}}
|poptime =
|popplace =[[استان لرستان]]{{•}} [[استان ایلام]]{{•}} [[استان کرمانشاه]]{{•}} [[استان همدان]] وبخش هایی از [[عراق]]<ref>آیت محمدی،سیری درتاریخ سیاسی کرد</ref>
|langs =[[گویش لکی]] اززبان کردی
|rels =اسلام ([[شیعه]])، [[یارسان]]}}
زبانشناسان [[لکی]] را در شاخه [[گویشهای جنوبی کردی]] طبقهبندی میکنند،<ref>Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷</ref><ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.</ref><ref>Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.</ref><ref>V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.</ref> اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم [[زبان کردی|کردی]] طبقهبندی میکند.<ref name="Ethnologue">[http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=lki Ethnologue report for Laki]</ref>برخی لکها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند.<ref>مصاحب. دائرةالمعارف فارسی. ذیل واژهٔ لک</ref><ref>عبدالله شهبازی. مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۱۳۴</ref> و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدودأ صد هزار خانه بودهاند، آنها را «لک»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند.{{مدرک}} مهمترین [[ایلات لک ایران]] عبارتند از:گراوند، ایتیوند، آدینه وند،[[یوسفوند یا یوسف وند]]،[[کلیوند یا قلیوند]]،[[پایروند یا پادروند]]،[[جلیلوند]]،، [[حسنوند]]، آزادبخت، [[ترکاشوند یا کاوشوند]] (کاوه شاهوند) و [[دهستان زردلان|زردلان]]،<ref> رستم رحیمی. بومیان دره مهرگان. کرمانشاه:۱۳۷۸ ص. ۱۴۶</ref> [[جلالوند]]، [[قیاسوند]]، [[عثمانوند یا هوزمانن]] ، [[شاهیوند]]، [[خواجه وند]] ، [[ایل مافی]]، ایل [[باجلان]]، [[بالاوند]] و [[ایل بیرانوند]] که در نواحی ایلام و کرمانشاه و لرستان مأوا داشتهاند.<ref>عبدالله شهبازی. مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۶۷</ref>
خاندانهای لر کوچک ایلهایی بودند که در حدود بین [عراق] [عجم] و [عراق] [عرب] [ییلاق] و [قشلاق] میکردند و خراج خود را به دیوان [بغداد] میدادند و به بسیار کم فرمانروایی جداگانهای داشتند. سرزمین [[لرستان]] به دو بخش [[لر کوچک]] و [[لر بزرگ]] بخش میشود.<ref>امان اللهی بهاروند، سکندر. قوم لر. آگه، ۱۳۹۱. ۷۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۹۱۳۵۸</ref>
در کتاب [[تاریخ مغول]] در صفحه ۴۴۲ و در کتاب [[مجملالتواریخ گلستانه]] در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص سرزمینهای لر کوچک و بزرگ آمدهاست:
{{نقل قول| لر کوچک همان است که حالیه هم آن را [[لرستان]] میگوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند میشده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف [[خرمآباد]] بودهاست. مراد از لرکوچک، ایلات لرستان، بخشی از ایلام و همدان و شمال شرقی عراق حالیه و مراد از لر بزرگ، ایلات [بختیاری]، [ممسنی] و [کهگیلویه] دانسته شدهاست یعنی به خلاف تقسیم فوق.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی =http://www.mibosearch.com/Dictionary.aspx?wId=18225&DicName=dehkhoda&word=اتابکان+لرستان|عنوان =اتابکان لر کوچک | ناشر =میبو سرچ |تاریخ = |تاریخ بازدید =۶ آبان ۱۳۸۹|زبان=فارسی}}</ref>}}
<ref>پشتدار، علی محمد. لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت»، ۱۳۷۶. ۱۶۰ تا ۱۸۳. بازبینیشده در ۶ اوت ۲۰۱۴</ref>
[[رضاقلیخان هدایت]]، در مورد قلمرو جغرافیای لر کوچک مینویسد:
{{سرخط}}مخفی نماناد که لر کوچک که در خرمآباد و خاوه و الشتر و صدمره [صیمره=سیمره در مشرق و جنوب شرقی استان ایلام] و یدمن [هندمینی] سکنی دارند جمعی بودهاند و هستند و عرض ولایت ایشان بر جنوب عراق واقع است از طرفی به همدان و قلمرو علیشکر بهارلوی ترکمان و طرفی بالکان خوزستان متصل است، و طول آن ولایت از قصبه بروجرد الی بغداد و سایر محال تخمینأ یکصد فرسخ است.<ref>
{{پک|رضا قلی خان هدایت|1380|ک=تاریخ روضه الصفای ناصری|ص=6662}}</ref>
'''[[کریم خان زند]]''' بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جملهای خود را لر معرفی کرده و چنین گفته:( اگر شما ما را لر سادهدل بی وقوفی پنداشته اید اشتباه عظیمی کرده اید، سرما و گرما بسیار خوردهایم و ... )و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب [[رستمالتواریخ]] اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است .<ref>آصف، محمد هاشم. رستم التواریخ، چاپ سوم. تهران: انتشارات امیر کبیر، 1354</ref><ref>Anonby, Erik John, [http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/03/laki-article-typset.pdf Kurdish or Luri?] Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)</ref>
