محمداسماعیل رضوانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Elessar (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات : جراحی پلاستیک
ویکی‌سازی + تمیزکاری
خط ۱:
'''محمد اسماعیل رضوانی''' (‎۱۰ اردبیهشت [[۱۳۰۰]] - ۵ فروردین [[۱۳۷۵]])، پژوهشگر برجسته تاریخ و استاد سابق [[دانشگاه تهران]] بود.
'''محمد اسماعيل رضوانی''', پژوهشگر برجسته تاریخ و استاد سابق دانشگاه تهران, ، فرزند جعفر ، در‎ ۱۰ ‎اردبيهشت [[۱۳۰۰]] در روستای [[خراشاد]] ( ۲۴ كيلو متري جنوب شرقی ‏[[بيرجند]] ) بدنيا آمد . پس از‎ ‎آنكه پس از پایان تحصیلات مقدماتی در بیرجند و اخذ دیپلم , به استخدام [[وزارت فرهنگ]] در آمد و به كار ‏تدريس‎ ‎در مدارس [[خراشاد]] و بيرجند پرداخت. رضوانی سپس به تهران آمده و به تحصيلات خود ادامه‎ ‎داد و توانست ‏دوره ليسانس ، فوق ليسانس و دكترا را طی كند. وی مدتها در [[دانشگاه‎ ‎ملی]] و [[دانشگاه تهران]] به تدريس ‏مشغول بود و پس از آنكه به درخواست خود در سال [[۱۳۵۸]] بازنشسته شد ، تا‏‎ ‎پايان عمر به تحقيق [[تصویر:REZVANI.jpg|thumb|250px|تصویری از دکتر رضوانی]] و پژوهش در زمينه تاريخ ‏ایران پرداخت. رضوانی ستونی محكم برای رشته تاريخ ايران محسوب می شود و بدین سبب پدر علم تاریخ معاصر ایران نام گرفت. از وی همچنین به عنوان پدر تاریخ مطبوعات ایران نام برده می شود. <ref name="کتابخانه ملی">[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=58007&pageStatus=0 مرد تاریخ مطبوعات به تاریخ پیوست، کتابخانه ملی ایران]</ref> محمد اسماعيل رضوانی‎ ‎سرانجام در ۵ فروردين [[۱۳۷۵]] در تهران فوت نمود.
[[تصویر:REZVANI.jpg|thumb|250px|تصویری از دکتر رضوانی]]
<ref name="گنجینه اسناد">[http://noormags.com/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=97452/ خورشیدی برآمده از خراشاد, مجله گنجینه اسناد, صفحه ۱۱۲]</ref>
== بیوگرافی ==
 
== زندگینامه ==
دکتر محمد اسماعيل رضوانی در مصاحبه اش در سال [[۱۳۶۷]] با مجله [[کیهان فرهنگی]] می گوید : "...‏‎ ‎‏ من در سال [[۱۳۰۰]] ‏شمسی متولد شدم. زادگاهم قریه ای است به نام [[خراشاد]] در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی ‏بیرجند؛ [[خراشاد]] گویش دیگری است از کلمه خورشید, که من آن را در الاتنبیه و ‏الاشراف پیدا کردم. در جایی که اقالیم سبعه را تقسیم می کنند به سیارات سبعه ‏می گویند : ''الاقلیم رابع للشمس و هو بالفارسیه خرشاد''. پدرم در آنجا روحانی و بزرگ محل بود. من هم طبق معمول آن زمان به مکتب می رفتم ..‏" ‏<ref name="کیهان فرهنگی">[http://noormags.org/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=14894 استاد محمد اسماعیل رضوانی محقق تاریخ مشروطه, مجله کیهان فرهنگی, شماره ۵۸, ۱۳۶۷ , صفحه۱]</ref>
 
محمد اسماعیل رضوانی، در روستای [[خراشاد]] (۲۴ کیلو متری جنوب شرقی ‏[[بیرجند]]) به دنیا آمد. وی از شش سالگی به مكتبمکتب رفت و قرآن را فرا گرفت و پس از آن,آن، اوليناولین كتابیکتابی كهکه خواندنش را شروع كرد,کرد، [[نصاب الصبیان]] اثر [[ابونصر فراهی]] بود. پس از آن آثاری چون امثله و شرح امثله را آموخت و در همينهمین دوران مسيرمسیر زندگی ‏اش ,زندگی‌‏اش، به لطف معلم دبستان [[تدين]]تدین تغييرتغییر كردکرد و وارد مدرسه عمومی شد و در سال ۱۳۲۲ موفق به اخذ ديپلمدیپلم گرديدگردید و بلافاصله به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و تدريستدریس در دبستان و پس از آن تدريستدریس در دبيرستاندبیرستان را آغاز كردکرد. رضوانی سپس به تهران آمده و به تحصیلات خود ادامه‎ ‎داد و توانست ‏دوره لیسانس، فوق لیسانس و دکترا را طی کند. وی مدت‌ها در [[دانشگاه‎ ‎ملی]] و [[دانشگاه تهران]] به تدریس ‏مشغول بود و پس از آنکه به درخواست خود در سال [[۱۳۵۸]] بازنشسته شد، تا‏‎ ‎پایان عمر به تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ ‏ایران پرداخت.
 
