'''محمد اسماعیل رضوانی''' (۱۰ اردبیهشت [[۱۳۰۰]] - ۵ فروردین [[۱۳۷۵]])، پژوهشگر برجسته تاریخ و استاد سابق [[دانشگاه تهران]] بود.
'''محمد اسماعيل رضوانی''', پژوهشگر برجسته تاریخ و استاد سابق دانشگاه تهران, ، فرزند جعفر ، در ۱۰ اردبيهشت [[۱۳۰۰]] در روستای [[خراشاد]] ( ۲۴ كيلو متري جنوب شرقی [[بيرجند]] ) بدنيا آمد . پس از آنكه پس از پایان تحصیلات مقدماتی در بیرجند و اخذ دیپلم , به استخدام [[وزارت فرهنگ]] در آمد و به كار تدريس در مدارس [[خراشاد]] و بيرجند پرداخت. رضوانی سپس به تهران آمده و به تحصيلات خود ادامه داد و توانست دوره ليسانس ، فوق ليسانس و دكترا را طی كند. وی مدتها در [[دانشگاه ملی]] و [[دانشگاه تهران]] به تدريس مشغول بود و پس از آنكه به درخواست خود در سال [[۱۳۵۸]] بازنشسته شد ، تا پايان عمر به تحقيق [[تصویر:REZVANI.jpg|thumb|250px|تصویری از دکتر رضوانی]] و پژوهش در زمينه تاريخ ایران پرداخت. رضوانی ستونی محكم برای رشته تاريخ ايران محسوب می شود و بدین سبب پدر علم تاریخ معاصر ایران نام گرفت. از وی همچنین به عنوان پدر تاریخ مطبوعات ایران نام برده می شود. <ref name="کتابخانه ملی">[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=58007&pageStatus=0 مرد تاریخ مطبوعات به تاریخ پیوست، کتابخانه ملی ایران]</ref> محمد اسماعيل رضوانی سرانجام در ۵ فروردين [[۱۳۷۵]] در تهران فوت نمود.
[[تصویر:REZVANI.jpg|thumb|250px|تصویری از دکتر رضوانی]]
<ref name="گنجینه اسناد">[http://noormags.com/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=97452/ خورشیدی برآمده از خراشاد, مجله گنجینه اسناد, صفحه ۱۱۲]</ref> ▼
== بیوگرافی ==
== زندگینامه ==
دکتر محمد اسماعيل رضوانی در مصاحبه اش در سال [[۱۳۶۷]] با مجله [[کیهان فرهنگی]] می گوید : "... من در سال [[۱۳۰۰]] شمسی متولد شدم. زادگاهم قریه ای است به نام [[خراشاد]] در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند؛ [[خراشاد]] گویش دیگری است از کلمه خورشید, که من آن را در الاتنبیه و الاشراف پیدا کردم. در جایی که اقالیم سبعه را تقسیم می کنند به سیارات سبعه می گویند : ''الاقلیم رابع للشمس و هو بالفارسیه خرشاد''. پدرم در آنجا روحانی و بزرگ محل بود. من هم طبق معمول آن زمان به مکتب می رفتم .." <ref name="کیهان فرهنگی">[http://noormags.org/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=14894 استاد محمد اسماعیل رضوانی محقق تاریخ مشروطه, مجله کیهان فرهنگی, شماره ۵۸, ۱۳۶۷ , صفحه۱]</ref> ▼
محمد اسماعیل رضوانی، در روستای [[خراشاد]] (۲۴ کیلو متری جنوب شرقی [[بیرجند]]) به دنیا آمد. وی از شش سالگی به مكتبمکتب رفت و قرآن را فرا گرفت و پس از آن,آن، اوليناولین كتابیکتابی كهکه خواندنش را شروع كرد,کرد، [[نصاب الصبیان]] اثر [[ابونصر فراهی]] بود. پس از آن آثاری چون امثله و شرح امثله را آموخت و در همينهمین دوران مسيرمسیر زندگی اش ,زندگیاش، به لطف معلم دبستان [[تدين]]تدین تغييرتغییر كردکرد و وارد مدرسه عمومی شد و در سال ۱۳۲۲ موفق به اخذ ديپلمدیپلم گرديدگردید و بلافاصله به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و تدريستدریس در دبستان و پس از آن تدريستدریس در دبيرستاندبیرستان را آغاز كردکرد. رضوانی سپس به تهران آمده و به تحصیلات خود ادامه داد و توانست دوره لیسانس، فوق لیسانس و دکترا را طی کند. وی مدتها در [[دانشگاه ملی]] و [[دانشگاه تهران]] به تدریس مشغول بود و پس از آنکه به درخواست خود در سال [[۱۳۵۸]] بازنشسته شد، تا پایان عمر به تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ ایران پرداخت.
