گوک‌ترک‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
کوتاه‌کردن/ترجمه/اصلاح پیوند
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب+تمیز (۱۲.۵ core): + رده:خاقانات‌ها
خط ۸۸:
در اواسط قرن پنجم میلادی، پس از برافتادن حکومت [[هون]]ها، [[خاندان آشینا]] به منطقه [[کوه‌های آلتای|کوهستانی آلتای]] (واقع در مرز [[مغولستان]] و [[قزاقستان]] کنونی) مهاجرت کردند و به خدمت دولت ژوژوان مغول درآمدند. در سال ۵۴۶ به دنبال شورش برخی قبایل ترک‌زبان، دودمان آشینا به سرکردگی بومین خان آنان را سرکوب کرد و چون به پاداشی که انتظارش را داشتند نرسیدند به خود ژوژوان‌ها حمله کردند. بومین خان پس از درهم شکستن حکومت مغول‌ها، خود را خاقان نامید و دشت اتوکن را مرکز حکومتش قرار داد. پس از آن آنها بتدریج سرزمین‌های بزرگی در منطقه آسیای میانه فتح کردند. از سال ۵۵۲ تا ۷۴۵، این حکومت از یک کنفدراسیون عشایری به یک امپراتوری تبدیل شد و در نهایت به دلیل یک سلسله درگیری فروپاشید.
 
فرقهٔ نسطوری در اواسط سدهٔ  ۶ ۶ م. در چین و آسیای میانه انتشار یافته بود و قبایلی از ترکان مسیحیت را پذیرفته و از این طریق الفبای نسطوری در بینشان رواج یافته بود. غیر از مسیحیت، آیین‌های زرتشت و مانی و بودا نیز در بین ترکان باورمندانی داشته است.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 555.</ref>
 
گوک‌ترک‌ها نخستین قبیله ترک‌زبان نبودند که تشکیل حکومت دادند اما نخستین قومی بودند به بنام ترک‌ها تشکیل حکومت دادند. بنظر می‌رسد واژه ترک پس از تشکیل اتحادیه گوک‌ترک‌ها از حالت اسم خاص قبیله فراتر رفت و در سده‌های بعدی قبایل بیشتری چون [[اوغوز]]ها و [[اویغور]]ها را دربر گرفت.
 
== تشکیل امپراتوری گوک‌ترک ==
بعد از فروپاشی امپراتوری [[هون]]، کنترل استپ‌ها ابتدا به دست سین‌پیها و سپس ژوآن‌ژوآن‌ها افتاد و سرانجام گوک‌ترک‌ها در سطحی وسیع‌تر موفق به سازمان دادن قبایل کوچ‌نشین دشت‌های آسیا شدند. خاندان حاکم و سازمان‌ده اقوام و طوایف گوناگون، خاندان آشینا یا آسنا   بودبود که بنا به منابع چینی از خاندان‌های حاکم هون‌های کهن بوده و در اواسط سدهٔ پنجم میلادی، زیر ضربات و فشار ترکان تبقاچ (طمغاج و به چینی توپا) -که یک اتحادیهٔ قبیله‌ای بود و بر [[چین]] شمالی فرمان می‌راند- به جنوب منطقهٔ کوهستانی [[کوه‌های آلتای|آلتای]] پناه آورده بود.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، صص 532 - 533.</ref>
 
=== ضعف حکومت ژوآن‌ژوآن‌ها و قدرت‌گیری گوک‌ترکان ===
[گوک]ترکان در دوره‌ای که در آلتای زندگی و به آهنگری گذران می‌کرده‌اند، تابع ژوآن‌ژوآن‌ها بوده‌اند. ژوآن‌ژوآن‌ها در نیمهٔ دوم سدهٔ  ۴ ۴ م. با تشکیل دولتی نیرومند خلاء سیاسی را که بعد از فروپاشی دولت سین‌پی و ضعف حکومت مرکزی چین و پدید آمدن چند دولت کوچک در سرحدات شمالی چین، ایجاد شده بود، پر کردند. آن‌ها اکثر خلق‌ها و طوایف و تیره‌هایی را که پیش‌تر از هون‌ها و سین‌پیها فرمان می‌برده‌اند، به اطاعت واداشتند و سراسر استپ را از حدود منچوری در شرق گرفته تا دریاچهٔ بالخاش و سینکیانگ در غرب و دیوار چین در جنوب زیر نظارت عالیهٔ خود گرفتند. فرمانروایی ژوآن‌ژوآن‌ها بر آسیای مرکزی تا اواسط سدهٔ  ۶ ۶ م. به علت وقوع جنگ‌های داخلی در قلمرو آن و شعلهٔ ور شدن آتش قیام‌های استقلال‌طلبانهٔ خلق‌ها و طوایف تابع به ضعف و تجزیه و تلاشی گرایید.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 533.</ref>
 
