اسطورهشناسی ارمنستان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←باورهای کهن و کیش پرستش پدیدههای طبیعی: اصلاح پیوند(ها) به صفحهٔ ابهامزدایی (ارمنی) با استفاده از AWB برچسب: ویرایش توسط ویرایشگر خودکار |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز ←باورهای کهن و کیش پرستش پدیدههای طبیعی: یادکرد تکراری، + ماژول گروهبندی ارجاع با استفاده از AWB |
||
خط ۵۷:
در [[زبان ارمنی]] به خورشید «آرِوْ»، «آرِگاک» گفته میشود و در [[ارمنی باستان]] «آرپی». کلمه آرِوْ به واژه راوی در [[زبان سانسکریت]] بسیار نزدیک است کلمه آرِگاک مرکب از دو کلمه آرِگْ و آکِنْ است که به معنی سرچشمه گرما و نور یعنی همان زندگی است.
در روستاهای [[ورین واچاگان|واچاگان]]، [[ماما]] زمانی که ناف بچه را میبرید اگر نوزاد دختر بود ناف را در گوشه خانه دفن میکرد تا او خانهدار بار آید و اگر پسر بود ناف او را در اصطبل دفن میکرد تا او در آینده دامپرور قابلی شود. سپس نوزاد را بغل میکرد و به پشت بام میرفت و در آنجا دور میزد و کودک را به قصد معرفی و درخواست پناه و موفقیت برای او، به آفتاب نشان میداد. از آن پس آفتاب به منزله پشتیبان کودک بود و علامت زندگی و نفس وی محسوب میشد.<ref name=ToolAutoGenRef2>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم). صفحه:۷۵</ref><ref>تاریخ کلیسای ارمنی، نگارش دکتر ادیک باغداساریان، صفحه:۳۵</ref><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۲۴</ref><ref name=ToolAutoGenRef3>امشاسپندان و ایزدان در تاریخ اساطیری ایران، فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره ۲۸</ref>
* ماه
ماه در باور ملت ارمنی خواهر خورشید بحساب میآمد و مورد پرستش قرار میگرفت. پرستشگاههای آفتاب و ماه در پایتخت ارمنستان باستان قرار داشته و مردم براساس مراسم خاصی که جزئیات آن معلوم نیست دعا و نیایش به پیشگاه این ایزدان به عمل میآوردهاند.
ارمنیان به [[ماه نو]]، «ماهیک» (هلال)، میگفتند و از مهکان (نام یکی از ماههای تقویم ارمنی) ساخته شده است. درخواست کمک از ماه، در سحر و جادو میان ارمنیان مرسوم بوده است. در اولین شبی که قرص ماه کامل میشود از ماه چشم بر نمیدارند و مدتی به آن نگاه میکنند تا آرزوهایشان برآورده شود. همچنین ماه، روزی دهنده تمامی گیاهان به شمار میرفته است. خورشید و ماه فرزندان خداوند هستند. خورشید دختر و ماه پسر است.<ref
* ستارهها
ستارگان ریشه و باعث تمامی اتفاقات خوب و بد هستند. همچنین تولد و سرنوشت انسان توسط ستارگان رقم زده میشود و با وضعیت قرار گرفتن سیارات در صور فلکی بستگی دارد. اگر علامت [[صورت فلکی]] شیر باشد، نوزاد پادشاه میشود، اگر علامت صورت فلکی قوچ باشد ثروتمند، اگر عقرب باشد بدجنس و کناهکار.
خط ۶۸:
در زبان ارمنی به [[کهکشان راه شیری]] «جاده کاهدزد» نیز میگویند.
«روزی خدای یکی از اقوام، کارگران خود را میفرستد تا از خرمن خدای سرزمین ارمنستان کاه بدزدند. فرشتگان خدای ارمنستان، دزدها را با تیر و کمان میزنند، کاهها از دست دزدها در آسمان پراکنده میشوند و تاکنون هم باقیمانده است.»<ref
* آسمان و زمین
در بخش باورهای کهن ارمنی مینویسند:
«زمین و آسمان زن و شوهرند. آسمان پدر و زمین مادر است. در میان آنها دریای ارغوانی جای گرفته است. آسمان شهری است که گاه آن را شهر گرانبها مینامند، شهری با دروازههای مسی که با باروهای سنگی محصور شده است. این شهر آسمانی، معبدی است نورانی و یا کاخی است از جنس رنگین کمان با ستونهای بلند درخشان. همه چیز در آن براق، نورانی و شگفتانگیز است. در آنجا نه سرما وجود دارد و نه تاریکی. آن جایگاه و ماوی جاودانگی است.»<ref>تاریخ کلیسای ارمنی، نگارش دکتر ادیک باغداساریان، صفحه:۳۹</ref><ref
* کوهها
در بخش باورهای کهن و داستانهای حماسی ارمنی مینویسند:
«کوههای ارمنستان قبلاً برادران غول پیکر بودهاند. آنان عادت داشتند که صبحها زود از خواب بیدار شوند و پس از بستن کمربندهایشان به همدیگر سلام کنند. روزی از روزها که این برادران پیر شده بودند، دیر از خواب برخاستند و بدون بستن کمربندهایشان به همدیگر سلام گفتند. خداوند این عمل را دید و آنان را تنبیه کرده، به صورت سنگ درآورده و کمربندهایشان به رشته کوههای سبز و خرم تبدیل کرد و اشکهایشان را به چشمهها مبدل ساخت.»<ref
* بتهها، درختان و گیاهان
یکی از آیینهای قدیم، آیین پرستش درختان و جنگلها بوده که به عنوان مکانهای مقدس مورد توجه و پرستش بودهاند. درخت [[صنوبر]]، نه تنها در دوران باستان بلکه سده دوازدهم و حتی سیزدهم مورد پرستش واقع میشده است. راجع به آیین پرستش صنوبر [[نرسس چهارم شنورهالی|نرسس شنورهالی]] میگوید: «شیاطین در این درختان مخفی شده بودند و توسط مردم ندانسته مورد پرستش واقع میشدند.»
