اختروش: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات:انتقال رده > رده:ستارهشناسی رادیویی به رده:اخترشناسی رادیویی به درخواست HaDi |
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: موثر⟸مؤثر، شواتز⟸شوارتز، معمولآ⟸معمولاً، ویزگی⟸ویژگی، نمیتوانداین⟸نمیتواند این، کامبریج⟸... |
||
خط ۱۰:
اختروشها اجرام اسرارآمیزی هستند که ستارهشناسان آنها را در سال ۱۹۶۰ کشف کردند آنها همچون کهکشانها منابعی از نور و امواج رادیوییاند به نظر میرسد که آنها دورترین اجرام شناخته شده باشند. با این حال بسیار نورانی اند یعنی به روشنایی صدها [[کهکشان]] ولی بسیار کوچکتر از بیشتر کهکشانها. این پرسش مطرح است که چگونه یک جسم کوچک میتواند چنین نوری تولید کند. احتمالاً حفرهای سیاه درون مرکز اختروش باعث نابودی آن میشود و پیش از نابود شدن نوری شفاف و درخشان پدید میآورد.<ref>کتاب ۱۰۰۱ پرسش (جهان)</ref>
در حالی که بحث در باره ماهیت این اشیاء وجود داشت تا اوایل سال ۱۹۸۰، هیچ توافقی در باره ماهیت آنها وجود نداشت و حالا یک، توافق علمی وجود دارد که اختروش، یک ناحیه متراکم و فشرده در مرکز، یک کهکشان بزرگ میباشد که سیاهچاله بسیار بزرگی را احاطه کردهاست. اندازه آن برابر شعاع
اختروشها انتقال سرخ بسیار بالایی را نشان میدهند که تاثیر گسترش کیهان در بین اختروش و زمین میباشد. آنها درخشانترین، قویترین، و پر انرژیترین اجسام شناخته شده در کیهان میباشند. آنها در مرکز کهکشانهای فعال و جوان قرار گرفته و میتوانند هزاران برابر خروجی انرژی راه شیری را ساطع کنند. با ترکیب با قانون هابل مفهوم انتقال سرخ این است که اختروشها، بسیار دور میباشند و بنابراین این اجسام از تاریخ بسیار قبل از کیهان ناشی شدهاند. درخشانترین اختروشها با سرعتی انرژی خود را ساطع میکنند که میتواند فراتر از خروجی میانگین کهکشانها باشد که معادل با یک تریلیون خورشید میباشد.
این تابش در طیف از اشعهX به مادون قرمز با یک پیک در باندهای نوری فرابنفش، ساطع میشود و در بعضی از اختروشها، منبع قوی تابش رادیویی اشعههای گاما محسوب میشوند. در تصاویر نوری اولیه، اختروشها همانند نقاط نور واحد به نظر میرسند که به جز در طیفهای خاص خود غیرقابل تفکیک از ستارهها میباشند. با تلسکوپهای مادون قرمز و تلسکوپ فضایی هابل، کهکشانهای میزبان در اطراف اختروشها در بعضی موارد تعیین شدهاند. این کهکشانها
بالاترین انتقال سرخ برای یک اختروش ۶/۴۳ میباشد که مطابق با فاصله تقریباً ۲۸ میلیارد سال نوری از زمین میباشد. اختروشها توسط به هم پیوستگی مواد در سیاهچالههای عظیم در هسته کهکشانهای دور دست، انرژی خود را به دست آورند؛ و این اشکال درخشان اشیاء را به نام کهکشانهای فعال معرفی میکنند. از آنجایی که نور نمیتواند از سیاهچالههای عظیمی که در مراکز اختروشها هستند، بگریزد؛ انرژی گریز یافته در خارج از افق رویداد توسط تنشهای گرانشی و اصطکاک شدید به روی مواد وارد شونده ایجاد میشود. تودههای مرکزی بزرگ در اختروشها با استفاده از نقشه برداری برگشتی اندازهگیری میشوند. کهکشانهای بزرگ مجاور بدون علامت هسته اختروش، شامل یک سیاه چاله مرکزی در هسته خود میباشند. بنا بر این تصور میشود که همه کهکشانهای بزرگ دارای یک سیاهچاله میباشند ولی فقط یک بخش کوچک، انرژی قوی را ساطع کرده و بنا براین به صورت اختروش مشاهده میشود. مواد به هم پیوسته بر روی سیاه چاله به احتمال کم به طور مستقیم، به آن فرو میریزند ولی دارای گشتاور زاویهای در اطراف سیاه چاله میباشند که باعث میشود تا مواد در صفحه به هم پیوسته جمع شوند. اختروشها همچنین از کهکشانهای عادی در زمان تزریق شدن با منبع تازه مواد، روشن میشوند. در حقیقت، تصور میشود که در زمان برخورد کهکشان اندرومدا با کهکشان راه شیری ما تقریباً در ۵ – ۳ میلیارد سال دیگر، یک اختروش میتواند شکل گیرد.
