دولت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: حکوت⟸حکومت، تقریبن⟸تقریبا، ، منحصرن⟸منحصرا، ، طبیعتن⟸طبیعتا، ، عمومن⟸عموما، ، لزومن⟸لزوما، ،...
خط ۱۴:
 
=== انواع دولت ===
دولت‌ها ممکن است به عنوان مقتدر دسته‌بندی شوند و این دسته آن دولت‌هایی هستند که به دولت دیگری وابسته نبوده و موضع اعمال حاکمیت آن نمی‌باشند. دیگر دولت‌هایی نیز وجود دارند که ممکن است تحت سیطره یک قدرت خارجی قرار گرفته باشند.<ref name="oxford-state" /><ref name="AUTOREF3">{{Citation |title=sovereign |work=The [[New Oxford American Dictionary]] |edition=2nd |year=2005 |publisher=Oxford University Press |place=Oxford |isbn=0-19-517077-6 |quote=adjective ... [ attrib. ] (of a nation or state) fully independent and determining its own affairs: a sovereign, democratic republic.}}</ref> بسیاری از دولت‌ها، دولت‌های فدرال هستند که در اتحادیه فدرال مشارکت می‌جویند. یک دولت فدرالی قلمرویی است که تحت [[قانون اساسی]] شکل گرفته و با اجتماعات متعدد یک فدراسیون را تشکیل می‌دهد.<ref name="AUTOREF4" /> چنین دولت‌هایی از دولت‌های دارای اقتدار متمایز هستند چرا که در این حالت این دولت‌ها، بخشی از قدرت خود در حاکمیت را به دولت فدرال منتقل کرده‌اند.<ref name="oxford-state" />
 
=== دولت و حکومت ===
خط ۳۸:
 
== نظریه‌های کارکرد دولت ==
بیشتر نظریه‌های سیاسی را می‌توان تقریباتقریباً در دو دسته [[طبقه‌بندی]] کرد. اولین دسته به عنوان نظریه‌های [[لیبرال]] یا [[محافظه کار]] شناخته می‌شوند که از عنصر [[سرمایه داری]] بهره می‌جویند، و بر روی کارکرد دولت در یک جامعه [[سرمایه دار]] متمرکز هستند. این دسته از نظریات به دولت به عنوان یک ماهیت خنثی نسبت به جامعه و اقتصاد می‌نگرند و معتقدند دولت نقشی در تنظیم روابط و فعالیت‌ها در این حیطه‌ها ندارد. در طرف مقابل نظریه‌های مارکسیستی قرار می‌گیرند که سیاست را به عنوان پدیده‌ای در نظر می‌گیرند که به شدت با روابط اقتصادی در هم آمیخته است، و بر ارتباط میان قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی تأکید دارند. آن‌ها حکومت را به عنوان وسیله‌ای می‌بینند که در وهله اول در صدد خدمت به طبقه‌های برتر جامعه است.<ref name="flint-taylor-137" />
 
=== آنارشیسم یا هرج و مرج گرایی ===
خط ۷۷:
 
=== مشروعیت الهی ===
برپایی نظام‌های مدرن دولتی به شدت به تغییرات در عرصه اندیشه سیاسی و به ویژه تغییر در درک مفهوم مشروعیت قدرت دولت مربوط است. مدافعان اولیه [[قدرت مطلق]] همچون [[توماس هابز]] و [[جان بودین]] نظریه مشروعیت الهی پادشاهان را نادیده انگاشتند و بحث کردند که قدرت پادشاهان باید از طرف مردم بیاید و نه از طرف خدا. به ویژه که هابز پا را از این نیز فراتر گذاشت و بحث کرد که قدرت سیاسی باید به ارجاع به افراد توجیه شود و نه با در نظر گرفتن اشخاص به عنوان یک کل. هر دوی هابز و بودین می‌پنداشتند که از قدرت پادشاه دفاع و حمایت می‌کنند و نه از [[دموکراسی]]، اما مباحث ایشان دربارهٔ طبیعت حاکمیت به شدت توسط مدافعان قدرت پادشاه مورد نقد قرار گرفته و مقبول نمی‌افتاد، افرادی همچون '''سر رابرت فیلمر''' در [[انگلستان]] که می‌پنداشت چنین مباحثی نهایتانهایتاً به جای دفاع از شاه و موقعیت وی، راه را برای ارائه نظریات دموکراتیک تر فراهم می‌کرد.
 
