تاریخ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏تعریف: اصلاح نویسه نادرست با استفاده از AWB
خط ۲:
{| class="toccolours" style="float:left; margin:0 0 1em 1em; width:250px; text-align:right; clear:left;"
| style="background:#f8eaba; text-align:center;"|
{{وسط|
<center>
;حوزه‌ها و گرایش‌های تخصصی
}}
</center>
|-
|
خط ۴۶:
 
== واژه‌شناسی ==
دربارهٔ واژهٔ تاریخ و منشأ آن، گزارش‌های مختلف و گوناگونی وجود دارد. برخی ریشهٔ واژهٔ تاریخ را در [[زبان فارسی]] و مفهوم «ماه روز» جستجو نموده‌اند. واژهٔ «ماه روز» در ایران باستان به معنای «تعیین روزی که در آن امری مشهور بین ملت یا دولتی آشکار شده یا آنکه در آن روز واقعهٔ ترسناکی چون زلزله یا طوفان حادث گردیده است.» بنابراین آنچه در این مفهوم دارای حضور و نمود بیش‌تری بوده، توجه به رخدادها و حوادث در قالب مکانی و زمانی است.<ref>{{پک|حضرتی|۱۳۹۰|ک=روش پژوهش در تاریخ‌شناسی|ص=۳۷-۳۸۳۷–۳۸}}</ref> در برخی از گزارش‌ها آمده است که چون [[عمر بن خطاب]] در تعیین مبدأ محاسبهٔ زمان دچار مشکل شد، به پیشنهاد هرمزان (از موالی ایرانی ساکن در مدینه) از تعریب ترکیب فارسی «ماه روز»، واژهٔ «مورَّخ» را ساختند و مصدرش را «تأریخ» قرار دادند.<ref>{{پک|سجادی|عالم‌زاده|۱۳۹۱|ک=تاریخ‌نگاری در اسلام|ص=۵}}</ref> در خصوص تعریب و معرب بودن واژهٔ تاریخ باید توجه داشت که کمترین شباهت آوایی و قرابت واکه‌ای یا هم‌آهنگی واکه‌ای، تشابه صرفی و یا تکواژی بین «ماه روز» و «تاریخ» وجود ندارد و به همین دلیل، آن را تعرب غریبی می‌دانند.<ref>{{پک|حضرتی|۱۳۹۰|ک=روش پژوهش در تاریخ‌شناسی|ص=۳۹}}</ref>
 
[[ابومنصور جوالیقی]] ریشهٔ تاریخ را غیر عربی دانسته در حالی که جوهری، آن را از مادهٔ «الإرخ» به معنای «ماده گاو جوان وحشی» و ابن منظور از «أرَخَ» و «وَرخَ» (واو بدل از همزه) دانسته است. اصمعی هم آورده که [[قیسیان]] و [[تمیمیان]] هر دو برای تعیین زمان شکل‌هایی از این واژه را به‌کار برده‌اند و این حاکی از آن است که تاریخ واژه‌ای عربی است.<ref>{{پک|سجادی|عالم‌زاده|۱۳۹۱|ک=تاریخ‌نگاری در اسلام|ص=۶}}</ref>
 
[[فرانتس روزنتال]] احتمال داده که این واژه مأخوذ از «ارخو» [[اکدی]] یا «یرخ» [[عبری]] به‌معنی ماه {{به عربی|قمر}} یا ماه {{به عربی|شَهر}} به واسطهٔ عربی جنوبی یا حبشی باشد. همچنین روزنتال می‌گوید که واژهٔ أرخ در کتیبه‌ای از عربی جنوبی به معنایی نزدیک به «داوری» یا «حکم» و ظاهراً در جایی دیگر مقرون با سال {{به عربی|سنه}} به کار رفته است.<ref>{{پک|روزنتال|۱۳۶۶|ک=تاریخ تاریخ‌نگاری در اسلام|ص=۲۳-۲۵۲۳–۲۵}}</ref>
 