خط ۲۳:
۲۷۳ ۳C در صورت فلکی قو (دجاجه- virgo) میباشد که دارای قدر ظاهری ۱۲/۸ میباشد ولی دارای قدرمطلق ۲۶/۷- میباشد. از فاصله حدود ۳۳ سال نوری این جسم در آسمان همانند خورشید ما میدرخشد؛ بنابراین درخشندگی این اختروش، حدود ۲ تریلیون برابر درخشندگی خورشید ما با حدود ۱۰۰ برابر درخشندگی نور میانگین کهکشانهای بزرگ مانند راه شیری میباشد اگرچه این استنباط بر مبنای این فرض است که که اختروش انرژی را در تمام جهات ساطع میکند. یک هسته کهکشانی فعال میتواند مرتبط با جهش قوی انرژی و مواد باشد و نیاز به ساطع شدن در تمام جهات ندارد. در کیهانی که شامل صدها میلیارد کهکشان میباشد. اکثر آنها دارای هسته فعال در میلیاردها سال پیش بوده و میلیاردها سال نوری فاصله دارند و از نظر آماری معلوم شده که هزاران جهش انرژی به سمت ما، هدف گیری میکنند و بعضی، مستقیم تر از دیگران میباشند. در بسیاری از موارد این احتمال وجود دارد که هر چه اختروش درخشانتر باشد، هدف گیری آن به سوی ما، مستقیم تر میباشد. اختروش بسیار درخشان (۵۲۵۵ + ۰۸۲۷۹ Apm) در زمانی که در سال ۱۹۹۸ کشف شد، دارای قدر مطلق ۲/۳۲- بود. اگرچه تصویر برداری با قدرت تفکیک بالا با تلسکوپ فضایی هابل و تلسکوپ m۱۰ (keck) نشان میدهد که این سیستم دارای لنز گرانشی میباشد. مطالعه لنز گرانشی در این سیستم نشان میدهد که آن تا ضریب ۱۰ ~ بزرگ نمایی شدهاست و هنوز بسیار درخشانتر از اختروش مجاور مانند ۲۷۳ c 3 میباشد. اختروشها در کیهان قدیم، متداولتر بودند. این کشف توسط schmidt Maarten در سال ۱۹۶۷، شواهد قوی در برابر کیهانشناسی ثابت ltoylc Fred و طرفدار کیهانشناسی انفجار بزرگ بود. این سیاه چالهها به طور همگام با توده ستارههای موجود در کهکشان میزبان خود به صورتی که در حال حاضر قابل درک نمیباشند، رشد یافتهاند. یک تصور موجود این است که جهشها، تابش و باد از اختروشها، شکل گیری ستارههای جدید در کهکشان میزبان را متوقف میسازد که این فرایند بازخورد نامیده میشود. جهشهایی که امواج رادیویی قوی در بعضی از اختروشهای موجود در مراکز دسته کهکشانها، ایجاد میکنند. دارای قدرت کافی برای بازداری خنک شدن و افتادن گاز گرم در این کهکشانها بر روی کهکشان مرکزی میباشند.