== تبارشناسی ==
زبانشناسان [[لکی]] را در شاخه [[گویشهای جنوبی کردی]] طبقهبندی میکنند،<ref>Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷</ref><ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.</ref><ref>Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.</ref><ref>V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.</ref> اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم [[زبان کردی|کردی]] طبقهبندی میکند.<ref name="Ethnologue">[http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=lki Ethnologue report for Laki]</ref> و برخی لکها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند<ref>
چنین به نظر میرسد که تغییر هویت از لری به [[کردی]] که از سدهها پیش مردم [[گوران]] مناطق [[اردلان]] (به مرکزیت سنندج) و سرزمین کرمانشاه در بر گرفت،<ref name="akupof"/> در منطقه لکنشین تکمیل نشده و باعث مناقشهآمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لکها شدهاست.نتیجتاً چنین به نظر میرسد که لکی از هر دو زبان کردیتبار و لریتبار عناصری داراست.<ref name="akupof">آکوپف، گ. ب. حصارف، م. ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.</ref><ref>لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پینوشت</ref><ref name=encyclopaediaislamica>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی = http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=346 |عنوان= بالَه وند (یا بالَوَنْد)| ناشر = دانشنامه جهان اسلام |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۰ دسامبر ۲۰۱۳}}</ref> راولینسون نیزمی نویسد:درلورستان گروه زیادی به زبان کردی صحبت می کنندودرشمال لورستان طوایف لک زندگی می کنند که به زبان کردی صحبت می کنند و طایفه مکی مرز بین کرمانشاه و لورستان وهلیلان و قسمت هایی از جنوب آن به گویش های دیگر از زبان کردی صحبت می کنند که شباهت های زیادی با زبان کردهای کلهردارد.<ref>راولینسون،کتاب دوسفرنامه</ref>
Lakī and Kurdish
Author: Shahsavari, Faramarz
Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4)
[http://www.ingentaconnect.com/content/brill/ic/2010/00000014/00000001/art00007]</ref>
چنین به نظر میرسد که لکی از هر دو زبان کردیتبار و لریتبار عناصری داراست. اما با دقت در آن میتوان دریافت که قرابت بسیار زیادی با کردی کلهری دارد<ref name="akupof">آکوپف، گ. ب. حصارف، م. ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.</ref>
ایل [[لک]] [[بالاوند]] [[ایرانی تبار]] شامل طوایف بالاوند، اولادها، [[کاوشوند]]، خلفوند، بهمنیا روند، پیراحمدوندو داجیوند که در منطقه [[هلیلان]] و [[زردلان]] ساکن هستند از تیرههای قدیمی و بومی منطقه و از اعقاب طوایف [[ساسانیان]] هستند و بعضی معتقدند که از نسل [[بهرام گور]] و به احتمال قوی دارای [[آیین زرتشتی]] بودهاند.<ref>لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پینوشت</ref><ref name=encyclopaediaislamica>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی = http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=346 |عنوان= بالَه وند (یا بالَوَنْد)| ناشر = دانشنامه جهان اسلام |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۰ دسامبر ۲۰۱۳}}</ref>
=== نظریه کردیتبار ===
در لرستان [[جایگزینی زبانی]] به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.<ref>Anonby, Erik John, [http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/03/laki-article-typset.pdf Kurdish or Luri?] Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پیدیاف)</ref>
۱- "'''معین الدین نطنزی'''" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری لکهاازلکها رابه عنوان یکی از طوایف اصلی قوم لر میدانداسم می برد و مینویسد:
چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکرهای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند.<ref>منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری</ref>
همانطور که واضح است او لکها، زنگنهها و نیز بیرانوندها را که لک زبانند، در زمره قوم [[لر]] میداند.