=== قدرت منطقی-قانونی ===
خط ۹۲:
 
== تاریخچه ==
اشکال اولیه دولت در زمانی که امکان مرکزی کردن قدرت به [[شیوه‌ای]] با دوام مهیا بود، شکل گرفتند. کشاورزی و نویسندگی تقریباتقریباً در جای جای دنیا در عملی شدن این روند مشارکت داشته‌اند: کشاورزی به این دلیل که اجازه ظهور طبقه‌ای از مردم را می‌داد که نیازی به گذراندن بیشتر وقت شان برای تأمین مایحتاجات اولیه‌شان نداشتند، و نویسندگی (و دیگر چیزهای شبیه به آن) چرا که امکان مرکزی شدن اطلاعات مهم و حیاتی را فراهم می‌کرد.<ref name="Giddens" />
 
اولین دولت‌های شناخته شده در [[مصر باستان]]، [[بین‌النهرین]]، [[هند]] و [[چین]] و [[آمریکا]] (تمدن [[آزتک]] و تمدن [[اینکا]]) و بعضی از دیگر جاها پدید آمدند، اما این فقط در دوران مدرن بود که دولت‌ها تمام نقاط کره زمین را از آن خود کردند و هیچ نقطه‌ای بدون دولت باقی نماند.<ref name="NOCW" /> در آن دوره عدم وجود مرزها و وجود دسته‌بندی‌های شکارچیان همه چی را برای جوامع قبیله‌ای فراهم کرده بود و کشاورزی که یکی از راه‌های گذران زندگی و امرار معاش بود نیز کمک می‌کرد که نیازی به یک دولت تمام وقت نباشد. این شکل زندگی تمام دوران پیش از تاریخ انسان و بخش عمده‌ای از دوران تاریخی نوع بشر را پوشش می‌دهد.<ref name="NOCW" />
 
دولت‌های اولیه در قلمروهایی شکل گرفت که در آن‌ها یک فرهنگ، یک سری عقاید و یک سری از حقوق توسط افراد پیروز رقابت بر سایرین و دیگر ملت‌ها تحمیل شد و یک تمدن و نظام اداری-نظامی جدید برایشان پایه‌گذاری شد.<ref name="NOCW">{{cite web|author=klaus kästle |url=http://www.nationsonline.org/oneworld/states.htm |title=Countries of the World |publisher=Nationsonline.org |date= |accessdate=2013-02-20}}</ref> در [[زمان حال]] چنین وضعیتی لزومالزوماً وجود ندارد و دولت‌هایی وجود دارند که چند ملیتی هستند یا دولت‌های فدرال هستند و حتی ما امروزه شاهد بعضی از نواحی خودمختار در داخل قلمرو بعضی دولت‌ها نیز می‌باشیم.
 
از اواخر قرن نوزدهم، در واقع تمام نواحی قابل سکونت دنیا توسط دولت‌های گوناگون مورد ادعا قرار گرفت و هر یک تحت مرزهای مشخص و قطعی یکی از دولت‌ها درآمد. پیش از آن میزان زیادی از زمین‌های روی [[کره زمین]] یا مورد ادعای کسی قرار نگرفته بودند و یا به کل غیرقابل سکونت بودند و یا محل سکنای مردمان چادرنشین بودن که طبیعتاطبیعتاً از دولتی سازمان یافته بهره نمی‌بردند. با این وجود حتی امروزه نیز دولت‌هایی وجود دارند که در داخل قلمرو خود مکان‌هایی وسیع از [[حیات وحش]] را در بردارند،دربردارند، مانند جنگل‌های بارانی [[آمازون]] که این مناطق یا خالی از سکنه هستند و یا کم یا زیاد توسط افراد بومی مورد سکونت قرار گرفته‌اند (که بعضی از این بومیان نیز هنوز بدون هر گونه ارتباطی با دنیای خارج از قبیله خود به سر می‌برند). هم چنین دولت‌هایی وجود دارند که تمام کنترل را بر قلمروی مرود ادعای خویش ندارند یا حداقل کنترلی بر مکان‌های مورد مناقشه در داخل قلمرو خویش ندارند. اکنون جامعه جهانی از حدود دویست دولت تشکیل می‌شود که اکثر آن‌ها در [[سازمان ملل]] نمایندگی می‌شوند.
 
