هنریک ایبسن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب+تمیز (۹.۵): + رده:اهالی نروژ با نژاد اسکاتلندی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶:
}}
'''هنریک یوهان ایبسن''' {{به نروژی|Henrik Johan Ibsen}} {{رچ}} (زاده [[۲۰ مارس]] [[۱۸۲۸ (میلادی)|۱۸۲۸]] در [[اسکین]]، [[نروژ]]؛ درگذشته [[۲۳ مه]] [[۱۹۰۶ (میلادی)|۱۹۰۶]] در [[اسلو]]) [[شاعر]]، [[نمایشنامهنویس]] و
او یکی از بزرگترین استادان هنر [[تئاتر]] در تمامی اعصار، همسنگ [[سوفوکل]] و [[شکسپیر]] شمرده شدهاست.<ref>انور ۱۷</ref>
{{گفتاورد|«زیستن جنگیدن با «ترول»هاست در سردابهای دلوسر. نوشتن: خود را به داوری نشستن»<ref>انور ۱۲۳</ref>}}
==
خانواده ایبسن وابسته به سنت و مذهب بودند و میانه خوبی با پیشرفت و تجدد نداشتند. ایبسن در نوجوانی پس از ورشکستگی پدرش برای نخستین بار، طعم فقر و تنگدستی را میچشد و از این دوران به بعد، چنان به او سخت میگذرد که تا آخر عمر، همواره از فقر و درماندگی همچون کابوسی دردناک میهراسد.
سطر ۵۸ ⟵ ۵۷:
بعد از تولد او اوضاع خانواده تغییر کرد. مادرش برای تسکین پیدا کردن روحش، به مذهب روی آورد و پدرش هم دچار [[افسردگی]] شد. پس از ورشکستگی آنها در ۱۸۳۶، آنها درخانهای ویرانه در یک روستا زندگی میکردند، و روستاییان همسایه که آنها را مثل خود نمیدیدند، به چشم تحقیر و تردید به آنها مینگریستند. همین دوران باعث شد که ایبسن در بزرگسالی مردی گوشه گیر و محتاط در ارتباطاتش باشد.
شخصیتهای نمایشهای او اغلب از وضعیت خانه و پدر و مادرش گرفته شدهاند. ایبسن در کودکی به نقاشی علاقه فراوان داشت، ولی فراهم نبودن وسائل مانع به ثمر رسیدن او بود. هنریک در سن ۱۵ سالگی در داروخانهای در شهر گریمستاد به شاگردی مشغول شد. در سال چهل و شش او صاحب فرزندی نامشروع از یک خدمتکار شد. با وقوع [[جنبشهای ۱۸۴۸|انقلاب ۱۸۴۸]] در شمال [[اروپا]] ایبسن به سرودن اشعار آزادیخواهانه پرداخت. در سال ۱۸۵۰ برای ادامه تحصیل و به امید اخذ دکترا در رشته پزشکی به شهر کریستیانیا (اسلو کنونی، پایتخت نروژ) عزیمت نمود.
هنگامی که در رشته تحصیلی خود موفق نشد به نوشتن روی آورد. مطالعه تاریخ روم و توطئه "کاتلیناً و خطابههای [[سیسرون]] و همچنین شرح [[انقلاب فرانسه]] در ۱۸۴۸ باعث شد که ایبسن اولین نمایشنامه خود را در سال ۱۸۵۰ بنویسد. اولین اثر او به نام کاتلین در زمانی که ۲۲ ساله بوده منتشر شده.
در همین ایام کشمکشهای سیاسی، ایبسن را به سمت سیاست کشاند. عضو اتحادیه کارگران شد و مدتی با نوشتن مقالات سیاسی و هنری در انتشار چند روزنامه دست داشت. ولی محل روزنامه در معرض حمله پلیس قرار گرفت و کارکنان آن به استثنای ایبسن، همه بازداشت شدند. ایبسن که طبعی نقاد و حقیقت جو داشت و روحش با بند و بستهای سیاسی و تبلیغ و شعار دادن سازگار نبود، پس از این واقعه از سیاست بیزار شد و از آن دست کشید.
سطر ۶۷ ⟵ ۶۴:
یک سال بعد اول بول مدیر تماشاخانه شهر «برگن» شغلی به او داد. در طول پنج سالی که در این تماشاخانه مشغول به کار بود، سفرهای بسیاری به [[کپنهاگ]] داشت و مطالعاتی درزمینهٔ تئاتر به انجام رساند. او در این تئاتر با ۱۴۵ نمایش همکاری کرد و در این مدت او هیچ نمایشنامهای ننوشت. ولی با تمرین در تئاتر، تجارب بسیار خوبی کسب کرد که بعداً در نمایشنامهنویسی به کمکش آمد.