۲-"'''اسکندر بیک ترکمان'''" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور (عالم آرای عباسی) لکها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر میکند، او مینویسد:
مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیمالایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است.<ref>(عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469)</ref>
در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛بعضیبغداد؛ ازبعضی مناطقازمناطق لک نشین جزء [[لر کوچک]] دانسته شدهاند.
۳-"'''میرزا محمد حسین مستوفی'''" در رساله (آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸) در دوره صفویه، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه میداند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی.<ref>(فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409)</ref>
دراین رساله مرکز لرفیلی را [[خرمآباد]] و طایفه [[زند]] را از [[لرلک]]های [[لک]]ها دانسته است.
۴-"'''حمید ایزدپناه'''" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب (فرهنگ لری) مینویسد:
در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم میشود. وی لکی را یکی از گویشهای اصلی قوم لر میداند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینههای دستور زبانی و واژههای مشترک زیاد دارد و تفاوت آنها تنها آوایی است. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری میباشد.<ref>فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه</ref>
۵-"'''ایرج کاظمی'''" ادیب و نویسنده لرستانی که خود از لکهای دلفان است در کتاب (مشاهیر لر) گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لرزبانلر معرفی میکند.<ref>کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی دلفانی</ref>
۶-"'''موسوی'''"در کتاب (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان) در تقسیمبندی زبان و گویش لرها مینویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت میکنند.<ref>(سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان-موسوی)</ref>
لکها در فرهنگ و منشهای تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنشهای فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوتهایی با هم دارند.<ref>(بومیان دره مهرگان) تألیف رحیمی عثمانوندی</ref><ref>قوم لر، سکندر اماناللهی ، انتشارات آگاه تهران</ref>
۹-"'''علیمردان عسگری عالم''' "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی لر زبانان) و (فرهنگ واژگان لری) لکها را شاخهای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژههای لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمدهای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.
۹-"'''تیمور بیک یا تیمور لنگ''' "مؤلف کتاب (منم تیمور جهانگشا) در کتاب خاطراتش در فصل بیستم درباره سفرش به سرزمین لرستان توضیح می دهد و از مناطق اطراف رودخانه سیمره که امروزه سکونتگاه لک ها هستند عبور می کند و مردم این مناطق را لر می نامد.{منم تیمور جهانگشا،مارسل بریون فرانسوی،کتابخانه مستوفی}.<ref>تیمور بیک یا تیمور لنگ -مؤلف کتاب (منم تیمور جهانگشا)</ref>
۱۰-'''اریک جان آنونبی'''تحت عنوان مقاله ای بنام (لری چند زبان است)<ref>لری چند زبان است؟</ref>اﺭﯾﮏ ﺟﻮﻥ ﺁﻧﻮﻧﺒﯽ ( Erik John Anonby ) ، ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺱ
۱۰-"'''علیمردان عسگری عالم''' "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی لر زبانان) و (فرهنگ واژگان لری) که خود از لکهای الشتر است ، لکها را شاخهای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژههای لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمدهای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.
ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ [ﻟﺮﯼ] ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮔﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ چندﺯﺑﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ [[رده:زبان شناسی]], ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ {{ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ }}ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱﺷﺒﺎﻫﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻧﯽ , ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ مردم فیلی ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺻﻠﯿﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
۱۱-"'''علی اکبر وقایع نگار نویسنده کورد'''" ، تاریخ نویس بزرگ قرن سیزدهم ،ایالت بزرگ کرمانشاهان( یک از بیشترین تراکم جمعیتی لک ها در این استان است) را داخل سرزمین لر می داند و در صفحه 23 کتابش چنین می نویسد:« جماعت لر ، جماعتی هستند که محل و مسکن آنها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یکطرف آن به عراق عرب و یکطرف آن به کردستان سنندج و یکطرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همه از طوایف لر منشعب شده اند : بختیاری ، بیستیاروند ، سنجابی و جلیلوند(طایفهای لک) و ...»<ref>علی اکبر وقایع نگار-قرن سیزدهم-کتاب بدايع اللغه، فرهنگ کردي – فارسي</ref>
۱۲-'''[[کریم خان زند]]''' بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جملهای خود را لر معرفی کرده و چنین گفته:( اگر شما ما را لر ساده دل بی وقوفی پنداشته اید اشتباه عظیمی کرده اید، سرما و گرما بسیار خوردهایم و ...)و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب [[رستمالتواریخ]] اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است .<ref>کتاب رستم التواریخ-محمد هاشم آصف، صفحه323</ref><ref>Anonby, Erik John, [http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/03/laki-article-typset.pdf Kurdish or Luri?] Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)</ref>
۱۳-"'''اریک جان آنونبی'''" تحت عنوان مقاله ای بنام (لری چند زبان است)<ref>لری چند زبان است؟</ref>اﺭﯾﮏ ﺟﻮﻥ ﺁﻧﻮﻧﺒﯽ ( Erik John Anonby ) ، ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺱ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ [ﻟﺮﯼ] ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ زبان ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ [[رده:زبان شناسی]], ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ {{ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ }}ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱﺷﺒﺎﻫﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻧﯽ , ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ فیلی ها ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺻﻠﯿﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
{| border="1" cellspacing="0" padding="۵"
===یک تحقیق درموردتبار ژنی مردم لک ===
۱۴-"'''ناصرالدین شاه'''" در سفرنامه اش [سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار] در صفحه ی 82 كتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید كه لرها برای این سنگ حكایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان كتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می كند.<ref> کتاب سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه به کوشش محمدرضا عباسی</ref>
با توجه به پیشرفت علم و تکامل دانش ژن شناسی ، به آسانی می توان به پیوند های اقوام مختلف پی برد. در پژوهشی که توسط بخش ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی لرستان[[رده:علمی پزشکی]]صورت گرفت ، ویژگیهای ژنی یکصد نفرازکردهای جنوب شرقی باگویش [لکی] ولری شمالی باگویش [مینجایی] مورد بررسی قرار گرفت و فراوانی برخی از ژنها که مهمترین شاخصهای تعیین کننده نژاد در اقوام مختلف هستند مورد آنالیز قرار گرفت.
به طور خلاصه نتایج نشان میدهد که فراوانی ژنها و ژنوتیپ KIR و لیگاندهای HLA و ترکیبات [KIR-HLA]<code><nowiki></nowiki></code> در این جمعیت دارای ویژگیهای کلی گزارش شده در جمعیت ایرانی میباشد ولی با کاهش یا افزایش برخی فراوانیها، هنوز هم این نوع ویژگیهای ژنتیکی نسبت به سایر اقوام منحصر به فرد است که نشان میدهد با گذشت زمان و به علت عدم اختلاط با سایر اقوام ویژگی اصلی خود را حفظ کردهاند.
فراوانی ژنهای KIR در جمعیت گویش وران هر دو زبان لری مینجایی وکردی لکی با جمعیتهای لر بختیاری و جنوبی تاحدودزیادی مشابه می باشند. به عبارت دیگر از نظر توزیع ژنی، بین کردهای لک ولرهای بختیاری ومینجایی تفاوت آنچنانی وجود ندارد که میتواند تاییدی بر ریشهی اجدادی ایرانی تبارواشتراکات بسیارزیادکردهاولرها باشد.علاوه بر این ، تفاوتهای عمده بین این جمعیت با جمعیتهای عرب و آذری مشاهده شده است.