در این هنگام، یعنی در نیمهٔ اول سدهٔ  ۶ ۶ م. [[هپتالیان|هیاطله]] همسایهٔ غربی ژوآن‌ژوآن‌ها بودند و می‌توان گفت که آسیای میانه بین دو امپراتوری قبیله‌ای صحرانورد مغول‌تبار تقسیم شده بود (به گمان بعضی از دانشمندان هیاطله مغول تبار بوده‌اند). غیر از [گوک]ترک‌ها یک قبیلهٔ ترک دیگر به نام تؤلس که گویا اسلاف [[اویغورها]]ی بعدی بودند، در مجاورت آن‌ها زندگی می‌کرده‌اند و از ژوآن‌ژوآن‌ها فرمان می‌بردند. تؤلس‌ها در حدود سال‌های  ۴۰ ۴۰ سدهٔ  ۶ ۶ م. بر ضد ژوآن‌ژوآن‌ها قیام کردند و در این هنگام بومین، رئیس توکیوها (گوک‌ترکان)، با حرکتی برق‌آسا تؤلس‌ها را غافلگیر کرده، در سال ۵۴۶ م. ضربهٔ مهلکی بر پیکر آن‌ها زد و اعتبار خود و قبیله‌اش را بالا برد.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 534.</ref>
 
=== قیام علیه ژوآن‌ژوآن‌ها و تشکیل حکومت ===
در این هنگام توکیوها (گوک‌ترکان) در پرتو آهنگری خود و ثروت‌های کوهستان محل اقامتشان در شاهراه ترقی و کامیابیهای روزافزون گام برمی‌داشتند و خود را برای ایفای نقش فعال‌تری در حوادث آسیای مرکزی آماده می‌کردند. بومین بعد از درهم کوبیدن تؤلس‌ها، خواهان ازدواج با دختر فرمانروای ژوآن‌ژوآن شد؛ اما فرمانروا به درخواست او ترتیب اثری نداد. بومین مدتی بعد و در سال  ۵۵۱ ۵۵۱ م. با یک شاهزاده خانم از سلسلهٔ «وی»  غربیغربی ازدواج کرد. گفته شده است که «وی» یک سلسلهٔ ترک تبار چینی‌شده بود و در شمال غرب چین سلطنت می‌کرد. ایجاد پیوند خویشاوندی با خاندان سلطنتی چین شمال غربی و متحد شدن با آن، [[ایستمی خان|ایستمی]] را از موقعیت مناسبی برای برانداختن یوغ استیلای ژوآن‌ژوآن‌ها برخوردار کرد. چنان‌که یک سال بعد بومین خود را خاقان اعلام کرد و آتش قیام ترک‌ها بر ضد اربابان مغول تبار خود شعله‌ور گردید. این قیام منجر به پیروزی [گوک]ترکان و وارد شدن آن‌ها به عرصهٔ سیاست جهانی شد.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص ۵۳۴.</ref> [گوک]ترک‌ها (توکیوها) با برانداختن ژوآن‌ژوآن‌ها پایه‌های امپراتوری خود را در حدود سال‌های  ۵ ۵ - ۵۵۲  ۵۵۲ م. در آلتای ریختند.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 535.</ref>
 
=== گسترش قلمرو و همسایگی با هیاطله ===
بومین فرصت تعقیب سیاست خود را نیافت و در همان سال بنیان‌گذاری دولت گوک‌ترک (یعنی حدود سال  ۵۵۲ ۵۵۲ م) درگذشت و پسرش قرا ایسیق خان جای او را گرفت. وی نیز اندکی بعد درگذشت و جای به موکان   (۷۲-۵۵۳ م)، برادر خود سپرد. در همین زمان [[ایستمی خان|ایستمی یبغو]] به توسعهٔ قلمرو در جانب غربی پرداخت و به سرعت سرزمین‌های گسترده در غرب رشته کوه آلتای، حوالی ایسیق‌گؤل و دامنه‌های کوه‌های تیانشان را به تصرف درآورد و قبایل ساکن آن سرزمین را به فرمانبرداری از خود واداشت و در غرب با دولت [[هپتالیان|هیاطله]] همسایه شد.<ref name="ReferenceA"/>
 
== اتحاد با ایران و نابودی هیاطله ==
خط ۱۱۴:
 
