|school_tradition = [[Media theory]], [[Toronto مدرسه تئوری ارتباطات تورونتو]]
|main_interests = [[رسانه|Media]], [[mass media]], [[sensorium]], [[نقد نو]]
|notable_ideas = [[رسانه پیام است]],، [[global village (term)|دهکدهٔ جهانی]]، [[Figure and ground (media)|Figure and ground media]], [[Tetrad of media effects]], [[#Hot and cool media|Hot and cool media]]
|influences = [[هارولد اینیس]],، [[Eric A. Havelock]], [[Thomas Nashe]], [[جی کی چسترتون]],، [[I. A. Richards]], [[F. R. Leavis]], [[ویندهام لوئیس]],، [[جیمز جویس]],، [[مارسل دوشان]]
|influenced = [[Walter J. Ong]], [[نیل پستمن]],، [[تیموتی لری]],، [[ترنس مک کنا]],، ''[[وایرد|Wired]]'', [[William Irwin Thompson]], [[Paul Levinson]], [[Douglas Rushkoff]], [[داگلاس کپلند]],، [[ژان بودریار]],، [[Abbie Hoffman]], [[ان نوسنتی]]
|signature =
}}
مک لوهان در برخی نوشتهها و جملات مشهورش از [[مارکس]] الهام گرفته بود اما بخش عمده نظریههای خود را بر مبنای عقاید [[هارولد اینیس|اینیس]] بنا گذاشت که او هم از قضا کانادایی بود. [[هارولد اینیس|اینیس]] در واقع استاد مکلوهان بود و از همان ابتدا به عقاید شاگردش مک لوهان علاقهمند شد. هر دوی آنها در [[دانشگاه تورنتو]] درس خواندند و استاد شدند. مکلوهان وقتی دید [[هارولد اینیس|اینیس]] یکی از کتابهای او را به عنوان منبع درسی برای دانشجویان سال چهارم اقتصاد معرفی کرده شگفت زده شد. یکی از دلایل اهمیت مک لوهان این است که او زمانی نظریات خود را اعلام کرد که نگرشهای فرهنگگرایانه و پارادایم اثرات محدود در اوج قدرت خود بودند و [[هارولد اینیس|اینیس]] هم با اینکه کمتر با فرهنگگرایان درگیر بود، در همین فضا و علیه آن مینوشت.<ref>احسان شاه قاسمی (1391). فلسفهٔ رسانه از نگاه اینیس و مک لوهان. وب سایت مرکز آموزشهای رسانهای همشهری. http://www.hamshahritraining.ir/news-3660.aspx</ref>
== مارشال مک لوهان ==
هربرت مارشال مک لوهان ( ۲۱ 21ژوئیه جولای 1911۱۹۱۱ تا 31۳۱ دسامبر 1980۱۹۸۰) یک استاد کاناداییِ زبان انگلیسی ،انگلیسی، فیلسوف نظریه پرداز تئورینظریهپرداز هایتئوریهای ارتباطی و یک روشنگر اجتماعی بود. کار او به نظر، یکی از سنگ بناهای مطالعه دربارهدربارهٔ نظریه هاینظریههای رسانه و همچنین داشتن استفاده عملی در حرفه تلویزیون و تبلیغات است. او دانش آموختهآموختهٔ ی دانشگاه هایدانشگاههای منیتوبا و کمبریج است و حرفه یحرفهٔ آموزگاری خود را به عنوان استاد رشته زبان انگلیسی در دانشگاه هایدانشگاههای مختلف ایالات متحده و کانادا آغاز کرد.کرد؛ و سپس به دانشگاه تورنتو رفت و تا پایان عمر در آنجا به تدریس پرداخت. ▼
مک لوهان به علت ابداع عبارت " رسانه پیام است" ، " دهکده جهانی " و برای پیش بینی شبکه جهانی وب – تقریباتقریباً سی سال پیش از ظهور آن – مشهور است. همچنین ،همچنین، او یکی از پایه هایپایههای همیشگی بحث راجع به رسانه در اواخر دهه 1960۱۹۶۰ بود . در سال هایسالهای پس از مرگش او همچنان یکی از شخصیتشخصیتهای های بحث برانگیزبحثبرانگیز چرخه دانشگاهی محسوب می شدمیشد و با ظهور اینترنت علاقه به جنبه کاری و فکری او تجدید شد. ▼
▲هربرت مارشال مک لوهان ( 21 جولای 1911 تا 31 دسامبر 1980) یک استاد کاناداییِ زبان انگلیسی ، فیلسوف نظریه پرداز تئوری های ارتباطی و یک روشنگر اجتماعی بود. کار او به نظر، یکی از سنگ بناهای مطالعه درباره نظریه های رسانه و همچنین داشتن استفاده عملی در حرفه تلویزیون و تبلیغات است. او دانش آموخته ی دانشگاه های منیتوبا و کمبریج است و حرفه ی آموزگاری خود را به عنوان استاد رشته زبان انگلیسی در دانشگاه های مختلف ایالات متحده و کانادا آغاز کرد. و سپس به دانشگاه تورنتو رفت و تا پایان عمر در آنجا به تدریس پرداخت.
▲مک لوهان به علت ابداع عبارت " رسانه پیام است" ، " دهکده جهانی " و برای پیش بینی شبکه جهانی وب – تقریبا سی سال پیش از ظهور آن – مشهور است. همچنین ، او یکی از پایه های همیشگی بحث راجع به رسانه در اواخر دهه 1960 بود . در سال های پس از مرگش او همچنان یکی از شخصیت های بحث برانگیز چرخه دانشگاهی محسوب می شد و با ظهور اینترنت علاقه به جنبه کاری و فکری او تجدید شد.