=== جوامع پیشا تاریخی فاقد دولت ===
خط ۱۰۴:
 
یکی از [[مردم شناسان]] با نام '''رابرت ال کارنیرو''' می‌نویسد:
: «در ۹۹٫۸ درصد تاریخ بشر مردم منحصرامنحصراً در گروه‌های خودمختار و روستاها زندگی می‌کردند. در اوایل دوره [[کهنه سنگی]] (برای مثال [[عصر حجر]]) تعداد این واحدهای سیاسی خودمختار باید کم بوده باشد، اما در سال ۱۰۰۰ [[قبل از میلاد]] به ششصد هزار واحد افزایش می‌یابند. بعد از آن دهکده‌های بزرگ تربزرگ‌تر شروع به حمله به مناطق دیگر و دستیابی به منابع بیشتر می‌کند و در طی سه هزاره بعدی این واحدهای سیاسی خودمختار از ششصد هزار تا به ۱۵۷ عدد می‌رسد. در پرتو این اتفاق می‌توان انتظار این را داشت که در آینده این ۱۵۷ واحد به یک واحد کلی کاهش یابند و این امر نه تنها قابل انتظار است بلکه در واقعیت نیز رو به وقوع است.»<ref>Robert L. Carneiro, "Political expansion as an expression of the principle of competitive exclusion", p. 219 in: Ronald Cohen and Elman R. Service (eds.), ''Origins of the State: The Anthropology of Political Evolution''. Philadelphia: Institute for the Study of Human Issues, 1978.</ref>
 
مردم شناس دیگری به نام '''تیم اینگولد''' می‌نویسد:
: «مدارک زیادی برای مشاهده در دوره‌های پیش از تاریخ و زمان شکار نیست، وقتی که مردم در جوامع فاقد دولت زندگی می‌کردند و نمی‌توان این نتیجه را گرفت که زندگی مردم در آن دوره ناکامل بوده و منتظر تکمیل آن به واسطه نهادی همچون دولت بوده‌اند، بلکه حتاحتی می‌توان نتیجه گرفت که زندگی آنها و شیوه گذران امورشان کاملاکاملاً برخلاف وجود نهادی چون دولت برای رتق و فتق امور بوده است.»<ref>{{cite book|author=Ingold, Tim|chapter=On the social relations of the hunter-gatherer band|editors=Lee, Richard B. & Daly, Richard Heywood|title=The Cambridge encyclopedia of hunters and gatherers|publisher=Cambridge University Press|year=1999|isbn=978-0-521-57109-8|page=408|url=http://books.google.com/books?id=5eEASHGLg3MC&pg=PA408}}</ref>
 
=== دوره نو سنگی ===
خط ۱۱۷:
 