▲دکتر محمد اسماعيلاسماعیل رضوانی در مصاحبه اشمصاحبهاش در سال [[۱۳۶۷]] با مجله [[کیهان فرهنگی]] می گوید میگوید: "«... من در سال [[۱۳۰۰]] شمسی متولد شدم. زادگاهم قریه ایقریهای است به نام [[خراشاد]] در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند؛ [[خراشاد]] گویش دیگری است از کلمه خورشید,خورشید، که من آن را در الاتنبیه و الاشراف پیدا کردم. در جایی که اقالیم سبعه را تقسیم می کنندمیکنند به سیارات سبعه می گویند : ''الاقلیم رابع للشمس و هو بالفارسیه خرشاد ''. پدرم در آنجا روحانی و بزرگ محل بود. من هم طبق معمول آن زمان به مکتب می رفتم میرفتم.. "» <ref name="کیهان فرهنگی">[http://noormags.org/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=14894 استاد محمد اسماعیل رضوانی محقق تاریخ مشروطه,مشروطه، مجله کیهان فرهنگی,فرهنگی، شماره ۵۸,۵۸، ۱۳۶۷ ,، صفحه۱]</ref>
== والدين و انساب == ▼
وی در خانواده ای روحانی ديده به جهان گشود . اجداد و نياكان پدری وی ،عبارت بودند از شيخ جعفر ، آخوند [[ملا محمد علی خراشادی]] ،آخوند ملا اسماعيل و سركار آقا -از علمای منطقه خراسان در عهد [[صفویه]], نسل اندر نسل در امور دينی و علمی منطقه [[قهستان]] از سرآمدان روزگار بودند .مادرش فاطمه نام داشت و جد مادريش ملا حسن يزدی بود. ▼
رضوانی ستونی محکم برای رشته تاریخ ایران محسوب میشود و بدین سبب پدر علم تاریخ معاصر ایران نام گرفت.{{مدرک}} از وی همچنین به عنوان پدر تاریخ مطبوعات ایران نام برده میشود.<ref name="کتابخانه ملی">[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=58007&pageStatus=0 مرد تاریخ مطبوعات به تاریخ پیوست، کتابخانه ملی ایران]</ref>
== تحصيلات رسمی و حرفه ای ==
دكتر رضوانی در شش سالگی توسط پدر به يكی از مكتب خانه های [[خراشاد]] سپرده شد كه در آن به فراگيری قرآن مجيد و علوم مقدماتی بپردازد. ▼
در سن هشت سالگی پدر خانواده ، رضوانی را نزد يكی از اقوام در بيرجند فرستاد تا در مدرسه طلاب [[شوكتیه]] كه مديريت آن با روحانی بسيار نامدار آن منطقه يعنی مرحوم آقا شیخ محمد رضا سرچاهی بود, مشغول به تحصيل شود. مرحوم سرچاهي ، محمد اسماعيل را به يكی از شاگردان برجسته اش سپرد و او نخستين كتابي كه به او آموخت [[نصاب الصبیان]] [[ابونصر فراهی]] بود. مدتی از اين موضوع گذشت تا اينكه در پی تاسيس مدارس به سبك جديد ،تحت عنوان [[تدین]] با مديريت مرحوم فاضلی , مسير زندگی استاد به كلی تغيير كرد. ▼
استاد علاوه بر فراگيری علوم مقدماتی حوزه و يادگيری كتبی همچون نصاب ،امثله و شرح امثله علوم متداول و جديد را نيز فرا گرفت. وی در سال [[۱۳۲۲]] با اخذ مدرك ديپلم از دبيرستان فارغ التحصيل شد. استاد رضوانی بعد از مدتی تدریس در زادگاه خود, به تهران منتقل گرديد و ضمن تدريس در [[دبيرستان فرخی]], توانست در سال [[۱۳۲۸]] , تحصیل در دوره کارشناسی رشته تاريخ و جغرافی در[[دانشسرای عالی]] را آغاز نماید . وی در سال [[۱۳۳۵]] مقطع كارشناسی ارشد را نيز سپری نمود و سرانجام در [[۱۳۴۲]] موفق به دريافت دكترا رشته تاريخ از [[دانشگاه تهران]] گرديد. ▼
محمد اسماعیل رضوانی سرانجام در ۵ فروردین [[۱۳۷۵]] در تهران فوت نمود.
== فعاليتهای ضمن تحصيل ==
▲<ref name="گنجینه اسناد">[http://noormags.com/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=97452/ خورشیدی برآمده از خراشاد,خراشاد، مجله گنجینه اسناد,اسناد، صفحه ۱۱۲]</ref>
▲== والدينوالدین و انساب ==
استاد رضواني پس از گرفتن ديپلم بلافاصله به خدمت [[وزارت فرهنگ]] در آمد و به سمت مدير دبستان محل خود ،[[خراشاد]]، منصوب شد. بعد از سه سال ، [[بیرجند]] به دبير احتياج پيدا كرد و تصميم گرفته شد كه از دیپلمه های با سواد استفاده كنند ، لذا وی را به [[دبیرستان شوكتی]] بيرجند فرستادند. استاد سه سال در آنجا ماند تا اينكه به فكر ادامه تحصيل افتاد. بدين خاطر تقاضای انتقال به تهران را كرد كه با انتقال او موافقت شد. ▼
▲وی در خانواده ایخانوادهای روحانی ديدهدیده به جهان گشود . اجداد و نياكاننیاکان پدری ویوی، ،عبارتعبارت بودند از شيخشیخ جعفر ،جعفر، آخوند [[ملا محمد علی خراشادی]] ، ،آخوندآخوند ملا اسماعيلاسماعیل و سركارسرکار آقاآقا -(از علمای منطقه خراسان در عهد [[صفویه]] ,)، نسل اندر نسل در امور دينیدینی و علمی منطقه [[قهستان]] از سرآمدان روزگار بودند . مادرش فاطمه نام داشت و جد مادريشمادریش ملا حسن يزدییزدی بود.
