'''لبه تیغ (فیلم ۱۳۷۱)''' فیلمی به کارگردانی [[جمال شورجه]] و نویسندگی [[حمید آخوندی]]، [[رسول ملاقلی پور]]، [[جمال شورجه]] ساختهٔ سال ۱۳۷۱ است.
==خلاصه داستان==
اعضاياعضای يك گروه قاچاق اشياياشيای عتيقه پس از كشتن يك نگهبان در ويرانه هايهای تخت جمشيد سنگيسنگی قيمتيقيمتی را ميمی ربايند و قصد دارند آن را در حراج لندن به فروش برسانند. صادق و حاج مرتضيمرتضی مأمور ميمی شوند تا ماجرا را پيگيريپيگيری كنند. آن ها با دستگير كردن نگهباني،نگهبانی، كه در سرقت و خارج كردن اشياياشيای عتيقه دست دارد، اعضاياعضای گروه را شناساييشناسايی ميمی كنند. در همين هنگام دختر صادق بستريبستری ميمی شود و نياز به عمل جراحيجراحی پيدا ميمی كند. صادق قادر نيست هزينه ي عمل دخترش را بپردازد؛ اما در بيمارستان فرديفردی به نام ساسان روزبه، از مسؤولان گروه قاچاق اشياياشيای عتيقه، صورت حساب را ميمی پردازد. صادق به ظاهر با روزبه و همسرش طرح دوستيدوستی ميمی ريزد و پس از دستگيريدستگيری روزبه به او كمك ميمی كند. صادق به عنوان رابط ميان روزبه و هارون، فروشنده ي اشياياشيای عتيقه در لندن، عمل ميمی كند و همسر روزبه را كه با هارون در هنگام معامله با ديپلمات هايهای خارجيخارجی لو رفته اند نجات ميمی دهد. هارون كه به صادق شكشک برده است اشياياشيای عتيقه را برايبرای خروج از كشور آماده ميمی كند و به معاونش دستور ميمی دهد كه صادق را به قتل برساند. صادق محل اشياياشيای عتيقه را كشف ميمی كند و قبل از اين كه معاون هارون بتواند نقشه ي خود را عمليعملی كند مأموران به فرماندهيفرماندهی حاج مرتضيمرتضی سر ميمی رسند و پس از دستگير كردن قاچاق ها صادق را نجات ميمی دهند.
