فدرالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویرایش
ویرایش
خط ۸:
 
== فدرالیسم اروپایی در مقابل فدرالیسم آمریکایی ==
در اروپا، فدرالیست گاهی برای توصیف کسانی به کار می‌رود که طرفدار یک حکومت فدرال مشترک، با قدرت توزیع شده در سطوح منطقه‌ای، ملی و فراملی هستند. بیشتر فدرال‌های اروپایی مایل هستند که این امر در سراسر [[اتحادیه اروپا]] توسعه یابد. فدرالیسم اروپایی، پس از جنگ اروپا شکل گرفته‌استگرفته‌ است. یکی از مهم‌ترین ابتکارات در این زمینه، سخنرانی [[وینستون چرچیل]] در شهر [[زوریخ]] در سال ۱۹۴۶ بود.<ref>Winston Churchill's speech in Zurich in 1946</ref>
 
در [[ایالات متحده آمریکا]]، فدرالیسم در ابتدا به باور به یک حکومت مرکزی قدرتمندتر اشاره داشت. زمانی که پیش نویسپیش‌نویس قانون اساسی ایالات متحده نوشته شد، حزب فدرالیست، از ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمندتر حمایت کرد. در حالی که ضد فدرالیست‌ها خواستار یک حکومت مرکزی ضعیف‌تر بودند. این امر با کاربرد مدرن فدرالیسم در اروپا و ایالات متحده بسیار متفاوت بود. این تمایز ناشی از این واقعیت بود که فدرالیسم در میانهٔ یک طیف سیاسی بین [[کنفدراسیون]] و یک دولت متحد واقع شده‌استشده‌ است.
 
[[قانون اساسی ایالات متحده]]، به عنوان یک واکنش به '''قانون کنفدراسیون''' نوشته شد که مطابق آن ایالات متحده یک کنفدراسیون سست با یک دولت مرکزی ضعیف بود. بعداً، طی جنگ داخلی آمریکا، اعضای [[ایالات کنفدراسیون آمریکا]] از حکومت مرکزی ضعیف‌تر حمایت کردند، در مقابل سربازان دولت ایالات متحده بودند که مدافع اتحاد بودند و از آنان با نام فدرال‌ها یاد می‌شد.<ref>Free Dictionary: Federal soldier</ref> بنابر این بحث در ایالات متحده پیرامون فدرالیسم حول محور یک حکومت مرکزی قدرتمند و در مقابل کنفدراسیون سابق شکل می‌گرفت.
خط ۳۸:
جمهوری خواهان دموکرات اساساً باور داشتند که:
* [[قوه مقننه]] قدرت بسیار زیادی دارد و نظارتی بر آن وجود ندارد.
* [[قوه مجریه]] قدرت خیلی زیادی دارد و هیچ نظارتی بر آن وجود داردتدارد و به این ترتیب دیکتاتور به وجود خواهد آمد.
* یک منشور حقوق باید با قانون اساسی همراه باشد تا از سو استفادهٔ دیکتاتور از شهروندان جلوگیری نماید و نهایتاً یک رئیس جمهور به قدرت برسد ولی از سوی دیگر فدرال‌ها باور دارند که این امر غیرممکن است که همهٔ حقوق برشمرده شوند و در نتیجه آن‌هایی که در شمار نیامده‌اند به آسانی نادیده گرفته می‌شوند، چرا که در منشور رسمی حقوق ذکر نشده‌اند. در مورد حقوق در موارد خاص نظام قضایی دادگاه‌ها تصمیم می‌گیرد.
 
خط ۴۸:
 
=== فدرالیسم در اروپا ===
چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ [[سوئیس]]، [[اتریش]]، [[آلمان]]، [[بلژیک]]، [[بوسنی و هرزگوین]] و خود [[اتحادیه اروپا]]. آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثال‌هایی در جهان هستند که اعضای مجلس‌های اعیان دولت مرکزی آن‌ها نه انتخاب شده و نه منصوب شده‌اند بلکه به جای آن از نماینده‌های دولتهایدولت‌های اجزای تشکیل دهنده‌شان تشکیل شده‌اند. فدرالیسم در آلمان تنها در زمان [[نازیسم]] لغو شد (۱۹۳۳–۱۹۴۵) و در [[آلمان شرقی]] در بیشترین زمان وجودش یعنی در سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینهٔ حضور نیافت. [[آدولف هیتلر]]، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش می‌دید. همانطوری که در [[نبرد من]]، چنین نوشت: [[حزب نازی]] یا سوسیالیسم ملی باید مدعی تحمیل کردن اصول خود به کل ملت ژرمن باشد، صرف نظر از این که از قدیم تا به حال محدودهٔ دولت‌های فدرال چه بوده‌است؛ بنابراین ایدهٔ یک دولت قوی و متمرکز کارکردهای منفی در سیاست آلمان دارد، اگرچه قبلاً تا سال ۱۹۱۹ یا ۱۹۳۳ بسیاری از [[لیبرال]]‌ها و [[دموکرات]]‌های [[سوسیالیست|سوسیالیسم]]، طرفدار [[تمرکز گرایی]] بودند.<ref>"UK Politics: Talking Politics The West Lothian Question". BBC News. 1 June 1998.</ref>
 
