=== تعریف تمدن ===
6. در دراز مدت تمدنها یا افت و فروپاشی پیدا کرده یا با تمدنهای بزرگتری که تمدنهای بیشتر فعال و پویایی بودهاند جایگزین شدهاند. تمدن یعنی سبک زندگی مجموعهای از انسانها که در یک دورهٔ تاریخی در یک منطقهٔ جغرافیایی زندگی میکردند و دارای اهداف مشترکی بودند و دستاوردهای خاصی داشتند. در این تعریف '''سبک زندگی''' رکن اساسی تمدن است وهمچنین تأکید میشود بر '''دورهٔ تاریخی و منطقهٔ جغرافیایی''' که دورهٔ تاریخی میتواند کوتاه یا بلند و منطقهٔ جغرافیایی میتواند کوچک یا بسیار وسیع باشد، عنصر دیگر تعریف '''دستاوردها''' هستند که بدون آن تمدن معنای خود را از دست میدهد، و همچنین یک جامعهٔ بی هدف در تعریف تمدن نمیگنجد. ▼
با پیدایش شهرهای بزرگ کم کم تمدن به وجود آمدند.این شهرهاویژگی هایی داشتند.این ویژگی رادرتصویرزیر مشاهده کنید.
== ویژگیهای تمدن[ویرایش] ==
از لحاظ ادبی، یک تمدن عبارت از یک جامعه پیچیدهاست که از یک جامعه ساده و ابتدائیتر متمایز میشود هر فردی در یک جامعه و با یک فرهنگ متفاوت زندگی میکند ولی همه افراد در یک تمدن زندگی میکنند. از نظر تاریخی، تمدنها بعضی چیزهای مشترک دارند و همه وجوه مشترک فوق را دارند. بعضی از این وجوه مشترک توسط وی. گوردون. چیلده پیشنهاد شدهاست.
· تکنیکهای پیشرفته و جدید [[کشاورزی|مربوط به کشاورزی]]، مانند استفاده از نیروی انسانی، چرخاندن خرمنکوب، و [[آبیاری]] میباشند. این موارد کشاورزان را قادر میسازند که مواد غذایی مازاد بر احتیاج خود تهیه کنند که بیشتر از مقدار لازم برای استفاده و مصرف خود آنها میباشد.
· بخش مهمی از جمعیت انسانها وقت خود رابرای فراهم کردن مواد غذایی صرف نمیکند. این کار امکان تقسیم نیروی کار و کارگران را فراهم میکند. افرادی که وقت خود را به کار تولید مواد غذایی صرف نمیکنند، میتوانند بجای آن در زمینههای دیگر مانند [[صنعت]]، [[جنگ]]، [[علوم]] یا امور مذهبی فعالیت کنند. علت این کار تهیه مواد غذایی مازاد میباشد که در بالا توضیح داده شد.
· گردهمائی بعضی تولیدکنندگان دیگر بجز تولیدکنندگان مواد غذایی در محلهای اسکان دائمی [[شهر|شهرها]] نامیده میشوند.
· تمدن ها به نوعی در برابر همه نیازهای حقیقی و زیباشناختی مردم خود مسوول اند و به سرعت خواهان تکمیل خود هستد و اگر چه درونزایی لازم را نداشته باشند خود را با تقلید، اشباع و تکمیل میکنند.<sup>[[تمدن#cite note-1|[۱]]]</sup>
· یک فرم تشکیلات اجتماعی که میتواند یک ریاست، در اداره و مدیریت یک خانواده اعیانی یا اصول و قوانین یک خانواده بزرگ از مردم، یا جامعه یک [[کشور]]، باشد که گروه قانونگذار آنها توسط یک [[دولت]] یا [[بروکراسی]] انجام میشود. قدرت سیاسی در شهرها متمرکز میشود.
· کنترل موسساتی و رسمی مواد غذایی توسط گروه قانونگذار، دولت یا بروکراسی است.
· تأسیسات پیچیده و بزرگ، موسسات رسمی اجتماعی مانند موسسات [[مذهبی]] و [[آموزشی]]، مقابل موسسات غیررسمی تر در جوامع دیگر میباشند.
