ایوب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←در یهودیت: اصلاح پیوند(ها) به صفحهٔ ابهامزدایی (بابل) با استفاده از AWB |
|||
خط ۱۲:
دانشمندان یهودی در مورد هویت و ملیت و دوره زمانی ایوب اختلاف نظر زیادی دارند. حتی یک [[آمورائیم]] در حضور [[ساموئل نحمانی]] مدعی شد که چنین شخصیتی وجود نداشته و کل داستان کتاب ایوب افسانه است. مشابه این دیدگاه را [[ساموئل بن لاکیش]] اتخاذ کرده که هرچند وجود ایوب را تأیید میکند ولی ماجرای او را تخیلی دانستهاست. به جز این اظهارات بقیه خاخامها در وجود ایوب تردید نکردهاند ولی در مورد ملیت و دوران زندگی او نظرات بسیار متفاوتی را ابراز داشتهاند. هر یک از این خاخامها برای یافتن ملیت و دوره زمانی ایوب سعی کرده است همانندی بین دو جمله یا کلمه از کتاب مقدس بیابند. بهگفتهٔ بار کاپارا، ایوب در عصر [[ابراهیم]] میزیسته؛ بهگفتهٔ آببا ب. کاهانا، همعصر [[یعقوب]] بوده و با [[دیناه]] دختر یعقوب ازدواج کرده. ر. لوی گفته که او معاصر فرزندان یعقوب بود و از خوزه ب. هلفتا نقل قول میکند که ایوب زمانی متولد شد که یعقوب و فرزندانش وارد [[مصر]] شدند و زمانی مرد که اسرائیلیان این کشور را ترک گفتند، در نتیجه ۲۱۰ سال عمر کردهاست. نظراتی نیز وجود دارد که او را از مشاوران و وزیران فرعون میداند. لوی ب. لحما معتقد است که ایوب همدوره با [[موسی]] بوده و موسی نویسندهٔ کتاب ایوب است. برخی از خاخامها هم معتقدند که ایوب همان خدمتکار خداترس فرعون است. رابا، زمان حیات ایوب را دقیقتر مشخص کرده و میگوید که ایوب در زمانی میزیست که موسی جاسوسانی را برای کشف سرزمین [[کنعان]] به آنجا فرستاد. برخی خاخامها هم او را از پیامبران اقوام غیر یهودی دانستهاند.<ref>[http://www.jewishencyclopedia.com/view.jsp?artid=330&letter=J&search=job JOB] Emil G. Hirsch, M. Seligsohn, Solomon Schechter, Carl Siegfried, Jewish Encyclopedia Online</ref> همچنین [[ابن میمون]] دانشمند بزرگ یهود، گرچه نبی بودن او را تایید میکند اما او را غیر یهودی میداند.<ref>[[:s:en:Epistle to Yemen/X|نامه ابن میمون به اهل یمن صفحه ده]]</ref>
بنابر یک داستان عامیانه قدیمی، احتمالاً داستان ایوب در زمان تبعید یهودیان به [[بابل (دولتشهر)|بابل]] نوشته شده باشد. سال هایی که برای [[بنی اسرائیل]] توام با درد ورنج است، درد و رنجی که به دنبال علت آن نیز هستند. چرا [[یهوه]] به یهود یاری نمیرساند؟ طبق داستان ایوب، یک روز یهوه در شورای الهی شرط جالبی با [[شیطان]] می بندد، که آن موقع هنوز یک چهره شر بزرگ نبود بل که فقط یکی از «پسران خدا» و «مخالف خوان» قانونی شورای الهی بود. شیطان می گفت که ایوب عزیز کرده یهوه است، و هرگز درست امتحان نشده است بل که خوبی برای این بود که یهوه او را حفظ می کرد و به او پر وبال می داد. اگر دار و ندارش را از دست بدهد، «پیش روی تو تو را ترک خواهد نمود.» یهوه گفت:«اینک همه اموالش در دست تو است.» شیطان فوری هرچه گاو و گوسفند و شتر و خدمه و بچه که ایوب داشت همه را نابود کرد و ایوب از یک سلسله بیماری کثیف از پا درآمد. او راستی راستی به خدا پشت نمود، و شیطان شرط را برد.<ref name="ReferenceA">دگرگونی بزرگ:جهان در زمان بودا، سقراط، کنفوسیوس و ارمیا، نوشته کرن آرمسترانگ، ترجمه نسترن پاشایی و ع پاشایی، انتشارات فروزان ۱۳۸۶ ، صفحه ۱۹۸</ref>
اما در اینجا نویسنده سعی کرد که در یکی سلسله از شعرهای بلند و نطق ها، رنج انسان ها را با تصور یک خدای عادل خیرخواه و بر همه توانا، قابل قبول و هموار کند.چهارتا از دوست های ایوب شروع کردند به دلداری دادن او، همه جور استدلال مرسوم را به کار بردند که : یهوه همیشه بدکارها را به کیفر می رساند؛ ما به کنه نقشه های او پی نمیبریم؛ او درستکار کامل است، پس ایوب باید گناهکار باشد. وقتی که بالاخره یهوه تصمیم می گیرد که به لابه های ایوب پاسخ دهد، به مردی که این طور ظالمانه با او برخورد کرده است، هیچ جور دلسوزی نشان نمیدهد، بلکه فقط درباره کارهای باشکوه خود نطق بلندی می کند.کجا بود ایوب هنگامی که او زمین را بنیان نهاد؟ و دریا را پنهانی محصور کرد؟آیا ایوب می توانست [[لویاتان]] را با قلاب بگیرد؟اسب را وادار کند که مثل ملخ بپرد؟یا صور فلکی را در مسیرشان هدایت کند؟ شعر با شکوهی بود از یهوه، اما هیچ ربطی به اصل موضوع که عذاب دادن ایوب بود نداشت! این نطق بلند آتشین خودستایانه خدا حتی به موضوع اصلی نپرداخت: چرا بیگناهان در دستان خدای ظاهراً مهربان رنج کشیدند؟ و خواننده به خلاف ایوب می داند که درد ایوب ربطی به حکمت متعالیه یهوه ندارد، بلکه فقط نتیجه یک شرط بندی خداوند با شیطان است!در آخر شعر ایوب با مشاهده شکوه پرطمطراق یهوه تمام شکایات خود را پس می گیرد و در خاک و خاکستر توبه می کند. خدا سلامت و ثروتش را به او پس میدهد، اما خدا بچه ها و خدمتکارهایی را که در باب اول کتاب ایوب کشته شده بودند زنده نکرد. برای آن ها نه عدالتی بود و نه تاوانی!؟<ref name="ReferenceA"/>
|