شیوه روایت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: ازنوع⟸از نوع، طورمثال⟸طور مثال، وحیدرنجبر⟸وحید رنجبر
خط ۱:
'''شیوه روایتگری''' (Narration) مجموعه‌ای از روش‌ها است که نویسندگان و پدیدآورندگان ادبی، نمایشی، سینمایی یا موسیقایی برای ارائه داستان به مخاطبان خود از آن‌ها بهره می‌گیرند. شیوه روایتگری یکی از تکنیک‌های جامع مؤلفان برای ارائه اثرشان است.
 
'''زاویه دید''': زاویه دیدی که (چه ازنوعاز نوع شخصی چه غیرشخصی) داستان به وسیله آن ارائه می‌شود.
 
'''صدای روایت''': فرمت (یا نوع نمایشی) که داستان از طریق آن ارائه می‌شود.
خط ۱۷:
در روایت اول شخص یا منِ راوی، داستان معمولاً توسط یک راوی روایت می‌شود که خود یکی از شخصیت‌های داستان است. پس راوی [[پیرنگ]] داستان را با فرم «من»، و یا اوقاتی به صورت جمع «ما» نشان می‌دهد. روایت اول شخص اغلب برای نمایش اعماق ذهن فرد و افکار گفته نشده او استفاده می‌شود. به صورت عام، راوی [[قهرمان اصلی]] است که افکار ذهنی او برای خواننده بیان می‌شود، اگرچه افکار دیگر شخصیت‌ها بیان نشود. این شخصیت را بیشتر می‌توان توسط سبک راویت فردی توسعه داد. روایت اول شخص می‌تواند به صورت دانای کل هم دربیاید، بدین صورت که یک شخص که مستقیماً در حوادث حضور دارد اما اطلاع یا آگاهی به خواننده نمی‌دهد. با اینحال نویسنده می‌تواند آگاهی‌های خاصی از داستان را به خواننده هشیار بدهد، مثلاً زمان یا مکانی را با علتی خاص توصیف کند. یک راوی هشیار مانند یک انسان است که رفتارها و اتفاقات گذشته را نقل می‌کند، پس نمی‌تواند شاهد کاملی باشد، نمی‌تواند همه چیز را تمام و کمال ببیند و اتفاقات کاملاً را درک کند، بنابراین لازم نیست تمام افکار درونی به صورت کامل انتقال داده شود، ممکن است راوی اهدافی را دنبال کند.
از فرم‌های دیگر می‌توان به اول شخص موقت در روایت [[داستان در داستان]] اشاره کرد. جایی که راوی یا مشاهده گر داستان به وسیله کس دیگری داستان را می‌گوید و شاخه‌های داستان تکثیر می‌شود، موقتاً و بدون وقفه راوی داستان به کسی که صحبت می‌کند تغییر می‌کند. راوی اول شخص می‌تواند [[شخصیت کانونی]] باشد.
راوی اول شخص همیشه یکی از شخصیت‌های داستان است (خواه قهرمان اصلی باشد خواه نباشد). در این زاویه دید شخصیت عملی انجام می‌دهد، قضاوت می‌کند و نظرهایش را بیان می‌نماید و در نتیجه اجازه نمی‌دهد و به خوانندگان اجازه نمی‌دهد افکار و احساسات دیگر شخصیت‌ها را درک کند و یا ادراکش به اندازه ادراک راوی است. ما از شخصیت‌ها و رویدادها از طریق مشاهدات و اطلاعات راوی آگاه می‌شویم.<ref>[http://signbook.persiangig.com/document/literature/theory/raavi1.pdf وحیدرنجبروحید رنجبر. ''راوی'', انتشارات باغ نی، ۱۳۸۹]</ref>
در بعضی مواقع اطلاعاتی را بر پایه تجارب خود به خوانند ارائه می‌کند. این وظیفه خواننده است تا تشخیص دهد چه چیزی امکان دارد برای شخصیت راوی اتفاق افتاده باشد.