===بررسی اشتراکات بسیار زیاد مردم لر و مردم لک با بررسی دی ان ای ===
با توجه به پیشرفت علم و تکامل دانش ژن شناسی ، به آسانی می توان به پیوند های اقوام مختلف پی برد. در پژوهشی که توسط بخش ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی لرستان[[رده:علمی پزشکی]] صورت گرفت ، ویژگیهای ژنی یکصد نفر از لکها و لرهای شمالی باگویش [مینجایی] مورد بررسی قرار گرفت و فراوانی برخی از ژنها که مهمترین شاخصهای تعیین کننده نژاد در اقوام مختلف هستند مورد آنالیز قرار گرفت.
به طور خلاصه نتایج نشان میدهد که فراوانی ژنها و ژنوتیپ KIR و لیگاندهای '''HLA''' و ترکیبات [KIR-HLA]<code><nowiki></nowiki></code> دراین جمعیت دارای ویژگیهای کلی گزارش شده در جمعیت ایرانی میباشد ولی با کاهش یا افزایش برخی فراوانیها، هنوز هم این نوع ویژگیهای ژنتیکی نسبت به سایر اقوام منحصر به فرد است که نشان میدهد با گذشت زمان و به علت عدم اختلاط با سایر اقوام ویژگی اصلی خود را حفظ کردهاند.
فراوانی ژنهای KIR در جمعیت گویش وران مینجایی و لکی با جمعیتهای لر بختیاری و جنوبی مشابه می باشند. به عبارت دیگر از نظر توزیع ژنی، بین گویشوران لکی، مینجایی و بختیاری تفاوت آنچنانی وجود ندارد که میتواند تاییدی بر ریشهی مشترک لکها و لرها و ایرانی تباربودن آنها باشد.علاوه بر این ، تفاوتهای عمده بین جمعیتهای لر با جمعیتهای عرب و آذری مشاهده شده است.
<ref>یافته فصلنامهی علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان دوره پانزدهم، شماره 3 تابستان 92 مسلسل56</ref>
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دیانای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند که هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دیایای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلکها و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند<ref>ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز 1387</ref>
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دیانای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای داخل سرزمین ایران به هاپلوگروپ '''HV''' تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند که هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دیایای میتوکندریایی (نسب مادری) را به '''گیلکها''' و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند<ref>ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز 1387</ref>
== نظریه شاعران و خوانندگان ==
'''[[حمید ایزدپناه]]''' ، نویسنده و پژوهشگر و شاعرلر زبان لرستانی، متخلص به "صفای لرستانی" در یکی از اشعارش به صراحت خودش رابه لک هانزدیک دانسته(ایشان ازطایفه ای لرزبانندهرچنداصالتالک بوده اند) ولرهاولک هاراازیک خانواده دانسته :
لکم لک زاده ام لُر هست تبارم نیئم کُرد و لُری هست افتخارم
من آن لک زادۀ شیرن تبارم دفاع ز لُر همیشه هست کارم
نیئم کُرد و همیشه هم نبودم لُری باشد تمام تار و پودم
لُری بی لک نباشد هیچ کامل لکم بی لُر ندارد جای در دل
لُرم ،هست افتخارم لک زبانی زتاریخ کهن دارم نشانی
ز عیلام و ز کاسی و لرستان ز بابا و ز خوشین و پریشان
منم معیار خوب لُریاتی لکم لُر بودن من هست ذاتی
<ref>فرهنگ لکی ، موسسه فرهنگی جهانگیری، تهران 1367 خ </ref><ref> فرهنگ لری چاپ نخست ، انجمن فرهنگ ایران باستان ، تهران 1345 خورشیدی ، چاپ دوم انتشارات آگاه تهران وچاپ سوم انتشارات اساطیر ، تهران </ref>
'''استاد[[ایرج رحمانپور]]''' در جشنواره كمانچه فرمودند كه" موسيقي لري را اگر به پرنده اي تشبيه كنيم، لكي وبختياري بالهاي اين پرنده را تشكيل داده اند"
برای داشتن نقش در عرصهی بینالملی باید داشتههای خود را بازیافت، صیقل داد و بر بام جهان فریاد زد. خانم پرفسور فرانسوی با مویههای من میگریست و میگفت این موسیقی، تاریخ همهی بشر است و هر جا هوره و مویهها را میشنیدند ما را برای اجرا دعوت میکردند.<ref>پایگاه لوور-جشنواره کمانچه</ref>
'''[[فرج علیپور]]''' از خوانندگان لک زبان لرستانی همواره کنسرت های بسیاری را در داخل و خارج کشور برگزار کرده است که از جمله این هنرنمایی ها می توان به اجرای مشترک ترانه لری توسط استاد فرج علیپور و ترانه کردی توسط استاد شاهو عندلیبی از کردستان اشاره نمود .
