی برای ساختشان تلاشی صورت نگرفته بود، تا اینکه تهیه کنندهای به نام "جولز بورکون" تصمیم گرفت به بازار فیلمهای ترسناک قدم بگذارد. بورکون حقوق مربوط به رمان رودون را خریداری کرد و سمت کارگردانی را به یکی از بنیانگذاران "سینماتک فرانسوی"، فرانژو، که در حال کارگردانی اولین فیلم غیر مستند خود به اسم "سری تکیه داده به دیوارها(۱۹۵۸)" بود، پیشنهاد کرد. فرانژو در دوران فیلمهای بی صدا، زمانی که فیلمسازانی مانند جورج ملیه و لوویی فویاد فیلمهای خوبی میساختند، بزرگ شد، سپس او فرصت را غنیمت شمرد تا در همین ژانر به سینما خدمت کند. فرانژو احساس کرد که داستان فیلم مربوط به فیلم ترسناک نیست؛بلکه او دیدش از فیلم را به صورت " یک اندوه... خلق و خوی آرام تری نسبت به ترسناک دارد...درونی تر و
برای اجتناب از پیشامد مشکل با سانسور اروپا، بورکون به فرانژو اخطار کرد که از صحنههایی از قبیل داشتن خون زیاد(مغایر سانسور فرانسه)، نشان دادن آزار حیوانات(مغایر با سانسور انگلستان) و هم چنین شخصیت دانشمند دیوانه(مغایر با سانسور آلمان)، به شدت خودداری کند. تمام این سه فاکتور بخشی از خود رمان بودند، که نمایانگر یک چالش برای پیدا کردن لحنی مناسب برای نشان دادن این عاملهای داستان در فیلم بود. در ابتدا با کار کردن با کلود سوته که به عنوان دستیار اول کارگردان کار میکرد و فیلمنامه مقدماتی را معرفی میکرد، فرانژو تیم بوالو-نارسوژاک (پی یر بوالو و توماس نارسوژاک) را که رمانهایی اقتباسی از "اهریمنیها(۱۹۵۵)" اثر آنری-جورج کلوزو و همینطور "سرگیجه (۱۹۵۸)" اثر [[آلفرد هیچکاک]] را نوشته بودند، به خدمت گرفت. نویسندگان، مرکز توجه را از سمت دکتر ژنسییر به سمت دختر او، کریستین، بردند؛ این تغییر شخصیت، دکتر را در پرتوی شخصیتی مثبتتر و قابل فهمتر تصویر میکرد، و موجب کمک در اجتناب از محدودیتهای سانسوری شد.
برای کارمندان بخش تولید، فرانژو از افرادی که با آنها روی پروژههای قبلی کار کرده بود، استفاده کرد.سینماتوگرافری به نام "اوژان شوفتان"، برای رندر کردن کردن تصاویر فیلم انتخاب شد. شوفتان با فرانژو در فیلم "سری تکیه داده شده به
ژار هم
== انتشار ==
فیلمبرداری "چشمان بدون صورت" در سال ۱۹۵۹ به پایان رسید، و اولین اکرانش در ۲ مارس ۱۹۶۰، در پاریس بود.
برای پخش در امریکا در سال ۱۹۶۲ بخشهایی از فیلم حذف شد. برای آن صداگذاری به [[زبان انگلیسی]] انتخاب شد و عنوان آن به "تالار وحشت دکتر فاستوس" تغییر کرد. در تدوین و ویرایش
== پخش خانگی ==
"چشمان بدون صورت" در 9 ژانویه سال 2001، توسط "کینو ویدئو" بر روی VHS و توسط "کرایتریون کالکشن" بر روی DVD در 19 اکتبر سال 2004، انتشار یافت. DVD آن شامل اولین مستند جورج فرانژو "خون هیولاها"، توصیفی از قتلگاه فرانسوی،بود. نسخه ریجن 2 این فیلم در 21 آوریل سال 2008 توسط شرکت "سکندسایت فیلمز" منتشر شد.
ویرایش ریجن 4 آن در 2 ژوئیه سال 2007 توسط شرکت "آمبرلا انترتینمنت" منتشر شد که دیسک آن حاوی اولین مستند فرانژو به نام " خون هیولاها " بود. در سال 2013، "کرایتریون کالکشن" فیلم را به صورت Blu-ray منتشر کرد، اینبار فیلم
== پذیرش توسط عموم ==
در پی اولین انتشار فیلم، واکنش و پاسخ منتقدین فرانسوی در مورد فیلم متوسط، که از اشتیاقی آرام تا ناامیدی یا اهانت عمومی محدود میشد، به این علت که آنها عقیده داشتند که فیلم یا یک تکرار از اکپرسیونیسم آلمان یا
با بازنشر فیلم در سپتامبر 1986، در رابطه با سابقه کارهای کارگردان ها در تئاتر ملی فیلم در لندن و "سینماتک فرانسه" در فرانسه، وضعیت نقد این فیلم شروع به ارزیابی دوباره کرد. پاسخ منتقدین فرانسوی به فیلم به مراتب مثبت تر از زمان انتشار اولیه فیلم بود، که در این رابطه سردبیر مجله "کتابچه سینما"، سرژ دانی، به فیلم صفت "شگفتی" را نسبت داد.
