صفی‌علی‌شاه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ابرابزار
خط ۱:
[[پرونده:Zahir1.jpg|صفی علیشاه (سمت چپ) در کنار جانشین خود [[ظهیرالدوله]]|thumb]]
'''حاج میرزاحسن اصفهانی'''، ملقب به '''صفی علیشاه''' (زاده:سه‌شنبه [[۳ شعبان]] [[۱۲۵۱ (قمری)]] برابر با [[۳ آذر]] [[۱۲۱۴]] در [[اصفهان]]، درگذشت: جمعه [[۲۴ ذی‌الحجه]] [[۱۳۱۶ (قمری)]] برابر با [[۱۵ اردیبهشت]] [[۱۲۷۸]] در [[تهران]])، از مشهورترین مشایخ و بزرگان [[متصوفه]] در اواخر قرن سیزدهم و اوایل [[قرن چهاردهم]] هجری و از جمله فضلا و علما و بزرگان عرفاء [[سلسله نعمت‌اللهی]] بود.<ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۴۰ </ref>
وی که شاعری توانا و عارفی مطلع بود، نخست از جمله مریدان منور علیشاه شیرازی، قطب سلسله نعمت اللهینعمت‌اللهی محسوب می‌شد، اما پس از اینکه به نمایندگی از وی به تهران مهاجرت کرد و مدتی در این شهر اقامت نمود، خود رأساً ادعای قطبیت کرد و سلسله صفی علیشاهی را بنیان نهاد.<ref> اعتیاد و مسائل جنسی (فصل تریاکی‌های مشهور)، اثر: دکتر مجید ملک محمدی، چاپ اول، صفحه: ۲۴۷ </ref>
 
== سالهای نخست زندگی ==
حاج میرزا حسن اصفهانی، در سوم شعبان ۱۲۵۱ [[هجری قمری]] در شهر اصفهان بدنیا آمد. وی در هند که سفر کرد نیز با اقطاب طریقت چشتیه بیعت کرد و خلافت یافت و نیز پیر و قطب طریقت چشتیه میتوان گغت پدرش [[محمدباقر اصفهانی]] بود <ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۳۹</ref> که وی نیز لقب صفی داشت.<ref> جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه، اثر: دکتر عطاکریم برق، چاپ اول، صفحه: ۱۱</ref> پدرش تاجر بود، از اصفهان به یزد رفت و در آنجا مسکن گزید. وی خردسالی و نوجوانی خود را در یزد گذرانید و تا ۲۰ سالگی در این شهر بود<ref> زبدةالاسرار (شرح حال خودنوشت صفی علیشاه در مقدمه کتاب)، اثر: صفی علیشاه، چاپ چهارم، صفحه: ۵</ref> و تحصیلات خویش را در این شهر به انجام رسانید. <ref> جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه، اثر: دکتر عطاکریم برق، چاپ اول، صفحه: ۱۱ </ref>
 
وی در سن ۲۱ سالگی، و به سال ۱۲۷۲ هجری قمری به شیراز رفت و به میرزاکوچک [[رحمت علیشاه]] سر سپرد و جزو مریدان او گردید و به اصطلاح دراویش، به شرف توبه و تلقین از حضرتش مشرف گردید. وی همچنین در اوایل امر، علاوه بر شیراز، مدتی در کرمان و یزد نیز اقامت نمود و سپس به هندوستان رفت و برای چند سال در آن دیار اقامت نمود.<ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۴۰ </ref>
 
وی سپس از طرف هندوستان به حجاز رفت و آنطورکه خود او در شرح حال خویش نوشته‌است، در این سفر با اغلب مشایخ ایران و هند و روم ملاقات کرد و از برخی مستفیض شد. وی بنابه گفتهٔ خود در هندوستان به تألیف زبدة الاسرار، که مثنوی منظومی در اسرار شهادت و تطبیق با سلوک الله‌است، پرداخت. هرچند که برخی با توجه به کمال و پختگی اشعار زبدة الاسرار، در نگارش این کتاب در جوانی صفیعلیشاه تردید کرده‌اند، و برخی نیز نوشته‌اند که وی در سالهای میانسالی خود و در موقع اقامت در کرمان، بنابه دستور استاد و مرشد خویش، رحمت علیشاه، تالیفتألیف و تصنیف کتاب زبدة الاسرار را آغاز نمود و آن را در هندوستان به انجام رسانید و در همانجاهمان‌جا آن را به کمک یکی از ارادتمندانش که اهل بمبئی بود، به چاپ رسانید. <ref> جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه، اثر: دکتر عطاکریم برق، چاپ اول، صفحه: ۱۲ </ref>
 
