اسدی توسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۵۵:
 
این نظریه اته تا سال‌ها پابرجا بود و بسیاری از خاورشناسان و پژوهشگران ایرانی در درستی آن تردید نداشتند که از میان آنها می‌توان استوری، براون و نفیسی را نام برد. ولی شیرانی و فروزانفر این نظریهٔ اته را رد کردند. چایکین، ایران‌شناس روسی از برجسته‌ترین کسانی بود که نادرستی دیدگاه اته را نشان داد. بر پایهٔ گفتهٔ او، تلاش اته بر این بود که ممدوحان اسدی را از لابه‌لای تاریخ یمینی، ترجمه جرفادقانی بازشناسد، آن هم با تکیه و اعتماد به ترجمه انگلیسی رینولد از این کتاب که به ویژه در ضبط اعلام، لغزش‌های بسیاری در آن راه یافته است. چایکین تطبیق ممدوحان اسدی را در مناظرات با دولتمردان غزنوی را سراسر رد کرد و تک‌تک به آنها پاسخ گفت. اما خود او نیز اشاره می‌کند که به جز شجاع‌الدوله منوچهر که در مناظره رمح و قوس از او مدح شده، کیستی دیگر ممدوحان مناظرات، شناخته نیست. او نشان می‌دهد که شجاع‌الدوله منوچهر، همان امیر شدادی آنی است و ابونصر احمد بن علی شاید همان ممدوح لامعی باشد. همچنین بر پایهٔ گفتهٔ چایکین، شاعران پارسی‌گو معمولاً از پدر به پسر تغییر تخلص می‌دهند و اگر دو اسدی زندگی می‌کرده‌اند، پسر می‌بایست تخلص خویش را تغییر می‌داد. همچنین چایکین می‌افزاید که اسدی به سبب فروتنی، شعرهای خویش را در لغت فرس نیاورده است، ولی اگر پدر او شاعر بود، با رغبت چند بیتی را از او در لغت فرس می‌آورد.{{پا|نام=cgie}}
 
=== جوانی و میان‌سالی ===
برتلس، دیگر ایران‌شناس نامدار روسی با بررسی واپسین بیت‌های «عرب و عجم» اینگونه پیشنهاد می‌دهد که شاعر اثر خویش را به عمید نوقان (یکی از دو ناحیه توس) ابوجعفر محمد پیشکش کرده است. کیستی این ابوجعفر محمد دانسته نیست، ولی نکتهٔ برجسته اینجاست که این مناظره در توس و در زادگاه شاعر سروده شده است و می‌توان پذیرفت که از سروده‌های دوره جوانی شاعر بوده است. در این مناظره هنگامی که مرد عجم شخصیت‌های و سخن‌سرایان نامدار ایرانی که مایه فخر اوست را نام می‌برد، از فردوسی سخنی به میان نمی‌آید. بر پایهٔ گفتهٔ ابوالفضل خطیبی، هرچند که برتلس به درستی دریافته که اسدی از شاعران درباری غزنویان نیست، ولی این گمان او که که اسدی از سر رقابت نام فردوسی را نیاورده پذیرتنی نیست؛ زیرا از همین مناظره اینگونه برمی‌آید که اسدی در دوره جوانی نه تنها در حماسه‌سرایی طبع‌آزمایی نکرده، بلکه در قصیده‌سرایی نیز شاعری چیره‌دست نبوده تا با فردوسی همسنگی داشته باشد. برتلس بر این گمان است که اسدی در جوانی آرمان‌های شعوبی و همچنین گرایشی آشکار به تشیع داشته است. ولی از آنجا که هر دو این گرایش‌ها از دید دربار غزنوی یک گونه بزه به شمار می‌آمده، هیچ چکامه‌سرایی را یارای آن نبوده تا چنین چکامه‌ای را بسراید و از چان خویش بیمناک نباشد. پس بر این پایه، ممدوح اسدی یعنی عمید نوقان، باید یکی از سرداران و دهقانان زمین‌دار ایرانی در طوس بوده که شاعر در واپسین‌سال‌های زندگی محمود یا در روزگار پسر و جانشین او مسعود این قصیده را بدو پیشکش داشته است؛ زیرا در سراسر زنجیرهٔ برهان‌های عجم، بیزاری دهقان اشرافی از عرب به گونهٔ بسیار نمایان به چشم می‌خورد. اما شاعر که نمی‌توانست امیدوار باشد که همواره برای شعرهایش پاداشی با گشاده‌دستی پرداخته شود، گویا در پایان دوره غزنوی و همزمان با تاخت آوردن ترکمنان و خشک‌سالی در خراسان از طوس راهی غرب ایران شد. برتلس طرح کوتاهی از دوره دوم زنگانی اسدی به دست می‌دهد که چنین است: شاید از طوس به دربار جستانیان طارم و سرانجام به نخجوان رفته، و پس از ۴۶۴ قمری در آنی، شجاع‌الدوله منوچهر بن شاوور را مدح گفته و نیز به احتمال بسیار شاعر در سرگردانی‌هایش سخت تنگدست و نیازمند می‌شود تا آنجا که در ۴۴۷ قمری به حال و روز یک کاتب و نسخه‌نویس ساده فرو می‌افتد.{{پا|نام=cgie}}
 
== آثار و افکار اسدی ==