در این کنسرت ترانه های بسیاری توسط این هنرمند اجرا شد.
فرج علیپور دلیلی برای علاقه مندی '''سیما بینا''' به '''موسیقی لری''' از زبان خودش:
با شنیدن ساز کمانچه «فرج علیپور» به موسیقی لری علاقهمند شدم؛ در حالی که هرگز او را ندیده بودم. یک روز یکی از دوستان خانوادگی ما آقای حمید ایزدپناه که محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ لرستان است، فرج علیپور را نزد من آورد و با ساز او آهنگ و ترانهای به نام «شوق وصل» را اجرا کردم، البته بهطور خصوصی در خانه ضبط کردیم. این ترانه از سرودههای حمید ایزدپناه بود و قبلا از خودشان یاد گرفته بودم، اما بعدها که بیشتر به موسیقی این منطقه پرداختم از فرج علیپور و دوستان هنرمند این خطه بیشتر و بیشتر آموختم و از کتابهای موسیقی و تاریخ و فرهنگ آقایحمید ایزدپناه و منابع دیگر بهره بردم.<ref>کنسرت گروه تال در کدگان هال لندن اسفند 93</ref><ref>گروه موسیقی تال و نیریز کنسرت های گلونی و زاگرس</ref>
===پوشش مردمان لک===
جناب اقای عیسی قائد رحمت در کتاب لباس لرهای فیلی<ref>لباس لرهای فیلی</ref>با ضمیمه کردن عکس مینویسد پوشش فیلی ها یکسان میباشد و در صدسال گذشته همانند بختیاری هاچوقا یا چوغا بر تن داشته اند که به لباس امروزی یعنی شال و ستره تغییر کرده.
همچنین زنان لک مانند مابقی زنان لرلروکرد پوشش به سر دارند که به ان گل ونی میگویند. لیلا پهلوانی در مستند نگاری البسه محلی لرستان مینویسد:گُلوَنی یا گُل وَنی در به گونهای از سربند یا روسری چهارگوش که معمولا از جنس ابریشم با نقشهای سنتی است گفته میشود. این پوششی است که زنان لُرلُروکرد به طرز خاصی به سر میکنند<ref>پهلوانی، لیلا. مستندنگاری البسه محلی لرستان. اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان لرستان – معاونت صنایع دستی، بهار ۱۳۹۲</ref>
در کتاب لُرها هم، به جوه یا جوما اشاره شده است و گفته شده که زنان لُر، جامهای بلند میپوشند به نام جوه یا جوما که روی آن پیراهنی چاکدار و چیندار قرار میگیرد. آنان سربندی دستار مانند دارند که موها را با آن میپوشانند. پوشاک زنان لُر همانندکردها شاد و روشن است و با مهرههای شیشهای، سکهها و منجوقها تزئین میشود<ref>ابراهیمی، معصومه. لُرها. مرکز پژوهشهای فرهنگی موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵</ref>
در گزارش مردم نگاری شهرستان الشتر آمده است که زنان مسن گلونیهای سیاه به سر می کردهاند و زنان جوان رنگهای سبز، قرمز، نارنجی، آبی و ... را به سر میبستند. رشیدی مفرد در گزارش مردم نگاری دورود در بخش سرپوش زنان به "چار گلونی" اشاره میکند و مینویسد که چارگلونی عبارت است از چهار عدد روسری ابریشمی چهار گوش به ضلع تقریبی ۵/۱ متر و با رنگ زمینه مشکی و حاشیههای قرمز، آبی و سبز که زنان مسن و جا افتاده آنها را به هم دوخته و روی سر میبستند. لازم به ذکر است که به شکل کلی بستن سرپوشهای فوق بر روی سر، سرون sarvan یا ساوه sâwa میگویند<ref>رشیدی مفرد، ناهید. گزارش تکمیلی مردم نگاری شهرستان دورودذورود. پژوهشکده مردم شناسی میراث فرهنگی لرستان، تابستان ۱۳۸۲.</ref>
در مورد تاریخچه لباس کردهای لک باید اینگونه بیان کرد که:این سربند در گذشته در لباس مردان هم به کار میرفت و به طور کلی گفته می شود که سربند و دستار «پوششی با سه هزار سال قدمت» است و از زمان مادها و هخامنشیان در لباس مردان و زنان ایرانزمین استفاده میشد. به گفته عطا حسن پور، باستانشناس، «بر اساس بیان مورخانی چون هرودت ریشه سربند آن هم سربند به دوره هخامنشیان و دوره ماد برمیگردد. براساس شواهد و نوشته های تاریخی، سربند از اجزای لباسهای ایرانی همه ایرانیان، وابسته به آن و جدایی ناپذیر است. دیاکونوف روسی در کتاب تاریخ ماد، پوشش ایرانی را توصیف میکند و سربند را در مورد زن و مرد ایرانی، هر دو به کار میبرد.