<!--کم و بیش تکراری ==تحصیلات رسمی و حرفهای==
استاد در تهران ضمن ارتقا سطح علمی و ادامه تحصيل, در دبيرستان فرخی تدريس می نمود كه با اخذ درجه دكتری, در [[دانشكده ادبیات دانشگاه تهران]] ، [[تربیت معلم]] ، [[دانشگاه شهید بهشتی]] ، [[دانشگاه الزهرا]] ، [[تربیت مدرس]] و [[بنياد فرهنگ]] و [[دانشگاه آزاداسلامی]] ساعاتی را به تدريس مشغول بود. ▼
▲دكتردکتر رضوانی در شش سالگی توسط پدر به يكییکی از مكتبمکتب خانه هایخانههای [[خراشاد]] سپرده شد كهکه در آن به فراگيریفراگیری قرآن مجيدمجید و علوم مقدماتی بپردازد.
▲در سن هشت سالگی پدر خانواده ،خانواده، رضوانی را نزد يكییکی از اقوام در بيرجندبیرجند فرستاد تا در مدرسه طلاب [[ شوكتیهشوکتیه]] كهکه مديريتمدیریت آن با روحانی بسياربسیار نامدار آن منطقه يعنییعنی مرحوم آقا شیخ محمد رضا سرچاهی بود,بود، مشغول به تحصيلتحصیل شود. مرحوم سرچاهي ،سرچاهی، محمد اسماعيلاسماعیل را به يكییکی از شاگردان برجسته اش سپرد و او نخستيننخستین كتابيکتابی كهکه به او آموخت [[نصاب الصبیان]] [[ابونصر فراهی]] بود. مدتی از ايناین موضوع گذشت تا اينكهاینکه در پی تاسيستاسیس مدارس به سبكسبک جديدجدید، ،تحتتحت عنوان [[تدین]] با مديريتمدیریت مرحوم فاضلی ,، مسيرمسیر زندگی استاد به كلیکلی تغييرتغییر كردکرد.
▲استاد علاوه بر فراگيریفراگیری علوم مقدماتی حوزه و يادگيرییادگیری كتبیکتبی همچون نصاب ،امثله، امثله و شرح امثله علوم متداول و جديدجدید را نيزنیز فرا گرفت. وی در سال [[۱۳۲۲]] با اخذ مدركمدرک ديپلمدیپلم از دبيرستاندبیرستان فارغ التحصيلالتحصیل شد. استاد رضوانی بعد از مدتی تدریس در زادگاه خود,خود، به تهران منتقل گرديدگردید و ضمن تدريستدریس در [[ دبيرستاندبیرستان فرخی]] ,، توانست در سال [[۱۳۲۸]] ,، تحصیل در دوره کارشناسی رشته تاريختاریخ و جغرافی در[[دانشسرای عالی]] را آغاز نماید . وی در سال [[۱۳۳۵]] مقطع كارشناسیکارشناسی ارشد را نيزنیز سپری نمود و سرانجام در [[۱۳۴۲]] موفق به دريافتدریافت دكترادکترا رشته تاريختاریخ از [[دانشگاه تهران]] گرديدگردید.
== استادان و مربيان == ▼
فرزانگانی كه استاد قبل از تحصيل در دانشگاه و در طی تحصيل در دانشگاه از آنان بهره برده بود عبارتند از آقا شيخ محمدرضا سرچاهی ،مرحوم فاضلی ، مرحوم سید عبدالحسین آيتی ،مرحوم تهامی ،سيد محمد فرزان بیرجندی ،دكتر بینا ، [[نصرالله فلسفی]] ، [[علی اصغر شمیم]] ، [[ابراهيم پور داود]] ،دكتر [[محمدحسن گنجی]], [[سعید نفیسی]] ، [[عباس اقبال]] و [[دكتر بهمنش]]. ▼
== خاطرات دورانفعالیتهای ضمن تحصیل ==
▲استاد رضوانيرضوانی پس از گرفتن ديپلمدیپلم بلافاصله به خدمت [[وزارت فرهنگ]] در آمد و به سمت مديرمدیر دبستان محل خودخود، ،[[خراشاد]]، منصوب شد. بعد از سه سال ،سال، [[بیرجند]] به دبيردبیر احتياجاحتیاج پيداپیدا كردکرد و تصميمتصمیم گرفته شد كهکه از دیپلمه های با سواد استفاده كنند ،کنند، لذا وی را به [[دبیرستان شوكتیشوکتی]] بيرجندبیرجند فرستادند. استاد سه سال در آنجا ماند تا اينكهاینکه به فكرفکر ادامه تحصيلتحصیل افتاد. بدينبدین خاطر تقاضای انتقال به تهران را كردکرد كهکه با انتقال او موافقت شد.