دکتر محمد اسماعيلاسماعیل رضوانی در مصاحبه اشمصاحبه‌اش در سال [[۱۳۶۷]] با مجله [[کیهان فرهنگی]] می گوید می‌گوید: "«...‏‎ ‎‏ من در سال [[۱۳۰۰]] ‏شمسی متولد شدم. زادگاهم قریه ایقریه‌ای است به نام [[خراشاد]] در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی ‏بیرجند؛ [[خراشاد]] گویش دیگری است از کلمه خورشید,خورشید، که من آن را در الاتنبیه و ‏الاشراف پیدا کردم. در جایی که اقالیم سبعه را تقسیم می کنندمی‌کنند به سیارات سبعه ‏می گویند : ''الاقلیم رابع للشمس و هو بالفارسیه خرشاد''. پدرم در آنجا روحانی و بزرگ محل بود. من هم طبق معمول آن زمان به مکتب می رفتم می‌رفتم..‏"» ‏<ref name="کیهان فرهنگی">[http://noormags.org/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=14894 استاد محمد اسماعیل رضوانی محقق تاریخ مشروطه,مشروطه، مجله کیهان فرهنگی,فرهنگی، شماره ۵۸,۵۸، ۱۳۶۷ ,، صفحه۱]</ref>
== ‏ والدين و انساب ‏ ==
وی در خانواده ای روحانی ديده به جهان گشود . اجداد و نياكان پدری وی ،عبارت بودند از شيخ جعفر ، آخوند [[ملا ‏محمد علی خراشادی]] ،آخوند ملا اسماعيل و سركار آقا‎ -‎از علمای منطقه خراسان در عهد [[صفویه]], نسل اندر نسل در امور ‏دينی و علمی منطقه‎ [[قهستان]] از سرآمدان روزگار بودند .مادرش فاطمه نام داشت و جد مادريش ملا حسن ‏يزدی‎ ‎بود.‏
 
رضوانی ستونی محکم برای رشته تاریخ ایران محسوب می‌شود و بدین سبب پدر علم تاریخ معاصر ایران نام گرفت.{{مدرک}} از وی همچنین به عنوان پدر تاریخ مطبوعات ایران نام برده می‌شود.<ref name="کتابخانه ملی">[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=58007&pageStatus=0 مرد تاریخ مطبوعات به تاریخ پیوست، کتابخانه ملی ایران]</ref>
== ‏ ‏ تحصيلات رسمی و حرفه ای ‏ ‏‏ ==
دكتر رضوانی در شش سالگی توسط پدر به يكی از مكتب خانه های [[خراشاد]] سپرده شد كه در آن به فراگيری ‏قرآن‎ ‎مجيد و علوم مقدماتی بپردازد.
در سن هشت سالگی پدر خانواده ، رضوانی را نزد يكی از اقوام در بيرجند فرستاد تا در مدرسه طلاب ‏[[شوكتیه]] كه مديريت آن با روحانی بسيار نامدار آن منطقه يعنی مرحوم آقا شیخ محمد‎ ‎رضا سرچاهی بود, ‏مشغول به تحصيل شود. مرحوم سرچاهي ، محمد اسماعيل را به يكی از‏‎ ‎شاگردان برجسته اش سپرد و او ‏نخستين كتابي كه به او آموخت [[نصاب الصبیان]] [[ابونصر‎ ‎فراهی]] بود. مدتی از اين موضوع گذشت تا اينكه ‏در پی تاسيس مدارس به سبك‎ ‎جديد ،تحت عنوان [[تدین]] با مديريت مرحوم فاضلی , مسير زندگی استاد به كلی تغيير ‏كرد.
 
استاد علاوه بر فراگيری علوم مقدماتی حوزه و يادگيری كتبی همچون نصاب‎ ‎،امثله و ‏شرح امثله علوم متداول و جديد را نيز فرا گرفت. وی در سال [[۱۳۲۲]] با اخذ مدرك‏‎ ‎ديپلم از دبيرستان فارغ ‏التحصيل شد. استاد رضوانی بعد از مدتی تدریس در زادگاه خود, به‎ ‎تهران منتقل گرديد و ضمن تدريس در [[‏دبيرستان فرخی]], توانست در سال [[۱۳۲۸]] , تحصیل در دوره کارشناسی رشته تاريخ‏‎ ‎و جغرافی در[[دانشسرای عالی]] را آغاز نماید . وی در سال [[۱۳۳۵]] مقطع كارشناسی‏‎ ‎ارشد را نيز سپری نمود و سرانجام در [[۱۳۴۲]] موفق به دريافت دكترا رشته تاريخ از‎ [[دانشگاه تهران]] گرديد.‏
 
 
محمد اسماعیل رضوانی‎ ‎سرانجام در ۵ فروردین [[۱۳۷۵]] در تهران فوت نمود.
== ‏ ‏ فعاليتهای ضمن تحصيل ‏‏‏ ==
<ref name="گنجینه اسناد">[http://noormags.com/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=97452/ خورشیدی برآمده از خراشاد,خراشاد، مجله گنجینه اسناد,اسناد، صفحه ۱۱۲]</ref>
 
== ‏ والدينوالدین و انساب ‏ ==
استاد رضواني پس از گرفتن ديپلم بلافاصله به خدمت [[وزارت فرهنگ]] در آمد و به‎ ‎سمت مدير دبستان محل ‏خود ،[[خراشاد]]، منصوب شد. بعد از سه سال ، [[بیرجند]] به دبير احتياج‎ ‎پيدا كرد و تصميم گرفته شد كه از دیپلمه ‏های با سواد استفاده كنند ، لذا وی را به [[‎دبیرستان شوكتی]] بيرجند فرستادند. استاد سه سال در آنجا ماند تا اينكه ‏به فكر ادامه‎ ‎تحصيل افتاد. بدين خاطر تقاضای انتقال به تهران را كرد كه با انتقال او موافقت شد‎.
وی در خانواده ایخانواده‌ای روحانی ديدهدیده به جهان گشود . اجداد و نياكاننیاکان پدری ویوی، ،عبارتعبارت بودند از شيخشیخ جعفر ،جعفر، آخوند [[ملا ‏محمد علی خراشادی]]، ،آخوندآخوند ملا اسماعيلاسماعیل و سركارسرکار آقا‎آقا -(‎از علمای منطقه خراسان در عهد [[صفویه]], نسل اندر نسل در امور ‏دينی‏دینی و علمی منطقه‎ [[قهستان]] از سرآمدان روزگار بودند . مادرش فاطمه نام داشت و جد مادريشمادریش ملا حسن ‏يزدی‎‏یزدی‎ ‎بود.‏
 