در کتاب تاریخ ماد دیاکونوف مادهاا را ماداکتو خطاب میکند و انها را از مردمان کاسی مینامد<ref>تاریخ ماد</ref> وجود دستاری به دور سر در نقش برجستههای تاریخی تایید میشود. در دوران میلادی و حتی پیش از مادها هم زنان و هم مردان دستار یا همان سربند بر سر دارند. در سالنامههای آشوریان نیز میبینیم که این دستار هم بر سر زنان و هم بر سر مردان وجود دارد و در توصیف اقوام زاگرس، آشوریان، عیلامیها و مادها از این سربند یاد میشود و در میان نقش برجسته های به جامانده این سربند به وضوح دیده میشود<ref>مجله مهر، ۳۰ فروردین ۱۳۹۳. بازبینیشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳</ref>در مورد ریشه عیلامی لباس مردمان لر هم افرادی مانند والتر هینتس در کتاب شهریاری عیلام<ref>شهریاری عیلام</ref>عیلامیها را اجداد لر ها می خواند همچنین در کتاب دنیای گمشده عیلام<ref>دنیای گمشده عیلام</ref>بر این موضوع تاکیید میکند.
همچنین کتاب باستان شناسی عیلام از دانیل تی <ref>باستان شناسی عیلام دانیل تی</ref>
[[پرونده:Iran- Laki Language Map.JPG|بندانگشتی|چپ|200 px|محل زندگی گویشوران لکی]]
لکها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه،جنوب شرقی استان ایلام و جنوب وشرق استان همدان ساکن هستند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = غلامعباس توسلی|نشانی = http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/448817/جهانی-شدن-و-هویت-فرهنگی-قوم-لک |عنوان = جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک | ناشر =مجله جامع شناسی ایران |تاریخ =پاییز ۱۳۸۶ |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[لغتنامه دهخدا]] لکها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی میکند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-2258a7c291f9450f81353d671f1ff197-fa.html |عنوان = لک | ناشر =[[لغتنامه دهخدا]] |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] در مقاله عشایرایران سکونتگاه لک ها را [[عراق عجم]] در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی میکند. ایرانیکا در ادامه منطقه [[بخش طرهان]]، [[شهرستان کوهدشت]]، بخشهایی از [[شهرستان خرمآباد]] و مناطق بین [[رودخانه کشکان]] و [[سیمره]] را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی میکند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/asayer-tribes| عنوان = AŠĀYER| تاریخ بازدید =۲ نوامبر ۲۰۱۴| نویسنده =| تاریخ =| ناشر =[[دانشنامه ایرانیکا]]| زبان = انگلیسی| نشانی بایگانی = httphttps://archive.istoday/b6nWo| تاریخ بایگانی = ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref>{{سخ}}[[دانشنامه جهان اسلام]] در توصیف سکونتگاه مردم لک [[شهرستان دلفان]]، [[شهرستان سلسله]] بخش طرهان، [[بالاگریوه|منطقه بالاگریوه]]، شهرستان خرمآباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی میکند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://books.google.com/books?id=apU3AAAAIAAJ&pg=PA617&lpg=PA617&dq=Lak+tribes&source=bl&ots=XT7Yudu_bt&sig=-8kzKONAK16wxDgBNn0kNdX7TS0&hl=fa&sa=X&ei=TWxWVLTsJI2qogSzooK4Aw&ved=0CFwQ6AEwCQ#v=onepage&q=Lak%20tribes&f=false |عنوان =Lak tribes | ناشر = The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴|زبان=انگلیسی}}</ref>
در تاریخهای گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شدهاست. [[حمدالله مستوفی]] در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آوردهاست:<ref>[[رشیدیاسمی]] (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)</ref>
== مذهب ==
بیشتر [[لک|لکهای]] ایران مسلماًن و شیعه هستند از مذاهب جعفری و عدهای هم [[یارسان|اهل حق]] هستند.
