سید قطب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +املا+مرتب+تمیز (۱۴.۷ core): + رده:منتقدان یهودیت+رده:دانشآموختگان دانشگاه کلرادو شمالی |
Rasekh Asr (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲:
[[پرونده:Qutb.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|سید قطب دادگاه]]
'''سید قطب''' ([[۹ اکتبر]] [[۱۹۰۶ (میلادی)|۱۹۰۶]] - [[۲۹ اوت]] [[۱۹۶۶ (میلادی)|۱۹۶۶]]
وی به دستور [[جمال عبدالناصر]] در سال [[۱۹۶۶ (میلادی)|۱۹۶۶]] میلادی، به اتهام «توطئه برای براندازی رژیم»، [[اعدام]] شد.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/08/130820_l31_ha_egypt_brotherhood بازداشت رهبر اخوان المسلمین؛ عبور از خط قرمز]، بیبیسی فارسی</ref> اما اندیشه او سخت در ایدئولوژی جنبشها و گروههای [[اسلامگرایی|اسلامگرای]]، [[جهادی]] و [[سلفیگری|سلفی]] اثر نهاد و مفهومهای «جاهلیت جهان»، «حاکمیت الله» و «جهانیبودن اسلام» به «[[تکفیر]]»، «[[انقلاب]]» و «[[خشونت]]» پیوندی ناگسستنی خورد.<ref name="تکفیریها؛ تاریخ سیاسی و تبار فکری" /> مکتب فکری او به عنوان «[[قطبیگری]]» شناخته میشود.
[[سید علی خامنهای]] پیش از [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران]]، تألیفات و ترجمههایی از آثار سید قطب را به [[زبان فارسی]] نشر دادهبود.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/01/090129_ir_khamenaiee سید علی خامنهای]، بیبیسی فارسی</ref>
خط ۱۴:
دوران ابتدایی را در همان روستا گذراند. از کودکی به آموختن [[قرآن]] پرداخت و در سن ۱۰ سالگی حافظ کل قرآن کریم شد.
از آنجا که پدرش عضو حزب وطنی اللواء بود، هر هفته جلسات بحث و بررسی مسائل مهم مصر و جهان اسلام در منزلش برگزار میگردید که وی نیز در آنها به طور فعال شرکت داشت. در انقلاب ۱۹۱۹ مصر، در حالی که بیش از ۱۳ سال نداشت، وی نیز همراه پدرش برای مردم سخنرانی میکرد و آنها را به جهاد و مقاومت ترغیب مینمود.
در سال ۱۹۲۰ برای ادامه تحصیل به [[قاهره]] رفت. در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه عبدالعزیز شد. پس از آن به دانشگاه دارالعلوم راه یافت. وی در دوران دانشجویی، از دانشجویان مستعد و با پشتکار بود و توجه استادانش را به خود جلب کرد.
با پایان دوران دانشجویی، به استخدام [[وزارت تعلیم و تربیت مصر]]
او به عنوان نویسنده و منتقد اغلب اوقاتش را صرف ادبیات میکرد. رمانی به نام [[اشواک]] (خارها) نوشت و
در سال ۱۹۳۹ کارمند وزارت معارف مصر شد. برای تحصیل دربارهٔ سیستمهای آموزشی بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ با بورسیه تحصیلی به [[ایالات متحده]] رفت و [[مدرک کارشناسی ارشد]] خود را از [[کالج آموزشی ایالت کلرادو]] (نام فعلیاش [[دانشگاه شمال کلورادو]] است) دریافت کرد. «[[عدالت اجتماعی در اسلام]]» را که اولین اثر نظری مهمش در حوزهٔ نقد اجتماعی مذهبی است، در خارج از کشور در سال ۱۹۴۹ منتشر کرد.
مسائل زیادی در [[آمریکا]] بود که انتقاد شدید قطب را برمیانگیخت: [[نژادپرستی]]، [[مادیگرایی]]، [[آزادی فردی]]، سیستم اقتصادی، آرایشگران ناشی، ابتذال، ممنوعیت طلاق، هیجانات ورزشی و اختلاط «حیوانی» جنسیتها (
قطب نتیجه میگیرد که جلوههای اصلی زندگی آمریکایی «بَدْوی» و منزجرکنندهاست. در سال ۱۹۵۳ از خدمات دولتی استعفا داد تا به [[اخوانالمسلمین]] بپیوندد و بعدها تأثیرگذارترین مبلّغ این گروه شد. مکتب فکری او اکنون به عنوان [[قطبیگری]] شناخته میشود.