هربرت مارشال مک لوهان ،لوهان، فرزند السی نا اومی و هربرت ارنست مک لوهان در ایالت ادمونتون آلبرتا به دنیا آمد. برادرش موریس دو سال از او کوچکتر بود. " مارشال" از نام خانوادگی مادربزرگ مادری اش گرفته شده بود. والدین او هر دو در کانادا متولد شده بودند. مادر او یک معلم تعمید دهنده بود و بعد از آن به حرفه بازیگری پرداخت. پدرش یک متدیست ( یک مذهب مسیحی) بود و در ادمونتون معاملات ملکی انجام می دادمیداد. هنگامی که جنگ جهانی اول شروع شد پدر مک لوهان ورشکسته شد و به ارتش کانادا پیوست. پس از یک سال خدمت به آنفولانزا مبتلا شد و به دور از جبهه یجبههٔ جنگ، در کانادا ماند. هنگامی که پدرش از ارتش مرخص شد ،شد، خانواده مک لوهان به وینیپگ منیتوبا نقل مکان کردند. جایی که مارشال بزرگ شد و به مدرسه رفت. ابتدا به مدرسه فنی کلوین رفت و سپس در سال 1928۱۹۲۸ در دانشگاه منیتوبا نام نویسینامنویسی کرد. ▼
▲هربرت مارشال مک لوهان ، فرزند السی نا اومی و هربرت ارنست مک لوهان در ایالت ادمونتون آلبرتا به دنیا آمد. برادرش موریس دو سال از او کوچکتر بود. " مارشال" از نام خانوادگی مادربزرگ مادری اش گرفته شده بود. والدین او هر دو در کانادا متولد شده بودند. مادر او یک معلم تعمید دهنده بود و بعد از آن به حرفه بازیگری پرداخت. پدرش یک متدیست ( یک مذهب مسیحی) بود و در ادمونتون معاملات ملکی انجام می داد.هنگامی که جنگ جهانی اول شروع شد پدر مک لوهان ورشکسته شد و به ارتش کانادا پیوست.پس از یک سال خدمت به آنفولانزا مبتلا شد و به دور از جبهه ی جنگ، در کانادا ماند. هنگامی که پدرش از ارتش مرخص شد ، خانواده مک لوهان به وینیپگ منیتوبا نقل مکان کردند. جایی که مارشال بزرگ شد و به مدرسه رفت. ابتدا به مدرسه فنی کلوین رفت و سپس در سال 1928 در دانشگاه منیتوبا نام نویسی کرد.
در دانشگاه منیتوبا بود که مک لوهان به کشمکش درونی خود با مذهب پی برد و به ادبیات روی آورد تا " «اشتیاق شدید روح خود به حقیقت و زیبایی را ارضا کند."» که بعدها به عنوان یک اگنوسیتیزم ( تجاهل گرا) به این مرحله رسید. او پس از گذراندن یک سال به عنوان دانشجوی مهندسی، رشته اش را تغییر داد و مدرک کارشناسی خود را گرفت(1933۱۹۳۳) . در همین سال مدال طلای خود را در هنر و علم دریافت کرد و سپس در سال 1934۱۹۳۴ کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه منیتوبا گرفت. او بسیار آرزو داشت که تحصیل خود را در آکسفورد ادامه دهد، با این حال نتوانست بورس تحصیلی رودز برای ورود به آکسفورد را حفظ کند و در دانشگاه کمبریج پذیرفته شد.
اگر چه مک لوهان قبلاقبلاً یک مدرک کارشناسی و یک کارشناسی ارشد از دانشگاه منیتوبا داشت اما کمبریج از او خواست که به عنوان یک داوطلب وابسته، با تحصیلات غیر دانشگاهی ثبت نام کند و به جای سه سال یک سال برای گرفتن مدرک کارشناسی درس بخواند تا بتواند وارد دوره هایدورههای دکتری شود. او بالاخره در پاییز 1934۱۹۳۴ به ترینیتی هال دانشگاه کمبریج وارد شد و زیر نظر اساتیدی چون آیور آرمسترانگ ریچاردز و فرانک ریموند لیویس به تحصیل پرداخت و از مکتب ادبی نقد نو ( نئو کریتیسیسم) تأثیر پذیرفت . بر اساس اندیشه سالهای پیش ،پیش، به علت تاکیدتأکید بر " «تعلیم و ادراک"» و برخی مفاهیم مانند نظریه پیش خوراند ریچاردز ،ریچاردز، او به اساتیدی از دانشگاه نسبت داده شد که بر مسیر کارهای بعدی اش تاثیرتأثیر گذار بود. این مطالعه هامطالعهها زیربنای مهمی را برای نظریه هاینظریههای بعدی او دربارهدربارهٔ فرمهای مختلف تکنولوژی ایجاد کرد. او مدرک لازم را در سال 1936۱۹۳۶ از کمبریج گرفت و وارد برنامهبرنامههای های فارغ التحصیلیفارغالتحصیلی آنها شد. بعدها برای پیدا کردن شغلی به عنوان دستیار آموزش می گشتمیگشت که چون شغل مناسبی در این زمینه در کانادا نیافت در سال تحصیلی 1936-37۱۹۳۶–۳۷ در دانشگاه ویسکانسن- مدیسن به کار مشغول شد.
