مفتون همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Safibot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏پیوند به بیرون: انتقال رده با استفاده از AWB
خط ۹:
== تقابل مفتون و شهریار ==
در شهریور ماه ۱۳۹۲ شمسی این بحث توسط جواد محقق مطرح شد که شهریار شعر معروف «علی ای همای رحمت» خود را از یکی از اشعار مفتون با مطلع «علی ای همای وحدت» اخذ کرده است. محمد طاهری خسروشاهی وجمشید علیزاده از پژوهشگران تبریزی به شبهه‌های محقق پاسخ دادند. البته اخذ و اقتباس غیر از سرقت ادبی است.
 
متن شعر علی ای همای وحدت:
<ref>[http://www.isna.ir/news/92070302021/%D9%85%D9%86%D8%B4%D8%A3-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%D8%B4%D8%AF-%D8%B9%DA%A9%D8%B3 منشأ شعر «علی ای همای رحمت» شهریار پیدا شد + عکس، ایسنا ۳ مهر ۱۳۹۲]</ref>
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|علی ای همای رحمت تو چه مظهری خدا را|که خدا نمود زینت به تو تخت انما را}}
{{ب|علی ای محیط وحدت تو چه آیتی خدا را|که محاط توست کثرت چه نهان چه آشکارا}}
{{ب|علی ای سوار قدرت تو چه قدرتی خدا را|که کشید دست و تیغ تو کمان لافتی را}}
{{ب|علی ای که بامحمد به دوچشم رفته یک روح|صلوات ختم بنما بنگر یکی دو تا را}}
{{ب|علی ای سمای وحدت تو چه پرتوی خدا را|که به نه سپهر دادی تو علو و ارتقا را}}
{{ب|تو به آسمان وحدت چه مهی چه آفتابی|که گرفته نور روی تو ز ارض تا سما را}}
{{ب|به تو گر قوام هستی ز ازل خدا نبستی|به تمام ملک هستی به که کردی این عطا را}}
{{ب|علی ای که داد احمد به کفت لوای حمدش|که علم کند یدالله به دو عالم آن لوا را}}
{{ب|اگر آفتاب روی تو نبود قصد یزدان|نه ز شمس نام بردی به قسم نه والضحی را}}
{{ب|چه تو مظهر العجایب چه تو مظهر الغرایب|که شود به نفس غالب که بود به دهر یارا}}
{{ب|تو به تارک از تبارک ز ازل چو تاج هشتی|فتبارک الله ایزد بسرود و مرحبا را}}
{{ب|علی ای که در شجاعت به قدر تو قدر داری|که قدر به دست گیرد سر رشته قضا را}}
{{ب|نبود بجز تو حیدر نبود بجز تو صفدر|به کسی نداده داور به جز از تو این قوا را}}
{{ب|به کدام دهر و حینی تو حدوث گشته بودی|که نمود حق نثار قدم تو هل اتی را}}
{{ب|به نبوت ولایت بکشاندی از بدایت|تو تمام انبیا را تو تمام اولیا را}}
{{ب|علی ای که کس به جز تو به خدا نمی‌تواند|که بقا دهد فنا را که فنا دهد بقا را}}
{{ب|به کدام چشم بیند به تو آنکه خود نبوده|که ز ابتدا تو بودی و تو هستی انتها را}}
{{ب|علی ای که حب و بغض تو بهشت گشت و دوزخ|که میان این دو برزخ کند امتحان ما را}}
{{ب|تو به توبه و انابه لب بوالبشر گشودی|پسری قبول توبه ز پدر نمود یارا}}
{{ب|دم عیسوی ز لعل تو نمود مرده احیا|که به دست پورعمران تونهادی آن عصا را}}
{{ب|چو عروج کرد احمد که به جز تو بود آنجا|که به جلوه وا نماید پس پرده عما را}}
{{ب|علی ای که در سخاوت به هزار ها چه حاتم|ز کرم تو یاد دادی ره بخشش و سخا را}}
{{ب|به عناصر و به ارکان چه به امهات و آبا|تو مهندس ار نبودی که نهادی این بنا را}}
{{ب|چه سکندری سکندر،ز توخورد،ریخت آبش|چو به خضر وا سپردی سر چشمه بقا را}}
{{ب|تو اگر ز کعبه بتها به زمین نمی فکندی|به خدا کسی به عالم نشناختی خدا را}}
{{ب|علی ای که بو علی ها ز تو رسم کرده قانون|که نوشت حکمت او ز شفای تو شفا را}}
{{ب|ز عقب که می‌تواند چه تو بشکند جلو را|ز جلو که می‌تواند چه تو بشگرد قفا را}}
{{ب|اگر عمرو یا که عنتر چه به نهروان چه خیبر|که نکرد کم ز بیم تو به جنگ دست و پا را}}
{{ب|به یراق عرش دل دل مکن و بگوی دلدل|بشناس راهرو را بستای رهنما را}}
{{ب|تو به منکر خدا گو نکند به هیچ سو رو|به رخ علی ببیند بشر خدا نما را}}
{{ب|به علی مکن برابر به خیال خود کسی را|که به آفتاب نسبت ندهد کسی سها را}}
{{ب|به همای اوج عزت مده نسبت مگس را|که به فر و شوکت خود نشناختی هما را}}
{{ب|به جز از علی چه گویی به کسی خلیفه الله|ز خدای زهد و تقوی بده فرق اشقیا را}}
{{ب|علی ای که با نگاهی کنی عالمی تو احیا|چه شود که وانوازی به نگاهی آشنا را}}
{{ب|نجف تو عرش دیگر بود و مقام دیگر|که به عرش کرده زینت نجف تو کربلا را}}
{{ب|به عطای پادشاهی بودش امید مفتون|که غلام قنبر خود بشمارداین گدا را}}
{{پایان شعر}}
 
== ماجرای شعر مفتون و خبرگزاری فارس ==