برخی از رمان‌هایی که از اول شخص مفرد استفاده می‌کنند از این قرارند: [[خورشید همچنان می‌دمد]] از [[ارنست همینگوی]]،<ref name="خورشید همچنان می‌دمد">{{یادکرد|نویسنده = همینگوی، ارنست|ترجمه =همایون حنیفه وند مقدم|عنوان = خورشید همچنان می‌دمد|چاپ = اول|ناشر = سرنا|شهر = تهران|تاریخ = پاییز ۱۳۶۲}}</ref> [[زوربای یونانی]] از [[نیکوس کازانتزاکیس]]،<ref name="زوربای یونانی">{{یادکرد|نویسنده = کازانتزاکیس|ترجمه = محمد قاضی|عنوان = زوربای یونانی|چاپ = سوم|ناشر = خوارزمی|شهر = تهران|تاریخ = اردیبهشت ۱۳۸۹،ISBN 978-964-487-118-4}}</ref> [[عقاید یک دلقک]] از [[هاینریش بل]]،<ref name="عقاید یک دلقک">{{یادکرد|نویسنده = بل، هاینریش|ترجمه = محمد اسماعیل‌زاده|عنوان = عقاید یک دلقک|چاپ = هجدهم|ناشر = چشمه|شهر = تهران|تاریخ = بهار ۱۳۹۱،ISBN 978-964-5571-76-2}}</ref> [[سمفونی مردگان]] از [[عباس معروفی]]<ref name="سمفونی مردگان">{{یادکرد|نویسنده = معروفی، عباس|عنوان = سمفونی مردگان|چاپ = بیستم|ناشر = گردون|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۸۶}}</ref> و [[چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم]] از [[زویا پیرزاد]].<ref name="چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم">{{یادکرد|نویسنده = پیرزاد، زویا|عنوان = چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم|چاپ = سی و هفتم|ناشر = نشر مرکز|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۸۹،ISBN 978-964-305-656-8}}</ref> روایت اول شخص مفرد در داستان‌های کوتاه [[دیوار]] از [[ژان پل سارتر]]،<ref name="بهترین داستان‌های جهان ۴">{{یادکرد|ترجمه= گلشیری، احمد|عنوان = بهترین داستان‌های جهان - جلد چهارم|چاپ = دوم|ناشر = عصر داستان|شهر = تهران|تاریخ =بهار ۱۳۹۳،ISBN 978-600-92904-4-4}}</ref> [[یکی بود یکی نبود]] از [[نادین گوردیمر]]،<ref name="بهترین داستان‌های جهان ۵">{{یادکرد|ترجمه = گلشیری، احمد|عنوان = بهترین داستان‌های جهان - جلد پنجم|چاپ = دوم|ناشر = عصر داستان|شهر = تهران|تاریخ = بهار ۱۳۹۳،ISBN 978-600-92904-5-1}}</ref> [[ملکه عروسی]] از [[کارلوس فوئنتس]]،<ref name="بهترین داستان‌های جهان ۵"></ref> [[سه قطره خون]] از [[صادق هدایت]]،<ref name="داستان کوتاه در ایران۲">{{یادکرد|نویسنده = پاینده، حسین|عنوان = داستان کوتاه در ایران - جلد دوم (داستان‌های مدرن)|چاپ = دوم|ناشر = آریابان|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۹۱،ISBN 978-964-448-446-9}}</ref> [[درخت گلابی]] از [[گلی ترقی]]<ref name="داستان کوتاه در ایران۲"></ref> و [[نقش بندان]] از [[هوشنگ گلشیری]]<ref name="داستان کوتاه در ایران۲"></ref>نیز استفاده شده است.