خط ۳۲:
پس از تلاش برای ترور [[جمال عبدالناصر]] در سال ۱۹۵۴، دولت مصر به تأدیب اخوانالمسلمین پرداخت. قطب و بسیاری دیگر از اعضای اخوانالمسلمین را به خاطر مخالفتهای شفاهی با سیاستهای دولت حبس کرد. قطب در زندان دو اثر بسیار مهمش را نوشت: تفسیری بر قرآن (''[[فی ظلال القرآن الکریم]]'') و مانیفست اسلام سیاسیاش با عنوان «نشانههای راه». این آثار اندیشههای نهایی قطب را تشکیل میدهند، او در این کتابها بر مبنای تفسیرهایی از [[قرآن]]، تاریخ اسلام و مسائل اجتماعی و سیاسی مصر ادعاهایی افراطی و ساختارشکنانه مطرح کردهاست.
قطب با وساطت نخستوزیر وقت [[عراق]]، [[عبدالسلام عارف]]، از زندان آزاد شد، اما هشت ماه بعد در اوت ۱۹۶۵ دوباره بازداشت شد. او متهم به طراحی برای سرنگونی دولت بود و به دادگاهی فرستاده شد که عدهای آن را دادگاهی نمایشی مینامند. اغلب اتهامات او مستقیماً برگرفته از کتاب ''[[معالم فی الطریق]]'' بود. او در دادگاه سرسختانه از عقایدش دفاع کرد. دادگاه قطب و شش عضو دیگر اخوانالمسلمین را به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرد. در
== فعالیت مطبوعاتی ==
همزمان با دوران دانشجویی وارد دنیای مطبوعات شد. وجه تمایز آثار او، لبه تیز تهاجمات به هیئت حاکمه مصر و سران غربزده بود که سرانجام به تعطیلی نشریه انجامید.
پس از آن خود نشریهٔ العالم العربی را راه انداخت.
دولت مصر که از فعالیت مطبوعاتی وی ناخرسند بود، به بهانه تحقیقات وی را به آمریکا فرستاد تا شاید تحت
== تکامل فکری ==
در اینباره که چرا قطب از یک اصلاحطلب سکولار در دههٔ ۱۹۳۰ به یک اسلامگرای تندرو (که در معالم فی الطریق مشهود است) در دههٔ ۱۹۵۰ تبدیل شد، نظریات گوناگونی وجود دارد. یکی از نظریههای عمده در این مورد این است که زمانی که وی در سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۴ در زندان به سر میبرد، از آن جا که شاهد شکنجه و جنایات زیادی علیه اخوان المسلمین بود، نتیجه گرفت که جز در یک حکومت پایبند به قوانین شرع نمیتوان جلو چنین مظالمی را گرفت. نظریه دیگر این است که تجربیات وی در آمریکا از یکسو و این که سیاستهای ناصر به اندازهٔ کافی ضدغربی نبودند از سوی دیگر باعث شد تا افسون قدرتمند و خطرناک جاهلیت (که در نظر او خطر جدی یک ذهنیت سکولار بود) را احساس کند. سرانجام، قطب نظریه خودش را در «معالم فی الطریق» مطرح کرد، او ادعا میکند تا زمانی که از قوانین شریعت به عنوان یک سیستم جامع برای تمام جنبههای زندگی پیروی کنیم، هیچ چیز غیراسلامی ناجور و فاسدی وجود نخواهد داشت و انسانیت از تمام مواهب برخوردار خواهد شد، از آرامش شخصی و اجتماعی گرفته تا «گنجینههای» نهفته در جهان.
به طور طبیعی، تجربیات قطب به عنوان یک مصری – دوران کودکی، کارهای حرفهای و مبارزاتش در اخوانالمسلمین- اثر آشکاری بر دیدگاههای نظری و مذهبیاش باقی گذاشتهاست.
حرفهٔ نویسندگی قطب تأثیر عمیقی بر فلسفهاش گذاشتهاست. در ''[[آفرینش هنری در قرآن]]'' درکی ادبی از قرآن و روششناسی تکمیلی در تفسیر متن را به کار برد. [[هرمنوتیک]] وی که در تفسیر جامع قرآن ''[[فی ظلال القرآن]]'' به کار رفتهاست زیربنای تبیین رادیکال در «نشانههای راه» است.
سطر ۵۰ ⟵ ۴۹:
== دیدگاههای سیاسی ==
قطب چه در زمانی که از حکومت دیکتاتوری حمایت میکند و چه بعدها که حکومت قوانین شریعت و ذاتاً بدون دولت را ترویج میکند، دیدگاههای سیاسیاش همواره متمرکز بر اسلام است، اسلامی که سیستم جامع اخلاقی، قضایی، و حکمرانی دارد و قوانین شریعتش باید تنها مبنای حکومت باشد. دیدگاه قطب دربارهٔ حکومت اسلامی با بسیاری از مسلمانان نوگرا و اصلاحطلب که معتقدند چون نهاد قرآنی شورا از انتخابات و دموکراسی حمایت میکند، در نتیجه دموکراسی پدیدهای اسلامی است، متفاوت است. قطب در عوض از حکومت «مطلقهٔ محض» دفاع میکند، او ادعا میکند که خطاب قرآن در موضوع [[شورا]] تنها به حاکم است تا با برخی از حکومتشوندگان مشورت کند و ربطی به انتخابات ندارد.
