باد ما را خواهد برد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز واگردانی ویرایش‌های 94.183.85.200 (بحث) (هاگ) (3.1.21)
خط ۳۴:
 
== داستان ==
بهزاد، کیوان، علی و جهان که اعضای یک گروه فیلمسازی هستند برای ساخت فیلمی با موضوع مراسم سوگواری محلی از تهران به روستاهای کردنشین سیاه‌دره و شاهپورآباد در [[بخش دینور]]، [[دهستان حر]] در [[استان کرمانشاه|کرمانشاه]] می‌روند و در انتظار مرگ پیرزنی در حال احتضار می‌مانند. آنها برای شخصی به نام خانم گودرزی کار می‌کنند. روستاییان تصور می‌کنند که آن‌ها برای یافتن گنج آمده‌اند و بهزاد، تنها عضو گروه که چهره اشچهره‌اش دیده می‌شود نیز بدش نمی‌آید که مردم چنین تصوری داشته باشند. تنها چیزی که در او و دوستانش دیده می‌شود، حالتی از انتظار برای رخ‌دادن یک حادثه نمایان است. گاهی او از پشت بام‌ها، خود را به کنار خانهٔ پیرزنی می‌رساند که در آستانهٔ مرگ است و فرزندانش اندوهگین در آنجا جمع شده‌اند و اندوهگین و منتظرندشده‌اند؛ و گاهی نیز برای صحبتصحبت‌ کردن با تلفن همراه، ناچار است به گورستان روستا که روی قلهٔ تپهٔ مجاور قرار دارد برود. در آنجا، جوانی در حال حفر یک گودال است. سرانجام، در حالی که به نظر می‌رسد همراهان بهزاد از انتظار خسته‌شده و رفته‌اند، با ریزش گودال، جوان حفار زخمی می‌شود و پیرزن روستایی هم زنده می‌ماند، اما حالا بهزاد که یک مرد جوانمی‌ماند. شهری است،بهزاد، در این روستای دورافتاده به درک تازه‌ای از فلسفهٔ تولد و زندگی دست یافته است.
 
== جوایز و تحلیل ==