از آغاز در [[بریتانیا]] یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاری‌طلبی در [[ایرلند]]، در نظر گرفته شده‌استشده‌ است و فدرالیسم برای مشکل ایرلند پیشنهاد شده‌استشده‌ است.
 
==== اتحادیهٔ اروپا ====
خط ۶۲:
=== کانادا ===
[[پرونده:Political map of Canada Persian.png|بندانگشتی|راست|در کانادا دولت‌های مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفته‌اند و رابطه‌ای متقابل با حکومت مرکزی دارند.]]
در [[کانادا]] نظام فدرالیسم به وسیلهٔ تقسیم قدرت بین پارلمان فدرال و دولت‌های استانی کشور توصیف شده‌است. طبق قانون اساسی سال ۱۸۶۷ (که قبلاً به عنوان قانون بریتانیایی آمریکای شمالی شناخته می‍شد)، قدرت‍های خاص قانون‍گذاری به نهادهای مختلف واگذار شده‍است. بند ۹۱ قانون اساسی صلاحیت قانونگذاری را به دولت مرکزی می‌دهد، در حالی که بند ۹۲ این صلاحیت را به قدرت‍های منطقه‌ای واگذار می‌کند. دیگر قدرت‌هایی که به طور مستقیم مورد اشارهٔ قانون اساسی قرار نگرفته‌اند در صلاحیت دولت مرکزی قرار می‌گیرند. هر چند اختلاف بین دولت مرکزی و ایالتی در مورد این که کدام یک صلاحیت قانونگذاری در موضوعات مختلف را دارند، یک مسئلهٔ طولانی مدت و در حال تحول بوده‌است. حوزه‌های رقابتی میان دولت مرکزی و دولت‌های ایالتی اموری نظیر قانونگذاری، توجه به مقررات اقتصادی، مالیات و منابع طبیعی می‌باشند.
 
=== هند ===
[[پرونده:Indian state governments led by various political parties.png|بندانگشتی|چپ|ایالات کشور هند که توسط احزاب گوناگون اداره می‌شوند]]
دولت [[هند]] به وسیلهٔ قانون اساسی هند بنیان نهاده شد و صلاحیت حکومت بر یک اتحادیهٔ فدرال متشکل از بیست و هشت ایالت و هفت قلمرو متحد را دارد.
 
ادارهٔ هند بر مبنای '''نظام لایه‌ای''' است.<ref>"UK Politics: Talking Politics The West Lothian Question". BBC News. 1 June 1998.</ref> جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح می‌کند که در هر مورد تعیین می‌کند چه لایه‌ای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده می‌کند. این سه دسته '''لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارن''' می‌باشند.
 
==== فدرالیسم نا متقارن ====
یک بعد بحث‌برانگیز فدرالیسم هند این است که بر خلاف بسیاری اشکال دیگر فدرالیسم، نامتقارن است.<ref>Indian Constitution at Work The Philosophy of the Constitution, NCERT, Pg. 232.</ref> مادهٔ ۳۷۰ قانون اساسی هند مقررات مخصوصی را برای [[ایالت جامو و کشمیر]] به عنوان سند الحاق هر کدام ایجاد کرده‌استکرده‌ است. مادهٔ ۳۷۱ مقررات خاصی را برای ایالات اندهرا،[[آندرا پرادش|اندرا پرادش]]، پرادش،[[آروناچال پرادش|اروناچال پرادش،پرادش]]، آسام،[[آسام]]، گوا،[[گوا]]، میزورم،[[میزورام]]، مانیپور،[[مانیپور]]، نگالند[[ناگالند]] و سیکیسم[[سیکیم]] به عنوان سند الحاق یا استقلال هر کدام تعیین کرده‌است. همچنین یک جنبهٔ دیگر فدرالیسم هند، نظام قواعد ریاست جمهوری این کشور است. وقتی که هیچ حزبی نتواند در یک منطقه دولت تشکیل دهد یا اغتشاشات خشونت‌آمیزی در هر یک از ایالات وجود داشته باشد، حکومت مرکزی از طریق فرماندار منصوب خود، ادارهٔ امور حکومتی آن منطقه را برای زمان مشخصی به عهده می‌گیرد.
 
==== سیاست‌های ائتلافی ====