مک لوهان در سال 1937۱۹۳۷ حین مطالعه درسدرسهای هایسهگانه سه گانه( دستور زبان –منطق و معانی بیان) در کمبریج با خواندن مطالب جی. کی چسترتون، اولین گامها را به سوی تغییر مذهب آتی اش به کلیسای کاتولیک رم برداشت. مک لوهان در سال 1935۱۹۳۵ به مادرش اینچنین نوشت:" «اگر با چسترتون برخورد نکرده بودم ،بودم، شاید حداقل برای سالهای سال تجاهل گرا باقی می ماندم"میماندم» مک لوهان در پایان مارس 1937۱۹۳۷ فرآیندفرایند تدریجی اما جامع تغییر مذهب خود را کامل کرد و رسمارسماً مذهب کلیسای کاتولیک رم را پذیرفت. پدرش پس از مشورت با یک کشیش تصمیم او را برای تغییر مذهب پذیرفت اما مادرش احساس می کردمیکرد که این تغییر مذهب به حرفه یحرفهٔ پسرش لطمه خواهد زد و تسلی نمی یافتنمییافت. مک لوهان در تمام طول زندگی فرد دینداری بود ولی مسئله یمسئلهٔ مذهب را موضوعی خصوصی میمیدانست. دانست.او در طول عمر خود به عدد سه علاقه خاصی داشت: مثل درسدرسهای های سه گانه،سهگانه، سه گانگی (تثلیث) و گاهی می گفتمیگفت که مریم باکره از لحاظ فکری او را هدایت کرده است.
مک لوهان در ادامه فعالیت هایفعالیتهای شغلی اش، شروع به تدریس در مؤسسه آموزش عالی کلیسای کاتولیک رم کرد. در سالهای 1937۱۹۳۷ تا 1944۱۹۴۴ در دانشگاه سنت لوئیس زبان انگلیسی به تدریس پرداخت.( (البته برای یک سال (1939-1940۱۹۳۹–۱۹۴۰) به علت برگشت به کمبریج این روند متوقف شد) در سنت لوئیس او درسدرسهایی هایی دربارهدربارهٔ ویلیام شکسپیر را تدریس می کردمیکرد و استاد راهنما و دوست و همراه والتر جی اونگآونگ ( 1912-2003۱۹۱۲–۲۰۰۳) ، کسی که بعد هابعدها تبدیل به یکی از صاحب نظران بنام عرصه ارتباطات و تکنولوژی شد، هم بود که به نوشتن رساله دکترایش در زمینه موضوعی که مک لوهان توجهش را به آن جلب کرده بود می پرداختمیپرداخت.
در سنت لوئیس مک لوهان همسر آینده اش را هم ملاقات کرد. در 4۴ آگوستاوت 1939۱۹۳۹ با کورین وئیس (1912-2008۱۹۱۲–۲۰۰۸) که یک معلم و بازیگر مشتاق از اهالی فورت وورث تگزاس بود ازدواج کرد.
آنها سال 1939۱۹۳۹ تا 1940۱۹۴۰ را با یکدیگر در کمبریج گذراندند ،گذراندند، جایی که مک لوهان مدرک کارشناسی ارشد خود را گرفت (در ژانویه 1940۱۹۴۰) و کار بر روی رساله دکترای خود دربارهدربارهٔ توماس نش و هنر کلامی را آغاز کرد. وقتی که مک لوهان در انگلستان بود ،بود، جنگ در اروپا شروع شد. به همین سبب ،سبب، اجازه کامل کردن و ارائه دادن رساله خود در ایالات متحده را، بدون نیاز به برگشت به کمبریج برای دفاعیه شفاهی گرفت و راهی امریکاآمریکا شد.
در 1940۱۹۴۰ مک لوهان و همسرش به سنت لوئیس برگشتند وبا ادامه تدریس در دانشگاهدانشگاه، ،زندگیزندگی خانوادگی خود را آغاز کردند. او دکترای خود را در دسامبر1943دسامبر۱۹۴۳ گرفت. پس از برگشت به کانادا از سال 1944۱۹۴۴ تا 46۴۶ در کالج اسامپشن دانشگاه ویندزور ایالت انتاریو به تدریس پرداخت. سپس در سال 1946۱۹۴۶ به تورنتو رفت و به اساتید کالج سنت میشلز که یکی از کالج هایکالجهای کاتولیک دانشگاه تورنتو است پیوست. هیوکز یکی از دانشجویان او و هارولد اینیس که یک اقتصاددان و محقق ارتباطات کانادایی بود از همکاران مک لوهان در دانشگاه بود که تاثیرتأثیر زیادی بر کارها و افکار مک لوهان گذاشت. مک لوهان در سال 1946۱۹۴۶ این چنین نوشت : " خوشوقت می شوممیشوم وقتی که به کتاب خود " کهکشان گوتنبرگ" به عنوان شرحی بر مشاهدات اینیس دربارهدربارهٔ بحث دست آوردهای روانی اجتماعی : اول نوشتن و سپس چاپ ؛ میچاپ؛ نگرممینگرم"