در سال ۱۲۸۰ هجری قمری، وی از راه هند به زیارت [[بیت الله]] مصمم شد، و در مراجعت خویش، مجدداً در هندوستان توقف نمود و از محضر عرفاً و مشائخ آنجا استفاده کرد. وی سپس و در سال ۱۲۸۵ هجری قمری، به عزم [[ارض اقدس]] رضوی، از راه [[عتبات عالیات]]، به سمت شیراز و یزد مراجعت کرد و از آنجا به تهران آمد.<ref> جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه، اثر: دکتر عطاکریم برق، چاپ اول، صفحه: ۱۱ و ۱۲ </ref>
 
== مهاجرت به تهران ==
در سال ۱۲۸۸ هجری قمری، وی به سمت نمایندگی یا به اصطلاح دراویش، به عنوان شیخ مجاز در دستگیری، از طرف [[منورعلی‌شاه شیرازی|حاج آقا محمد منورعلیشاه]] (متوفی ۱۳۰۱ هجری قمری)، که بنا به وصیت رحمتعلیشاه جانشین او (متوفی ۱۲۷۸ هجری قمری) بود، به تهران آمده و در آنجا اقامت گزید و بزودی بواسطه معلومات، تجربیات، [[مردم شناسی]] و زرنگی که داشت، بساطش رونق گرفت و عده‌ای از شاهزادگان و جمعی از بزرگان از هر طبقه، دور او را گرفته، و به وی گرویدند.
 
منورعلیشاه که مرشد او بود، چون اوضاع را چنین دید، خود در سال ۱۲۹۴ هجری قمری، از شیراز که مرکز ارشاد بود، به تهران آمد، که به قول [[مهدی بامداد]]، بساط و دستگاه درست شده توسط صفی علیشاه را خود بدست گیرد و یا مثلاً شیخ خود را تغییر داده، دیگری را به جای صفی علیشاه تعیین نماید. اما وی غافل از این بود که صفی علیشاه در مدت چند سال اقامت خود در تهران، جاده را کاملاً کوبیده و برای خویش صاف و هموار کرده بود و دیگر احتیاج به مرشد دیگری نبود.نبود؛ بنابراین از طرف شیخ به مرشد چندان اعتنایی نشد و بالطبع نزاع لفظی میان آنان درگرفت و مرشد مغلوباً و منکوباً به طرف شیراز عقب نشینیعقب‌نشینی اختیار نمود و خود صفی علیشاه شاخص و مرشد گردید.<ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۴۰ </ref>
 
صفی علیشاه به دارالخلافه تهران آمد و در آنجا، چندی زندگانی کرد، ولی به علت نزاع قطبیت مابین مشایخ ''سلسله رحمت علی'' [مقصود لابد سلسله نعمت اللهینعمت‌اللهی است که رحمتعلیشاه قطب آن بود]، باز به دکن (حیدرآباد) رفت و خواست که باقی عمر خویش را در آنجا بگذراند، اما به این نیت توفیق نیافت و پس از چندی به تهران برگشت و در این شهر، تا پایان عمر خویش به کار تألیف و تصنیف و ارشاد پرداخت.<ref> جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه، اثر: دکتر عطاکریم برق، چاپ اول، صفحه: ۱۲ </ref>
 
هرچند که صفی علیشاه خود علت اقامت طولانی خویش در تهران را، در شرح حال خودنوشت خویش، امن تر بودن دارالخلافه برای امثال خود و همچنین حضور سلطان ناصرالدین شاه در این شهر و صاحب علم و هنر شدن و آداب انسانیت یافتن اغلب مردم در سایهٔ پادشاهی وی، ذکر کرده‌است.<ref> زبدةالاسرار (شرح حال خودنوشت صفی علیشاه در مقدمه کتاب)، اثر: صفی علیشاه، چاپ چهارم، صفحه: ۵ </ref>
 
== خانقاه صفی علیشاهی ==
در سال ۱۲۹۴ هجری قمری، یکی از خواص مریدان صفی علیشاه، قطعه زمینی به مساحت دوهزار ذرع [واقع در محله شاه آباد تهران]، به او تقدیم نمود و در همین سال، وی در تهران خانقاهی وسیع [در همان زمین] برای خود ترتیب داد. برخی بانی این خانقاه را، [[سیف الدوله]]، برادر شاهزاده [[عین الدوله]] دانسته‌اند.
 