<!--کم و بیش تکراری ==تحصیلات رسمی و حرفه‌ای==
استاد در ‏تهران ضمن ارتقا سطح علمی و ادامه تحصيل, در دبيرستان فرخی تدريس می نمود‎ ‎كه با اخذ درجه دكتری, در [[‏دانشكده ادبیات دانشگاه تهران]] ، [[تربیت معلم]] ، [[دانشگاه شهید بهشتی]] ‎، [[دانشگاه الزهرا]] ، [[تربیت مدرس]] و [[بنياد فرهنگ]] و [[‏دانشگاه آزاداسلامی]] ساعاتی را به تدريس‎ ‎مشغول بود.
دكتردکتر رضوانی در شش سالگی توسط پدر به يكییکی از مكتبمکتب خانه هایخانه‌های [[خراشاد]] سپرده شد كهکه در آن به فراگيریفراگیری ‏قرآن‎ ‎مجيد‎مجید و علوم مقدماتی بپردازد.
در سن هشت سالگی پدر خانواده ،خانواده، رضوانی را نزد يكییکی از اقوام در بيرجندبیرجند فرستاد تا در مدرسه طلاب ‏[[شوكتیهشوکتیه]] كهکه مديريتمدیریت آن با روحانی بسياربسیار نامدار آن منطقه يعنییعنی مرحوم آقا شیخ محمد‎ ‎رضا سرچاهی بود,بود، ‏مشغول به تحصيلتحصیل شود. مرحوم سرچاهي ،سرچاهی، محمد اسماعيلاسماعیل را به يكییکی از‏‎ ‎شاگردان برجسته اش سپرد و او ‏نخستين‏نخستین كتابيکتابی كهکه به او آموخت [[نصاب الصبیان]] [[ابونصر‎ ‎فراهی]] بود. مدتی از ايناین موضوع گذشت تا اينكهاینکه ‏در پی تاسيستاسیس مدارس به سبك‎سبک‎ ‎جديد‎جدید، ،تحتتحت عنوان [[تدین]] با مديريتمدیریت مرحوم فاضلی ,، مسيرمسیر زندگی استاد به كلیکلی تغييرتغییر ‏كرد‏کرد.
 
استاد علاوه بر فراگيریفراگیری علوم مقدماتی حوزه و يادگيرییادگیری كتبیکتبی همچون نصاب‎ ‎،امثله‎، امثله و ‏شرح امثله علوم متداول و جديدجدید را نيزنیز فرا گرفت. وی در سال [[۱۳۲۲]] با اخذ مدرك‏‎مدرک‏‎ ‎ديپلم‎دیپلم از دبيرستاندبیرستان فارغ ‏التحصيل‏التحصیل شد. استاد رضوانی بعد از مدتی تدریس در زادگاه خود,خود، به‎ ‎تهران منتقل گرديدگردید و ضمن تدريستدریس در [[‏دبيرستان‏دبیرستان فرخی]],، توانست در سال [[۱۳۲۸]] ,، تحصیل در دوره کارشناسی رشته تاريخ‏‎تاریخ‏‎ ‎و جغرافی در[[دانشسرای عالی]] را آغاز نماید . وی در سال [[۱۳۳۵]] مقطع كارشناسی‏‎کارشناسی‏‎ ‎ارشد را نيزنیز سپری نمود و سرانجام در [[۱۳۴۲]] موفق به دريافتدریافت دكترادکترا رشته تاريختاریخ از‎ [[دانشگاه تهران]] گرديدگردید.‏
== ‏ ‏ استادان و مربيان ‏‏‏‏ ==
 
‏فرزانگانی كه استاد قبل از تحصيل در دانشگاه و در طی تحصيل در دانشگاه از آنان بهره برده بود‎ ‎عبارتند از ‏آقا شيخ محمدرضا سرچاهی ،مرحوم فاضلی ، مرحوم سید عبدالحسین آيتی ،مرحوم‎ ‎تهامی ،سيد محمد فرزان ‏بیرجندی ،دكتر بینا ، [[نصرالله فلسفی]] ، [[علی اصغر شمیم]] ، [[ابراهيم پور داود]] ،دكتر [[محمدحسن گنجی]], [[سعید نفیسی]] ، [[عباس ‏اقبال]] و [[دكتر بهمنش]].
 
== ‏ خاطرات دورانفعالیتهای ضمن تحصیل ‏‏‏ ==
 
استاد رضوانيرضوانی پس از گرفتن ديپلمدیپلم بلافاصله به خدمت [[وزارت فرهنگ]] در آمد و به‎ ‎سمت مديرمدیر دبستان محل ‏خود‏خود، ،[[خراشاد]]، منصوب شد. بعد از سه سال ،سال، [[بیرجند]] به دبيردبیر احتياج‎احتیاج‎ ‎پيدا‎پیدا كردکرد و تصميمتصمیم گرفته شد كهکه از دیپلمه ‏های با سواد استفاده كنند ،کنند، لذا وی را به [[‎دبیرستان شوكتیشوکتی]] بيرجندبیرجند فرستادند. استاد سه سال در آنجا ماند تا اينكهاینکه ‏به فكرفکر ادامه‎ ‎تحصيل‎تحصیل افتاد. بدينبدین خاطر تقاضای انتقال به تهران را كردکرد كهکه با انتقال او موافقت شد‎.
در زمان دكتر رضوانی‎ ‎معمول بود كه و قتی كودكی را تمام مي كرد او را به هديه نزد پدرش بردند در اين‎ ‎مراسم به كودك لباس نو می پوشاندند و قرآن را هم در پارچه ای می بستند و كف دست او‎ ‎می گذاشتند و در ‏حالی كه خود روحانی جلو حركت می كرد و سوره الرحمن را تلاوت می‎نمود، به طرف خانه پدر آن كودك ‏می رفتند ،دراين حال غالبا زنها در كو چه جمع می شد‎ ‎ند و تماشا می كردند و گاهي به گريه نيز می افتادند ،در ‏منزل نيز مجلسی ترتيب داده می‎ ‎شد و انواع تنقلات برای بچه های مهمان فراهم می آوردند . محمد اسماعيل ‏كودك را نيز‎ ‎پس از فراگيری قرآن پيش پدر بردند .آن سال پدر به فرزند يك درخت گردو هديه داد، كه‎ ‎اين ‏انعامی بود از سوی پدر به فرزند معمولا داده می شد.‏
 