ایبسن از سال ۱۸۵۸ به اسلو بازگشت تا به کارگردانی در تئاتر ملی کریستیانا بپردازد. او با
او اثری به نام [[کمدی عشق]] نوشت و در آن حرمت و پاکیزگی زندگی زناشویی را مورد استهزا قرار داد.
سطر ۷۳ ⟵ ۷۰:
ایبسن در ۱۸۶۸ از [[ایتالیا]] به [[آلمان]] رفت. در آنجا او سالها وقت صرف نمایشنامه امپراتور و گالیله کرد که شرح زندگی و دوران یکی از امپراتورهای رومی ژولین مرتد بوده.
در ۱۸۷۰ ایبسن پنجاه قطعه از اشعارش را با نام «خرس شکنجه شده» منتشر میکند. سه سال بعد، قیصر و جلیلی را چاپ کرد و پس از گذشت چهار سال از انتشار این نمایشنامه، عنوان دکترای افتخاری را از دانشگاه اوپسالا دریتفت کرد و نمایشنامه ارکان جامعه را به چاپ رساند. ارکان اجتماعی داستان مرد گرگ صفتی است که خود را به لباس میشی درآورده و با تظاهر به تقوی و پرهیزکاری، مایه فساد اجتماع میشود.
در ۱۸۷۹ [[خانه عروسک
ایبسن یک سال در [[روزنامه|روزنامهها]] به مبارزه میپردازد. اما از مبارزهاش در مقابل مردم و حتی خود روزنامهها نتیجهای نمیگیرد و گوشه نشین میشود و در سال ۱۸۸۲ پس از یک سال سکوت، دشمن مردم را مینویسد و دشمن واقعی مردم را در آن معرفی میکند. ایبسن در این نمایشنامه، ضمن رد نظر اکثریت روزنامهها را نیز به باد انتقاد میگیرد. شخصیت دکتر استوکمان در دشمن مردم تا آن اندازه منطبق بر شخصیت خود ایبسن است که ایبسن به ناشرش چنین مینویسد:
«دکتر و من درست با یکدیگر توافق داریم. در موضوعهای بسیار فراوان هماهنگیم. اما دکتر کمی لجوجتر از من است.»
دکتر استوکمان درواقع همانند ایبسن یک پیشرو است که همواره قصد مبارزه با اکثریت و دفاع از اقلیت را دارد.
نمایشنامه نویس آمریکایی [[آرتور میلر]] برداشت خود را از نمایشنامه را با توجه به شرایط سیاسی [[آمریکا]] نوشت. حتی فیلم بنگالی «گاناشاترو» که همان معنی دشمن مردم را میدهد، توسط ساتیا جیت رای به صورت فیلم درآمد و جایزه اسکار را گرفت. همچنین استیو مک کویین، این نمایشنامه را در سال ۱۹۷۸ با بازی خودش، به تصویر کشاند.
مرغابی وحشی که ایبسن آنرا در سال ۱۸۸۴ نوشت، به نظر بسیاری بهترین و همچنین دشوارترین اثر ایبسن است.
ایبسن روشهای واقعگرایانه در نمایشنامه نویسی را با الهام از [[آنتوان چخوف]] رواج داد.
ایبسن در سال ۱۸۹۱ به نروژ بازگشت ولی نروژ تغییر کرده بود. خود ایبسن تأثیر بسزایی در این تغییرات داشته. دوران ویکتوریایی در حال پایان یافتن بود و جامعه به سوی مدرنیسم در حرکت بود. نه تنها در تئاتر، بلکه در تمام جامعه.
▲ایبسن در ۲۳ میسال ۱۹۰۶ در کریستیانا بر اثر سکته مغزی درگذشت. هنگامی که پرستارش میخواست خبر بهتر شدن ایبسن را بدهد، او با ناله گفت: «برای کشورم.» و درگذشت.
دوره اولیه آثار او برگرفته از اسطورهها و افسانههای نروژی بود که به زبان منظوم و شاعرانه نوشته شده بود. این آثار اگرچه حال و هوای رمانتیک دارند ولی رگههای واقعگرایی و صراحت در آنها دیده میشود. همین ویژگی سبب تمایز او از سایر درام نویسهای رمانتیک هم عصرش مانند [[ویکتور هوگو]] است.
