قلعه زیبد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹:
 
== قله شاه نشین ==
قله شاه نشین یا [[محوطه قلعه شهاب]] یک اثر تاریخی قدیمی است اما آثاری از [[دوره سلجوقیان]] از آن بدست آمده است در[[شهرستان گناباد]]، بخش کاخک، روستای شهاب واقع شده و این اثر در تاریخ {{جلالی حروف|۰۷|۰۷|۱۳۸۱|پیوند=نه}} با شمارهٔ ثبت ۶۴۳۱ به‌عنوان یکی از [[فهرست آثار ملی ایران|آثار ملی ایران]] به ثبت رسیده است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی =http://iranshahrpedia.ir/fa/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1_%D8%AB%D8%A8%D8%AA%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF%DB%80_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D9%84%DB%8C |عنوان = دانشنامهٔ تاریخ معماری ایران‌شهر | ناشر = سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران |تاریخ = |تاریخ بازدید =۱۹/۵/۲۰۱۱}}</ref>
قله شاه نشین یا قلعه شاه نشین یک کوه کله قندی مرتفع است که در دامنه آن رودخانه و چشمه آب کلاته شهاب گبر قرار دارد. در نوک کله قندی این قله قبلا دیوارهای سنگی با خاک گچ و ساروج وجود داشته که امروزه فقط سنگهای فرو ریخته و ساروج و خاک گلهای آن باقی مانده است و دخمه‌هایی که غارت شده‌اند. در داخل این قلعه یک استخر آب در دل سنگ کنده شده است که بنا بر روایت‌های شفاهی ۴۰ دختر وظیفه آب رسانی با مشک به این حوض سنگی را داشته‌اند.
 
قله شاه نشین یا قلعه[[محوطه شاهقلعه نشینشهاب]] یک کوه کله قندی مرتفع است که در دامنه آن رودخانه و چشمه آب کلاته شهاب گبر قرار دارد. در نوک کله قندی این قله قبلا دیوارهای سنگی با خاک گچ و ساروج وجود داشته که امروزه فقط سنگهای فرو ریخته و ساروج و خاک گلهای آن باقی مانده است و دخمه‌هایی که غارت شده‌اند. در داخل این قلعه یک استخر آب در دل سنگ کنده شده است که بنا بر روایت‌های شفاهی ۴۰ دختر وظیفه آب رسانی با مشک به این حوض سنگی را داشته‌اند.
بر طبق کتاب البلاذری نیزک ترخان از سوی "ماهوی سوری" فرماندار مرو که در آن دوره پایتخت خراسان بزرگ بود ماموریت یافته تا در این مکان به استقبال شاه آمده و پیام وفاداری را به شاهنشاه ابلاغ کند البته ماهوی سوری برای نشان وفاداری و تعهد برای بازپس گیری سرزمینهای از دست رفته [[یزدگرد]] از دختر او خواستگاری کرده است اما شاه خشمگین شده و او را نوکر خود خوانده که با خواستگاری از دختر شاهنشاه اقدام به گستاخی و پررویی نموده‌است. پاسخ توهین آمیز یزدگرد باعث خشم ماهوی مرزبان [[مرو]] شد و از سردار نظامی خود خواست که شاه فراری و مفلوک را بقتل رساند و خانواده اش را اسیر نماید. در نتیجه یاران یزدگرد با فرستادگان مرزبان مرو در منطقه زیبد گناباد درگیر می‌شوند در جنگ زیبد و قلعه شهاب گبر " [[یزدگردسوم]]" کشته شده و دخترش "اردک "که خردسال بوده نزد مرزبان مرو به اسارت فرستاده می‌شود.