پیران ویسه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز پیران ویسه
برچسب: افزودن تگ‌های خالی
خط ۱:
{{ Infobox
{{ویکی‌سازی|تاریخ=دسامبر ۲۰۱۵}}
| bodystyle =
'''پیران ویسه''' از قهرمانان شاهنامه است. او پسر ویسه و از مردم ختن بود و سپهسالار افراسیاب و به تعبیری فرمانروای ختن. نام وی را فیران بن ویسغان و بیران بن ویسکان نیز ذکر کرده‌اند.
| bodyclass = vcard
| titlestyle =
| title =
| abovestyle = background: #CD853F
| aboveclass = fn org
| above = {{{نام|{{{نام‌اثر|{{PAGENAME}}}}}}}}
 
| imagestyle =
پیران در میان پهلوانان تورانی، تنها کسی است که از جهت صفات اخلاقی همطراز شخصیتهای برجستة ایرانی است، زیرا تلاش او همیشه در تفاهم و همدلی ایرانیان و تورانیان در راه صلح بود. او در اغلب نبردهای ایران و توران، در کمال خرد و مردانگی، حضوری فعّال داشت و نمایندة سیاسی و نظامی افراسیاب بود.
| captionstyle =
| image = [[پرونده:Picture 015.jpg|بندانگشتی|وسط|نگاره رزم رستم با اژدها]]
| caption = {{{عنوان تصویر|{{{برچسب‌تصویر|}}}}}}
 
| headerstyle = background: #F0E68C
در متون [[کهن]] ایرانی، پیران و [[اَغریرث]]، برادر افراسیاب، تنها بزرگان توران زمین اند که نکوهش نشده‌اند. در اوستا آمده است که توس پهلوان، از [[آناهیت]] درخواست کرد تا او را بر [[پسران]] دلیر وَئسکه در گذرگاه بلند خشثرسوکه غلبه دهد و بسیاری از تورانیان را به قتل آرد. این پسران [[وئسکه]] که در [[یشت]] پنجم آمده، پهلوانانی از [[تبار]] ویسة شاهنامه‌اند که از سالاری پسر او، پیران، در سپاه افراسیاب، غیر از شاهنامه در مآخذ دیگر فارسی نیز سخن رفته است.
| labelstyle =
| datastyle =
 
| header1 = از پهلوانان شاهنامه
پیران، حامی بزرگ سیاوش و فرزندش بود. چون [[سیاوش]] به توران پناه برد، پیران [[افراسیاب]] را تشویق کرد تا او را با احترام، پناه دهد و خود با شکوه تمام به [[استقبال]] وی رفت و [[دختر]] خود، جریره، از شجاعترین زنان [[شاهنامه]]، را به همسری او درآورد، که فرود حاصل این پیوند بود. پس از چندی، برای تحکیم موقعیت سیاوش، فرنگیس دختر افراسیاب را برایش خواستگاری کرد. پیران چون سرانجام شوم سیاوش را شنید، سرآسیمه به درگاه [[افراسیاب]] شتافت و [[فرنگیس]]، همسر سیاوش، را از چنگ نگهبانان رهانید و او را که باردار بود، به ختن برد. پس از تولد کیخسرو، به دستور افراسیاب که نگران جانشینی آیندة نوادة خود بود، کودک را به میان چوپانان فرستاد، اما در ده سالگی او را به نزد خویش بازآورد و به تربیتش همّت گماشت.
 
| label2 = نام
به هنگام دستگیری بیژن نیز، پیران وساطت کرد و افراسیاب را از کشتن او منصرف ساخت. بیژن در چاهی افکنده شد و به یاری رستم از آنجا گریخت. پیران با سپاه به تعقیب آنان پرداخت و پس از تلاش پیاپی برای مصالحه ناچار درگیر جنگ شد. پیران که با گودرز هم نبرد شده بود، در حین پیکار از اسب فرو افتاد و دست راستش شکست و به کوه گریخت. گودرز به او پیشنهاد کرد تا زنهار بخواهد و او را به نزد [[کیخسرو]] ببرد، اما پیران نپذیرفت و با [[خنجر]] به [[گودرز]] حمله برد ولی به دست گودرز کشته شد و گودرز خون او را نوشید. کیخسرو با شنیدن خبر مرگ پیران، سوگواریِ فراوان کرد
| data2 = {{{نام|پیران}}}
 