امروزه خیابان معروف به صفی علیشاه و خانقاه، از دو ضلع شرقی و شمالی خانقاه صفی علیشاه می‌گذرد.<ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۴۰ </ref>
 
== زندگی و عادات خصوصی ==
زندگی صفی علیشاه در محیط درویشی و با خوشبختی سپری شد. همسر اول او، عالم تاج نام داشت که صفی، به وی بسیار علاقه‌مند و با وی بسیار مهربان بود و وقتی که عالمتاج در موقع [[وضع حمل]] فوت کرد، صفی سوگواری بسیار کرد و اشعاری سوزناک در این باب سرود. صفی از همسر اول خود، اولادی نداشت. همسر دوم صفی علیشاه نیز، پس از چندی درگذشت و فرزندی برای او بر جای نگذاشت.
 
اما زن سوم صفی علیشاه، خانم ماشاءالله بود، که صفی از او، یگانه فرزندی به اسم شمس الضحی به یادگار داشت. شمس الضحی، دختر صفی علیشاه، هنوز مدت عمرش بیشتر از یک سال نشده بود، که صفی علیشاه بدرود زندگانی گفت.<ref> جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه، اثر: دکتر عطاکریم برق، چاپ اول، صفحه: ۱۱ </ref>
 
دکتر مجید ملک محمدی، در شرحی که پیرامون [[زندگی خصوصی]] و عادات و اعتیادات صفی علیشاه نوشته، نام وی را در زمرهٔ تریاکی‌های مشهور ثبت کرده و به اعتیاد وی به تریاک، چنین اشاره نموده‌است:
 
گمان می‌رود که صفی علیشاه تریاک می‌کشید، چنانکهچنان‌که خود گوید:
 
ساقی امشب عنایت افزون کرد
خط ۳۹:
بهر رندان به باده افیون کرد
 
تصور می‌رود که باده در اینجا، به مجاز ذکر شده باشد، ولی افیون را که چندان اکراهی ندارد، استعمال می‌نموده‌است. محققا می‌توان گفت که صفی علیشاه، بسیار مقید به انجام مراسم مذهبی بود، ولی چون درویشان ریائی از درویشی تنها به رندی و قلندری اکتفا نمی‌کرد. چنانکهچنان‌که گاه گاه به برخی از مخدرات که در میان درویشان ایران رواجی دارد، دست می‌برده‌است. چنانکهچنان‌که می‌گوید:
 
بس علاج دردسر زافیون کنم
خط ۴۵:
لاجرم همواره مستم، چون کنم
 
صفی علیشاه در هشت سال پایانی عمر خویش، در خانقاه خویش (خانقاه صفی علیشاهی) اقامت داشت و آنجا را به صورت منزل شخصی خویش درآورده بود.<ref> اعتیاد و مسائل جنسی (فصل تریاکی‌های مشهور)، اثر: دکتر مجید ملک محمدی، چاپ اول، صفحه: ۲۴۷ </ref>
 
== درگذشت ==
صفی علیشاه در روز چهارشنبه، ۲۴ [[ذی الحجه]] سال ۱۳۱۶ هجری قمری، و در سن ۶۵ سالگی، در خانقاه خویش که در سالهای پایانی عمرش، به صورت منزل شخصی او درآمده بود، درگذشت و در همان خانقاه به خاک سپرده شد.<ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۴۱ </ref>
 
بعدها، بانو [[شمس الضحی نشاط اصفهانی]]، یگانه فرزند مرحوم صفی علیشاه، این خانقاه را وقف نمود و بعد از آن، مریدان و ارادتمندان صفی علیشاه، در روزهای یکشنبه به هنگام عصر در آن خانقاه جمع می‌شوند تا، رشتهٔ اخوت و ارتباط قلبی و روحانی خویش را، تقویت نمایند.<ref> جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه، اثر: دکتر عطاکریم برق، چاپ اول، صفحه: ۱۱ </ref>
 