در اوایل دهه 1950 ،۱۹۵۰، مک لوهان سمینار ارتباطات و فرهنگ را که توسط بنیاد فورد پایه گذاریپایهگذاری شده بود در دانشگاه تورنتو آغاز کرد. همین طورهمینطور که اعتبار و آوازه مک لوهان بیشتر میمیشد، شد، درخواست هایدرخواستهای بیشتری از دانشگاههایدانشگاههای مختلف دریافت می کردمیکرد و دانشگاه تورنتو برای حفظ او ،او، مرکز فرهنگ و تکنولوژی را در سال 1963۱۹۶۳ تاسیستأسیس کرد . او اولین کار عمده خود را در این مدت منتشر کرد" «عروس مکانیکی"»( 1951۱۹۵۱) این کار آزمایشی دربارهدربارهٔ اثرات تبلیغات بر جامعه و فرهنگ بود. همچنین او در طول دهه 1950۱۹۵۰ نشریه اینشریهای مهم به نام " «کاوش"» را به همراه ادموند کارپنتر منتشر کرد. مک لوهان به همراه هارولد اینیس؛ اریک ای هالک، نورتروپ فرای و کارپنتر شاخصه و توصیف مدرسه نظریه هاینظریههای ارتباطات تورنتو بودند. در طول این دوره مک لوهان بر تز دکترای نویسنده ینویسندهٔ نو گرا " «شیلا واتسون"» درباره "دربارهٔ «ویندهام لوئیس"» نظارت می کردمیکرد. مک لوهان تمام سال 1979۱۹۷۹ را در دانشگاه تورنتو باقی ماند و بیشتر مدت به عنوان رئیس مرکزش در زمینه فرهنگ و تکنولوژی فعالیت داشت. او برای کرسی استادی آلبرت شوارتز در علوم انسانی فراخوانده شد و یک سال را (1967-68۱۹۶۷–۶۸) در دانشگاه فوردهام برانکس نیویورک گذراند. در فوردهام تشخیص داده شد به تومور مغزی خوش خیمخوشخیم مبتلا شده که درمان موفقیت آمیزی داشت. سپس به تورنتو برگشت؛ جایی که تا آخر عمر در دانشگاهش به تدریس پرداخت و در ویچوود پارک، منطقه ایمنطقهای روستایی محصور در تپه هاییتپههایی که به مرکز شهر مشرف هستند، در همساگی آناتول راپوپوت زندگی کرد. در سال 1970۱۹۷۰ مک لوهان به مقام مصاحب(companion) در دستور کانادا (Canada order) رسید. از آپریل تا می 1975۱۹۷۵ او مهمان کرسی مک درموت در دانشگاه دالاس بود.
مارشال و کورین مک لوهان 6۶ فرزند داشتند : اریک، مری و ترزای دو قلو،دوقلو، استفانی، الیزابت و مایکل. خرج ومخارج زیاد و مکرر یک خانواده یخانوادهٔ بزرگ عاقبت مک لوهان ر وادار به کارهای تبلیغاتی و پذیرفتن پی در پی مشاوره و سخنرانی هایسخنرانیهای کاری برای شرکت هایشرکتهای بزرگ از جمله آی بی ام و ای تی اند تی کرد. مک لوهان در سپتامبر 1979۱۹۷۹ ضربه ایضربهای خورد که بر توانایی سخنوری اش تاثیرتأثیر منفی گذاشت. کمی بعد گروه مطالعات دانشگاه تورنتو تلاش کرد که مرکز تحقیقاتی مک لوهان را ببندد اما جلوی این کار توسط معترضان مهم و قابل توجهی مانند وودی آلن که یکی از مهمترین آنها بود گرفته شد. در فیلم سینمایی برنده یبرندهٔ اسکار آنی هال به کارگردانی وودی آلن ،آلن، مک لوهان در صحنه کوتاهی در نقش خودش بازی می کندمیکند: یک بحث آکادمیک پرشکوه با آلن در صف سینما که با این جمله ناگهانی مک لوهان که می گویدمیگوید " تو هیچ چیز دربارهدربارهٔ آثار من نمی دانی ..." به سکوت می انجامدمیانجامد. این یکی از پرکاربردترین عباراتی بود که مک لوهان دربارهدربارهٔ و در جواب کسانی که با او مخالفت می کردندمیکردند می گفت.
مک لوهان هیچ وقت پس از آن ضربه به طور کامل سلامت خود را بازنیافت و در 31۳۱ دسامبر 1980۱۹۸۰ در بستر خود جان باخت.
===فعالیت های عمده===
مک لوهان در طول سالهای حضور در دانشگاه سنت لوئیس، به طور همزمان بر دو پروژه کار می کرد: رساله دکترایش و دستنوشته ای به نام سنتهای انسان صنعتی که تنها شامل منتخبی حاکی از مطالبی که مک لوهان از پیش برای آن آماده کرده بود می شد، که عاقبت در سال 1951 با عنوان عروس مکانیکی چاپ شد. ▼
=== فعالیتهای عمده ===
رساله دکترای مک لوهان از دانشگاه کمبریج در سال 1942 تاریخچه هنرهای کلامی را بررسی میکند. دستور زبان ، منطق و معانی بیان (که جمعا به درسهای سه گانه شناخته میشود ) از دوران سیسرو تا زمان توماس نش. ▼
▲مک لوهان در طول سالهای حضور در دانشگاه سنت لوئیس، به طور همزمان بر دو پروژه کار می کردمیکرد: رساله دکترایش و دستنوشته ایدستنوشتهای به نام سنتهای انسان صنعتی که تنها شامل منتخبی حاکی از مطالبی که مک لوهان از پیش برای آن آماده کرده بود می شد،میشد، که عاقبت در سال 1951۱۹۵۱ با عنوان عروس مکانیکی چاپ شد.
