فریدا کالو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات:اصلاح مقاله با استفاده از AWB
خط ۴۱:
| اندازه امضا =
}}
'''ماگدالنا کارمن فریدا کالو ی کالدرون د ریورا''' {{اسپانیایی|Magdalena Carmen Frieda Kahlo y Calderón de Rivera}} {{رچ}} {{تتم|۶ ژوئیه|۱۹۰۷|[[کویوآکان]]، [[مکزیکوسیتی]]|۱۳ ژوئیه|۱۹۵۴|[[کویوآکان]]، [[مکزیکوسیتی]]|م}} نقاش [[مکزیک]]ی و یکی از زنان نامدار تاریخ هنر معاصر است.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> او به‌ویژه به‌خاطر خودنگاره‌های هنرمندانه‌اش، مشهور است.
 
== زندگی ==
=== اوایل زندگی ===
فریدا در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۹۰۷ از پدری [[آلمانی‌ها|آلمانی]]‌تبار و مادری دورگه (اسپانیایی و بومی مکزیک) در خانه‌ای که اکنون موزهٔ فریدا است موسوم به «خانهٔ آبی» در شهرک کوچکی به‌نام [[کویوآکان]] در حومهٔ [[مکزیکوسیتی]] به دنیا آمد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> پدرش یک نقاش و عکاس [[یهودی]]-[[آلمان]]ی با اصلیت [[رومانی]]ایی بود.
 
سه ساله بود که [[انقلاب مکزیک]] و جنگ‌های داخلی به وقوع پیوست. در شش سالگی به علت ابتلا به [[فلج اطفال]] چندین ماه در خانه بستری شد. این بیماری انحرافی ماندگار در پای راستش باقی گذاشت و همین موضوع باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای دیگرش باشد و سبب شد از آن پس تا پایان عمر در همه‌جا با دامن‌های بلند (با تزئینات پیشاکلمبوسی و موهایی آراسته به نوارها و پارچه‌ای رنگین) ظاهر شود.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
در سپتامبر ۱۹۲۵، نقطهٔ عطف زندگی فریدا کالو به شکل حادثه‌ای دردناک بر او فرود آمد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> فریدا دانشجوی هجده‌سالهٔ رشتهٔ [[پزشکی]] در تصادف شدید اتوبوس از ناحیهٔ [[شانه]]، [[سینه]]، [[کمر]]، [[لگن]] و [[پا]] دچار شکستگی‌های متعدد شد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> خودش دربارهٔ لحظهٔ سانحه می‌گوید «دستهٔ صندلی چون [[شمشیر]]ی که به [[گاو]] می‌زنند در من فرورفت.»<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> در این میان، به دنبال جراحتی که بر اثر فرورفتن میله‌ای آهنی بر [[رحم]] او ایجاد شد، فریدا تا پایان عمر از داشتن فرزند محروم ماند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
=== روی آوردن به نقاشی ===
پس از این تصادف، بستر بیماری جایی بود که فریدا درست در نقطه‌ای که می‌توانست پایان زندگی‌اش باشد، سرنوشت خود را به دست گرفت و برای اولین بار شروع به کشیدن نقاشی کرد؛ او با عاریه‌گرفتن لوازم این کار از پدرش توانست امیال، آرزوها و رنج‌هایش را از جسم ساکن و سراسر آتل و گچ‌گرفته‌اش روانهٔ بوم نقاشی کند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> او از آسیب‌های جسمی‌اش جان سالم به در برد و در نهایت قادر به راه‌رفتن شد. با این وجود، درد پای فریدا هرگز به‌طور کامل او را ترک نکرد. فریدا پس از این توجهش را از حرفهٔ پزشکی به نقاشی معطوف کرد.
 
=== تمایلات عشقی و جنسی ===
[[پرونده:Frida Kahlo Diego Rivera 1932.jpg|چپ|200px|بندانگشتی|فریدا کالو و همسرش دیه‌گو ریورا در سال ۱۹۳۲]]
 
