[[ماکس ورتایمر|مکس ورتایمر]] در راه تعطیلات هنگام مسافرت با قطار به شهر [[راینلاند|رایلند]] به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد مینمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو میرود (درست همانند آنچه که در کارتونهای انیمیشن اتفاق میافتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور میکنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را میبینیم). وی پس از این تجربه قطار را ترک نمود و یک [[حرکتنماچرخشنما]] (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد میشود و این را [[پدیده فای]] نامید. این کشف تاثیری عمیق برتاریخ روانشناسی به جای نهاد. اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی ازترکیب عناصر به دست میآید. .
اهمیت [[پدیده فای]] در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی ازترکیب عناصر به دست میآید. .