· توسعه و ترقیهای بزرگ و پیچیده و تغییرات [[اقتصاد]] را شکل میدهند. این مورد شامل توسعه و گسترش [[تجارت]] میباشد و میتواند به کسب درآمد و پول و رونق [[بازار]] کمک کند..
· افزایش کیفیت مواد و وسایل موجود در جوامع بزرگ بیش از جوامع سادهتر میباشد.
· توسعه [[تکنولوژی|تکنولوژیهای]] جدید توسط افرادی صورت میگیرد که در کار تولید مواد غذایی دخالت ندارند. در تمدنهای اولیه و قدیمیتر ذوب فلزات یک توسعه خیلی مهم بود.
· توسعه و ترقی پیشرفته هنرها مخصوصاً نوشتن و تألیف.
با این تعریف، بعضی جوامع، مانند [[یونان]]، بطور مشخصی متمدن هستند، ولی جوامع دیگر مانند مردمان بیابانگرد بطور واضحی متمدن نیستند. اما با وجود این این تمایز همیشه واضح نیست. در مناطق [[شمال غربی اقیانوس آرام]] در کشور ایالات متحده، برای مثال، صید فراوان ماهیها، برای مردم غذای مازاد بر احتیاج فراهم میکند که آنها به کار کشاورزی دیگر احتیاج ندارند. مردمی که در این مناطق بطور دائمی مقیم هستند، یک سلسله مراتب اجتماعی، داشتن مواد و وسایل کافی، و کارهای هنری پیشرفته (که معروفترین آنها قطب توتممیباشد، همه را بدون نیاز به کار کشاورزی پیشرفته دارا هستند.
همینطور پابلو فرهنگ جنوب غربی آمریکای شمالی کشاورزی پیشرفته، آبیاری مدرن و دائم و اسکان و اقامت عمومی را مانند تائوس پابلو را توسعه و ترقی دادهاست. اما با وجود این، پابلو هرگز هیچیک از موسساتی را که در تمدن دخالت دارند، توسعه و تکمیل ننمودهاست.
ارزیابی بعضی از تمدنهای اخیر و کنونی مطابق موارد زیر خلاصه شدهاست:
1. همه تمدنها از وضعیت و موقعیت کوچکی شروع شده و سبکها و اصول خود را با ایجاد سیستمهای کشوری و دولتی برای حفظ و نگهداری ارزشها و دستاوردها تأسیس کردهاند.
2. تمدنهای موفق بعداً گسترش و رشد داشته، در یک مد و سبک افزایشی بزرک و بزرگتر شدهاند و توسعه پیدا کردهاند.
3. آنها سپس به حداکثر حد توسعه خود رسیدهاند و سعی میکنند که ثبات و قدرت خود را برای مدت زمان طولانی حفظ و نگهداری کنند.
4. رقابت بین کشورها و دولتها دریک تمدن نتیجه ایجاد احاطه و تسلط یکی از آنها بر دیگریها شدهاست.
5. احاطه و تسلط ممکن است غیر مستقیم یا در ساختار یک امپراتوری چند ملیتی و نژادی باشد.
▲6. در دراز مدت تمدنها یا افت و فروپاشی پیدا کرده یا با تمدنهای بزرگتری که تمدنهای بیشتر فعال و پویایی بودهاند جایگزین شدهاند. تمدن یعنی سبک زندگی مجموعهای از انسانها که در یک دورهٔ تاریخی در یک منطقهٔ جغرافیایی زندگی میکردند و دارای اهداف مشترکی بودند و دستاوردهای خاصی داشتند. در این تعریف '''سبک زندگی''' رکن اساسی تمدن است وهمچنین تأکید میشود بر '''دورهٔ تاریخی و منطقهٔ جغرافیایی''' که دورهٔ تاریخی میتواند کوتاه یا بلند و منطقهٔ جغرافیایی میتواند کوچک یا بسیار وسیع باشد، عنصر دیگر تعریف '''دستاوردها''' هستند که بدون آن تمدن معنای خود را از دست میدهد، و همچنین یک جامعهٔ بی هدف در تعریف تمدن نمیگنجد.
== تعریف ادبی و فنی ==
# سنن اخلاقی
# کوشش در راه معرفت و بسط هنر
[[پرونده:PeruCaral01.jpg|thumb|right|300px|[[کارال]] [[نورته چیکو]]، کهنترین تمدن شناخته شده در نیمکره غربی.]]