در زمان دكتر رضوانی معمول بود كه و قتی كودكی را تمام مي كرد او را به هديه نزد پدرش بردند در اين مراسم به كودك لباس نو می پوشاندند و قرآن را هم در پارچه ای می بستند و كف دست او می گذاشتند و در حالی كه خود روحانی جلو حركت می كرد و سوره الرحمن را تلاوت مینمود، به طرف خانه پدر آن كودك می رفتند ،دراين حال غالبا زنها در كو چه جمع می شد ند و تماشا می كردند و گاهي به گريه نيز می افتادند ،در منزل نيز مجلسی ترتيب داده می شد و انواع تنقلات برای بچه های مهمان فراهم می آوردند . محمد اسماعيل كودك را نيز پس از فراگيری قرآن پيش پدر بردند .آن سال پدر به فرزند يك درخت گردو هديه داد، كه اين انعامی بود از سوی پدر به فرزند معمولا داده می شد. ▼
▲استاد در تهران ضمن ارتقا سطح علمی و ادامه تحصيل,تحصیل، در دبيرستاندبیرستان فرخی تدريستدریس میمینمود نمود كهکه با اخذ درجه دكتری,دکتری، در [[ دانشكدهدانشکده ادبیات دانشگاه تهران]] ، [[تربیت معلم]] ، [[دانشگاه شهید بهشتی]] ، [[دانشگاه الزهرا]] ، [[تربیت مدرس]] و [[ بنيادبنیاد فرهنگ]] و [[دانشگاه آزاداسلامی]] ساعاتی را به تدريستدریس مشغول بود.
استاد رضوانی از زمان تحصيل خود در مدرسه [[شوكتی]] چنين تعريف می كند : ".... اين مدرسه نزديك مدرسه طلاب بود كه من در آنجا درس می خواندم و چون شيوه آنجا خوب نبود به من خيلی سخت می گذشت . صبح اول وقت بايد می رفتيم از استاد درس ميگرفتيم و يك ربع ،نيم ساعت بعد ، می آمديم جلوی اتاق استاد, چهار زانو می نشستيم و شروع به خواندن می كرديم و اصلا حق بازی و جست و خيز نداشتيم. اين در حالی كه در مدرسه تدين بچه ها توپ بازی می كردند و رفتن به آنجا و بازی كردن با توپ برای من آرزوي بزرگی شده بود. اما از آنجا كه مدرسه های شوكتی كاملا جا افتاده بود و از نظر تعليم هم موفق بود، مردم بچه ها يشان را به دبستان تدين نمی فرستادند. ▼
-->
▲== استادان و مربيانمربیان ==
▲فرزانگانیاستادانی كهکه استادمحمد اسماعیل رضوانی قبل از تحصيلتحصیل در دانشگاه و در طی تحصيلتحصیل در دانشگاه از آنان بهره برده بود عبارتند از آقا شيخشیخ محمدرضا سرچاهیسرچاهی، ،مرحوممرحوم فاضلی ،فاضلی، مرحوم سید عبدالحسین آيتیآیتی، ،مرحوممرحوم تهامیتهامی، ،سيدسید محمد فرزان بیرجندیبیرجندی، ،دكتردکتر بینا ،بینا، [[نصرالله فلسفی]] ، [[علی اصغر شمیم]] ، [[ ابراهيمابراهیم پور داود]] ، ،دكتردکتر [[محمدحسن گنجی]] ,، [[سعید نفیسی]] ، [[عباس اقبال]] و [[ دكتردکتر بهمنش]].
مدير دبستان تدين روحانی شريفی بود به نام آقای فاضلی كه بنده خيلی به ايشان علاقه دارم. او با استادان مدرسه طلاب هم آشنا بود و هفته ای يكی دو بار به آنجا می آمد و با طلبه ها گفت و گو و شوخی می كرد . يك روز به مدرسه ما آمده بود از من نامم را پرسيد و من خودم را معرفی كردم . او كه پدرم را می شناخت گفت, بيا برويم مدرسه ما و من هم كه خيلي دلم مي خواست, بیدرنگ همراه ايشان رفتم. او مرا به مدرسه برد و در آنجا از من امتحان گرفت و سپس به كلاس دوم فرستاد. تا مدتها به پدرم در اين مورد چيزی نگفتم, ولی بعد كه متوجه شد چون مدتی گذشته بود فقط به گفتن اين جمله اكتفا كرد كه :الخير فی ما وقع ..." ▼
<!-- موضوعات غیردانشنامهای == خاطرات دوران تحصیل ==
يكی از خاطرات استاد رضوانی مربوط به تحصيل در مرحله دكترا و رساله مربوط به اين دوره بود كه تحول عظيمی در وی بوجود آورد، او در اين باره چنين می گويد: " موضوع تز من درباره علل [[انقلاب مشروطیت]] بود كه اين موضوع در وضع من خيلی اثر گذاشت . استاد راهنمای من ، شخصی بود سختگير به نام [[دكتر بینا]] و بنده موظف بودم هر هفته صبح جمعه, ساعت ۸ به منزل ايشان بروم. يك روز ايشان به من گفتند تو اگر می خواهی علل انقلاب مشروطيت را بنوبسی, بايد جراید آن دوره را مطالعه كنی. اين حرف خيلی مرا مايوس كرد, چون فكر می كردم, پيداكردن روزنامه هایی كه ۷۰ سا ل قبل منتشر می شده, امكان ندارد, ولی وقتی به بازار رفتم ، ديدم بسياری از آنها پيدا می شود. ▼
▲در زمان دكتردکتر رضوانی معمول بود كهکه و قتی كودكیکودکی را تمام مي كردمیکرد او را به هديههدیه نزد پدرش بردند در ايناین مراسم به كودكکودک لباس نو می پوشاندندمیپوشاندند و قرآن را هم در پارچه ای میپارچهای بستندمیبستند و كفکف دست او می گذاشتند و در حالی كهکه خود روحانی جلو حركتحرکت می كردمیکرد و سوره الرحمن را تلاوت مینمود، به طرف خانه پدر آن كودكکودک می رفتندرفتند، ،درايندراین حال غالبا زنها در كوکو چه جمع می شدمیشد ند و تماشا می كردندمیکردند و گاهيگاهی به گريهگریه نيزنیز میمیافتادند، افتادند ،دردر منزل نيزنیز مجلسی ترتيبترتیب داده می شد و انواع تنقلات برای بچه هایبچههای مهمان فراهم می آوردند میآوردند. محمد اسماعيلاسماعیل كودكکودک را نيزنیز پس از فراگيریفراگیری قرآن پيشپیش پدر بردند .آن سال پدر به فرزند يكیک درخت گردو هديههدیه داد، كهکه ايناین انعامی بود از سوی پدر به فرزند معمولا داده می شدمیشد.