استاد در ‏تهران ضمن ارتقا سطح علمی و ادامه تحصيل,تحصیل، در دبيرستاندبیرستان فرخی تدريستدریس میمی‌نمود‎ نمود‎ ‎كه‎که با اخذ درجه دكتری,دکتری، در [[‏دانشكده‏دانشکده ادبیات دانشگاه تهران]] ، [[تربیت معلم]] ، [[دانشگاه شهید بهشتی]] ‎، [[دانشگاه الزهرا]] ، [[تربیت مدرس]] و [[بنيادبنیاد فرهنگ]] و [[‏دانشگاه آزاداسلامی]] ساعاتی را به تدريس‎تدریس‎ ‎مشغول بود.
استاد رضوانی از زمان تحصيل خود در مدرسه [[شوكتی]] چنين تعريف می كند : ".... اين مدرسه نزديك مدرسه ‏طلاب بود كه من در آنجا درس می خواندم و چون شيوه آنجا خوب نبود به من خيلی سخت می گذشت . صبح ‏اول وقت بايد می رفتيم از استاد درس ميگرفتيم و يك ربع ،نيم ساعت بعد ، می آمديم جلوی اتاق استاد, چهار ‏زانو می نشستيم و شروع به‎ ‎خواندن می كرديم و اصلا حق بازی و جست و خيز نداشتيم. اين در حالی كه در ‏مدرسه‎ ‎تدين بچه ها توپ بازی می كردند و رفتن به آنجا و بازی كردن با توپ برای من آرزوي‎ ‎بزرگی شده ‏بود. اما از آنجا كه مدرسه های شوكتی كاملا جا افتاده بود و از نظر‎ ‎تعليم هم موفق بود، مردم بچه ها يشان ‏را به دبستان تدين نمی فرستادند.
-->
== ‏ ‏ استادان و مربيانمربیان ‏‏‏‏ ==
 
‏فرزانگانی‏استادانی كهکه استادمحمد اسماعیل رضوانی قبل از تحصيلتحصیل در دانشگاه و در طی تحصيلتحصیل در دانشگاه از آنان بهره برده بود‎ ‎عبارتند از ‏آقا شيخشیخ محمدرضا سرچاهیسرچاهی، ،مرحوممرحوم فاضلی ،فاضلی، مرحوم سید عبدالحسین آيتیآیتی، ،مرحوم‎مرحوم‎ ‎تهامی‎تهامی، ،سيدسید محمد فرزان ‏بیرجندی‏بیرجندی، ،دكتردکتر بینا ،بینا، [[نصرالله فلسفی]] ، [[علی اصغر شمیم]] ، [[ابراهيمابراهیم پور داود]]، ،دكتردکتر [[محمدحسن گنجی]],، [[سعید نفیسی]] ، [[عباس ‏اقبال]] و [[دكتردکتر بهمنش]].
مدير دبستان‎ ‎تدين روحانی شريفی بود به نام آقای فاضلی كه بنده خيلی به ‏ايشان علاقه دارم. او با‎ ‎استادان مدرسه طلاب هم آشنا بود و هفته ای يكی دو بار به آنجا می آمد و با طلبه ها‎ ‎گفت و گو و شوخی می كرد . يك روز به مدرسه ما آمده بود از من نامم را پرسيد و من خودم‎ ‎را معرفی ‏كردم . او كه پدرم را می شناخت گفت, بيا برويم مدرسه ما و من هم كه خيلي‎ ‎دلم مي خواست, بیدرنگ ‏همراه ايشان رفتم. او مرا به مدرسه برد و در آنجا از من‎ ‎امتحان گرفت و سپس به كلاس دوم فرستاد. تا مدتها ‏به پدرم در اين مورد چيزی نگفتم,‎ ‎ولی بعد كه متوجه شد چون مدتی گذشته بود فقط به گفتن اين جمله اكتفا كرد ‏كه :الخير فی ما وقع ..." ‏
 
<!-- موضوعات غیردانشنامه‌ای == ‏ خاطرات دوران تحصیل ‏ ==
يكی از خاطرات استاد رضوانی مربوط به تحصيل در مرحله دكترا و رساله مربوط به اين دوره بود كه تحول ‏عظيمی در وی بوجود‎ ‎آورد، او در اين باره چنين می گويد: " موضوع تز من درباره علل [[انقلاب مشروطیت]] ‏بود كه‎ ‎اين موضوع در وضع من خيلی اثر گذاشت . استاد راهنمای من ، شخصی بود سختگير به نام [[‎دكتر بینا]] ‏و بنده موظف بودم هر هفته صبح جمعه, ساعت ۸ به منزل ايشان بروم. يك روز‎ ‎ايشان به من گفتند تو اگر می ‏خواهی علل انقلاب مشروطيت را بنوبسی, بايد جراید آن‎ ‎دوره را مطالعه كنی. اين حرف خيلی مرا مايوس ‏كرد, چون فكر می كردم, پيداكردن‎ ‎روزنامه هایی كه ۷۰ سا ل قبل منتشر می شده, امكان ندارد, ولی وقتی به ‏بازار رفتم‎ ‎، ديدم بسياری از آنها پيدا می شود.
 