=== سقوط دولت هیاطله ===
در این هنگام گوک‌ترک‌ها به سیحون نزدیک شده بودند و به نظر می‌رسید که هیاطله را از همین منطقه مورد تعرض و حمله قرار دهند. هیاطله هم که شاهد نزدیک شدن دو رقیب نیرومند خویش بودند و خود را در میان دو آسیاسنگ تحت فشار می‌دیدند، برای جلب حمایت دولت چین به خاقان آن کشور روی آوردند؛ اما اقدام سریع ترک‌ها و ایرانیها امپراتوری چین را در مقابل عمل انجام یافته قرار داد. به قول خواندمیر: «انوشیروان از این جانب و سپاه ترکان از آن طرف متوجه استیصال پادشاه هیاطله گشتند گشتند .» در اندک مدتی ترکان تحت فرمان ایستمی سرزمین‌های سغد و [[تاشکند]] و فرغانه و [[سمرقند]] و [[بخارا]] را به تصرف درآوردند و بر راه کاروان روی آسیای داخلی مسلط شدند. نیروهای دولت ساسانی هم از جانب غرب به حرکت درآمدند و دولت هیاطله در فاصلهٔ سال‌های  ۶۵ ۶۵ - ۵۶۳  ۵۶۳ م. برافتاد و قلمرو آن بین متفقان تقسیم گردید و به قولی [[آمودریا|رود جیحون]] و به قولی دیگر رود مرغاب مرز بین دو کشور شناخته شد.<ref name="ReferenceB"/>
 
== جنگ ایستمی خان با دولت ساسانی ==
خط ۱۲۵:
مدت‌ها بعد دولت ساسانی هم در صدد یافتن متحدانی برآمد و پس از تقسیم اتحادیهٔ گوک‌ترک به دو بخش شرقی و غربی، از سویی با گوک‌ترکان شرقی و از سوی دیگر با آوارهای ساکن شمال دریای سیاه پیمان اتفاق بست و در مقابل دشمنان خود یک اتفاق مثلث پدید آورد.<ref name="ReferenceC">رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 546.</ref>
 
با آغاز جنگ ایران و روم در ۵۷۱ میلادی، گوک‌ترک‌ها به خراسان حمله کردند؛ اما کاری از پیش نبردند و بعد از رسیدن لشکر ایران عقب نشستند و ناگزیر اندکی بعد به امضای قرارداد صلح با انوشیروان که خود درگیر جنگ با بیزانس بود، رضایت دادند. ایستمی بعد از امضای قرارداد صلح در خراسان بود که متوجه شمال بحر خزر شد و گوک‌ترکان در نخستین سال‌های دههٔ  ۷۰ ۷۰ سدهٔ  ۶ ۶ م. تا دربند پیش آمدند آمدند . خود ایستمی خان نیز به دنبال پیشاهنگان گوک‌ترک در حدود سال ۵۷۱ م. وارد قفقاز شد و قبایل ترک اون اوقور و نیز قبایل آلان ایرانی تبار ساکن آن سامان را به اطاعت درآورد و قلمرو امپراتوری گوک‌ترک تا شمال دریای سیاه گسترش یافت.<ref name="ReferenceC"/>
 
ایستمی خان مدتی بعد از بازگشت از قفقاز در سال  ۵۷۶ ۵۷۶ م. درگذشت و پسرش قراچورین (بلای سیاه یا بزرگ) به جانشینی وی رسید و لقب تاردو خان یافت. وی ضمناً به بیلگه کاقان (خاقان دانا) نیز معروف است.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، صص 549 - 550.</ref>
 
== امپراتوری گوک‌ترک در زمان جانشینان ایستمی ==
در زمان تاردو خان در نتیجهٔ نزدیکی آوارها-دشمنان گوک‌ترکان- به بیزانس، میانهٔ گوک‌ترکان و بیزانس به سردی گرایید و بینشان جنگ افتاد. در این هنگام قلمرو امپراتوری گوک‌ترک از سواحل دریای سیاه تا شمال چین و منچوری گسترش داشت. بعد از به قدرت رسیدن تاردو امپراتوری گوک‌ترک به دو دولت گوک‌ترکان شرقی و گوک‌ترکان غربی تجزیه شد و کوه‌های آلتای به عنوان مرز خانات شرقی و غربی تعیین گردید. بر خاقانات شرقی اولاد بومین و بر خانات غربی اولاد ایستمی فرمان می‌راندند.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 550.</ref>
 
