سهراب: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏پیوند به بیرون: ابرابزار،الگو
Hutran (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸:
در ادامهٔ ماجرا، [[هومان]] و [[بارمان]] که بدستور افراسیاب سهراب را همراهی می‌کردند دست بدست هم دادند تا این پدر و پسر همدیگر را نشناسند تا رو در روی یکدیگر قرار گیرند. سهراب در مبارزهٔ تن به تن با دیدن [[رستم]] مهر او در دلش نشست و از او خواست دقیق‌تر خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا نه. اما رستم هر بار انکار می‌کند و از معرفی کردن خود طفره می‌رود.
 
بار اول سهراب بر رستم چیره می‌شود ولی رستم با مکر و حیله سهراب را می‌فریبد و می‌گوید: ای جوان مگر تو نمی‌دانی که قانون جنگ این است که تو باید پس از سه بار پیروزی بر من، مرا بکشی!رستم به درگاه یزدان نیایش کرده و درخواست می کند نیروی جوانیش که خود خواسته بوده به دلیل به زحمت افتادن کمتر شود باز گردد سهراب بار دوم هم از رستم را شکست می می‌دهدخورد ولیو دررستم باربر سومخلاف رستمگفته غالبی شدهخود امان نمی‌دهد دشنه را کشیده پهلوی سهراب را می‌شکافد. سهراب می‌گوید پدر من از تو انتقام خواهد گرفت، رستم می‌گوید مگر پدر تو کیست؟ می‌گوید رستم است و رستم می‌گوید اگر راست می‌گویی یکی از نشانی‌هایت را بگو و سهراب بازو بند را نشان می‌دهد. رستم افسوس خورده از کیکاووس در خواست می‌کند که '''نوش‌دارو''' را برای نجات سهراب برساند<ref>بعد از مرگ سهراب نوش‌دارو ضرب‌المثل گشت</ref>. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم داشت آنقدر در ارسال نوش‌دارو تعلل کرد تا سهراب جان داد.<ref>http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050304_pm-rostam-sohrab.shtml</ref>
{{شعر}}
{{ب|غمی بود رستم بیازید چنگ|گرفت آن بر و یال جنگی پلنگ}}