در زمان دكتردکتر رضوانی‎ ‎معمول بود كهکه و قتی كودكیکودکی را تمام مي كردمی‌کرد او را به هديههدیه نزد پدرش بردند در اين‎این‎ ‎مراسم به كودكکودک لباس نو می پوشاندندمی‌پوشاندند و قرآن را هم در پارچه ای میپارچه‌ای بستندمی‌بستند و كفکف دست او‎ ‎می گذاشتند و در ‏حالی كهکه خود روحانی جلو حركتحرکت می كردمی‌کرد و سوره الرحمن را تلاوت می‎نمود، به طرف خانه پدر آن كودكکودک ‏می رفتندرفتند، ،درايندراین حال غالبا زنها در كوکو چه جمع می شد‎می‌شد‎ ‎ند و تماشا می كردندمی‌کردند و گاهيگاهی به گريهگریه نيزنیز میمی‌افتادند، افتادند ،دردر ‏منزل نيزنیز مجلسی ترتيبترتیب داده می‎ ‎شد و انواع تنقلات برای بچه هایبچه‌های مهمان فراهم می آوردند می‌آوردند. محمد اسماعيلاسماعیل ‏كودك‏کودک را نيز‎نیز‎ ‎پس از فراگيریفراگیری قرآن پيشپیش پدر بردند .آن سال پدر به فرزند يكیک درخت گردو هديههدیه داد، كه‎که‎ ‎اين‎این ‏انعامی بود از سوی پدر به فرزند معمولا داده می شدمی‌شد.‏
اولين خريد من هم يك سال روزنامه [[اختر]] بود‎ ‎به بهای ۲۰ ‏تومان و بعد [[صوراسرافیل]] را خريدم و خلاصه طوری شد كه موضوع تز را فراموش‎ ‎كردم و شروع كردم ‏به خريد و مطالعه روزنامه های آن دوره و بالاخره ضمن اينكه تزم را‎ ‎موفقيت گذراندم ،صاحب مجموعه ای ‏ارزشمند از جرايد دوره قاجار شدم."‏
 
استاد رضوانی از زمان تحصيلتحصیل خود در مدرسه [[شوكتیشوکتی]] چنينچنین تعريفتعریف می كندمی‌کند : ".... ايناین مدرسه نزديكنزدیک مدرسه ‏طلاب بود كهکه من در آنجا درس می خواندممی‌خواندم و چون شيوهشیوه آنجا خوب نبود به من خيلیخیلی سخت می گذشت می‌گذشت. صبح ‏اول وقت بايدباید می رفتيممی‌رفتیم از استاد درس ميگرفتيممیگرفتیم و يكیک ربعربع، ،نيمنیم ساعت بعدبعد، ، می آمديممی‌آمدیم جلوی اتاق استاد,استاد، چهار ‏زانو می نشستيممی‌نشستیم و شروع به‎ ‎خواندن می كرديممی‌کردیم و اصلا حق بازی و جست و خيزخیز نداشتيمنداشتیم. ايناین در حالی كهکه در ‏مدرسه‎ ‎تدين‎تدین بچه هابچه‌ها توپ بازی می كردندمی‌کردند و رفتن به آنجا و بازی كردنکردن با توپ برای من آرزوي‎آرزوی‎ ‎بزرگی شده ‏بود. اما از آنجا كهکه مدرسه هایمدرسه‌های شوكتیشوکتی كاملاکاملا جا افتاده بود و از نظر‎ ‎تعليم‎تعلیم هم موفق بود، مردم بچهبچه‌ها ها يشانیشان ‏را به دبستان تدين نمیتدین فرستادندنمی‌فرستادند.
 
مديرمدیر دبستان‎ ‎تدين‎تدین روحانی شريفیشریفی بود به نام آقای فاضلی كهکه بنده خيلیخیلی به ‏ايشان‏ایشان علاقه دارم. او با‎ ‎استادان مدرسه طلاب هم آشنا بود و هفتههفته‌ای ای يكییکی دو بار به آنجا می آمدمی‌آمد و با طلبه ها‎ ‎گفت و گو و شوخی می كرد می‌کرد. يكیک روز به مدرسه ما آمده بود از من نامم را پرسيدپرسید و من خودم‎ ‎را معرفی ‏كردم ‏کردم. او كهکه پدرم را میمی‌شناخت شناختگفت، گفت,بیا بيا برويمبرویم مدرسه ما و من هم كهکه خيلي‎خیلی‎ ‎دلم مي خواست,می‌خواست، بیدرنگ ‏همراه ايشانایشان رفتم. او مرا به مدرسه برد و در آنجا از من‎ ‎امتحان گرفت و سپس به كلاسکلاس دوم فرستاد. تا مدتها ‏به پدرم در ايناین مورد چيزیچیزی نگفتم,‎نگفتم،‎ ‎ولی بعد كهکه متوجه شد چون مدتی گذشته بود فقط به گفتن ايناین جمله اكتفااکتفا كردکرد ‏كه‏که :الخيرالخیر فی ما وقع ..." ‏
== ‏ ‏ مشاغل و سمتهای مورد تصدی ‏ ‏‏‏‏ ==
 