واژهٔ «تاریخ» در زبان‌های اروپایی از مفهوم History با شکل‌های مختلف آن برای تاریخ استفاده می‌شود و ریشهٔ آن از واژهٔ hístōr در [[زبان یونانی]] گرفته شده است که به معنای نقل وقایع و حوادث گذشته و به عبارت دقیق‌تر، یعنی جستجوی هر آنچه که به دانستنش بیرزد.<ref>{{پک|بیرو|۱۳۷۵|ک=فرهنگ علوم اجتماعی|ص=۱۶۰}}</ref> واژهٔ تاریخ (Histories) نزد [[هرودوت]] به معنای «مطالعه» یا «بررسی» روزگاران گذشته بوده است.<ref>{{پک|لوکاس||۱۳۶۶|ک=تاریخ تمدن|ص=۶}}</ref>
خط ۵۸:
تاریخ مفهومی انتزاعی است که حداقل دو معنا از آن مستفاد می‌گردد: گاه ناظر به وقایع گذشته و گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع است؛ بنابراین، هم به علم تاریخ و هم به موضوع آن، تاریخ گفته می‌شود. برای تفکیک این دو مقوله، اصطلاحاً تاریخ را '''تاریخ (۱)''' و علم تاریخ را '''تاریخ (۲)''' می‌نامند.<ref name="ReferenceA">{{پک|مفتخری|۱۳۹۱|ک=مبانی علم تاریخ|ص=۱۳}}</ref>
 
موضوع علم تاریخ عبارت است از: «مجموعه‌یمجموعهٔ پدیده‌ها و واقعه‌ها و روابط و فعل و انفعالات و زاد و مرگ حوادث و تکوین طبقات و طلوع و رشد و افول تمدنها و جامعه‌ها و مجموعه‌یمجموعهٔ همه رویدادها و پدیده‌های ویژه‌یویژهٔ انسان در رابطه‌اش با «طبیعت» و در رابطه‌اش با «دیگری» در زمان «گذشته»، از بی نهایتبی‌نهایت دور تا حال.» <ref>دکتر علی شریعتی. مجموعه آثار شماره ۲۴، انسان صفحهصفحهٔ ۲۵۱</ref>
 
منظور از تاریخ (۱)، مجموعهٔ حوادث فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسان‌ها و در رابطه با آن‌ها رخ داده است. این رویدادها شامل اموری می‌شود از قبیل کردارها و دستاوردهای مادی و معنوی بشر و هرآنچه که گفته، اندیشیده و عمل کرده است. تاریخ (۲) معرفتی ناظر به وقایع جزئی و درک پدیده‌های ذکرشده است که در ذهن [[تاریخ‌نگار]] شکل می‌گیرد و از نوع معرفت درجه یک است. به عبارت دیگر، رویداد (تاریخ)، موقعیتی هستی‌شناختی دارد و تأویل و فهم از رویداد (علم تاریخ) دارای موقعیتی شناخت‌شناختی است.<ref>{{پک|احمدی|۱۳۸۷|ک=رسالهٔ تاریخ|ص=۴۷}}</ref> [[ویلیام هنری والش]] تاریخ (۲) را بازگو کردن کلیهٔ اعمال گذشتهٔ انسان می‌داند، به‌گونه‌ای که نه‌تنها در جریان وقایع قرار می‌گیریم، بلکه علت وقوع آن حوادث را نیز بازمی‌شناسیم.<ref>{{پک|والش|۱۳۶۳|ک=مقدمه‌ای بر فلسفهٔ تاریخ|ص=۲۵}}</ref> به عبارت دیگر، هدف تاریخ علاوه بر اینکه معرفت به افراد انسان است، آگاهی به روابط اجتماعی او در گذشت روزگار را نیز هست. منظور از «اجتماعی» در واقع کل اموری است که در حیات آدمی مؤثر است، نظیر امور اقتصادی، مذهبی، سیاسی، هنری، حقوقی، نظامی و علمی.<ref name="ReferenceA" />
 