| label3 = نام کامل
و فرمان داد تا پیکر او را به مشک و کافور و عنبر بشویند و به دیبای پاک بپوشانند و در دخمه‌ای شکوهمند به خاک بسپارند.
| data3 = {{{نام کامل|پیران‌ویسه}}}
 
| label4 = عنوان
سیاست و زیرکی پیران در تاریخ مثَل شده، چنان‌که در متون دوره‌های بعد آمده است که کریم خان زند، آقامحمدخان را «پیران ویسه» لقب داده بود.
| data4 = {{{عنوان|سپهسالار افراسیاب}}}
 
| label5 = لفب
طبق شاهنامهٔ فردوسی و گفته‌های محلی قبرپیران ویسه در روستای تاریخی زیبد ودر منطقه درب صوفه قرار دارد و برای صعود به محل گور پیران می‌باید از سمت شرق واز کوره راهی استفاده کرد.
| data5 = {{{لقب|}}}
 
| label6 = نام پدر
| data6 = {{{نام پدر|}}}
 
| label7 = نام مادر
| data7 = {{{نام مادر|}}}
 
| label8 = موطن
| data8 = {{{موطن|}}}
 
| header9 = {{#اگر:{{{نام نبرد|{{{نام‌ نبرد|}}}}}}{{{نوع جنگ|{{{نوع‌ جنگ|}}}}}}{{{سال نبرد|}}}{{{سال نبرد|}}}{{{مدت نبر|}}}{{{مدت نبرد|}}}|}}
 
| label10 = نبردها
| data10 = {{{نبردها|}}}
 
| label11 = نبرد اول
| data11 = {{{نبرد اول|}}}
 
| label12 = نبرد دوم
| data12 = {{{نبرد دوم|}}}
 
| label13 = نبرد سوم
| data13 = {{{نبرد سوم|}}}
 
| header14 = {{#اگر:{{{تولد|{{{سال تولد|}}}}}}{{{مرگ|{{{سال مرگ|}}}}}}{{{فرزندان|}}}{{{تعداد فرزندان|}}}|}}
 
| label15 = تولد
| data15 = {{{تولد|{{{تولد|}}}}}}
 
| label16 = مرگ
| data16 = {{{مرگ|{{{مرگ|}}}}}}
 
| label17 = فرزندان
| data17 = {{{فرزندان|{{{فرزندان|}}}}}}
 
| label18 =
| data18 = {{{همسر|{{{همسر|}}}}}}
}}<noinclude></noinclude>
 
'''پیران ویسه''' از قهرمانان شاهنامه است. او پسر ویسه سپهسالار افراسیاب از مردم ختن بود به تعبیری فرمانروای ختن. نام وی را فیران‌بن‌ویسغان و بیران‌بن‌ویسکان نیز ذکر کرده‌اند. پیران در میان پهلوانان تورانی، تنها کسی است که از جهت صفات اخلاقی همطراز شخصیتهای برجستة ایرانی است، زیرا تلاش او همیشه در تفاهم و همدلی ایرانیان و تورانیان در راه صلح بود. او در اغلب نبردهای ایران و توران، در کمال خرد و مردانگی، حضوری فعّال داشت و نمایندة سیاسی و نظامی افراسیاب بود.
 
==پیران در منابع مکتوب==
در متون [[کهن]] ایرانی، پیران و [[اَغریرث]]، برادر افراسیاب، تنها بزرگان توران زمین اند که نکوهش نشده‌اند. در اوستا آمده است که توس پهلوان، از [[آناهیتا|آناهیت]] درخواست کرد تا او را بر [[پسران]] دلیر وَئسکه در گذرگاه بلند خشثرسوکه غلبه دهد و بسیاری از تورانیان را به قتل آرد. این پسران [[وئسکه]] که در [[یشت]] پنجم آمده، پهلوانانی از [[تبار]] ویسةویسه شاهنامه‌اندشاهنامه‌ هستند که از سالاریسپهسالاری پیران پسر او، پیران،وئسکه در سپاه افراسیاب، غیر از شاهنامه در مآخذ دیگر زبان فارسی نیز سخن رفته است.
 