قطب انقلاب ۱۹۵۲ را در ابتدا فرصتی برای عملی کردن دیدگاههایش میدید، اما به محض این که معلوم شد این رژیم اجرای کامل قوانین شریعت را نمیپذیرد، از سیاستهای دولت جدید افسران آزاد به رهبری جمال عبدالناصر فاصله گرفت. قطب همچنین شاهد عینی وحشیگریهای حکومت ناصر در بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و خشونتهای مرگبار در زندان بود. شاید در واکنش به همین مظالم قدرت بود که دیدگاه قطب شکل گرفت: [[حکومت اسلامی]] به جای آن که توسط چند شخص دیندار اداره شود، باید «فارغ از انسانهای روی زمین و هر ارادهای جز ارادهٔ خداوند باشد» و هیچ حکمرانی نداشته باشد.
در برنامه شاهد علی العصر مفتی سنی مذهب [[یوسف قرضاوی]] در تلویزیون الجزیره:
ایدهٔ فراغت کامل حکومت از انسان و راههای رسیدن به آن در آخرین کتاب وی «نشانههای راه» تبیین شدهاست. قطب خودش را یک [[مسلمان]] پیشتاز میدید که باید با دو روش با جاهلیت مبارزه کند: تبلیغ کردن و براندازی سازمانها و قدرتهای سیستمهای جاهلی از طریق «قدرت فیزیکی و جهاد». جنبش پیشرو باید رشد کند تا یک جامعهٔ حقیقتاً اسلامی را تشکیل بدهد و سپس آن را به سراسر سرزمینهای اسلامی گسترش دهد و در نهایت تمام جهان را دربربگیرد.
سطر ۶۱ ⟵ ۵۹:
== فلسفه ==
قطب اغلب به عنوان مهمترین حامی نظری [[اسلامگرایی]] افراطی در قرن بیستم شناخته میشود. این موضوع تا حد زیادی به خاطر کتابهایی است که در این باره نوشتهاست و نیز به خاطر آن است که در آخرین کتابش ارتباطی قوی میان سیاست و مذهب برقرار کردهاست. قطب به ویژه، دیدگاههای پیچیده و جنجالبرانگیزی را در مورد چند مقولهٔ اسلام سنتی طرحریزی کرد. قطب شخصیت تکرار ناشدنی در تاریخ مصر قلمداد شده است.
== جاهلیت ==
یکی از بدعتهای قطب استفاده از واژهٔ «جاهلیت» در مورد جوامع مسلمان دوران مدرن بود، این اصطلاح به طور سنتی به گمراهی بشریت پیش از ظهور اسلام اطلاق میشد. از نظر قطب کنار گذاشتن قوانین اسلامی و ارزشهای مذهبی (به ویژه پس از استعمار اروپا) جهان اسلام را همچون دوران پیش از اسلام (یعنی جاهلیت) در گمراهی فروبردهاست. قطب با اطلاق جاهلیت به دنیای اسلام، نتیجه میگیرد که تمام حکومتهای غیراسلامی از جمله مصر نامشروعند.
سطر ۷۱ ⟵ ۶۷:
== نقدها ==
قطب را، به ویژه در بخشی از رسانههای غربی، به عنوان حامی نظری جنبشهای گوناگون افراطگرایی اسلامی در دههٔ ۱۹۸۰، از جمله [[القاعده]] میشناسند. آنها ادعا میکنند که قطب زیربنای فکری افراطگرایی اسلامی است. محمد قطب، برادر قطب، پس از رهایی از زندان در مصر به عربستان سعودی مهاجرت کرد و در آنجا به مقام استادی مطالعات اسلامی رسید. در آنجا آثار برادرش را ویرایش، منتشر و تبلیغ میکرد. میراث قطب
سطر ۹۰ ⟵ ۸۵:
* خارها (أشواک) (داستان).
* المدینة المسحورة (داستان افسانهای).
* نقد ادبی - اصول و روش آن (النقد الأدبی – أصوله ومناهجه) ترجمه رضا
* «آفرینش هنری در قرآن» (''التصویر الفنی فی القرآن'') ترجمه محمد مهدی فولادوند
* دورنمای رستاخیز در ادیان پیشین و قرآن (مشاهد القیامة فی القرآن) ترجمه غلام رضا خسروی حسینی
سطر ۱۰۵ ⟵ ۱۰۰:
=== مقالات ===
* ادعانامه علیه تمدن غرب. ترجمه سید علی
* کیف وقعت مراکش تحتالحمایة الفرنسیة؟
* قیمة الفضیلة بین
* الدلالة النفسیة للألفاظ والتراکیب العربیة.
* هل نحن متحضرون؟
سطر ۱۳۶ ⟵ ۱۳۱:
{{ترتیبپیشفرض:قطب، سید}}
[[رده:اسلام و یهودستیزی]]
[[رده:اعدامشدگان اهل مصر]]
|