[[ای. اچ. کار]] علم تاریخ را علم شناخت و تفسیر گذشتهٔ انسان‌ها در پرتو حال می‌داند که بر اساس روش‌ها، گزینش‌ها و تفسیرهای مورخان به دست می‌آید و قابلیت پیش‌بینی کلی ندارد، بلکه مشروط و جزئی و احتمالی است.<ref>{{پک|کار|۱۳۵۱|ک=تاریخ چیست؟|ص=۴۴}}</ref>
خط ۷۴:
[[باستان‌شناسی]] رشتهٔ علمی‌ای است که به‌طور ویژه به بررسی و کاوش محوطه‌های باستانی و اشیاء قدیمی که کشف‌شده‌اند می‌پردازد و به مطالعهٔ تاریخ کمک می‌کند. اما باستان‌شناسی به‌ندرت می‌تواند به‌تنهایی مورد استفاده قرار گیرد، به این معنا که در این دانش، از منابع روایی و مکتوب تاریخی برای تکمیل آنچه کشف‌شده است استفاده می‌شود. البته، باستان‌شناسی متشکل از بازهٔ گوناگونی از روش‌شناسی‌ها و رویکردهاست که هر کدام آن‌ها مستقل از تاریخ‌اند؛ این بدان معناست که باستان‌شناسی خلأها و شکاف‌های ناشی از منابع مکتوب را پُر نمی‌کند. در واقع، باستان‌شناسی تاریخی شاخه‌ای ویژه از باستان‌شناسی است که اغلب، نتیجه‌گیری‌های آن با آنچه منابع متنی می‌گویند، متضاد است.
 
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = [[علی شریعتی]] در خصوص تعریف تاریخ می‌گوید:{{سخ}}'''«''' در موضوع «تاریخ» تناقضی در لفظ است، هم در لفظ تاریخ در ادبیات فارسی و عربی و هم در همین لفظ در معادل انگلیسی، فرانسه و آلمانیاش. در هر دو فرهنگ، دو مفهوم مختلف تحت یک کلمه به کار می رودمی‌رود. می دانیممی‌دانیم که یک «علم» وجود دارد و یک «موضوع علم»؛ مثلاً زمین، آسمان، عناصر و روان، موضوعهای علم است و زمینزمین‌شناسی، شناسی، هیأت،هیئت، شیمی، جامعه شناسیجامعه‌شناسی و روانشناسی، «خود علم». کلمه ایکلمه‌ای طب داریم که نام علم است و موضوعش بدن انسان و بیماری هایبیماری‌های بدن انسان است؛ بنابراین موضوع این علم، لفظی به نام «بیماریهای بدن» دارد و خود علم لفظ دیگری به نام «طب»، اما در تاریخ، هر دو مفهوم، یعنی «موضوع تاریخ» و «خود علم تاریخ» در یک لفظ مشترک «تاریخ» بیان می شودمی‌شود '''»<ref>[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=17474 تاریخ چیست؟] pajoohe.com</ref> |تراز = راست| عرض = 270px | اندازه خط = 12px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
 
مناطق جغرافیایی خاص می‌توانند مورد مطالعهٔ تاریخی قرار گیرند، برای نمونه، [[قاره|قاره‌ها]]،‌ها، کشورها و شهرها. درک این که چرا مکان وقایع تاریخی صورت‌گرفته مهم است، برای انجام این کار، مورخان اغلب به جغرافیا روی می‌آورند. الگوهای آب و هوایی، منابع آب موجود و چشم‌انداز از مکان زندگی، همه، بر روی مردمی که در آنجا زندگی می‌کنند، اثر می‌گذارد. برای نمونه، برای توضیح اینکه چرا مصریان باستان تمدنی موفق را گسترش دادند، مطالعهٔ جغرافیای مصر ضروری است. تمدن مصری در ساحل رود نیل ساخته شده بود که طغیان‌های سالانهٔ [[نیل]]، خاک حاصلخیری را به ساحل می‌آورد. خاک غنی می‌تواند به کشاورزان کمک کند تا محصولات کافی را رشد دهند و به تأمین خوراک مردم شهر بپردازند. این بدان معناست که هرکس مزرعهٔ کشاورزی نداشت، بنابراین دیگر مردم می‌توانستند کارهای دیگری انجام دهند که به رشد و توسعهٔ تمدن کمک می‌کرد.
 
