نظریه کوز: تفاوت میان نسخه‌ها

در [[حقوق و اقتصاد]] '''نظریه کوز''' بهینگی اقتصادی تخصیص اقتصادی یا خروجی را با احتساب [[اثرات جانبی]] توصیف می کند. نظریه بیان می کند که اگر تجارت دارای اثرات جانبی ممکن است و هزینه تراکنش ها به اندازه کافی پایین باشد، فارق از اینکه تخصیص اولیه دارایی چگونه باشد، چانه زنی به خروجی بهینه منجر خواهد شد. در عمل موانع چانه زنی یا حقوق مالکیت بد تعریف شده می تواند مانع از چانه زنی کوزی شود. این نظریه عموماً به رونالد کوز برنده جایزه نوبل اقتصاد نسبت داده می شود. اما خود وی عنوان کرده است که این نظریه احتمالاً از چهار صفحه از مقاله او با عنوان [//en.wikipedia.org/wiki/The_Problem_of_Social_Cost مسئله هزینه اجتماعی] اقتباس شده اما نظریه کوز هیچ ربطی به کارهای او ندارد.<ref>http://www.coase.org/coaseinterview.htm</ref> <ref>{{یوتیوب|04zFygmeCUA}}</ref>

مسالهمسئله ای که پیش روی تنظیم مقررات بود، نحوه ی تخصیص پهنای باند بین ایستگاه ها به صورت بهینه بود. آنچه که کوز بیان کرد این بود که اگر [[حقوق مالکیت]] به خوبی تعریف شده باشد و امکان مبادله ی پهنای باند بین

شکل امروزی قضیه ی کوز را سامان دادند. آنچه که کوز مهیا کرد چیزی جز یک شهود اولیه نبود. عوارض خارجی معمولا در تراکنش چند بازیگر رخ می دهد و باید به صورت یک مسالهمسئله ی بازگشتی حل شود. سایر محققان برای شکل دادن این قضیه دو صورت را بیان کردند:{{سرخط}}صورت کارایی: اگر هزینه ی مبادلات صفر باشد، خروجی بهینه حاصل خواهد شد.{{سرخط}}استدلال هم این است که اگر خروجی بهینه نباشد و بهبود پارتو

دارد و آن این است که باید مسالهمسئله ی تضاد منافع دوجانبه باشد. به عنوان مثال در مورد مسالهمسئله ی آلودگی هوا که قربانیان متعددی دارد قابل بیان نیست. همچنین باید حق مالکیت تعریف شده افراد معادل هم باشد و اختیارات متفاوتی را دلالت نکند.