اولين خريد من هم يك سال روزنامه [[اختر]] بود به بهای ۲۰ تومان و بعد [[صوراسرافیل]] را خريدم و خلاصه طوری شد كه موضوع تز را فراموش كردم و شروع كردم به خريد و مطالعه روزنامه های آن دوره و بالاخره ضمن اينكه تزم را موفقيت گذراندم ،صاحب مجموعه ای ارزشمند از جرايد دوره قاجار شدم." ▼
▲استاد رضوانی از زمان تحصيلتحصیل خود در مدرسه [[ شوكتیشوکتی]] چنينچنین تعريفتعریف می كندمیکند : ".... ايناین مدرسه نزديكنزدیک مدرسه طلاب بود كهکه من در آنجا درس می خواندممیخواندم و چون شيوهشیوه آنجا خوب نبود به من خيلیخیلی سخت می گذشت میگذشت. صبح اول وقت بايدباید می رفتيممیرفتیم از استاد درس ميگرفتيممیگرفتیم و يكیک ربعربع، ،نيمنیم ساعت بعدبعد، ، می آمديممیآمدیم جلوی اتاق استاد,استاد، چهار زانو می نشستيممینشستیم و شروع به خواندن می كرديممیکردیم و اصلا حق بازی و جست و خيزخیز نداشتيمنداشتیم. ايناین در حالی كهکه در مدرسه تدينتدین بچه هابچهها توپ بازی می كردندمیکردند و رفتن به آنجا و بازی كردنکردن با توپ برای من آرزويآرزوی بزرگی شده بود. اما از آنجا كهکه مدرسه هایمدرسههای شوكتیشوکتی كاملاکاملا جا افتاده بود و از نظر تعليمتعلیم هم موفق بود، مردم بچهبچهها ها يشانیشان را به دبستان تدين نمیتدین فرستادندنمیفرستادند.
▲مديرمدیر دبستان تدينتدین روحانی شريفیشریفی بود به نام آقای فاضلی كهکه بنده خيلیخیلی به ايشانایشان علاقه دارم. او با استادان مدرسه طلاب هم آشنا بود و هفتههفتهای ای يكییکی دو بار به آنجا می آمدمیآمد و با طلبه ها گفت و گو و شوخی می كرد میکرد. يكیک روز به مدرسه ما آمده بود از من نامم را پرسيدپرسید و من خودم را معرفی كردم کردم. او كهکه پدرم را میمیشناخت شناختگفت، گفت,بیا بيا برويمبرویم مدرسه ما و من هم كهکه خيليخیلی دلم مي خواست,میخواست، بیدرنگ همراه ايشانایشان رفتم. او مرا به مدرسه برد و در آنجا از من امتحان گرفت و سپس به كلاسکلاس دوم فرستاد. تا مدتها به پدرم در ايناین مورد چيزیچیزی نگفتم,نگفتم، ولی بعد كهکه متوجه شد چون مدتی گذشته بود فقط به گفتن ايناین جمله اكتفااکتفا كردکرد كهکه : الخيرالخیر فی ما وقع ..."