=== دولت در اوراسیای باستان ===
عموماعموماً بین‌النهرین به عنوان قدیمی‌ترین جایی شناخته می‌شود که در آن تمدن یا جامعه پیچیده شکل گرفت و به معنی شهرهایی بود که در تمام مدت در آن‌ها تقسیم کار شکل می‌گرفت، تمرکز اجتماعی ثروت به سرمایه در آن‌ها وجود داشت، ثروت به طور مساوی بین همه تقسیم نمی‌شد، طبقات حاکم وجود داشتند، روابط بیشتر بر پایه اقامت در جایی بود تا اینکه بر پایه خویشاوندی باشد، تجارت‌های راه دور انجام می‌شد، معماری‌های به جای ماندنی داشت، و اشکال هنر و فرهنگ، نویسندگی، ریاضیات و علم از استاندارد بهره‌مند شده بودند.<ref>{{cite book|author=Mann, Michael|chapter=The emergence of stratification, states, and multi-power-actor civilization in Mesopotamia|title=The sources of social power: A history of power from the beginning to A. D. 1760, Volume 1|publisher=Cambridge University Press|year=1986|isbn=978-0-521-31349-0|url=http://books.google.com/books?id=eA23bY_bIsoC&pg=PA73}}</ref> این تمدن اولین تمدن باسواد جهان بود که اولین مجموعه قواعد نوشتن را شکل داده بود.<ref>{{cite book|author=Yoffee, Norman|chapter=Context and Authority in Early Mesopotamian Law|editors=Cohen, Ronald & Toland, Judith D.|title=State formation and political legitimacy|publisher=Transaction Publishers|year=1988|isbn=978-0-88738-161-4|page=95|url=http://books.google.com/books?id=mgDBG5zu1xYC&pg=PA95}}</ref><ref>{{Cite book|author=Yoffee, Norman|title=Myths of the archaic state: evolution of the earliest cities, states and civilizations|publisher=Cambridge University Press|year=2005|isbn=978-0-521-81837-7|page=102|url=http://books.google.com/books?id=azE1vmdmZSIC&pg=PA102}}</ref> با رسیدن نیمه‌های هزاره چهارم پیش از میلاد بیشتر ساکنین بین‌النهرین افرادی غنی بودند که دلالت بر این داشت که رفاه در این تمدن سازمان یافته شده بود.<ref>{{Cite book|author=Christian, David|title=Maps of time: an introduction to big history|publisher=University of California Press|year=2005|isbn=978-0-520-24476-4|page=278|url=http://books.google.com/books?id=VUqZl7RdNtwC&pg=PA278}}</ref>
 
=== دولت در یونان باستان ===
خط ۱۲۶:
 
=== دولت فئودال ===
در دوره [[قرون وسطی]] در [[اروپا]]، دولت بر اساس اصل [[فئودالیسم]] شکل می‌گرفت، و رابطه میان ارباب و رعیت تبدیل به مرکز این سازمان اجتماعی شده بود. فئودالیسم منجر به توسعه سازمان‌های اجتماعی بزرگ‌تر و نظام‌های دارای [[سلسله مراتب]] عظیم تری شد.<ref>{{cite book|author=Jones, Rhys|title=People/states/territories: the political geographies of British state transformation|publisher=Wiley-Blackwell|year=2007|isbn=978-1-4051-4033-1|pages=52–53|url=http://books.google.com/books?id=7OgODkcZgIIC&pg=PA52}} ... see also [http://books.google.com/books?id=7OgODkcZgIIC&pg=PA54 pp. 54-...] where Jones discusses problems with common conceptions of feudalism.</ref>
 
شکل گیری درگیری‌ها بر سر مالیات گیری میان پادشاه و دیگر نهادهای جامعه (به ویژه اشراف و شهرها) باعث ظهور چیزی شد که امروزه آن را دولت به معنی فعلی می‌شناسیم که دارای یک [[مجلس قانون گذاری]] است که باعث می‌شود گروه‌های اجتماعی مختلف در آن نماینده داشته باشند و با هم به مذاکره بپردازند و شاه با مشورت با ایشان دربارهٔ مسائل اقتصادی و حقوقی [[تصمیم‌گیری]] نماید. تخت و تاج پادشاه بعضی مواقع به طور کامل به تصمیم‌های مجلس قانون گذاری احترام می‌گذاشت ولی در مواقعی هم تصمیم‌گیری‌های ایشان را نادیده می‌گرفت که این امر منجر به متمرکز شدن بیشتر قدرت قانون گذاری و اختیار اداره کردن و داشتن قدرت ارتش در دستان پادشاه شد. در آغاز قرن پانزدهم، این روند تمرکز گرایی به دولت‌هایی که قدرت مطلق را در دست داشتند، مجال ظهور داد.<ref name="Poggi" />