[[تاریخ فرهنگی]] جایگزین تاریخ اجتماعی شد و در دههٔ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی به‌صورت شیوهٔ غالب درآمد. این شاخه، به‌طور معمول ترکیبی از رویکردهای [[انسان‌شناسی]] و تاریخ است که با نگاهی به زبان، فرهنگ عمومی سنتی و تفسیر فرهنگی از تجریبات تاریخی می‌پردازد. تاریخ فرهنگی، گزارش‌ها و توصیفات روایی از دانش گذشته، رسوم و هنر گروهی از مردمان را مورد بررسی قرار می‌دهد.<ref>{{cite book |title=The Shape of the Past |author=Graham, Gordon |publisher=[[دانشگاه آکسفورد|Oxford University]] |year=1997 |chapter=Chapter 1}}</ref>
خط ۸۲:
موّرخان غالباً به اهمیت نوشته‌های تاریخی اشاره می‌کنند. این تأکید باعث ایجاد اصطلاح ''[[پیش از تاریخ]]'' شده که به دورانی که هنوز خط ابداع و ایجاد نشده بود، اشاره می‌کند. تقسیم تاریخ به شکل ''پیش از تاریخ'' و ''تاریخی'' بستگی زیادی به موضوع مورد مطالعه دارد، زیرا خط در نقاط مختلف دنیا در زمان‌های متفاوتی پدید آمده‌است.
 
توجه به گذشتهٔ انسان به طور طبیعی باعث تقیسم زمان به تکه‌های قابل اداره شده‌است. راه‌های زیادی برای تقسیم گذشته وجود دارد که از این میان می‌توان به تقسیم‌های تاریخ‌شماری، [[فرهنگ|فرهنگی]] و موضوعی اشاره کرد. این سه گونهٔ تقسیم‌بندی انحصاری نیستند و غالباً می‌توان موارد تداخل را بین آن‌ها مشاهده کرد. تمرکز روی مکان، زمان یا موضوعی خاص بین موّرخان امری عادی است و باعث تخصص‌گرایی در تاریخ‌نگاری می‌شود. تاریخ برای دیگران، به شکل اصطلاحی کلی به معنای مطالعهٔ هر چیز دربارهٔ انسان‌های پیشین در آمده‌استدرآمده‌است اما به تازگی حتی این محدوده هم توسط رشته‌هایی چون [[تاریخ بزرگ]] به چالش کشیده می‌شود، از روزگاران گذشته تاریخ را با هدف‌های عملی یا نظری می‌خواندند، اما امروزه آن را از جهت کنجکاوی فکری هم مطالعه می‌کنند.
 
به تعریفی دیگر تاریخ دانش واکاوی پیشامدهای گذشته است، علمی که بر مبنای آن بشر این امکان را می‌یابد که بگوید حوادث تاریخی در یک سلسله زمانی رخ داده‌اند. بحث تعریف تاریخ و علم تاریخ در نزد گذشتگان و معاصران ابداعی نیست و در نگاه اجمالی به مفهوم زمان تاکیدتأکید ویژه‌ای دارد. هر تعریفی که ارائه می‌شود بر منظری است که از آن زاویه مطرح می‌شود، مفهوم تاریخ از مفاهیمی مانند گذشته، طبیعت و هستی متفاوت است. تاریخ مربوط به گذشته است ولی فایده تاریخ برای گذشته نیست بلکه برای زمان حال و آینده تأثیر بسیاری دارد. تاریخ بازسازی گذشته بر اساس مدارک و اسناد است و اینکه مدرک و سند چیست و چه چیزی را سند و مدرک تلقی کنیم بحث مهمی در علم تاریخ به شمار می‌آید. نظریه‌ای که یک مورخ دارد بایستی به تاییدتأیید مورخان برسد و مورخان دیگر نیز با آن نظریه موافقت کنند، اگر مورخان بر نظریه‌ای که مبتنی بر واقعیت‌هایی که از اسناد و مدارک ذکر می‌شود، توافق کنند آن نظریه باعث می‌شود حقایق به واقعیت‌های تاریخی بدل شوند.<ref>[http://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/geograohy_history/c12c1181815469p1.php/علم-تاریخ-چیست علم تاریخ چیست؟] aftabir.com</ref>
 
