قرارداد سن پترزبورگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶:
 
براساس این قرارداد:
# [[ایران]] میان [[روس]]ها و [[بریتانیا]]یی‌ها تقسیم شد. بر این پایه [[بریتانیا]] پیشنهاد تقسیم [[ایران]] به دو [[منطقه نفوذ]] را داد. منطقه شمالی به [[روسیه تزاری]] اعطا شد و منطقه جنوبی به [[بریتانیای کبیر]]. منطقه میانی باید به عنوان [[منطقه بی‌طرف]] کار می‌کرد. شمال ایران به اشغال روس‌ها درآمد و پس از [[ایران در جنگ جهانی اول|جنگ جهانی اول]] نیز بریتانیایی‌ها با [[اشغال بوشهر]] به سوی [[شیراز]] پیشروی کرده و مناطق جنوبی ایران را به تصرف خود درآوردند.
# [[افغانستان]] به عنوان [[منطقه نفوذ]] بریتانیا به رسمیت شناخته می‌شد.
# نیروهای بریتانیا از تبت خارج می‌شدند و [[حاکمیت]] چین در این منطقه به رسمیت شناخته می‌شد.
این پیمان‌نامه ۱۹۰۷ میان [[بریتانیا]]ی بزرگ و [[روسیه تزاری]] امضاء شد. بر این پایه [[بریتانیا]] پیشنهاد تقسیم [[ایران]] به دو [[منطقه نفوذ]] را داد. منطقه شمالی به [[روسیه تزاری]] اعطا شد و منطقه جنوبی به [[بریتانیای کبیر]]. منطقه میانی باید به عنوان [[منطقه بی‌طرف]] کار می‌کرد.
 
== زمینه قرارداد ==
[[جمهوری سوم فرانسه]] متحد روسیه بود. انگلیس هم متحد ژاپن به شمار می‌آمد و روسیه و ژاپن دشمن خطرناک یکدیگر بودند. منافع روسیه و انگلیس چنین اقتضاء می‌کرد که روسیه و ژاپن به اتحاد فرانسه و انگلیس وارد شوند؛ ولی بلندپروازی روس‌ها در این زمان، قدرت نظامی آن و همچنین نزدیکی امپراتور روسیه و آلمان که روابط آن‌ها دوستانه بود مانع این کار می‌شد. مشکل اول با [[جنگ روسیه و ژاپن|شکست روسیه از ژاپن]] حل شد. اختلافات دیگر روس و انگلیس بر دو مسئلهٔ دیگر متمرکز بود: یکی [[بالکان]] برای تصرف بلغارها و دیگری در [[ایران]] که انگلیس دوست داشت این مناطق کاملاً در اختیار خودش باشد. مسئلهٔ دیگر که باعث سردی روابط انگلیس و آلمان شده بود برخورد قیصر آلمان در موضوع ترانسوال بود؛ زیرا هنگامی که پل کروگر حاکم ترانسوال می‌خواست به ترانسوال استقلال بدهد و در پی متحدی در برابر سیسیل رودز و انگلیس بود تنها قدرتی را انتخاب نمود که سرزمین‌هایی در آفریقای جنوبی داشت و آن کشور آلمان بود پس از پیروزی بوئرها تلگرافی از سوی قیصر آلمان برای او فرستاده شد با این مضمون: «من دوستانه به شما تبریک می‌گویم که شما بدون دریافت کمک خارجی گروه‌های مسلح را سرکوب نمودید و توانستید صلح و آرامش را برقرار نمایید» و این برخورد قیصر برای روابط انگلیس و آلمان عواقب جدی داشت؛ زیرا قیصر از کروگر که دشمن انگلیس بود حمایت کرده بود. مسئلهٔ دیگر صادرات روزافزون آلمانی‌ها بود زیرا در سال ۱۸۹۵ در انگلیس رساله‌ای تحت عنوان ساخت آلمان منتشر شد که خطر صادرات روزافزون آلمان را برای انگلیس تشریح می‌کرد.
 
مسئله دیگر که ایجاد خطر برای انگلیس می‌کرد، پیشرفت نیروی دریایی آلمان بود. [[ویلهلم دوم]] از سال ۱۹۰۰ به تقویت نیروی دریایی آلمان پرداخت و علناً  اظهار کرد که آلمان نمی‌تواند به نیروی زمینی قناعت کند و باید در نیروی دریایی بر همهٔ کشورها برتری داشته باشد. انجمنی به نام اتحاد دریایی آلمان تشکیل داد و به کمک آن هزینهٔ لازم را برای ساختن کشتی‌های جنگی تأمین کرد. همچنین پیشرفت‌های تجاری و صنعتی آلمان نیز باعث شکست بازار تجارت و صنعت شده بود. به هر حال، این سؤال مطرح است که چرا انگلیس در بین روسیه و آلمان، اولی را انتخاب کرد: چون منافع انگلیس هم از طرف روس و هم از طرف آلمان تهدید می‌شد. از یک طرف خطر توسعهٔ نفوذ روس، و از سوی دیگر خطر نفوذ آلمان در آسیای صغیر و خلیج فارس و اتصال راه‌آهن بغداد به داخل ایران و نزدیک شدن این دو خطر به مرزهای هند به مشکلات دفاع از هند می‌افزود و سیاست انگلیس این بود که این دو دولت را با هم درگیر سازد و قوای آن‌ها را تحلیل ببرد. اما تأمل انگلیس در این بود که خود به کدام طرف ملحق شود. منافع بریتانیا حکم می‌کرد که به روس‌ها نزدیک شود زیرا عقل و درایت روس‌ها اندک و زورشان بیشتر بود؛ ولی مسئله این بود که انگلیس با تقاضاهای روسیه چگونه برخورد نماید. تقاضاهای روس در بالکان، داردانل، ایران و افغانستان. مسئلهٔ ایران و افغانستان یک امر حیاتی بود و صلاح در این بود که هیچ امتیازی در این منطقه ندهد؛ پس بهتر بود که انگلیس، روس‌ها را به سوی بالکان و داردانل سوق دهد و آن‌ها را امیدوار سازد. سرانجام، در قراردادی که در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ در شهر [[مسکو]] بسته شد روسیه و انگلیس اختلافات خود  دربارهٔ ایران و افغانستان را حل کردند و چون اختلافات سیاسی انگلیس و فرانسه و روسیه حل شد سه دولت تشکیل اتفاق مثلث را دادند که هدفشان جلوگیری از پیشرفت‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی آلمان بود.
 
== واکنش ایران ==
پیمان نامه که ۵ بند داشت بدون آگاهی یا مشارکت [[دولت]] ایران در زمان اوج [[جنبش مشروطه]] امضاء شد؛ از این رو سرانجام با پاسخ تند [[مجلس شورای ملی]] رو به رو شد. پس در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۰۷ ایران را رسماً در جریان قرار دادند. با وجود اعتراضات ایران به این قرارداد، مواد آن عملاً اجرا می‌شد و در زمان [[ایران در جنگ جهانی اول|جنگ جهانی اول]] نیز به بهانه جنگ با [[عثمانی]]، مناطقی از ایران مدتی به اشغال [[روسیه]] و [[بریتانیا]] درآمده بود. روس‌ها تا زمان [[انقلاب اکتبر]] بر حفظ منافع به دست آمده‌شان از این قرارداد اصرار داشتند. پس از [[انقلاب اکتبر]]، در ۲۷ دی ۱۲۹۶ خورشیدی (۱۹۱۸ میلادی) این قرارداد عملاً ملغی شد. این پیمان‌نامه با [[قرارداد ۱۹۱۹]] چندان بی ارتباط نبود.