==حامی سیاوش در توران==
پیران، حامی بزرگ سیاوش و فرزندش [[کیخسرو]] بود. چون [[سیاوش]] به توران پناه برد، پیران [[افراسیاب]] را تشویق کرد تا او را با احترام، پناه دهد و خود با شکوه تمام به [[استقبال]] ویسیاوش رفت و دختر خود [[دخترجریره]] خود،را جریره،به همسری او درآورد <ref>از شجاعترینشجاع‌ترین زنان [[شاهنامه]]،</ref>. را به[[فرود همسری او درآورد، کهپسر سیاوش|فرود]] حاصل این پیوند بود. پیران پس از چندی،چندی برای تحکیم موقعیت سیاوش،سیاوش [[فریگیس|فرنگیس]] دختر افراسیاب را برایشبرای سیاوش خواستگاری کرد. پیران چون سرانجام شوم سیاوش را شنید، سرآسیمه به درگاه [[افراسیاب]] شتافت و [[فرنگیس]]، همسر سیاوش، را از چنگ نگهبانان رهانید و او را که باردار بود،بود به ختن برد. پس از تولد کیخسرو، به دستور افراسیاب که نگران جانشینی آیندةآیندهٔ نوادةنوادهٔ خود بود،بود کودک را به میان چوپانان فرستاد،سپرد، اما در ده سالگی او را به نزد خویش بازآوردفرا خواند و به تربیتشتربیت‌اش همّت گماشت.
 
===وساطت بیژن===
به هنگام دستگیری بیژن نیز، پیران وساطت کرد و افراسیاب را از کشتن او منصرف ساخت. [[بیژن پسر گیو|بیژن]] در چاهی افکنده شد و به یاری رستم از آنجاچاه توران گریخت. پیران با سپاه به تعقیب آنان پرداخت و پس از تلاش پیاپی برای مصالحه ناچار درگیر جنگ شد. پیران که با گودرز هم نبرد شده بود، در حین پیکار از اسب فرو افتاد و دست راستش شکست و به کوه گریخت. گودرز به او پیشنهاد کرد تا زنهارگردد بخواهد وتا او را به نزد [[کیخسرو]] ببرد، اما پیران نپذیرفت و با [[خنجر]] به [[گودرز]] حمله برد ولی به دستبدست گودرز کشته شد و گودرز خون او را نوشید. کیخسرو با شنیدن خبر مرگ پیران، سوگواریِسوگواری فراوان کردنمود و فرمان داد تا پیکر او را به مشک و کافور و عنبر بشویند و به دیبای پاک بپوشانند و در دخمه‌ای شکوهمند جای دهند.
 
سیاست و زیرکی پیران در تاریخ مثَل شد، چنان‌که در متون دوره‌های بعد آمده است که کریم خان زند، آقامحمدخان را '''پیران ویسه''' لقب داده بود. طبق شاهنامهٔ فردوسی و گفته‌های محلی قبرپیرانقبر ویسهپیران‌ویسه در روستای تاریخی زیبد ودر منطقه درب صوفه قرار دارد و برای صعود به محل گور پیران می‌باید از سمت شرق واز کوره راهی استفاده کرد {{نیازمند منبع}}.
 
== تبارنامه ==
سطر ۲۸ ⟵ ۹۵:
{{پایان شجره‌نامه}}
 
== منابع پانویس==
{{پانویس}}
 
==منابع==
* {{یادکرد|کتاب=شاهنامه|نویسنده=فردوسی، ابوالقاسم|کوشش=تصحیح مصطفی سیفی‌کار جیحونی|شهر=اصفهان|ناشر=شاهنامه پژوهی|سال=۱۳۷۹}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =حسین | نام =الهی قمشه‌ای| پیوند نویسنده =قمشه‌ای| عنوان =شاهنامه فردوسی | ترجمه = ناهید فرشادمهر| سال =۱۳۸۶ | ناشر =نشر محمد|مکان =تهران | شابک =۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵}}
 
==پیوند به بیرون==
{{شاهنامه}}
{{جغرافیای شاهنامه}}
{{تمدن شاهنامه}}
{{شاهنامه-خرد}}
 
[[رده:شخصیت‌های شاهنامه]]
[[رده:داستان‌های شاهنامه‏]]
[[رده:اساطیر تورانی]]