اجماع واشینگتن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری و اصلاح متن با استفاده از AWB |
جز هیات --> هیئت |
||
خط ۱۰:
از سال ۱۹۸۰ به بعد موسسه صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و خزانه داری آمریکا، برای بهتر شدن اوضاع و خروج امور از دست دولت، مجموعهای را پیشنهاد کرند. این مجموعه مورد پذیرش دیگر کشورهای جهان قرار گرفت و به دلیل توسعه نیافتگی و نیاز به بانک آن را پذیرفتند. در حقیقت این کشورها آگاهانه یا ناآگاهانه به دلیل گرفتن وام یا کمک فنی، سعی در اجرای این مجموعه پیشنهادی کردند. به این مجموعه توصیهها و پیشنهادها که میتوان آن را حرکت به سمت کوچک سازی دولت نام گذاشت، اجماع واشنگتنی گفته شد.
یکی از محورهایی که در سیاستهای توسعهای کشورهای غربی دنبال شد؛ خصوصی سازی بود لذا روند خصوصی سازی در دولتهای ریگان و تاچر از سال ۱۹۸۰ شکل گرفت و نقش محوری ایفا کرد، اما سیاستهای توسعهای لزوماً قابل تجدید نیست مگر آن که شرایط مشابهی باشد؛ بنابراین عمده ترین مانعی که باعث شد در جریات خصوصی سازی مشکلاتی ایجاد شود، فقدان نهادهای لازم در اقتصادهای توسعهای بوده در واقع هر اقتصادی باید متناسب با درجه توسعه یافتگی خود ونهادهایش تصمیم گیری کند وبه واسطه تحول نهادی تحولی در تصمیم گیری به وجود آید. پس نتیجه بررسی طرفداران اجماع واشنگتنی در اجرای سیاستها این بود که باید نهادسازیهایی صورت بگیرد. کسانی که سیاستهای اجماع واشنگتنی را تجویز کردند در حقیقت به دنبال توسعه خودشان بودند. آنها معتقد بودند که بخشهای دولتی باید واگذار شود ولی چون بخش خصوصی کارآمد و با انگیزهای وجود نداشت در این سیاست شکست خوردند. اجماع واشنگتنی اگر چه از این موضع دست برنداشت ولی عملاً در ادامه راه متوجه فقدان نهادسازی شد. البته در دنباله سیاست اجماع واشنگتنی، نظریه [[پسا واشنگتنی]] نیز شکل گرفت که طرفدارانش معتقد بودند باید دست از خصوصی کردن برداشت و ضمن آن که بخش دولتی هست، بخش خصوصی در کارآمدی بخش دولتی رشد کند وقدرت رقابت داشته باشد<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =حسن سبحانی |نشانی=WWW.NAMAYE.IR |عنوان= | ناشر =مدرس اقتصاد و عضو
== اصلاحاتی که لیست اجماع واشنگتن را تشکیل میدهد ==
|