خط ۲۴:
[[خروس (کتاب)|خروس]] از [[ابراهیم گلستان]]<ref name="شکوفا">{{یادکرد|نویسنده = گلستان، ابراهیم|عنوان = خروس|ناشر= اختران|چاپ= اول|تاریخ=۱۳۷۴|‎ISBN 964-7514-70-0}}</ref> و [[فتحنامه مغان]] اثر [[هوشنگ گلشیری]]<ref name="نیمه تاریک ماه">{{یادکرد|نویسنده = گلشیری، هوشنگ|عنوان = نیمه تاریک ماه|چاپ = اول|ناشر = نیلوفر|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۸۰،ISBN 964-468-121-6}}</ref>
{{گفتاورد|بالاخره ما هم شروع کردیم. شیشه‌های سینماها قبلاً شکسته شده بود. یکی دو سنگ که انداخته بودند، شیشه‌های قدی ریخته بود پایین. نئون سردرها را بعداً که چیز دندان گیری پیدا نمی‌شد شکستیم.|هوشنگ گلشیری|فتحنامه مغان<ref name="نیمه تاریک ماه"></ref>}}
راوی می‌تواند قهرمان اصلی باشد (مانند گالیور در [[سفرهای گالیور]]) و یا کسی که محرم اسرار اعمال و افکار قهرمان اصلی است (مانند دکتر واتسون در [[شرلوک هلمز]]) و یا یک شخص فرعی که نقش پررنگی ندارد (مانند نیک کاراوی در [[گتسبی بزرگ]]). راوی می‌تواند به در یک یا چند مورد با حذف، دیگر راویت‌ها را نقل کند. به این روش «قاب راوی‌ها» می‌گویند. به طور مثال، آقای لاک وود در [[بلندی‌های بادگیر]] و یا راوی بی نام [[دل تاریکی]] اثر [[جوزف کنراد]]. یک نویسنده ماهر روایت‌های انحرافی را برای خود انتخاب می‌کند تا همراه شخصیت راوی باشد. به طورمثال،طور مثال، در مثال فوق‌الذکر آقای لاک وود کاملاً ساده است و در واقع به نظر می‌رسد بی اطلاع است. به طور همزمان داستان ترکیبی از شایعات، تجربیات و قصه می‌شود. بدین ترتیب آقای لاک وود یک راوی نامعتبر است و عمدتاً سعی می‌کند تعلیق ایجاد کند و خواننده را گیج کند و نهایتاً بلندی‌های بادگیر را مانند گزارشی تفسیری ارائه می‌دهد.
دیگر شخصیت‌های روایت تا حد زیادی از دید خواننده نسبت به حوادث و چگونگی آن دارد که خواسته یا ناخواسته راه‌های زیادی را به وجود می‌آورد. ضعف‌ها و خطاهای شخصیت، مانند تأخیر، بزدلی یا فساد ممکن است باعث شود در مواقع حساس راوی ناخواسته نامعتبر و یا غایب به نظر بیاید. به ویژه رویدادهایی که راوی به صورت مبهم یا واضح در پس زمینه قرار می‌دهد. از آنجا که شخصیت‌های فرعی نیست باید مانند یک آدم عادی تعریف شوند و جز هیچ گروهی نباشند و هیچ ضعف جسمانی مانند ضعیفی چشم و یا فلجی نداشته باشند. راوی بدخواه و بی‌ثبات می‌تواند به خواننده دروغ نیز بگوید. در [[خود زندگینامه]]‌ها راوی اول شخص یکی از شخصیت‌های مؤلف است (با میزان دقت متفاوت) و همچنان با مؤلف تفاوت دارد و باید مانند دیگر شخصیت‌ها و دیگر راویان اول شخص رفتار کند. به طور مثال [[خاطرات بسکتبال]] از [[جیم کرول]] و [[زمان لرزه]] از [[کرت وانه‌گت|کورت ونه گات]] از این دسته آثار هستند. در برخی موارد راوی در حال نگارش کتاب است، بنابراین او بیشترین قدرت و دانش نویسنده را دارد مانند [[نام گل سرخ]] از [[اومبرتو اکو]] و [[ماجرای عجیب سگی]] از [[مارک هادون]].
یکی از اشکال نادر روایت، روایت اول شخص دانای مطلق است. در این روش راوی یکی از شخصیت‌های داستان است اما از افکار و احساسات دیگران را نیز آگاه است. شبیه راوی سوم شخص دانای مطلق می‌باشد. این شکل یک توضیح منطقی برای تناسب سازوکار دنیای داستان‌نویسی عموماْ مطرح می‌شود، مگر اینکه یک فقدان بزرگ در پیرنگ حس شود. [[دزد کتاب]] اثر [[مارک زوساک]] که توسط مرگ روایت می‌شود و [[استخوان‌های دوست داشتنی]] نوشته [[آلیس سبالد]] که توسط دختر جوان کشته شده‌ای روایت می‌شود که پس از مرگ با [[تجربه خروج از بدن]] خانواده خود را که در حال تلاش برای کنار آمدن با ناپدیدی او هستند، مشاهده می‌کند. دو گزینه قابل ذکر از این نوع روایت است. عموماْ راوی با آگاهی محدود مواردی را تشریح می‌کند که به طور منطقی قابل فهم باشد. نویسندگان تازه‌کار ممکن است به طور متناوب از راوی سوم شخص دانای کل به اول شخص در نوشته هایشان استفاده کنند و محدودیت‌های ذاتی انسان برای دخالت کردن یا مشاهده کردن را فراموش کند.