منک لوهان در نوشتن آثار بعدی اش، در زمان های خاصی، از مفاهیم لاتین درس های سه گانه استفاده می کرد تا بتواند تصویری منظم و سیستماتیک از دوره زبانی خاصی درتاریخ فرهنگ غرب را بنمایاند. مک لوهان اظهار می دارد : به عنوان مثال، مشخصه قرون وسطی تاکید شدید بر مطالعه رسمی منطق بود. کلید پیشرفت که به رنسانس منجر شد در دوباره خوانی متون کهن نبود بلکه در تغییر جهت توجه از مطالعه ی رسمی منطق به معانی بیان و زبان بود. زندگی مدرن با مشخصه ظهور مجدد دستور زبان به عنوان خصیصه ای برجسته توصیف میشود؛ روندی که مک لوهان احساس می کرد در مکتب نقد نو (نئو کریتیسیسم) ریچارد لیویس با مثال نشان داده شده است. ▼
▲رساله دکترای مک لوهان از دانشگاه کمبریج در سال 1942۱۹۴۲ تاریخچه هنرهای کلامی را بررسی میکندمیکند. دستور زبان ،زبان، منطق و معانی بیان (که جمعاجمعاً به درسهای سه گانهسهگانه شناخته میشود میشود) از دوران سیسرو تا زمان توماس نش.
در عروس مکانیکی ، مک لوهان جهت توجه خود را به سمت آنالیز و تفسیر تعداد زیادی مثال از اقناع در فرهنگ عامه معاصر می چرخاند. این در واقع به صورت طبیعی دنباله کار قبلی او در زمینه کارکرد منطق و معانی بیان درس های سه گانه کلاسیک در جهت اقناع بود. در این مرحله بود که توجه او به صورت چشمگیری به نکته دیگری جلب شد: مطالعه تاثیر رسانه های ارتباطی بدون در نظر گرفتن محتوای آنها . سخن کوتاه مشهور او " رسانه پیام است" ( که در کتاب درک رسانه ها : امتداد انسان ، چاپ شده در سال 1964 به طور کامل تشریح شده) توجه را به این تاثیر ذاتی رسانه های ارتباطی جلب میکند. ▼
▲منک لوهان در نوشتن آثار بعدی اش، در زمان هایزمانهای خاصی، از مفاهیم لاتین درسدرسهای های سه گانهسهگانه استفاده می کردمیکرد تا بتواند تصویری منظم و سیستماتیک از دوره زبانی خاصی درتاریخ فرهنگ غرب را بنمایاند. مک لوهان اظهار می دارد میدارد: به عنوان مثال، مشخصه قرون وسطی تاکیدتأکید شدید بر مطالعه رسمی منطق بود. کلید پیشرفت که به رنسانس منجر شد در دوباره خوانی متون کهن نبود بلکه در تغییر جهت توجه از مطالعه یمطالعهٔ رسمی منطق به معانی بیان و زبان بود. زندگی مدرن با مشخصه ظهور مجدد دستور زبان به عنوان خصیصه ایخصیصهای برجسته توصیف میشود؛میشود؛ روندی که مک لوهان احساس می کردمیکرد در مکتب نقد نو (نئو کریتیسیسم) ریچارد لیویس با مثال نشان داده شده است.
▲در عروس مکانیکی ،مکانیکی، مک لوهان جهت توجه خود را به سمت آنالیز و تفسیر تعداد زیادی مثال از اقناع در فرهنگ عامه معاصر می چرخاندمیچرخاند. این در واقع به صورت طبیعی دنباله کار قبلی او در زمینه کارکرد منطق و معانی بیان درسدرسهای های سه گانهسهگانه کلاسیک در جهت اقناع بود. در این مرحله بود که توجه او به صورت چشمگیری به نکته دیگری جلب شد: مطالعه تاثیرتأثیر رسانه هایرسانههای ارتباطی بدون در نظر گرفتن محتوای آنها . سخن کوتاه مشهور او " «رسانه پیام است "» ( که در کتاب درک رسانه ها رسانهها: امتداد انسان ،انسان، چاپ شده در سال 1964۱۹۶۴ به طور کامل تشریح شده) توجه را به این تاثیرتأثیر ذاتی رسانه هایرسانههای ارتباطی جلب میکندمیکند.