فریدا تجربیات عاطفی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. پس از حادثهٔ تصادف، نامزدش از ازدواج با او منصرف شد. فریدا پس از بهبودی، [[پرتره]]‌های خودش را نزد [[دیه‌گو ریورا]]، نقاش دیواری معروف و [[کمونیست]] [[مکزیکی]] برد که قبل‌تر در دوران کوتاه و ناتمام دانشجویی پزشکی در کلاس‌های طراحی با او آشنا شده بود.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> نقاشی‌های کالو مورد توجه [[دیه‌گو ریورا]] قرار گرفت<ref name="ReferenceB">{{پک|وابرر|۱۳۸۷|ک=نقاشی و زندگی فریدا کالو|ص=۱۵}}</ref> و این دیدارِ دوباره آغازی شد برای زندگی مشترک آن دو<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> که بعداً در سال ۱۹۲۹ با او ازدواج کردند<ref>{{پک|وابرر|۱۳۸۷|ک=نقاشی و زندگی فریدا کالو|صname=۱۵}}<"ReferenceB"/ref> در زمان ازدواج دیه‌گو ۴۲ ساله بود و فریدا ۲۲ سال داشت.<ref>{{پک|وابرر|۱۳۸۷|ک=نقاشی و زندگی فریدا کالو|صname=۱۵}}<"ReferenceB"/ref> مادر فریدا که با ازدواج آن دو مخالف بود به آن‌ها مَثَلِ «فیل و فاخته» را نسبت داد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> فریدا خود در اینباره می‌گوید:
 
{{نقل قول|عاقبت روزی رسید که تابلوهایم را به نقاش بزرگ مکزیک نشان دادم. دیه‌گو هنرم را تحسین کرد. در یک لحظه حس کردم زیبایی وجود مرا درک کرده و حالا من عاشق دیه‌گو بودم و دیه‌گو ریورا عاشق من!.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>.. روزها که می‌گذشت، من دیه‌گو را هم در کنارم کشیدم و دیه‌گو نیز مرا در نقاشی‌هایش گنجاند. من [[سوسیالیست]] شدم و دیه‌گو عاشق. آقای ریورا، [[نقاش]] بزرگ [[مکزیک]] همسر من است. من خوشبختم. حالا فقط دلم می‌خواهد از دیه‌گو فرزندی داشته باشم.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>}}
 
اما برای او نه خوشبختی به طور کامل محقق شد و نه آرزوی داشتن فرزند میسر.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> فریدا یک بار از دیه‌گو [[بارداری|باردار]] شد که به [[سقط جنین|سقط]] ناخواستهٔ [[جنین]] انجامید.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> این تجربهٔ ناکام مادری در آثار بعدی او نمود عینی پیدا کرد. تابلوی معروف فریدا از خودش، جنین، رحم و خون گویای همین حادثه‌است.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
در زمینهٔ زندگی زناشویی نیز ازدواج کالو و ریورا بی‌ثبات بود و در طول سال‌های پس از ازدواج، این زوج هنرمند هر یک [[شریک جنسی|شریک‌های جنسی]] جداگانه‌ای برای خود داشتند. فریدا در خاطراتش به چند تن از آن‌ها همچون [[لئو تروتسکی]]، سیاستمدار کمونیست گریخته از [[شوروی]] و [[پولت گدار|پولت گُدار]]، همسر [[چارلی چاپلین]]، اشاره می‌کند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
در سال‌های [[جنگ جهانی دوم]] که [[اروپا]] در آتش جنگ می‌سوخت، پایتخت فرهنگی و هنری از [[پاریس]] به‌نوعی به [[مکزیکوسیتی]] منتقل شده بود و [[هنرمند]]ان، [[روشنفکر]]ان و ناراضیان [[تبعید]]ی زیادی از جمله [[لئو تروتسکی]]، [[لوییس بونوئل]] به [[مکزیک]] کوچ کرده بودند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> در این دوره خانهٔ فریدا و دیه‌گو پاتوق بسیاری از این افراد بود که عموماً گرایش‌های چپ داشتند. گرچه فریدا با اینان معاشرت داشت (و پیش از این نیز به سال ۱۹۲۸ در [[اروپا]] به عضویت [[حزب کمونیست]] درآمده بود) اما هرگز این تمایلات در آثارش نمود پیدا نکرد؛ گرچه حتی پس از ترور تروتسکی، همچنان طرفدار [[استالین]] باقی‌ماند و بعدها به [[مائو]] نیز توجه نشان داد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
{{نقل قول|از آغوش [[لئو تروتسکی|تروتسکی]] بوی [[جنگ]] می‌آمد. او در وجود من چه می‌جست؟ وقتی به آغوش تروتسکی رفتم زیبایی‌ام دوباره به من برگشته بود و حالا تروتسکی [[ترور]] شده‌است.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>}}
 