در سادهترین حالت تعریف ادبی کلمه تمدن به معنی یک [[جامعه ترکیبی و پیچیده]] است. از نظر فنی [[انسانشناسها]] مفهوم تمدن را در شمار بسیاری مردمانی که در [[شهر|شهرها]] زندگی میکنند و غذا و خوراک خود را از [[کشاورزی]] تهیه میکنند، در [[جامعه|جامعههای]] به هم پیوسته با مردمانی که در گروههای [[نمادیک]] زندگی میکنند، در جامعههای [[قبیله|قبیلهای]] با مردمانی که در گروهها و محلهای کوچک زندگی میکنند، در مردمان وابسته به هم [[بیابانگرد و کوچکننده|بیابانگرد کوچکننده]] که با شکار کردن و جمعآوری مواد غذایی زندگی میکنند، و نیز در [[قبیله|قبیلههایی]] که با کارکردن در باغهای [[گل و میوه و سبزیجات|تولید گل و میوه و سبزیجات]] امرار معاش میکنند مییابند. البته، وقتی که این کلمه به صورت [[صفت]] استفاده میشود، فقط به بعضی از گروههای بشری اطلاق میشود و شامل جوامع و مردمان دیگر نمیشود.
== تمدن به عنوان یک [[هویت فرهنگی]] ==
[[پرونده:Fertile Crescent map.png|thumb|200px|left|[[هلال حاصلخیز]] خاورمیانه.]]
تمدن میتواند توصیف کنندهٔ [[فرهنگ]] یک [[جامعه پیچیده]] و بزرگ یا فقط توصیف کنندهٔ یک [[جامعه]] باشد. هر جامعه، تمدن، یا فاقد مجموعه بخصوصی از [[عقاید]] و [[آداب]] و [[رسوم]] است و یا مجموعه خاصی از این ویژگیها و [[هنر|هنرها]] را دارد که آن را منحصر بفرد میسازد. [[تمدنها]] بیشتر بر [[فرهنگ]] تأکید دارند که در برگیرنده [[ادبیات]]، [[هنرهای تخصصی و حرفهای]]، [[معماری]]، [[مذهب]] سازمان یافته، و [[رسوم]] و [[سنت|سنتهای]] پیچیدهای است و همه اینها در خدمت [[توسعه]] یک جامعه خاص هستند. [[طبیعت تمدن]] چنان است که همواره میخواهد گسترش بیابد و افراد بیشتری تابع آن شوند.
[[جهان متمدن]] با معرفی و شناساندن [[کشاورزی]]، [[نگارش]] و [[تألیف]]، و [[مذهب]] به [[جوامع قبیلهای ابتدایی]] گسترش مییابد. بعضی قبیلهها با میل و رضایت [[رفتارهای متمدن]] و مدنی را اختیار و قبول میکنند. اما بعضی [[تمدنها]] با زور و اجبار گسترش مییابند: اگر قبیلهای نخواهد که از کشاورزی استفاده کند یا مذهب معینی را قبول کند اغلب با زور و اجبار از سوی [[مردمان متمدن و پیشرفته]] مجبور میشود که قبول کند، و معمولاً این اجبار [[مردمان متمدن]] به خاطر [[تکنولوژی پیشرفته]] آنها موفق میشود. مردمان متمدن و پیشرفته اغلب از مذهب به عنوان یک معیار برای [[متمدن]] بود خود استفاده میکنند، و ادعا میکنند که [[مردمان غیر متمدن]] [[عقب افتاده]] و [[بربر]] میباشند.
[[پرونده:Sumerian 26th c Adab.jpg|thumb|right|250px|۲۶ قرن قبل از میلاد مسیح [[کتیبه]] [[خط میخی]] به زبان[[سومری]].]]
برای [[جهان غیر متمدن]] خیلی مشکل است که با [[زور]] و [[قهر]] و [[خشونت]] [[افراد متمدن]] مقابله کند چون این کار به معنی مقابله با [[استانداردهای جهان متمدن]] و به مفهوم زور و خشونت [[مدرن]] ([[جنگ]]) میباشد. آنها برای هرگونه مقابله و [[جنگ]] با جهان متمدن باید آمادگی و [[توسعه]] لازم را بیابند.
|