در آخرین سال‌های سلطنت هرمزد چهارم (۹۰ ۹۰ - ۵۷۹  ۵۷۹ م) [[خزرها]]ی تحت فرمان گوک‌ترکان در حدود سال  ۵۸۵ ۵۸۵ م. به ارمنستان و اران یورش بردند. از سویی هم آشفتگیهایی در داخل ایران به وقوع پیوست که به سرنگونی هرمزد منجر گردید. در این سال‌ها، حملات گوک‌ترکان غربی که خود به تازگی از اغتشاشات درونی فراغت یافته بودند، به سرحدات شرقی ساسانی شدت بیشتری گرفت.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 551.</ref>
 
نیروهای خاقان ترک که در منابع اسلامی شابه (شاوه، ساوه، ساو و ...) نامیده شده، در طی سال‌های  ۹ ۹ - ۵۸۸  ۵۸۸ م. در حدود بادغیس وارد ایران شدند (البته در مورد خاقان بودن یا نبودن شابه نظریات مختلفی وجود دارد). این حمله به وسیله بهرام چوبین دفع شد و یلتکین (به معنای همانند باد) پسر ساوه تسلیم شد و با ساسانیان پیمان صلح امضاء نمود.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، صص 551 - 553.</ref>
 
در جریان قیام بهرام چوبین، وی با نژادگان ترک حاکم بر منطقهٔ بخارا و بارمودا (پرموده)، خود متحد شد. در ارتش بهرام سربازان ترک حضور داشتند.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 545.</ref>
 
گوک‌ترکان غربی با استفاده از آشفتگیهای درونی ابتدای سلطنت [[خسرو پرویز]]، طخارستان را که در شمال رشتهٔ هندوکش قرار گرفته، متصرف شدند؛ اما بحران سیاسی داخلی خودشان و درگیریهای مداومشان با گوک‌ترکان شرقی و نیز چین به آن‌ها اجازهٔ بهره‌برداری اساسی از اوضاع آشفتهٔ دولت ساسانی را در این برهه از زمان نداد. خسروپرویز بعد از استقرار بر تخت سلطنت، سنباط باگراتونی ارمنی، مرزبان گرگان را مأمور فرونشاندن آشوب‌هایی که شاهزادگان هیاطله در مرزهای شمال شرقی کشور برانگیخته بودند، کرد. شاهزادگان مزبور هم برای مقابله با نیروی تحت فرمان سنباط دست یاری به سوی ترکان دراز کردند و خاقان ترک قشونی تحت فرمان چمبوه   (جمبو) به سوی ایران گسیل داشت. سپاهیان ترک به یاری هیاطله ارتش ایران را شکست دادند و سنباط را وادار به فرار کردند و بدون برخورد با مانعی عمده تا حدود ری و اصفهان در داخل خاک ایران پیش آمدند و با غنایم سرشاری به سرزمین خود بازگشتند.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، صص 555 - 556.</ref>
 
رقابت و اختلاف و درگیریهای پیاپی بین گوک‌ترکان‌های شرقی و غربی باعث ضعف هر دو خانات و فروپاشی تدریجی آن‌ها بود. در این میان سیاست تفرقه افکنانهٔ چین بین این دو دولت و شوراندن قبایل عضو اتحادیه بر ضد خاقان‌های آن‌ها، این اختلافات و جریان ضعف و فروپاشی هر دو اتحادیه را تسریع کرد. گوک‌ترکان شرقی که استقلال خود را در برابر تجاوزات امپراتوری سوئی چین حفظ کرده بود، بعد از برافتادن آن امپراتوری در سال  ۶۱۸ ۶۱۸ م؛ و برآمدن امپراتوری تانگ (۹۰۶ ۹۰۶ - ۶۱۸  ۶۱۸ م) به جای آن و در نتیجه ضعف ناشی از ناخشنودی توده‌های تحت تبعیت و قیام‌های طوایف، سرانجام در سال  ۶۳۰ ۶۳۰ م. از سربازان امپراتوری تانگ شکست خورد و استقلال خود را از دست داد. در دورانی که گوک‌ترکان شرقی درگیر نبرد با سلسله‌های سوئی و تانگ چین بودند، گوک‌ترکان غربی که اکثر اراضی مفتوحهٔ خود را در اوایل سدهٔ  ۷ ۷ م. از دست داده بودند، در دورهٔ خاقانی شگویه (۱۸ ۱۸ - ۶۱۰  ۶۱۰ م) و مخصوصاً تئونگ یبغو   (۳۰ ۳۰ - ۶۱۸  ۶۱۸ م) در پرتو اتحاد با چین و بیزانس و گرفتاریهای ایران در جنگ با بیزانس در زمان سلطنت خسروپرویز، مرزهای خود را در آلتای و حوضهٔ جیحون دوباره احیا کردند.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 556.</ref>
 