اما حادثهٔ روحی بزرگ هنگامی رخ داد که ده سال پس از زندگی مشترک، فریدا همسرش را هم‌بستر با خواهر کوچکترش «کریستینا» دید و از دیه‌گو جدا شد. اما این جدایی دیری نپایید و این دو دوباره در سال ۱۹۴۰ به یکدیگر پیوستند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> او خود در مورد دوران جدایی‌شان چنین می‌گوید:
 
{{نقل قول|دیگر دیه‌گو هم با من نیست، رهایش کردم. حالا خودم هستم. نقاشی می‌کنم. این بار خودم را می‌کشم. دست در دست خودم، با خودم ازدواج کرده‌ام. راستی، آیا من برای خود کافی‌ام؟<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>}}
 
با این وجود، فریدا همیشه دربارهٔ دیه‌گو می‌گفت: «دیه‌گو، مردِ چاقِ نقاشم که همیشه روی پیشانی‌ام چون آفتاب می‌درخشد...»<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
=== مرگ ===
در ۱۹۵۳ پزشکان به دلیل وخامت بیماری [[قانقاریا]] مجبور شدند یکی از پاهای فریدا را قطع کنند. فریدا که یک سال آخر عمرش را بر [[صندلی چرخدار]] می‌گذراند برای تحمل دردهای جسمی و روحی به [[اعتیاد]] روی آورده بود.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
در نهایت، فریدا کالو در ۱۳ ژوئیهٔ ۱۹۵۴ به دلیل انسداد جریان خون درگذشت. [[خاکستر]] او هم‌اکنون درون کوزه‌ای در خانهٔ قدیمی اوست که حالا تبدیل به «[[موزه فریدا کالو|موزهٔ فریدا کالو]]» شده‌است.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> او چند روز پیش از درگذشتش در یادداشت‌های روزانه‌اش نوشته بود: «امیدوارم عزیمت لذت‌بخش باشد و امیدوارم هرگز بازنگردم.»<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
== عقاید سیاسی ==
خط ۸۷:
خانه کالو با نقاشی‌ها و طرح‌های بسیاری با مضامین [[سوسیالیسم|سوسیالیستی]]، از جمله تصاویری از [[مارکس]]، [[فردریش انگلس|انگلس]]، [[استالین]] و [[مائو]] تزیین گشته‌بود.
 