== مشاغل و سمتهای مورد تصدی ==
▲يكییکی از خاطرات استاد رضوانی مربوط به تحصيلتحصیل در مرحله دكترادکترا و رساله مربوط به ايناین دوره بود كهکه تحول عظيمیعظیمی در وی بوجود آورد، او در ايناین باره چنينچنین می گويدمیگوید: " موضوع تز من درباره علل [[انقلاب مشروطیت]] بود كهکه ايناین موضوع در وضع من خيلیخیلی اثر گذاشت . استاد راهنمای من ،من، شخصی بود سختگيرسختگیر به نام [[ دكتردکتر بینا]] و بنده موظف بودم هر هفته صبح جمعه,جمعه، ساعت ۸ به منزل ايشانایشان بروم. يكیک روز ايشانایشان به من گفتند تو اگر می خواهیمیخواهی علل انقلاب مشروطيتمشروطیت را بنوبسی,بنوبسی، بايدباید جراید آن دوره را مطالعه كنیکنی. ايناین حرف خيلیخیلی مرا مايوسمایوس كرد,کرد، چون فكرفکر میمیکردم، كردم,پیداکردن پيداكردنروزنامههایی روزنامه هایی كهکه ۷۰ سا ل قبل منتشر میمیشده، شده,امکان امكان ندارد,ندارد، ولی وقتی به بازار رفتم ، ديدمدیدم بسياریبسیاری از آنها پيدا میپیدا شودمیشود.
دكتر رضوانی پس از اخذ مدرك ديپلم در سال [[۱۳۲۲]] به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و مدير دبستان زادگاه خويش شد. وی در خلال سالها تحقيق و تدريس ،چند صباحی نيز به كارهای اجرایی پرداخت ،از جمله مدت سه سال رئيس بازرسی تعليمات متوسطه تهران و معاون بازرسی فرهنگ استان تهران و نيز مسئول برگزاری امتحانات نهایی دبيرستانهای استان مركزی شد . وی همچنين مدت دو سال به اداره دبيرخانه [[دانشگاه ملی ایران]] ( [[دانشگاه شهید بهشتی]] ) پرداخت و مدت سه سال نيز در سمت معاونت آموزشی [[دانشكده ادبیات]] دانشگاه تهران مشغول به كار شد. ▼
▲اوليناولین خريدخرید من هم يكیک سال روزنامه [[اختر]] بود به بهای ۲۰ تومان و بعد [[صوراسرافیل]] را خريدمخریدم و خلاصه طوری شد كهکه موضوع تز را فراموش كردمکردم و شروع كردمکردم به خريدخرید و مطالعه روزنامه هایروزنامههای آن دوره و بالاخره ضمن اينكهاینکه تزم را موفقيتموفقیت گذراندمگذراندم، ،صاحبصاحب مجموعه ایمجموعهای ارزشمند از جرايدجراید دوره قاجار شدم." -->
استاد رضوانی فعاليتهای اجرایی را به اين انگيزه پذيرفت كه معتقد بود هر استاد و يا هر تحقيقی بايد چند صباحی با پذيرفتن مسئوليتهای اجرایی ، با جامعه و رازهای درون آن و بند و بستهای و پيوندها و نيرنگهایی كه در جامعه در جريان است آشنا شود، در آن صورت است كه در تحقيقات علمی و كرسی تدريس ،فكری بارزتر و انديشه های روشنتر و وجودی مفيدتری خواهد داشت. او معتقد بود دنيای كتاب با دنيای واقعی كه جامعه در آن در تكاپو است, متفاوت است و محقق بايد با هر دو دنيا عميقا آشنا شود. ▼
از جمله مسئوليتهای علمی او ، مشاورت عالی پژوهشكده اسناد سازمان ملی ايران ، مشاورت موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی ، مديريت گروه تاريخ بنياد دایره المعارف اسلامی ، عضويت در شوراها و هيئت های مختلف از جمله شورای ميراث مكتوب [[كتابخانه ملی ایران]] و هيئت داوران [[جشنواره مطبوعات]] (دوره اول و دوم) بود. ▼
== مشاغل و سمتها==
== ساير فعاليتها علمی و دانشگاهی ==
▲دكتردکتر رضوانی پس از اخذ مدركمدرک ديپلمدیپلم در سال [[۱۳۲۲]] به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و مديرمدیر دبستان زادگاه خويشخویش شد. وی در خلال سالها تحقيقتحقیق و تدريستدریس، ،چندچند صباحی نيزنیز به كارهایکارهای اجرایی پرداختپرداخت، ،ازاز جمله مدت سه سال رئيسرئیس بازرسی تعليماتتعلیمات متوسطه تهران و معاون بازرسی فرهنگ استان تهران و نيزنیز مسئول برگزاری امتحانات نهایی دبيرستانهایدبیرستانهای استان مركزیمرکزی شد . وی همچنينهمچنین مدت دو سال به اداره دبيرخانهدبیرخانه [[دانشگاه ملی ایران]] ( [[دانشگاه شهید بهشتی]] ) پرداخت و مدت سه سال نيزنیز در سمت معاونت آموزشی [[ دانشكدهدانشکده ادبیات]] دانشگاه تهران مشغول به كارکار شد.