بعد از کشته شدن تئونگ یبغو در بین سالهای  ۶۲۸ ۶۲۸ و  ۶۳۰ ۶۳۰ م. به دست گوک‌ترک‌های شرقی، اندکی قبل از تسلیم شدن خودشان به امپراتوری تانگ، گوک‌ترکان غربی نیز که با امپراتوری چین هم‌مرز شده بودند، بر اثر علل داخلی و فشار ستوه‌آور نیروهای استیلاگر در سراشیب سقوط افتاد. گوک‌ترکان که در این هنگام نفوذ خود را در قفقاز از دست داده بودند، ناگزیر از آن‌جا عقب نشستند. گوک‌ترکان در واپسین سال‌های حیات سیاسی خود که مقارن با سده‌های نخستین هجری بود، یک بار دیگر به مرزهای شرقی ایران که خود عرصهٔ تاخت و تاز عرب‌ها بود، حمله کردند؛ اما کاری از پیش نبردند و با نیروهای تازه‌نفس و پر تحرک اعراب برخورد کردند.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 557.</ref>
 
در این هنگام شهرهایی که در پرتو تساهل گوک‌ترکان به حیات خود ادامه داده و در نتیجهٔ ضعف آن‌ها به استقلال رسیده بودند، وجود داشتند، علاوه بر دولت-شهرهای یاد شده، قبایل ترک متفرّق هم در سراسر آسیای میانه پراکنده بودند. در چنین احوالی بود که اعراب در آسیای میانه به پیشروی پرداختند. گوک‌ترکان شرقی بعد از یک دورهٔ فترت سیاسی، یک بار دیگر در حدود سال  ۶۸۰ ۶۸۰ م. در صحنهٔ تاریخ ظاهر گردیدند. آنان در دورهٔ فترت یاد شده با وجود حفظ هستی، زبان، اعتقادات، رسوم و سنن و به طور کلی هویت قومی خود، از داشتن دولت مستقل خود محروم بودند و تحت فرمان چین بودند. در سال یاد شده قوتلوق نامی که نسب از خاندان آشینا می‌برد، بر ضد استیلای چین قیام کرد و در حدود سال  ۶۸۲ ۶۸۲ م. دولت گوک‌ترک را در ئوتوکن تشکیل داد و خود را ایلتریش خاقان نامید. در این هنگام قلمرو دولت تازه احیا شدهٔ گوک‌ترک در غرب از آلتای فراتر نمی‌رفت؛ اما در زمان خاقانی کاپقان (۷۱۶ ۷۱۶ - ۶۹۱  ۶۹۱ م) حدود متصرفات گوک‌ترکان از آلتای گذشت و در اوایل سدهٔ  ۸ ۸ م. از منچوری تا سیحون گسترده شد؛ ولی در همین هنگام اعراب نیز از سوی دیگر وارد ماوراءالنهر شدن بودند و گوک‌ترکان تحت فشار آن‌ها عقب نشستند. در این هنگام گوک‌ترکان در میان فشار دو قدرت بزرگ چین و عرب قرار گرفته بودند و [[بیلگه خاقان]] (۳۴ ۳۴ - ۷۱۶  ۷۱۶ م) و برادرش [[کول تیگین]] (گول تکین) (۷۳۱-۶۸۵ م) در رأس نیروهایی که از جنگاوران در حدود سی قبیله عضو اتحادیهٔ گوک‌ترک دوم گرد آمده بودند، از استقلال خود دفاع می‌کردند. آثار یادبود و [[سنگ‌نبشته اورخون|کتیبه‌های حوضهٔ اورخون]] به این دو برادر تعلق دارد. در نتیجهٔ شدت‌یابی فشار و شوریدن [[غز|اغوزها]]، که از عمده‌ترین قبایل تشکیل دهندهٔ اتحادیهٔ سیاسی بودند، بر ضد خاندان حاکم، روند فروپاشی و اضمحلال اتحادیه سرعت گرفت و با مرگ بیلگه خاقان به اوج خود رسید و سرانجام در سال  ۷۴۵ ۷۴۵ م. متلاشی شد و جای به خانات اویغور (۸۴۰ ۸۴۰ - ۷۴۵  ۷۴۵ م) سپرد.<ref>رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، صص 558 - 559.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۷۹:
[[رده:تاریخ مردمان ترک‌تبار]]
[[رده:تاریخ مغولستان]]
[[رده:خاقانات‌ها]]
[[رده:سلسله‌های ترک]]
[[رده:عشایر استپ اوراسیایی]]