رشد صنعت و تغییر ساختار اقتصادی در قرن نوزدهم که سوداگری در آن رشد میکند، ایبسن را به سوی تغییرات اساسی در نمایشنامههای خود سوق میدهد. در دوره دوم کار او از اسطورهها و قهرمانان افسانهای خبری نیست، بلکه این مردم عادی هستند که شخصیتهای نمایشی او را میسازند. اوج این روش در نمایشنامه دشمن مردم مشهود است.
هر هفته ۱۳۰ سالن تئاتر در سرتاسر دنیا یکی از نمایشنامههای ایبسن را بهروی صحنه میبرند. سال ۲۰۰۶ بهخاطر یکصدمین سال درگذشت ایبسن، سال ایبسن نامگذاری شد.▼
درسال ۲۰۰۶ یک نمایش از زندگی ایبسن به نام «مرگ ایبسن کوچک»، بهروی صحنه رفت.▼
در تمام عکسهایی که از ایبسن موجود است، او فقط در یک تصویر لبخند بر چهره دارد.▼
[[داریوش مهرجویی]] کارگردان ایرانی، فیلم [[سارا (فیلم)|سارا]] را بر اساس نمایشنامه خانه عروسک ایبسن ساخته است. در این فیلم شخصیت '''سارا''' همانند شخصیت '''نورا''' در خانه عروسک است و مشکلاتی مثل نورا را دارد با این تفاوت که مهرجویی به سارا پیش زمینه و فرهنگ ایرانی داده است. خود مهرجویی میگوید: «چون حال و هوای این نمایشنامه که در [[قرن ۱۹]] نوشته شدهاست، شبیه حال و هوای حال حاضر [[ایران]] است، این نمایشنامه را انتخاب کردم».▼
== اقتباس ادبی ==
▲[[داریوش مهرجویی]] کارگردان ایرانی، فیلم [[سارا (فیلم)|سارا]] را بر اساس نمایشنامه خانه عروسک ایبسن ساخته است. در این فیلم شخصیت
[[داریوش مهرجویی]] کارگردان ایرانی، همچنین فیلم [[اشباح (فیلم ۱۳۹۲)|اشباح]] را بر اساس نمایشنامه [[اشباح (کتاب)|اشباح]] ایبسن ساخته است.
▲هر هفته ۱۳۰ سالن تئاتر در سرتاسر دنیا یکی از نمایشنامههای ایبسن را بهروی صحنه میبرند. سال ۲۰۰۶ بهخاطر یکصدمین سال درگذشت ایبسن، سال ایبسن نامگذاری شد.
▲درسال ۲۰۰۶ یک نمایش از زندگی ایبسن به نام «مرگ ایبسن کوچک»، بهروی صحنه رفت.
▲در تمام عکسهایی که از ایبسن موجود است، او فقط در یک تصویر لبخند بر چهره دارد.
== آثار ==
سطر ۱۱۸ ⟵ ۱۰۴:
* [[کمدی عشق]] (۱۸۶۲) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
* [[مدعیان]] (۱۸۶۳) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
* [[براند]] (
* [[پرگنت]] (۱۸۶۷) [[برگردان]] [[بهزاد قادری]] [[نشر قطره]]
* [[اتحادیه جوانان]] (۱۸۶۹) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
سطر ۱۲۵ ⟵ ۱۱۱:
* [[خانه عروسک]] (۱۸۷۹) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
* [[اشباح (کتاب)|اشباح]] (۱۸۸۱) [[برگردان]] [[مهدی فروغ]] [[نشر زوار]]
* [[دشمن مردم]] (۱۸۸۲) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]▼
* [[مرغابی وحشی]] (۱۸۸۴) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]▼
* [[روسمرهولم]] (۱۸۸۶) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
* [[بانوی دریایی]] (۱۸۸۸) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
* [[هدا گابلر]] (۱۸۹۰) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
* [[استاد
* [[ایولوف کوچک]] (۱۸۹۴) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
* [[جان گابریل بورکمان]] (۱۸۹۶) [[برگردان]] [[بهزاد قادری]] [[نشر نغمه زندگی]]
* [[وقتی ما مردگان از خواب برمیخیزیم]] (۱۸۹۹) [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
▲* [[مرغابی وحشی]] [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
▲* [[دشمن مردم]] [[برگردان]] [[رضا دادویی]] [[نشر آدورا]]
== یادداشتها ==
|