امروزه فریدا کالو از دیدگاه جنبش‌های [[فمینیسم|فمینیستی]] یکی از نمونه‌های برتر زنان فمینیست قلمداد می‌شود. گرچه به نظر می‌رسد که او خود از این‌گونه تمایلات و جبهه بندی‌ها برکنار بود.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
== سبک هنری ==
[[پرونده:Self-Portrait with Thorn Necklace and Humming-bird.jpg|چپ|200px|بندانگشتی|''[[خودچهره با گردنبندی از خار]]'']]
در مرکز اکثر آثار فریدا، خود او را می‌بینیم که با تکنیکی استوار در ایجاد خطوط و نهادنِ رنگ‌هایی که گویی کاملاً مطمئن بر جای خود نشسته‌اند و با چشمانی هشیار و لب‌هایی که انگار بدون هیچ درزی برهم نهاده شده و در سکوت ترسیم شده‌اند، به مخاطب زل زده‌است.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
از ۱۴۳ نقاشی‌ای که او کشیده‌است ۵۴ نقاشی [[خودنگاره]]‌اند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> چهره‌نگاری‌های کالو از خودش آمیخته با مفاهیم و نمادهای شخصی‌اند. این خودنگاره‌ها اغلب به همراه حیواناتی کوچک و گیاهانی تزئینی در میان قاب‌ها ظاهر شده‌اند. [[میمون]]ها و [[گربه]]هایی با رنگ سیاه که دست در گردن فریدا حلقه کرده‌اند و همگام با او به جایی بیرون از تصویر — که چشم تماشاگرشان است — خیره شده‌اند؛<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> یا گیاهانی که گاه بزرگ‌تر از اندازهٔ واقعی در [[پس‌زمینه]] او را در بر گرفته‌اند و گل‌هایی که در عین سرزندگیِ رنگ‌هایشان، مُرده و لَخت، زینتِ گیسوان او شده‌اند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
فریدا در ''[[خودچهره با گردنبند خار و مرغ مگس]]'' خود را در حالی ترسیم کرده که [[گردنبند]]ی از خار با آویزی از [[مگس‌مرغ]] مُرده بر گردنش است و [[میمون]]ی با حالتی صمیمی و دوستانه به کشیدن این گردن‌آویز مشغول است گویی می‌خواهد بر درد آن بیفزاید. همچنین گربه‌ای که در کمین مرغ مُرده‌است.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> میمون در [[نشانه‌شناسی]] باورهای عامیانهٔ [[مکزیک]]، هم نشانهٔ مرگ است و هم نمادی برای شوخ‌طبعی و سرزندگی؛ و مرغ مگس‌خوار نیز طلسمی برای کامیابی در عشق؛ و همچنین معتقدند قهرمانان مُرده به شکل این پرنده به [[زمین]] بازمی‌گردند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
با سررشته‌ای که فریدا از علم [[پزشکی]] داشت، بعضی نقاشی‌هایش با دقت بسیار در [[کالبدشناسی]] بدن [[انسان]] کشیده شده‌اند. در اغلب آثار فریدا رنج و صدمه متوجهٔ بخش از گردن به پایینِ جسم‌اش است که می‌تواند اشاره به آن تصادف سرنوشت‌ساز جوانی‌اش داشته باشد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
فریدا در دوران زندگی کوتاهش همواره می‌خواست تا به بطن زندگی رسوخ کند و در این مسیر، جسم سرشار از درد خویش را در تابلوهایش عریان می‌کرد و می‌شکافت. او در [[مکزیک]]ی که رو به سوی پیشرفت و گذار داشت تاریخ را به‌عقب مرور می‌کرد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
[[پرونده:The Two Fridas (Frida Kahlo).jpg|بندانگشتی|200px|''[[دو فریدا]]''، [[۱۹۳۹ (میلادی)|۱۹۳۹]]]]
در تابلوی [[دو فریدا]] که نقطهٔ اوج نقاشی‌های او و از شاهکارهای جنبش [[فراواقع‌گرایی]] در سدهٔ بیستم به شمار می‌آید، در سمت راست تصویر خود را در لباس [[بومیان مکزیک]] و در سمت چپ ملبّس به پوشش اروپایی سدهٔ بیستم — که احتمالاً [[لباس عروس]]ی است — با دو [[قلب]] آشکار، نشسته بر [[نیمکت]]ی سبزرنگ و دست در دست یکدیگر در زیر آسمانی متلاطم و خاکستری به تصویر کشید.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> قلب فریدای اروپایی در سمت چپ از سوراخی که در لباس و بر روی سینه‌اش قرار دارد، دیده می‌شود. کشمکش‌ها و تضادهای درونی نقاش، با بریدن رگ باورها و عقاید گذشته توسط فریدای اروپایی به‌خوبی تکمیل شده‌است.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> [[آندره برتون]]، [[شاعر]]، [[نویسنده]] و [[نظریه‌پرداز]] [[فراواقع‌گرایی|فراواقع‌گرای]] [[فرانسه|فرانسوی]] پس از ملاقات با فریدا در سال ۱۹۳۸ در اینباره می‌گوید:<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
{{نقل قول|فریدا تنها کسی است در تاریخ هنر که توان شکافتن سینه و قلب و گفتن حقیقت [[بیولوژی]]کی و این را که در آنچه احساس می‌کند، دارد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>}}
 
برتون که برای اولین‌بار نمایشگاه آثار فریدا را در ۱۹۳۹ در [[گالری جولین لوی]] در [[نیویورک]] برپا کرد فریدا کالو را [[سوررئالیسم|سوررئالیست]] خواند؛ لقبی که فریدا خود با آن موافق نبود و ادعا می‌کرد: «من [[رئالیسم]] خودم را می‌کِشم.»<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> کالو هرگز خود را [[سورئالیسم|سورئالیست]] نمی‌خواند، هرچند که کارهایش گاهی به عنوان هنر سورئالیستی در نظر گرفته می‌شوند و او نمایشگاه‌های متعددی به همراه سورئالیست‌های [[اروپا]]یی برپا کرده‌بود.
 