==موسیقی==
موسیقی قوم لُردر دستگاه ماهور اجرا می شود و موسیقی كردی در دستگاه شور . ذكر این نكته ضروریست كه موسیقی مربوط به ترانه های لكی در دستگاه ماهور اجرامی شود .
== ادبیات ==
[http://gandomban.ir/ وبسایت رسمی از گندمبان تا لکستان]
{{Incubator|code=lki}}
==منابع==
اعتصام الملک / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / به کوشش منوچهر محمودی / ناشر مولف 1351
افشار، سیستانی ایرج / مقدمه ای بر شناخت ایلها ، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران (دو جلد) / ناشر: مؤلف / چاپ اول 1366
دوبد. بارون / سفرنامه لرستان و خوزستان/ ترجمه محمد حسین آریا / انتشارات علمی و فرهنگی 1371
رابینو، اچ. ال. / گزارشی از بازرگانی و اجتماع شهر و ایالت کرمانشاه در سده ی نوزدهم / برگردان: محمد رضا (فریبرز) همزه ای / انتشارات دانشگاه رازی 1391
راولنیسون، هنری / سفرنامه راولینسون؛ گذر از زهاب به خوزستان/ ترجمه سکندر امان اللهی بهاروند/ انتشارت آگاه 1362
رود کردستان نام قبلی رود جراحی است در همه ی کتابهای قدیمی این رود به اسم کردستان معرفی شده است.
سعیدیان، عبدالحسین / دائرةالمعارف سرزمین و مردم ایران / انتشارات مجله علم و زندگی 1360
ضیاء پور، جلیل / پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستائیان ایران / انتشارات وزارت فرهنگ و هنر / آبان 1346
فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه جلد 46 /انتشارات سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح 1374
گروته، هوگو / سفرنامه گروته/ ترجمه: مجید جلیلوند/ نشر مرکز/ تهران. چاپ اول 1369
لسان الملک سپهر، محمدتقی / ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه) / انتشارات اسلامیه / تهران 1344
محمودی منوچهر (به کوشش) / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / ناشر مولف 1351
مسیحی آبکار (ترجمه) / سیاحتنامه مسیو چریکف / به کوشش: علی اصغر عمران/ مؤسسه انتشارات امیر کبیر/ تهران 1389
مورتنسن، اینگه دمانت / کوچ نشینان لرستان / ترجمه : محمد حسین آریا / انتشارات پژوهنده /1377
ناصرالدین شاه قاجار/ سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار/ به کوشش ایرج افشار / انتشارات فردوسی 1363
نظنزی، معین الدین / منتخب التواریخ معین / انتشارات خیام تهران 1336
نیدرمایر، اسکارفن / زیر آفتاب سوزان ایران / ترجمه: کیکاووس جهانداری / نشر تاریخ ایران / تهران 1363
وقایع نگار، علی اکبر / فرهنگ کردی به فارسی بدایع اللغه / انتشارات توکلی / چاپ اول 1369
هاکوپیان، آکوپوف. گ. ب. / کردان گوران/ ترجمه: سیروس ایزدی/انتشارات زوار/ تهران 1386
== پانویس ==
|