اختروشها از نظر درخشندگی در مقیاسهای زمانی مختلف، متفاوت میباشند. بعضی از آنها از نظر درخشندگی در هر چند ماه، هفته، روز یا ساعت، متفاوت میباشند. این بدین معناست که اختروشها انرژی خود را از ناحیه بسیار کوچکی ایجاد و ساطع میکنند، زیرا هر بخش از اختروش در تماس با بخشهای دیگر در مقیاس زمانی هماهنگ با اختلاف درخشندگی میباشد. همینطور، اختروشی که در مقیاس زمانی چند هفتهای، متفاوت میباشد نمیتواند بزرگتر از چند هفته نوری باشد. انتشار مقدار زیادی انرژی از یک ناحیه کوچک نیاز به منبع قدرت
سیاهچالهها توسط بعضی از منجمان در سال ۱۹۶۰ به صورت بسیار مرموز و غیرعادی در نظر گرفته میشدند و آنها بیان میکردند که انتقال سرخ از بعضی فرایندهای دیگر ناشی میشود بنابراین اختروشها آن گونه که قانون هابل بیان میکند، دور نیستند. این بحث انتقال سرخ به مدت چند سال طول کشید. بسیاری از شواهد حالا نشان میدهند که انتقال سرخ اختروشها به علت گسترش هابل بوده و اختروشها، همانگونه که در ابتدا تصور میشد، قوی میباشند. اختروشها دارای ویژگیهای یکسان با کهکشانهای فعال میباشند ولی قوی تر میباشند. تابش آنها به صورت غیر حرارتی بوده و بعضی دارای جهش و اجزائی مانند اجزای کهکشانهای رادیویی میباشند که دارای مقدار قابل توجهی انرژی به شکل ذرات پر انرژی میvباشند. اختروشها میتواند به روی طیف کامل الکترومغناطیسی قابل مشاهده از جمله اشعههای رادیویی، مادون قرمز، نوری، فرابنفش، اشعه x و حتی اشعه گاما، شناسایی شوند. اکثر اختروشها در نزدیک فرابنفش، درخشانتر میباشند ولی به علت انتقال سرخ چشمگیر این منابع، این حداکثر روشنایی به صورت قرمز در فاصله ۹۰۰۰ انگستروم در نزدیک مادون قرمز مشاهده میشوند. بخش کمی از اختروشها انتشار رادیویی قوی را نشان میدهند که از جهش موادی که نزدیک به سرعت نور حرکت میکنند به وجود میاید. این جهشها از نمای پایین به صورت نقاط قرمز و مشتعل در نظر گرفته شده و دارای نواحی میباشند که از مرکز، سریعتر از سرعت نور، دور میشوند این یک خطای دید به علت ویژگیهای نسبیت خاص میباشد. انتقال سرخ اختروشها از خطوط طیفی قوی اندازهگیری میشود که به طیفهای نوری و فرابنفش آنها غالب میباشد. این خطوط، روشن تر از طیف پیوسته میباشند. این پهنا به علت انتقال دوپلر میباشد که توسط سرعت بالای گاز ساطع شده از این خطوط ایجاد میشود. حرکات سریع به طور قوی نشان دهنده یک توده بزرگ میباشند. خطوط انتشار هیدروژن، هلیوم، کربن، منیزیم، آهن و اکسیژن، درخشانترین خطوط میباشند. اتمهایی که از این خطوط ساطع میشوند، از خنثی تا بسیار یونیزه، متغیر میباشند، یعنی بسیاری از الکترونها از یون عاری بوده، بنابراین به صورت باردار، باقی میماند. این دامنه گسترده یونیزاسیون نشان میدهد که گاز توسط اختروش منتشر میشود که
== ایجاد انتشار اختروش ==