دكتر رضوانی علاوه بر كار تدريس و سمتهایی كه داشته است, با مطبوعات زمان خود همكار ی می نمود كه از جمله [[وقایع اتفاقیه]] ،ايران ، دانش ، مدرسه دارلفنون تبريز ، روزنامه ملتی ، يغما، راهنمای كتاب ، [[كیهان]] ، سالنامه كشور ايران ، دانشكده ادبيات ، بررسیهای تاریخی ، تاريخ و فرهنگ ايران ، تحقيقات روزنامه نگاری ،جامعه نوين ، تاريخ ، آينده ، خواندنی های تاریخی ، بندر و دريا ، خواندنی های قرن ، كلك ، پيام كتابخانه ، گنجينه اسناد، تحصيل، تاريخ معاصر ايران ، [[كیهان فرهنگی]] و تحقيقات اسلامی مي باشد. او همچنين در چندين همايش و كنگره در داخل و خارج از ايران , [[چین]] ، [[تایلند]] ،[[انگلستان]] ، [[پاكستان]] ، [[تركیه]] و... شركت كرد . ▼
▲استاد رضوانی فعاليتهایفعالیتهای اجرایی را به ايناین انگيزهانگیزه پذيرفتپذیرفت كهکه معتقد بود هر استاد و يایا هر تحقيقیتحقیقی بايدباید چند صباحی با پذيرفتنپذیرفتن مسئوليتهایمسئولیتهای اجرایی ،اجرایی، با جامعه و رازهای درون آن و بند و بستهای و پيوندهاپیوندها و نيرنگهایینیرنگهایی كهکه در جامعه در جريانجریان است آشنا شود، در آن صورت است كهکه در تحقيقاتتحقیقات علمی و كرسیکرسی تدريستدریس، ،فكریفکری بارزتر و انديشه هایاندیشههای روشنتر و وجودی مفيدتریمفیدتری خواهد داشت. او معتقد بود دنيایدنیای كتابکتاب با دنيایدنیای واقعی كهکه جامعه در آن در تكاپوتکاپو است,است، متفاوت است و محقق بايدباید با هر دو دنيادنیا عميقاعمیقا آشنا شود.
▲از جمله مسئوليتهایمسئولیتهای علمی او ، مشاورت عالی پژوهشكدهپژوهشکده اسناد سازمان ملی ايران ،ایران، مشاورت موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگیفرهنگی، ، مديريتمدیریت گروه تاريختاریخ بنيادبنیاد دایره المعارف اسلامی ،اسلامی، عضويتعضویت در شوراها و هيئتهیئت های مختلف از جمله شورای ميراثمیراث مكتوبمکتوب [[ كتابخانهکتابخانه ملی ایران]] و هيئتهیئت داوران [[جشنواره مطبوعات]] (دوره اول و دوم) بود.
== فعالیتهای فرهنگی==
▲دكتردکتر رضوانی علاوه بر كارکار تدريستدریس و سمتهاییسمتهایی كهکه داشته است,است، با مطبوعات زمان خود همكارهمکاری یمینمود می نمود كهکه از جمله [[وقایع اتفاقیه]] ،ايران ، دانشایران، ،دانش، مدرسه دارلفنون تبريز ،تبریز، روزنامه ملتیملتی، ، يغما،یغما، راهنمای كتاب ،کتاب، [[ كیهانکیهان]] ، سالنامه كشورکشور ايرانایران ، دانشكدهدانشکده ادبيات ،ادبیات، بررسیهای تاریخیتاریخی، ، تاريختاریخ و فرهنگ ايرانایران، ، تحقيقاتتحقیقات روزنامه نگارینگاری ،جامعه، نوينجامعه ،نوین، تاريختاریخ، ،آینده، آيندهخواندنیهای ، خواندنی های تاریخی ،تاریخی، بندر و دريادریا، ،خواندنیهای خواندنیقرن، هایکلک، قرنپیام ، كلك ، پيام كتابخانه ،کتابخانه، گنجينهگنجینه اسناد، تحصيل،تحصیل، تاريختاریخ معاصر ايران ،ایران، [[ كیهانکیهان فرهنگی]] و تحقيقاتتحقیقات اسلامی مي باشدمیباشد. او همچنينهمچنین در چندينچندین همايشهمایش و كنگرهکنگره در داخل و خارج از ايرانایران ,، [[چین]] ، [[تایلند]] ، [[انگلستان]] ، [[ پاكستانپاکستان]] ، [[ تركیهترکیه]] و... شركت كردشرکت کرد.
== همسر و فرزندان ==
استاد رضوانی در سال [[۱۳۳۰]] با دختر عمه خويشخویش عقد نكاحازدواج بستكرد. ثمره ايناین ازدواج ,، چهار فرزند به نامهای محمد حسنحسن، ،هماهما ، نرگس و همايونهمایون بود كهکه همگی ايناین فرزندان به ويژهویژه دختر بزرگشان سركارسرکار خانم هما رضوانی كهکه راه پدر را ادامه دادند ,دادند، به مدارج علمی دانشگاهی دست يافتندیافتند.
== زمان و علت فوت ==
استاد رضوانيرضوانی در ۵ فروردينفروردین [[۱۳۷۵]] همزمان با فرا رسيدنرسیدن بهار,بهار، برابر ثراثر بيماریبیماری سرطانسرطان، ، پای از سرای گذار بركشيد و وجود نفس گرم او رو به سردی و خاموشی گرديددرگذشت. <ref name="بنیاد ایرانشناسی">[http://213.176.111.7:8080/farhikhtegan/details.aspx?id=39 مشاهیر تاریخ ایران,ایران، بنیاد ایرانشناسی]</ref>
== آثار ==
مهمترين تألیفات و مقالات محمد اسماعیل رضوانی عبارتند از:
تنوع تأليفات و مقالات استاد رضواني زياد است كه تنها به ذكر اهم تأليفات بسنده مي شود:
۱ـ(زمینی که روی آن زندگی میکنیم)، تهران : سازمان چاپ کیهان (به کمک مؤسسة یونسکو)، ۱۳۴۱.