== تاریخ و پیش از تاریخ ==
خط ۱۰۱:
{{اصلی|فلسفه تاریخ}}
اصطلاح '''فلسفهٔ تاریخ'''، در قرن هیجدهم میلادی، توسط ولتر وضع شد. منظور وی از این اصطلاح، چیزی بیش از تاریخ انتقادی و علمی نبود؛ یعنی نوعی از تفکر تاریخی که در آن، مورخ به جای تکرار داستان‌هایی که در کتب کهن می‌یابد، خود به بازسازی آنچه واقع شده می‌پردازد. این نام توسط هگل و نویسندگانی دیگر، در پایان قرن هیجدهم به کار رفت، ولی آن‌ها معنای کاملاً متفاوتی از این اصطلاح اراده کردند و آن را به معنای تاریخ کلی یا جهانی به کار بردند. سوّمین کاربرد این اصطلاح را در نوشته‌های برخی از پوزیتیویست‌های قرن نوزدهم می‌یابیم. از نظر آنها وظیفه فلسفه تاریخ، کشف قوانین عامی بود که بر روند رویدادهایی که مورخ به شرح و نقل آنها می‌پردازد، حاکم است. وظایفی که ولتر و هگل بر عهدهٔ فلسفهٔ تاریخ می‌نهادند، به وسیله تاریخ نیز قابل انجام بود، ولی پوزیتویست‌ها تلاش کردند تا از این طریق، تاریخ را نه فلسفه، بلکه علمی تجربی قلمداد کنند. در هر یک از این موارد کاربرد فلسفه تاریخ مفهوم خاصی از فلسفه مد نظر بود.
متفکران اروپایی که از طبیعت ناامید شده بودند، به پژوهش دربارهدربارهٔ تاریخ روی آوردند. زیرا تاریخ هرچند آکنده از وقایع فهم ناپذیر و رازهای ناگشودنی می‌نمود، با این حال بیشتر از طبیعت به خواست و آرزوی انسان وابسته دیده می‌شد.
 
حتی با پذیرفتن سیر تاریخ بشر در جهت خردمندانگی بیشتر او دربارهدربارهٔ پایندگی این پیشرفت تردید وجود دارد. پیشنهاد می‌شود در همین رابطه به کتاب فلسفه تاریخ استاد ویل دورانت، و دکتر علی شریعتی رجوع شود.
 
به عبارت دیگر فلسفه تاریخ یعنی علم به تحوّلات و تطوّرات جامعه‌ها از مرحله‌ای به مرحله دیگر و قوانین حاکم بر این تطوّرات و تحوّلات؛ به مفهوم دیگر، علم به «شدن» جامعه‌ها نه «بودن» آنها.<ref>[http://www.soalcity.ir/node/562 تاریخ چیست و به چند دسته تقسیم می‌شود؟ و کدامیک مهمتر است؟] soalcity.ir</ref>
خط ۱۴۱:
* [http://www.bbc.co.uk/history BBC History Site] {{en icon}}
* [http://www.fordham.edu/halsall/ Internet History Sourcebooks Project]: Collections of public domain and copy-permitted historical texts for educational use. {{en icon}}
* [http://www.history.com/ The History Channel Online] {{en icon}}
* [http://www.history.co.uk/ History Channel UK] {{en icon}}
{{پایان چپ‌چین}}
* [http://bukharamag.com/wp-content/uploads/downloads/2012/02/تاریخ-چیست.pdf گفتاوردهایی درباره تاریخ] ''bukharamag.com'' ('''فارسی''')