مک لوهان همچنین انتشار مجله کاوش را با یک انسان شناس به نام ادموند تد کارپنتر آغاز کرد. مک لوهان در نامه ای که در تاریخ 31 می 1953 به والتر اونگ نوشته اطلاع داده است که از طرف بنیاد فورد اعانه ای دو ساله به مبلغ 43 هزار دلار دریافت کرده تا یک پروژه ارتباطی در دانشگاه تورنتو بر پا کند که اساتید دانشگاهی با دیسیپلین های متفاوت در آن شرکت می کنند، و این امر باعث ایجاد مجله شد. ▼
تام ولف اظهار می کند که کارهای مک لوهان تاثیراتی پنهانی از فیلسوف کاتولیک تیل هارد دچاردین گرفته است که نظراتش درباره ایده های مک لوهان مخصوصا ایده تکامل تدریجی ذهن بشر به " نوزفر" سابقه بیشتری دارد. ولف اینچنین استدلال می کند که مک لوهان تصور می کرد که وابستگی او به یک متخصص الاهیات کاتولیک ولو موقوف به کلیسای رم ، ممکن است باعث شود مخاطبان روشنفکری که سعی در جذب آنها داشت مطالبش را رد کنند پس در کتابهای منتشر شده اش همه ی ارجاع ها به چاردین را حذف کرد. در حالیکه به صورت خصوصی به این تاثیرات اعتراف داشت. ▼
====عروس مکانیکی ( 1953)==== ▼
کتاب اول مک لوهان ، عروس مکانیکی : سنتهای انسان صنعتی (1951) ، مطالعه ای ست پیشگام در زمینه ای که امروز به فرهنگ عامه مشهور است. علاقه ی او به مطالعه انتقادی فرهنگ عامه تحت تاثیر کتاب " فرهنگ و محیط" نوشته ی اف آر لیویس و دنیس تامپسون که در سال 1933 منتشر شد شکل گرفت و عنوان عروس مکانیکی از یکی از قطعه های ادبی هنرمند دادائیست مارسل دوشان گرفته شده است. ▼
مانند کتاب 1962 او ، کهکشان گوتنبرگ ، " عروس مکانیکی" مرکب است از تعدادی مقاله که می شود با هر ترتیبی آنها را خواند. این روش نوشتن کتاب را مک لوهان روش موزائیکی می نامید. هر مقاله با یک گفتار یا تبلیغ از یک مجله یا روزنامه شروع می شود و بعد مک لوهان آن را تحلیل و تفسیر میکند. آنالیز ها هم از نظر زیبایی شناسی و هم از نظر مفهوم و دلالت متون و تصاویر و اشکال است. ▼
مک لوهان دو هدف برای انتخاب مقالات و تبلیغاتی که در کتابهایش درباره آنها بحث میکند دارد. اول اینکه توجه مخاطب را به نشانه پردازی ها و مفاهیمی که شرکت های مستقل در تبلیغات به وجود آورده اند و به وسیله تبلیغات منتشر می کنند جلب کند و دوم برای اینکه مخاطب را عمیقا به فکر بیندازد که چنین تبلیغاتی چه چیزی را به صورت ضمنی درباره جامعه گسترده تری که هدفشان است بیان میکنند. ▼
====کهکشان گوتنبرگ ( 1962)==== ▼
کتاب "کهکشان گوتنبرگ : شناخت انسان چاپی " مک لوهان ( که در سال 1961 نوشته شد و برای اولین بار در کانادا در سال 1962 توسط دانشگاه تورنتو به چاپ رسید ) مطالعه ای پیشگام در زمینه های فرهنگ شفاهی ، فرهنگ چاپی ، مطالعات فرهنگی و محیط شناسی رسانه است. ▼
مک لوهان در سراسر کتاب تلاش زیادی میکند تا نشان دهد که چگونه تکنولوژی ارتباطی ( نوشتن به وسیله حروف لفبا ، چاپ و رسانه های الکترونیک ) بر سازماندهی شناختی اثر می گذارند و آن هم به نوبه خود انشعابات عمیقی در سازمانهای اجتماعی دارد. ▼
▲مک لوهان همچنین انتشار مجله کاوش را با یک انسان شناسانسانشناس به نام ادموند تد کارپنتر آغاز کرد. مک لوهان در نامه اینامهای که در تاریخ 31۳۱ می 1953۱۹۵۳ به والتر اونگآونگ نوشته اطلاع داده است که از طرف بنیاد فورد اعانه ایاعانهای دو ساله به مبلغ 43۴۳ هزار دلار دریافت کرده تا یک پروژه ارتباطی در دانشگاه تورنتو بر پا کند که اساتید دانشگاهی با دیسیپلین هایدیسیپلینهای متفاوت در آن شرکت می کنند،میکنند، و این امر باعث ایجاد مجله شد.
" اگر تکنولوژی جدید یکی یا چند تا از حس های ما را به جهان اجتماعی خارج از ما امتداد می دهد ، در هر فرهنگ خاصی، نسبتهای جدیدی میان هرکدام از حس های ما به وجود می آید. درست مثل زمانی که یک نت جدید به یک ملودی اضافه شود و وقتی نسبت حس ها دگرگون شود چیزی که قبلا به نظر شفاف می آمد ناگهان کدر می شود، و چیزی که مبهم یا کدر بود نیمه شفاف می نماید" ▼
▲تام ولف اظهار می کندمیکند که کارهای مک لوهان تاثیراتیتأثیراتی پنهانی از فیلسوف کاتولیک تیل هارد دچاردین گرفته است که نظراتش دربارهدربارهٔ ایده هایایدههای مک لوهان مخصوصامخصوصاً ایده تکامل تدریجی ذهن بشر به " نوزفر" سابقه بیشتری دارد. ولف اینچنین استدلال می کندمیکند که مک لوهان تصور می کردمیکرد که وابستگی او به یک متخصص الاهیات کاتولیک ولو موقوف به کلیسای رم ،رم، ممکن است باعث شود مخاطبان روشنفکری که سعی در جذب آنها داشت مطالبش را رد کنند پس در کتابهای منتشر شده اش همه ی ارجاعهمهٔ هاارجاعها به چاردین را حذف کرد. در حالیکه به صورت خصوصی به این تاثیراتتأثیرات اعتراف داشت.