2ـ۲ـ (انقلاب مشروطيت ايرانمشروطیت ایران) ، تهران : مؤسسة انتشارات فرانكلين ،فرانکلین، چاپ اول 1345 ،۱۳۴۵، چاپ سوم ،سوم، 1356۱۳۵۶. ▼
1ـ( زميني كه روي آن زندگي مي كنيم )، تهران : سازمان چاپ كيهان ( به كمك مؤسسة يونسكو ) ، 1341.
۳ـ (اعلانها و اعلامیههای دورة قاجار) تهران : ضمین مجله بررسیهای تاریخی، ۱۳۴۹.
▲2ـ (انقلاب مشروطيت ايران ) ، تهران : مؤسسة انتشارات فرانكلين ، چاپ اول 1345 ، چاپ سوم ، 1356.
4ـ۴ـ ( تبليغاتتبلیغات نامة تنسر با همكاريهمکاری مجتبي مينويمجتبی مینوی) ، تهران : خوارزمي ،خوارزمی، چاپ اول 1351 ،۱۳۵۱، چاپ دوم 1354۱۳۵۴. ▼
3ـ ( اعلان ها و اعلاميه هاي دورة قاجار ) تهران : ضمين مجله بررسي هاي تاريخي ، 1349.
۵ـ (تصحیح تاریخ منتظم ناصری) در سه جلد، تهران : دنیای کتاب، ۱۳۴۷.
▲4ـ ( تبليغات نامة تنسر با همكاري مجتبي مينوي ) ، تهران : خوارزمي ، چاپ اول 1351 ، چاپ دوم 1354.
6ـ۶ـ سفرنامه ظهيرظهیر الدوله ( همراه مظفرالدينمظفرالدین شاه به فرنگستان ) تهران : كتابخانةکتابخانة مستوفيمستوفی 1371۱۳۷۱ ▼
5ـ ( تصحيح تاريخ منتظم ناصري ) در سه جلد ، تهران : دنياي كتاب ، 1347.
7ـ۷ـ روزنامه خاطرات ناصرالدينناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان ( با همكاريهمکاری فاطمه قاصيها قاصیها) ، در سه جلد ،جلد، تهران : سازمان اسناد مليملی ايران ،ایران، 3ـ۳ـ 1371۱۳۷۱. ▼
▲6ـ سفرنامه ظهير الدوله ( همراه مظفرالدين شاه به فرنگستان ) تهران : كتابخانة مستوفي 1371
۸ـ عالم آرای عباسی، در سه جلد، تهران : دنیای کتاب، ۱۳۷۷.
▲7ـ روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان ( با همكاري فاطمه قاصيها ) ، در سه جلد ، تهران : سازمان اسناد ملي ايران ، 3ـ 1371.
۹ـ یادداشتهای امین الدوله (زیر چاپ)
8ـ عالم آراي عباسي ، در سه جلد ، تهران : دنياي كتاب ، 1377 .
10ـ۱۰ـ مجموعة مقالات علميعلمی ايشانایشان كهکه به بيشبیش از 61۶۱ مقاله مي رسد ،میرسد، در دست چاپ است . ▼
9ـ يادداشت هاي امين الدوله ( زير چاپ )
استاد رضوانی افزون بر کتابهای یاد شده، چند جلد کتاب درسی تآلیف کردهاند. از جمله :
▲10ـ مجموعة مقالات علمي ايشان كه به بيش از 61 مقاله مي رسد ، در دست چاپ است .
يكیک دوره تاريختاریخ و جغرافياجغرافیا و تعليماتتعلیمات اجتماعياجتماعی دبيرستاندبیرستان و يكیک دورةدورهٔ كاملکامل تاريختاریخ و جغرافياجغرافیا برايبرای دانشسرايدانشسرای مقدماتيمقدماتی و كلاسهايکلاسهای تربيتي ،تربیتی، آمورش و پرورش و نيزنیز كتابکتاب درسيدرسی تاريختاریخ سياسيسیاسی ايرانایران برايبرای دانشجوياندانشجویان دانشكدةدانشکدة افسری. <ref name="زنان پژوهشگر">[http://www.wahr.ir/researchers/item154.php انجمن زنان پژوهشگر تاریخ]</ref> ▼
استاد رضواني افزون بر كتابهاي ياد شده ، چند جلد كتاب درسي تآليف كرده اند . از جمله :
▲يك دوره تاريخ و جغرافيا و تعليمات اجتماعي دبيرستان و يك دورة كامل تاريخ و جغرافيا براي دانشسراي مقدماتي و كلاسهاي تربيتي ، آمورش و پرورش و نيز كتاب درسي تاريخ سياسي ايران براي دانشجويان دانشكدة افسری. <ref name="زنان پژوهشگر">[http://www.wahr.ir/researchers/item154.php انجمن زنان پژوهشگر تاریخ]</ref>
</small>
[[رده:تاریخنگاران|رضوانی]]
[[رده:دانشآموختگان دانشگاه تهران|رضوانی]]
[[رده:استادان دانشگاه تهران|رضوانی]]
|