يكییکی از خاطرات استاد رضوانی مربوط به تحصيلتحصیل در مرحله دكترادکترا و رساله مربوط به ايناین دوره بود كهکه تحول ‏عظيمی‏عظیمی در وی بوجود‎ ‎آورد، او در ايناین باره چنينچنین می گويدمی‌گوید: " موضوع تز من درباره علل [[انقلاب مشروطیت]] ‏بود كه‎که‎ ‎اين‎این موضوع در وضع من خيلیخیلی اثر گذاشت . استاد راهنمای من ،من، شخصی بود سختگيرسختگیر به نام [[‎دكتر‎دکتر بینا]] ‏و بنده موظف بودم هر هفته صبح جمعه,جمعه، ساعت ۸ به منزل ايشانایشان بروم. يكیک روز‎ ‎ايشان‎ایشان به من گفتند تو اگر می ‏خواهیمی‌‏خواهی علل انقلاب مشروطيتمشروطیت را بنوبسی,بنوبسی، بايدباید جراید آن‎ ‎دوره را مطالعه كنیکنی. ايناین حرف خيلیخیلی مرا مايوسمایوس ‏كرد,‏کرد، چون فكرفکر میمی‌کردم، كردم,پیداکردن‎ پيداكردن‎‎روزنامه‌هایی ‎روزنامه هایی كهکه ۷۰ سا ل قبل منتشر میمی‌شده، شده,امکان امكان ندارد,ندارد، ولی وقتی به ‏بازار رفتم‎ ‎، ديدمدیدم بسياریبسیاری از آنها پيدا میپیدا شودمی‌شود.
دكتر رضوانی پس از اخذ مدرك ديپلم در سال [[۱۳۲۲]] به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و مدير دبستان زادگاه ‏خويش شد. وی در خلال سالها تحقيق و تدريس ،چند صباحی نيز به كارهای اجرایی پرداخت ،از جمله مدت ‏سه سال رئيس بازرسی تعليمات متوسطه تهران و معاون بازرسی فرهنگ استان تهران و‎ ‎نيز مسئول برگزاری ‏امتحانات نهایی دبيرستانهای استان مركزی شد . وی همچنين مدت دو‎ ‎سال به اداره دبيرخانه [[دانشگاه ملی ‏ایران]] ( [[دانشگاه شهید بهشتی]] ) پرداخت و مدت سه سال نيز در‎ ‎سمت معاونت آموزشی [[دانشكده ادبیات]] دانشگاه تهران ‏مشغول به كار شد.
 
اوليناولین خريدخرید من هم يكیک سال روزنامه [[اختر]] بود‎ ‎به بهای ۲۰ ‏تومان و بعد [[صوراسرافیل]] را خريدمخریدم و خلاصه طوری شد كهکه موضوع تز را فراموش‎ ‎كردم‎کردم و شروع كردمکردم ‏به خريدخرید و مطالعه روزنامه هایروزنامه‌های آن دوره و بالاخره ضمن اينكهاینکه تزم را‎ ‎موفقيت‎موفقیت گذراندمگذراندم، ،صاحبصاحب مجموعه ایمجموعه‌ای ‏ارزشمند از جرايدجراید دوره قاجار شدم."‏ -->
استاد رضوانی‎ ‎فعاليتهای اجرایی را به اين انگيزه پذيرفت كه معتقد بود هر استاد و يا هر ‏تحقيقی‎ ‎بايد چند صباحی با پذيرفتن مسئوليتهای اجرایی ، با جامعه و رازهای درون آن و بند و‎ ‎بستهای و ‏پيوندها و نيرنگهایی كه در جامعه در جريان است آشنا شود، در آن صورت است كه‎ ‎در تحقيقات علمی و ‏كرسی تدريس ،فكری بارزتر و انديشه های روشنتر و وجودی مفيدتری‏‎ ‎خواهد داشت. او معتقد بود دنيای ‏كتاب با دنيای واقعی كه جامعه در آن در تكاپو است, ‎متفاوت است و محقق بايد با هر دو دنيا عميقا آشنا شود.
 
‏از جمله مسئوليتهای علمی او‎ ‎، مشاورت عالی پژوهشكده اسناد سازمان ملی ايران ، مشاورت موسسه پژوهش ‏و مطالعات‎ ‎فرهنگی ، مديريت گروه تاريخ بنياد دایره المعارف اسلامی ، عضويت در شوراها و هيئت های‎ ‎مختلف از جمله شورای ميراث مكتوب [[كتابخانه ملی ایران]] و هيئت داوران [[جشنواره مطبوعات]] (دوره اول و ‏دوم) بود.‏
 
== ‏مشاغل و سمت‌ها==
== ‏ ‏ ساير فعاليتها علمی و دانشگاهی‏ ‏ ‏‏‏‏ ==
 
دكتردکتر رضوانی پس از اخذ مدركمدرک ديپلمدیپلم در سال [[۱۳۲۲]] به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و مديرمدیر دبستان زادگاه ‏خويش‏خویش شد. وی در خلال سالها تحقيقتحقیق و تدريستدریس، ،چندچند صباحی نيزنیز به كارهایکارهای اجرایی پرداختپرداخت، ،ازاز جمله مدت ‏سه سال رئيسرئیس بازرسی تعليماتتعلیمات متوسطه تهران و معاون بازرسی فرهنگ استان تهران و‎ ‎نيز‎نیز مسئول برگزاری ‏امتحانات نهایی دبيرستانهایدبیرستان‌های استان مركزیمرکزی شد . وی همچنينهمچنین مدت دو‎ ‎سال به اداره دبيرخانهدبیرخانه [[دانشگاه ملی ‏ایران]] ( [[دانشگاه شهید بهشتی]] ) پرداخت و مدت سه سال نيزنیز در‎ ‎سمت معاونت آموزشی [[دانشكدهدانشکده ادبیات]] دانشگاه تهران ‏مشغول به كارکار شد.
دكتر رضوانی علاوه بر كار تدريس و سمتهایی كه داشته است, با مطبوعات زمان خود همكار ی می نمود كه ‏از جمله [[وقایع اتفاقیه]] ،ايران ، دانش ، مدرسه دارلفنون تبريز ، روزنامه ملتی ، يغما، راهنمای كتاب ، [[كیهان]] ‏، سالنامه كشور ايران‎ ‎، دانشكده ادبيات ، بررسیهای تاریخی ، تاريخ و فرهنگ ايران ، تحقيقات روزنامه نگاری‎ ‎،جامعه نوين ، تاريخ ، آينده ، خواندنی های تاریخی ، بندر و دريا ، خواندنی های قرن ، كلك‎ ‎، پيام كتابخانه ، گنجينه ‏اسناد، تحصيل، تاريخ معاصر ايران ، [[كیهان فرهنگی]] و تحقيقات‎ ‎اسلامی مي باشد. او همچنين در چندين ‏همايش و كنگره در داخل و خارج از ايران , [[چین]] ، [[تایلند]] ،[[انگلستان]] ، [[پاكستان]] ، [[تركیه]] و... شركت ‏كرد .‏
 