نسخه اصلی فیلم در تئاترهای آمریکا در 31 اکتبر سال 2003 انتشار دوباره شد و با نقدهای عالی روبه رو شد. طبق 35 بازبینی که توسط "راتن تومیتوز" گرداوری شده بود، فیلم به طور متوسط با 97 درصد "فرش ریتینگ" و متوسط امتیازدهی 10/8.1. بازبینی کنندگان نسبت به طبع شاعرانه و تاثیر قوی آن بر روی شاعر و فیلمساز فرانسوی "ژان کاکتو". جاناتان روزنبام از مجله "شیکاگو ریدر"، فیلم را تحسین کرد، و در مورد آن گفت:"بی معنی و به زیبایی یک داستان افسانه ای".
خط ۵۲:
در اوایل دهه 2010، "Time Out" یک نظرخواهی را برگزار کرد که در آن تعدادی از نویسندگان، کاگردانان، بازیگران و منتقدین در آن شرکت داشتند، تا به بهترین فیلم های ژانر وحشت رأی دهند. فیلم "چشمان بی صورت" در رتبه 34 در میان صدفیلم برتر آنها قرار گرفت.
== میراث و تاثیرگذاری ها ==
این فیلم، مشتی از فیلم های اروپایی را از زمان انتشار خود تحت تأثیر خود قرار داده است. "خسوس فرانکو"، کارگردان اسپانیایی در طول دوران کاری خود فیلم هایی ساخته که متأثر از همین است. اولین کار او یک کار مشترک بین اسپانیا و فرانسه به نام "گریه ها در شب (1962) بود. داستان فیلم فرانکو در مورد یک جراح پلاستیک، دکتر اورلاف، است که برای بازسازی صورت از بین رفته دخترش "ملیسا" تلاش می کند. بازرس "ادگار تانر"، تحقیقات خود را از طریق [[دوست دختر]] دکتر اورلاف، "واندا برونسکی" به عنوان جاسوس، دنبال می کند. فرانکو در پی این فیلم نسخه های بعدی ای هم ساخت. او فیلم دیگری که تاثیر زیادی از "چشمان بدون صورت" گرفته است را به نام "بدون صورت(1988)" ساخت. "بدون صورت" هم، موضوعی مشابه دارد، ربوده شدن دختران زیبا که توسط دستیار دکتر "فلاملند(هلموت برگر)" گروگان گرفته می شوند. دکتر برای انجام [[جراحی پلاستیک]] روی صورت خواهرش، از پوست صورت زن های دزدیده شده استفاده می کند که این آزمایش ها ثمر ندارد و قربانیان صدمه دیده و می میرند. فیلم ایتالیایی " [[خون آشام]] عصر هسته ای(1961)" هم، از این فیلم تاثیر پذیرفته است، که دکتری تلاش می کند تا برای بهبود صورت دخترش، روی صورت زنهای دیگر عمل جراحی انجام دهد. این مسائل توسط پلیسی که در حال بررسی پرونده دختران جوانی که اطراف چشمانشان زخمی شده ، است مورد پیگیری قرار می گیرد.
بررسی های پلیس سرانجام او را سمت یک کلینیک جراحی پوست هدایت می کند(موضوعی مشابه در فیلم "چشمان بدون صورت").
فیلم بریتانیایی "فساد(1968)" اندکی تغییر در موضوع انجام داد، به این صورت که یک جراح پلاستیک سعی دارد که با استفاده از استخراج مکرر مایعات غده های زنان قربانی، صورت نامزدش را بازسازی کند. کارگردان اسپانیایی "پدرو آلمادوار" در باره فیلمش به اسم "پوستی که من در آن زندگی می کنم" (در رابطه با دکتر [[جراح دیوانه]] ای که بر روی یک قربانی عمل جراحی انجام می دهد) اذعان کرد که تاثیر خیلی وسعی ای از فیلم "چشمان بدون صورت" گرفته است.
این فیلم همچنین، بر روی فیلم های تولید آمریکا هم تاثیر گداشته است: "جان کارپنتر" پیشنهاد کرد که سریال "هالووین" برای شخصیت "مایکل مایرز"، از یک ماسک استفاده کند. او در باره تدارکات فیلم می گوید: "آنها هیچ پولی برای ساختن آن ماسک را نداشتند. و فیلم دقیقاً آن طور شما می بینید نوشته شده است، به عبارتی دیگر، این یک ماسک رنگ و رو رفته با شمایل صورت انسان است،
بازبینی های نسخه DVD "چشمان بدون صورت" بر روی "جان وو" تاثیر گذار بود; منتقدین جزئیات تصویری صحنه پیوند صورت در فیلم [[جان وو]] (Face/Off) را با صحنه پیوند پوست در فیلم "چشمان بدون صورت" مقایسه کردند و متوجه شباهت ها شدند. یک شباهت دیگر دراستفاده جان وو از قمری های سفید در فیلم هایش است که بسیار شبیه به شخصیت "کریستین" است که موقع فرار از آزمایشگاه قمری های سفیدی در بغل گرفته است.
در سال 2001، در مجله "VH1 Storytellers"، "بیلی آیدل" (خواننده آهنگ چشمان بدون صورت) گفت که او ایده آهنگ خود به نام "چشمان بدون صورت" را از این فیلم گرفته است. این آهنگ، اولین آهنگ آیدل بود که در جمع ده آهنگ برتر ایالات متّحده قرار گرفت.
خط ۶۳:
{{پانویس}}
* {{یادکرد ویکی|عنوان =Eyes_Without_a_Face |پیوند =https://en.wikipedia.org/wiki/Eyes_Without_a_Face |زبان =انگلیسی}}
[[رده:ویکیسازی رباتیک]]
|