خط ۸۲:
پس از گرویدن ارمنیان به [[مسیحیت]]، آیین صنوبرپرستی نیز شکل دیگری به خود گرفت، زیرا پیروان این پرستش معتقد بودند که صلیب از چوب درخت صنوبر (سپیدار) ساخته شده بود.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۳۶</ref>
* آتش
در ارمنستان باستان آتش نیز پرستیده میشده است. بقایای این کیش پرستش در دوران مسیحیت نیز میان ارمنیان به موجودیت خود ادامه داد و به یکی از جشنها و مراسم کلیسای ارمنی بدل گردید که به آن «دِرِنْدِز» یا «دیاراندآراج» به معنی (پیشوازی خدایگان) مینامند.<ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم). صفحه:۷۶</ref><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۴۶</ref><ref
* زمان
«ژوک» و «ژاماناک» را که در زبان ارمنی به معنی زمان است به هیئت پیرمردی سپید گیسو و محاسن مجسم میکردهاند که بربالای کوهی نشسته بود و دو کلاف نخ در دست داشت. از او پرسیده میشود:(ای پیر مرد که هستی؟) و او جواب میدهد:(من زمان هستم! اگر رشته نخ سیاه را بگشایم شب میشود و اگر کلاف سفید را بگشایم روز میشود) این در واقع تصور ابتدائی ملت ارمنی از زمان است که به عنوان برترین قدرت گذر نور را در روز و ظلمت را در شب میسر میکند.<ref name=ToolAutoGenRef5>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم). صفحه:۷۷</ref><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۵۱</ref>
* آب
نزد بسیاری از ملل ازمنه باستان آب به معنی نیروی حیات بوده است و لاجرم شایسته پرستیدن. پرستش آب در میان ارمنیان نیز متداول بوده و آن را مانند خدائی میپرستیدهاند. برای پرستش آب مجسمه هائی ساخته میشد به صورت اژدها، مار بزرگ و ماهی که جملگی سمبول آب بودهاند. در اساطیر ارمنی برای آب و رود و دریا و باران الههای به نام «نار» پرستیده میشد که معنی روح آب از آن اراده میشد. مردم به هنگام خشکسالی مترسکی به شکل زن میساختند که «نورین» نامیده میشد و آن را در روستاها میگرداندند و آواز مخصوصی میخواندند تا باران ببارد.<ref
یکی از کهنترین جشنهای مشترک ایرانیان و ارمنیان میباشد که ایرانیان آنرا [[جشن تیرگان]] یا [[آب پاشان]] میگویند.
دربارهٔ منشاء معنی و مفهوم واژه وارداوار چند دیدگاه وجود دارد که تفاوت آنها با یکدیگر مربوط به تفسیر ماهیت جشن است و دیگری این که این جشن با کدام یک از ایزدان در پیوند است. برخی وارداوار را با آستقیک و دیگران با آناهید و برخی دیگر با [[طوفان نوح]] در پیوند میدانند.
خط ۹۸:
در بخش باورهای کهن و داستانهای حماسی ارمنی مینویسند:
«به صاعقه در ارمنی «هراچک» نیز میگویند. او زنی با چشمانی درخشان و براق است. نام او «تسوویان» یا «تسووینار» است و در آسمان علیا زندگی میکند. او بر اسبی آتشین سوار میشود و از چشمهای او و اسبش آتش میجهد. هیچکس نمیتواند به صورت نورانی و آتشی او نگاه کند. تسوویان بعضی وقتها به صورت ناشناس و به شکل مرد نیز دیده میشود. در شبهایی که آسمان ابری است، تسوویان از زیر ابرها سرش را بیرون کرده، پایین را نگاه میکند و در همین هنگام در آسمان صاعقه بوجود میآید، اصطلاحاً میگویند:(تسوویان دارد بازی میکند). زمانی که او در آسمان و در نور و آتش میدرخشند، باران شروع به بارش میکند و کوه و دره با نَمی که باعث حاصلخیزی است پوشیده میشوند.»<ref
== افسانههای ارمنی ==
|