▲==== عروس مکانیکی ( 1953۱۹۵۳) ====
تاریخ ضمنی او از دوران زندگی قبیله ای بشر پیش از اختراع خط شروع می شود و خواننده را به دوران الکترونیک می برد.بر اساس گفته ی مک لوهان ، اختراع نوع قابل انتقال رسانه به صورت عمده باعث سرعت یافتن، تشدید شدن و در نهایت عملی شدن تغییرات فرهنگی و علمی شد که قبلا در زمان اختراع و استفاده از الفبا: خط واجی ، اتفاق افتاده بود ( مک لوهان مراقب است تا بین الفبای واجی با سیستم های نوشتار نظیر لوگوگرافی مثل هیروگلیف یا مفهوم نگاری تمایز قائل شود) ▼
▲کتاب اول مک لوهان ،لوهان، عروس مکانیکی : سنتهای انسان صنعتی ( 1951۱۹۵۱) ، مطالعه ایمطالعهای ست پیشگام در زمینه ایزمینهای که امروز به فرهنگ عامه مشهور است. علاقه یعلاقهٔ او به مطالعه انتقادی فرهنگ عامه تحت تاثیرتأثیر کتاب " فرهنگ و محیط" نوشته ینوشتهٔ اف آر لیویس و دنیس تامپسون که در سال 1933۱۹۳۳ منتشر شد شکل گرفت و عنوان عروس مکانیکی از یکی از قطعه هایقطعههای ادبی هنرمند دادائیست مارسل دوشان گرفته شده است.
▲مانند کتاب 1962۱۹۶۲ او ،او، کهکشان گوتنبرگ ،گوتنبرگ، " عروس مکانیکی" مرکب است از تعدادی مقاله که می شودمیشود با هر ترتیبی آنها را خواند. این روش نوشتن کتاب را مک لوهان روش موزائیکی می نامیدمینامید. هر مقاله با یک گفتار یا تبلیغ از یک مجله یا روزنامه شروع می شودمیشود و بعد مک لوهان آن را تحلیل و تفسیر میکندمیکند. آنالیز هاآنالیزها هم از نظر زیبایی شناسی و هم از نظر مفهوم و دلالت متون و تصاویر و اشکال است.
▲مک لوهان دو هدف برای انتخاب مقالات و تبلیغاتی که در کتابهایش دربارهدربارهٔ آنها بحث میکندمیکند دارد. اول اینکه توجه مخاطب را به نشانه پردازی هاپردازیها و مفاهیمی که شرکت هایشرکتهای مستقل در تبلیغات به وجود آورده اندآوردهاند و به وسیله تبلیغات منتشر می کنندمیکنند جلب کند و دوم برای اینکه مخاطب را عمیقاعمیقاً به فکر بیندازد که چنین تبلیغاتی چه چیزی را به صورت ضمنی دربارهدربارهٔ جامعه گسترده تریگستردهتری که هدفشان است بیان میکنندمیکنند.
▲==== کهکشان گوتنبرگ ( 1962۱۹۶۲) ====
فرهنگ چاپی ، که در اواسط قرن پانزدهم ماشین چاپ گوتنبرگ طلیعه ی آن بود، برای حس بینایی نسبت به حس شنوایی برتری فرهنگی آورد. مک لوهان از کتاب چاپ و ارتباطات تصویری با اجازه از ویلیام آیوینس ( نویسنده کتاب) نظراتی را درباره ماهیت عبارت چاپی نقل می کند: ▼
▲کتاب "کهکشان گوتنبرگ : شناخت انسان چاپی " مک لوهان ( که در سال 1961۱۹۶۱ نوشته شد و برای اولین بار در کانادا در سال 1962۱۹۶۲ توسط دانشگاه تورنتو به چاپ رسید ) مطالعه ایمطالعهای پیشگام در زمینه هایزمینههای فرهنگ شفاهی ،شفاهی، فرهنگ چاپی ،چاپی، مطالعات فرهنگی و محیط شناسی رسانه است.
"در این بخش کتاب ایوینس فقط به ثبت خطوط رنگی اجدادی یا عادتهای پی در پی نمی پردازد بلکه به یکسانسازی بصری تجربه های فرهنگ چاپی و سقوط فرهنگ شنوایی و فرستادن باقی احساسات پیچیده انسانی به پس زمینه اشاره دارد.....تکنولوژی و اثرات اجتماعی فن چاپ، ما را مستعد این میکند که از فعل و انفعالات در زندگی داخلی و بیرونی خود با عنوان علیت " قراردادی" خودداری کنیم .چاپ بر پایه خاصیت جدایی ایستای کارهاست و ذهنیتی را که به تدریج در مقابل هر گونه جدایی و تقسیم و تخصصی شدن مقاومت می کند پرورش میدهد." ▼
▲مک لوهان در سراسر کتاب تلاش زیادی میکندمیکند تا نشان دهد که چگونه تکنولوژی ارتباطی ( نوشتن به وسیله حروف لفبا ،لفبا، چاپ و رسانه هایرسانههای الکترونیک ) بر سازماندهی شناختی اثر می گذارندمیگذارند و آن هم به نوبه خود انشعابات عمیقی در سازمانهای اجتماعی دارد.