از آنجایی که اختروشها دارای ویژگیهای مشترک با همه کهکشانهای فعال میباشند، انتشار امواج از اختروشها میتواند به آسانی با انتشار امواج از اختروشهای کهکشانهای فعال کوچک که توسط سیاهچالههای عظیم انرژی خود را میگیرند، مقایسه شود. به منظور ایجاد درخشندگی w ۴۰ ۱۰ یا Joules در هر ثانیه، یک سیاهچاله عظیم باید مادهای معادل با ۱۰ ستاره در هر سال مصرف کند. درخشانترین اختروشها ۱۰۰۰ برابر جرم و ماده خورشیدی را در هر سال در خود فرو میبرند. بزرگترین آنها، موادی معادل با ۶۰۰ زمین در هر دقیقه مصرف میکنند. اختروشها وابسته به محیط اطراف خود، روشن و خاموش میشوند و از آن جایی که اختروشها نمیتوانند تغذیه در نرخ بالا را به مدت ۱۰ میلیارد سال ادامه دهند، پس از این که یک اختروش به هم پیوستگی گاز و غبار اطراف را به پایان میرساند، تبدیل به یک کهکشان عادی میشود. همچنین اختروشها نشانههایی برای پایان فرایند یونیزاسیون سازی مجدد انفجار بزرگ فراهم میکنند. قدیمیترین اختروشها، حداقل موج petersonn - Gunn را نشان داده و دارای نواحی جذب در مقابل خود میباشند که این نشان میدهد که محیط بین کهکشانی در این زمان گاز خنثی بود. اختروشهای اخیر، هیچ ناحیه جذبی را نشان نمیدهند بلکه در عوض طیفهای آنها شامل یک ناحیه پر گاز به نام جنگل alpha – Lyman میباشد. این نشان میدهد که محیط بین کهکشانی متحمل یونش مجدد در پلاسما شده و گاز خنثی فقط در تودههای کوچک وجود دارد. یک
== اختروش یا کوازار به عنوان یک منبع اشعه ایکس ==
خط ۳۷:
== تاریخچه مشاهده اختروش ==
اولین اختروشها با تلسکوپهای رادیویی در اواخر سال ۱۹۵۰ کشف شدند. بسیاری از آنها به صورت منابع رادیویی بدون شیء مرئی، ثبت شدند. با استفاده از تلسکوپهای کوچک و تلسکوپ Lovell به عنوان تداخل سنج، انها دارای اندازه زاویهای بسیار کوچک بودند. صدها مورد از این اجسام تا سال ۱۹۶۰، ثبت شده و در سومین کاتالوگ
این کشف، مشاهده اختروش را دچار تغییرات اساسی کرد؛ و این امکان را برای فضانوردان دیگر فراهم کرد تا انتقال سرخ را از خطوط انتشار منابع رادیویی دیگر، بیابند. همانگونه که توسط Bolton پیش بینی شد، ما دارای انتقال سرخ ۳۷ درصد سرعت نور بودیم. کلمه "Quasar" (کوازار یا اختروش) توسط متخصص فیزیک نجومی آمریکا که در چین متولد شده بود به نام chin lee- Hong در سال ۱۹۶۴ Today pphysics برای توصیف این اجسام گیج کننده ابداع شد. تاکنون منابع رادیویی شبه ستارهای برای توصیف این اجسام استفاده میشود. از آن جایی که ماهیت این اجسام کاملاً نامعلوم میباشد، امادهسازی یک اصطلاحات مناسب و کوتاه برای آنها، دشوار میباشد، بنابراین ویژگیهای اساسی آنها از نام آنها معلوم میباشد. به منظور سادگی، کلمه اختصاری اختروش در این مقاله استفاده خواهد شد. یک موضوع بزرگ بحث در طی سال ۱۹۶۰، این بود که آیا اختروشها، اجسام مجاور یا دور افتاده با توجه به انتقال سرخ در نظر گرفته میشدند یا نه.
|