پس از مرگ صفی علیشاه و بنا به وصیت او، [[علیخان ظهیرالدوله]] با لقب صفاعلیشاه به جانشینی وی برگزیده شد.<ref> اعتیاد و مسائل جنسی (فصل تریاکی‌های مشهور)، اثر: دکتر مجید ملک محمدی، چاپ اول، صفحه: ۲۴۷ </ref>
 
== آثار ==
حاج میرزاحسن صفی علیشاه، فاضلی محقق، و شاعر و دانشمندی عالیمقام بود و آثار ارزنده‌ای از خود به یادگار گذارد <ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۴۱</ref> که فهرست آنها، از این قرار است:
* تفسیر منظوم قرآن، که چندین بار به چاپ رسیده، اما علی‌رغم تصریح مکرر صفی علیشاه به سرودن آن، برخی سرودن تفسیر منظوم را به دیگری نسبت می‌دهند.
* [[دیوان اشعار]]
* بحرالحقایق
* زبدة الاسرار، مثنوی مفصلی به وزن [[مثنوی معنوی]]، که در اسرار شهادت و تطبیق با سلوک الله سروده شده‌است.
* عرفان الحق
* میزان المعرفة<ref> زبدةالاسرار (شرح حال خودنوشت صفی علیشاه در مقدمه کتاب)، اثر: صفی علیشاه، چاپ چهارم، صفحه: ۷ </ref>
 
== دربارهدربارهٔ او ==
مهدی بامداد در کتاب [[شرح حال رجال ایران]]، دربارهدربارهٔ صفیعلیشاه چنین اظهار نظر کرده‌است:
 
{{نقل قول|نامبرده مانند اکثر مؤسسین و سرسلسله‌ها، مرد بسیار زرنگی بوده و تکلیف خود را به خوبی می‌دانسته، که چه باید بکند. [از جمله] وی برای جانشینی خویش [[علیخان قاجار دولو ظهیرالدوله]] را برگزید [که از رجال مهم و برجسته قاجاری و داماد [[ناصرالدین شاه]] و وزیر تشریفات خاصه همایونی در دربار او بود]. هرچند پس از او، بساطش دیگر زیاد رونقی پیدا نکرد.}}<ref> شرح حال رجال ایران، اثر: مهدی بامداد، چاپ اول، جلد اول، صفحه: ۳۴۱ </ref>
 
همچنین دکتر تقی تفضلی، در مقدمه‌ای که بر دیوان صفی علیشاه نوشته، دربارهدربارهٔ او می‌نویسد:
 
{{نقل قول|جمعی کثیر به صفی علیشاه ارادت می‌ورزیدند و او را قطب سلسله نعمت اللهینعمت‌اللهی می‌شناختند. صفی علیشاه مردی دانا و سخن سنج و نیک محضر و خوش صحبت بود و مریدانش از او کرامت‌ها نقل می‌کنند.}}<ref> زبدةالاسرار (شرح حال خودنوشت صفی علیشاه در مقدمه کتاب)، اثر: صفی علیشاه، چاپ چهارم، صفحه: ۷ </ref>
 
== پانویس ==
خط ۷۷:
== منابع ==
* {{یادکرد |کتاب= جستجو در احوال و آثار صفی علیشاه| نویسنده= دکتر عطاکریم برق| ناشر= ابن سینا| چاپ= اوّل| شهر=تهران | سال= ۱۳۵۲| شابک=}}
* {{یادکرد |کتاب= شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری (جلد ۱)| نویسنده= بامداد، مهدی| ناشر= زوار| چاپ= اوّل| شهر=تهران | سال= ۱۳۴۷| شابک=}}
* {{یادکرد|کتاب= اعتیاد و مسائل جنسی|نویسنده = دکتر مجید ملک محمدی|ترجمه=|ناشر = نشر فردوس|چاپ=اول|شهر=تهران|سال=۱۳۸۴|شابک=ISBN 964-320-140-6}}
* {{یادکرد |کتاب= زبدةالاسرار| نویسنده= صفی علیشاه| ناشر= انتشارات صفی علیشاه| چاپ= چهارم| شهر=تهران | سال= ۱۳۷۲| شابک=}}