استاد رضوانی‎ ‎فعاليتهای‎فعالیتهای اجرایی را به ايناین انگيزهانگیزه پذيرفتپذیرفت كهکه معتقد بود هر استاد و يایا هر ‏تحقيقی‎‏تحقیقی‎ ‎بايد‎باید چند صباحی با پذيرفتنپذیرفتن مسئوليتهایمسئولیتهای اجرایی ،اجرایی، با جامعه و رازهای درون آن و بند و‎ ‎بستهای و ‏پيوندها‏پیوندها و نيرنگهایینیرنگهایی كهکه در جامعه در جريانجریان است آشنا شود، در آن صورت است كه‎که‎ ‎در تحقيقاتتحقیقات علمی و ‏كرسی‏کرسی تدريستدریس، ،فكریفکری بارزتر و انديشه هایاندیشه‌های روشنتر و وجودی مفيدتری‏‎مفیدتری‏‎ ‎خواهد داشت. او معتقد بود دنيایدنیای ‏كتاب‏کتاب با دنيایدنیای واقعی كهکه جامعه در آن در تكاپوتکاپو است,است، ‎متفاوت است و محقق بايدباید با هر دو دنيادنیا عميقاعمیقا آشنا شود.
 
‏از جمله مسئوليتهایمسئولیتهای علمی او‎ ‎، مشاورت عالی پژوهشكدهپژوهشکده اسناد سازمان ملی ايران ،ایران، مشاورت موسسه پژوهش ‏و مطالعات‎ ‎فرهنگی‎فرهنگی، ، مديريتمدیریت گروه تاريختاریخ بنيادبنیاد دایره المعارف اسلامی ،اسلامی، عضويتعضویت در شوراها و هيئتهیئت های‎ ‎مختلف از جمله شورای ميراثمیراث مكتوبمکتوب [[كتابخانهکتابخانه ملی ایران]] و هيئتهیئت داوران [[جشنواره مطبوعات]] (دوره اول و ‏دوم) بود.‏
 
== ‏ فعالیت‌های فرهنگی‏==
 
دكتردکتر رضوانی علاوه بر كارکار تدريستدریس و سمتهاییسمت‌هایی كهکه داشته است,است، با مطبوعات زمان خود همكارهمکاری یمی‌نمود می نمود كهکه ‏از جمله [[وقایع اتفاقیه]] ،ايران ، دانشایران، ،دانش، مدرسه دارلفنون تبريز ،تبریز، روزنامه ملتیملتی، ، يغما،یغما، راهنمای كتاب ،کتاب، [[كیهانکیهان]] ‏، سالنامه كشورکشور ايران‎ایران‎ ‎، دانشكدهدانشکده ادبيات ،ادبیات، بررسیهای تاریخیتاریخی، ، تاريختاریخ و فرهنگ ايرانایران، ، تحقيقاتتحقیقات روزنامه نگاری‎نگاری ‎،جامعه‎، نوينجامعه ،نوین، تاريختاریخ، ،آینده، آيندهخواندنی‌های ، خواندنی های تاریخی ،تاریخی، بندر و دريادریا، ،خواندنی‌های خواندنیقرن، هایکلک‎‎، قرنپیام ، كلك‎ ‎، پيام كتابخانه ،کتابخانه، گنجينهگنجینه ‏اسناد، تحصيل،تحصیل، تاريختاریخ معاصر ايران ،ایران، [[كیهانکیهان فرهنگی]] و تحقيقات‎تحقیقات‎ ‎اسلامی مي باشدمی‌باشد. او همچنينهمچنین در چندينچندین ‏همايش‏همایش و كنگرهکنگره در داخل و خارج از ايرانایران ,، [[چین]] ، [[تایلند]] ، [[انگلستان]] ، [[پاكستانپاکستان]] ، [[تركیهترکیه]] و... شركت ‏كردشرکت ‏کرد.‏
 
== ‏ ‏ همسر و فرزندان ‏ ‏‏‏‏ ==
 
استاد رضوانی در سال [[۱۳۳۰]] با دختر‏‎ ‎عمه خويشخویش عقد نكاحازدواج بستكرد. ثمره ايناین ازدواج ,، چهار فرزند به ‏نامهای محمد حسنحسن، ،هما‎هما‎ ‎، نرگس و همايونهمایون بود كهکه همگی ايناین فرزندان به ويژهویژه دختر بزرگشان سركارسرکار خانم هما ‏رضوانی‎ ‎كه‎که راه پدر را ادامه دادند ,دادند، به مدارج علمی دانشگاهی دست يافتندیافتند.‏
 
== زمان و علت فوت ==
 
استاد رضوانيرضوانی در ۵ فروردينفروردین [[۱۳۷۵]] همزمان با فرا رسيدنرسیدن بهار,بهار، برابر ثراثر بيماریبیماری سرطانسرطان، ، پای از سرای گذار‏‎ ‎بركشيد و وجود نفس گرم او رو به سردی و خاموشی گرديددرگذشت. <ref name="بنیاد ایرانشناسی">[http://213.176.111.7:8080/farhikhtegan/details.aspx?id=39 مشاهیر تاریخ ایران,ایران، بنیاد ایرانشناسی]</ref>
 
== آثار ==
 
مهم‌ترين تألیفات و مقالات محمد اسماعیل رضوانی عبارتند از:
تنوع تأليفات و مقالات استاد رضواني زياد است كه تنها به ذكر اهم تأليفات بسنده مي شود:
۱ـ(زمینی که روی آن زندگی می‌کنیم)، تهران : سازمان چاپ کیهان (به کمک مؤسسة یونسکو)، ۱۳۴۱.
 