[[فرهنگ مکزیکی]] نیز تأثیر زیادی بر کالو داشت و این موضوع به وضوح در نقاشی‌هایش نیز مشهود است. فریدا در پی کشف ریشه‌های [[اسطوره|اساطیری]] و فرهنگی زادبومش بود. تأثیر تصاویر کوچک [[اکسوتیو-وتیو]] نقاشی‌شده بر فلزات کوچکی را که برای [[نذر]] و [[شکرگزاری]] بر دیوار [[کلیسا]]ها نصب می‌کردند — و اتفاقاً در اکثر موارد راوی حوادث ناخوشایند بودند — همواره می‌توان در آثار فریدا مشاهده کرد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> او مانند دست‌نگاره‌های مردم ساده و عام در اغلب آثارش توجهی به [[پرسپکتیو]] نشان نمی‌داد و به کمک رنگ‌های خالص و اولیه که به کودکانی پرجنب‌وجوش و جسور اما در حصر می‌ماندند، روح غنی و رنجور خود را در تصویرهایش سرشار می‌کرد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
نمادهای اسطوره‌ای و افسانه‌ای [[آزتک]] به‌وفور با خاصیتی دوگانه در آثار او به چشم می‌خورند. برای مثال [[خون]] را که در میان آزتک‌ها باری شفابخش داشت و طی مراسم آیینی با خراشیدن و زخمی‌کردن بدن و ریختن خون روند تقدیس حاکم می‌شد، در پس‌زمینه‌ای مانند [[بیابان]] خشک که هیچ نشانی از [[امید]] و [[رستگاری]] ندارد به تصویر می‌کشید؛ یا [[ماه کامل]] را — که نمادی شوم و بلاخیز بود — در مجاورت [[خورشید]] ترسیم می‌کرد و به سرِ مادرِ تاریکی و شب [[باران]] می‌باراند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> او این تضادها را کاملاً حقیقت‌جویانه و عاری از لفافه، با خطوط راسخ و واضح جداکنندهٔ میانی به تصویر می‌کشید.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> حتی آثار [[طبیعت بی‌جان]] او — که خود طبیعت زنده نامگذاری کرده بود — به‌خوبی نمایانگر این تضادند. هم‌نشینی میوه‌های تازه و سالم در کنار میوه‌هایی گازخورده و پلاسیده.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
نقاشی‌های فریدا بازتابی از تجارب و زندگی شخصی او هستند. وی در نقاشی‌هایش تأکید زیادی بر رنج و همچنین زندگی خشن زنان دارد. شیفتگی و کشش او به مسائل زنانه و روش صریح و صادقانه‌ای که به وسیلهٔ آن، این شیفتگی را در نقاشی‌هایش نشان می‌داد، باعث شده‌است بعضی صاحب‌نظران او را به عنوان یکی از [[فمینیست]]های قرن بیستم برشمردند.
 
فریدا [[همذات‌پنداری]] را در کارهایش به اوج می‌رساند و بر [[ناخودآگاه]] مخاطب غلبه می‌کند.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> [[اشک]]های دانه‌درشتی که از چشمان او جاری است و روح غم‌انگیز حاکم بر چهرهٔ او هیچ ترحمی برنمی‌انگیزاند؛ چراکه او به جانِ بیننده رخنه می‌کند، جایی که دیگر فاصله‌ای با زنی که در تابلو زندگی می‌کند احساس نمی‌شود.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> فریدای آثار کالو با تمام رنجی که از جهان در او موج می‌زند، سعی نمی‌کند خود را بدون این جهان ببیند. او هستی را با خود به درون چارچوب تابلو می‌کشد؛ او نمی‌خواهد که تنها باشد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref> [[پیکاسو]] در تنها نامه‌اش به [[دیگو ریورا|دیه‌گو]] می‌نویسد:<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
{{نقل قول|نه در آیین، نه من و نه تو، هیچ‌کدام در مرتبه‌ای نیستیم که بتوانیم یک سر بکشیم، آن‌گونه که فریدا می‌کشد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>}}
 
== آثاری دربارهٔ کالو ==
خط ۱۲۱:
* ''فریدا کالو'' نام فیلم مستندی بود که در سال ۱۹۸۲ در آلمان ساخته شد.
* در سال ۱۹۸۴ فیلم داستانی‌ای با عنوان ''فریدا؛ طبیعت زنده'' ساخته شد.
* در سال ۲۰۰۲ در [[هالیوود]] فیلمی با نام '' [[فریدا (فیلم)|فریدا]]'' به کارگردانی [[جولی تیمور]] و براساس زندگی فریدا ساخته شد. نقش فریدا را در این فیلم [[سلما هایک]] بر عهده داشت که اگرچه این فیلم در جهان بازتاب موفقی داشت اما در [[مکزیک]] با مخالفت‌های گسترده‌ای مواجه شد.<ref name="ReferenceA">{{پک|جمشیدنژاد|۱۳۹۱|ک=بی‌بی‌سی|ف=آتش و کرباس}}</ref>
 
== پانویس ==
خط ۱۴۱:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:کالو، فریدا}}
 
[[رده:فریدا کالو]]
[[رده:افراد مبتلا به فلج اطفال]]