▲ " «اگر تکنولوژی جدید یکی یا چند تا از حس هایحسهای ما را به جهان اجتماعی خارج از ما امتداد می دهد ،میدهد، در هر فرهنگ خاصی، نسبتهای جدیدی میان هرکدام از حس هایحسهای ما به وجود می آیدمیآید. درست مثل زمانی که یک نت جدید به یک ملودی اضافه شود و وقتی نسبت حس هاحسها دگرگون شود چیزی که قبلا به نظر شفاف می آمدمیآمد ناگهان کدر می شود،میشود، و چیزی که مبهم یا کدر بود نیمه شفاف می نماید"مینماید»
مفهوم اصلی بجث مک لوهان ( که بعدها به خوبی آن را در عبارت" رسانه پیام است" خلاصه کرد) این است که تکنولوژی ها (مانند الفبا – ماشین چاپ و حتی بیان شفاهی به خودی خود) تاثیری گرانشی بر ادراک، اِعمال می کند، که به نوبه خود بر سازمانهای اجتماعی نیز تاثیر گذار است. مثلا تکنولوژی چاپ عادتهای ادراکی ما را تغییر داد ( " یکسان سازی بصری تجربه ها") که به نوبه خود بر فعل و انفعالات اجتماعی تاثیر گذار بود.(ذهنیتی که به تدریج در مقابل هر گونه جدایی و تقسیم و تخصصی شدن مقاومت می کند.) بر اساس گفته های مک لوهان؛ ظهور و ورود تکنولوژی چاپ بود که بیشتر تمایلات برجسته دوران مدرن جهان غرب را همراهی می کرد و ممکن ساخت. تمایلاتی مانند فردگرایی ، دموکراسی، اصلاحات مذهبی ، کاپیتالیسم و ملی گرایی . برای مک لوهان همه این تمایلات اصل تقسیم کار و عملکرد تکنولوژی چاپ و خاصیت بصری این تکنولوژی را منعکس می کند.<ref>[https://en.wikipedia.org/wiki/Marshall_McLuhan بخشی از ترجمه ویکی پدیای انگلیسی] ▼
▲تاریخ ضمنی او از دوران زندگی قبیله ایقبیلهای بشر پیش از اختراع خط شروع می شودمیشود و خواننده را به دوران الکترونیک می بردمیبرد. بر اساس گفته یگفتهٔ مک لوهان ،لوهان، اختراع نوع قابل انتقال رسانه به صورت عمده باعث سرعت یافتن، تشدید شدن و در نهایت عملی شدن تغییرات فرهنگی و علمی شد که قبلاقبلاً در زمان اختراع و استفاده از الفبا: خط واجی ،واجی، اتفاق افتاده بود ( مک لوهان مراقب است تا بین الفبای واجی با سیستم هایسیستمهای نوشتار نظیر لوگوگرافی مثل هیروگلیف یا مفهوم نگاری تمایز قائل شود)
▲فرهنگ چاپی ،چاپی، که در اواسط قرن پانزدهم ماشین چاپ گوتنبرگ طلیعه یطلیعهٔ آن بود، برای حس بینایی نسبت به حس شنوایی برتری فرهنگی آورد. مک لوهان از کتاب چاپ و ارتباطات تصویری با اجازه از ویلیام آیوینس ( نویسنده کتاب) نظراتی را دربارهدربارهٔ ماهیت عبارت چاپی نقل می کندمیکند:
▲"در این بخش کتاب ایوینس فقط به ثبت خطوط رنگی اجدادی یا عادتهای پی در پی نمی پردازدنمیپردازد بلکه به یکسانسازی بصری تجربه هایتجربههای فرهنگ چاپی و سقوط فرهنگ شنوایی و فرستادن باقی احساسات پیچیده انسانی به پس زمینه اشاره دارد... .. تکنولوژی و اثرات اجتماعی فن چاپ، ما را مستعد این میکندمیکند که از فعل و انفعالات در زندگی داخلی و بیرونی خود با عنوان علیت " قراردادی" خودداری کنیم . .چاپ بر پایه خاصیت جدایی ایستای کارهاست و ذهنیتی را که به تدریج در مقابل هر گونه جدایی و تقسیم و تخصصی شدن مقاومت می کندمیکند پرورش میدهدمیدهد."
▲مفهوم اصلی بجث مک لوهان ( که بعدها به خوبی آن را در عبارت" رسانه پیام است" خلاصه کرد) این است که تکنولوژی هاتکنولوژیها (مانند الفبا – ماشین چاپ و حتی بیان شفاهی به خودی خود) تاثیریتأثیری گرانشی بر ادراک، اِعمال می کند،میکند، که به نوبه خود بر سازمانهای اجتماعی نیز تاثیرتأثیر گذار است. مثلامثلاً تکنولوژی چاپ عادتهای ادراکی ما را تغییر داد ( " یکسان سازی بصری تجربه ها") که به نوبه خود بر فعل و انفعالات اجتماعی تاثیرتأثیر گذار بود. (ذهنیتی که به تدریج در مقابل هر گونه جدایی و تقسیم و تخصصی شدن مقاومت می کند.میکند) بر اساس گفته هایگفتههای مک لوهان؛ ظهور و ورود تکنولوژی چاپ بود که بیشتر تمایلات برجسته دوران مدرن جهان غرب را همراهی می کردمیکرد و ممکن ساخت. تمایلاتی مانند فردگرایی ،فردگرایی، دموکراسی، اصلاحات مذهبی ،مذهبی، کاپیتالیسم و ملی گرایی ملیگرایی. برای مک لوهان همه این تمایلات اصل تقسیم کار و عملکرد تکنولوژی چاپ و خاصیت بصری این تکنولوژی را منعکس می کندمیکند.<ref>[ https[: //en .wikipedia.org/wiki/Marshall_McLuhan:Marshall McLuhan|بخشی از ترجمه ویکی پدیایویکیپدیای انگلیسی ]]
== جستارهای وابسته ==
|