۲ـ (انقلاب مشروطيت ايرانمشروطیت ایران) ، تهران : مؤسسة انتشارات فرانكلين ،فرانکلین، چاپ اول 1345 ،۱۳۴۵، چاپ سوم ،سوم، 1356۱۳۵۶.
1ـ( زميني كه روي آن زندگي مي كنيم )، تهران : سازمان چاپ كيهان ( به كمك مؤسسة يونسكو ) ، 1341.
 
۳ـ (اعلان‌ها و اعلامیه‌های دورة قاجار) تهران : ضمین مجله بررسی‌های تاریخی، ۱۳۴۹.
2ـ (انقلاب مشروطيت ايران ) ، تهران : مؤسسة انتشارات فرانكلين ، چاپ اول 1345 ، چاپ سوم ، 1356.
 
۴ـ ( تبليغاتتبلیغات نامة تنسر با همكاريهمکاری مجتبي مينويمجتبی مینوی) ، تهران : خوارزمي ،خوارزمی، چاپ اول 1351 ،۱۳۵۱، چاپ دوم 1354۱۳۵۴.
3ـ ( اعلان ها و اعلاميه هاي دورة قاجار ) تهران : ضمين مجله بررسي هاي تاريخي ، 1349.
 
۵ـ (تصحیح تاریخ منتظم ناصری) در سه جلد، تهران : دنیای کتاب، ۱۳۴۷.
4ـ ( تبليغات نامة تنسر با همكاري مجتبي مينوي ) ، تهران : خوارزمي ، چاپ اول 1351 ، چاپ دوم 1354.
 
۶ـ سفرنامه ظهيرظهیر الدوله ( همراه مظفرالدينمظفرالدین شاه به فرنگستان ) تهران : كتابخانةکتابخانة مستوفيمستوفی 1371۱۳۷۱
5ـ ( تصحيح تاريخ منتظم ناصري ) در سه جلد ، تهران : دنياي كتاب ، 1347.
 
۷ـ روزنامه خاطرات ناصرالدينناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان ( با همكاريهمکاری فاطمه قاصيها قاصیها) ، در سه جلد ،جلد، تهران : سازمان اسناد مليملی ايران ،ایران، ۳ـ 1371۱۳۷۱.
6ـ سفرنامه ظهير الدوله ( همراه مظفرالدين شاه به فرنگستان ) تهران : كتابخانة مستوفي 1371
 
۸ـ عالم آرای عباسی، در سه جلد، تهران : دنیای کتاب، ۱۳۷۷.
7ـ روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان ( با همكاري فاطمه قاصيها ) ، در سه جلد ، تهران : سازمان اسناد ملي ايران ، 3ـ 1371.
 
۹ـ یادداشت‌های امین الدوله (زیر چاپ)
8ـ عالم آراي عباسي ، در سه جلد ، تهران : دنياي كتاب ، 1377 .
 
10ـ۱۰ـ مجموعة مقالات علميعلمی ايشانایشان كهکه به بيشبیش از 61۶۱ مقاله مي رسد ،می‌رسد، در دست چاپ است .
9ـ يادداشت هاي امين الدوله ( زير چاپ )
 
استاد رضوانی افزون بر کتابهای یاد شده، چند جلد کتاب درسی تآلیف کرده‌اند. از جمله :
10ـ مجموعة مقالات علمي ايشان كه به بيش از 61 مقاله مي رسد ، در دست چاپ است .
 
يكیک دوره تاريختاریخ و جغرافياجغرافیا و تعليماتتعلیمات اجتماعياجتماعی دبيرستاندبیرستان و يكیک دورةدورهٔ كاملکامل تاريختاریخ و جغرافياجغرافیا برايبرای دانشسرايدانشسرای مقدماتيمقدماتی و كلاسهايکلاسهای تربيتي ،تربیتی، آمورش و پرورش و نيزنیز كتابکتاب درسيدرسی تاريختاریخ سياسيسیاسی ايرانایران برايبرای دانشجوياندانشجویان دانشكدةدانشکدة افسری. <ref name="زنان پژوهشگر">[http://www.wahr.ir/researchers/item154.php انجمن زنان پژوهشگر تاریخ]</ref>
استاد رضواني افزون بر كتابهاي ياد شده ، چند جلد كتاب درسي تآليف كرده اند . از جمله :
 
يك دوره تاريخ و جغرافيا و تعليمات اجتماعي دبيرستان و يك دورة كامل تاريخ و جغرافيا براي دانشسراي مقدماتي و كلاسهاي تربيتي ، آمورش و پرورش و نيز كتاب درسي تاريخ سياسي ايران براي دانشجويان دانشكدة افسری. <ref name="زنان پژوهشگر">[http://www.wahr.ir/researchers/item154.php انجمن زنان پژوهشگر تاریخ]</ref>
 
 
سطر ۹۸ ⟵ ۱۰۵:
</small>
 
 
[[رده:تاریخ‌نگاران|رضوانی]]
[[رده:دانش‌آموختگان دانشگاه تهران|رضوانی]]
[[رده:استادان دانشگاه تهران|رضوانی]]