پروفسور موریارتی: تفاوت میان نسخه‌ها

<big>{{درشت|وی نماد شخصیتی شرورشرور، ،پلید، پلید ، قدرتمند ،قدرتمند، با نفوذ و نابغه است،یااست، یا به عبارتی دست پشت پرده یپردهٔ تمام جنایاتی که اتفاق میمی‌افتند افتند( که هیچ وقت گیر نمی افتدنمی‌افتد)</big>}}

<big>{{درشت|بخشی از حرف هایحرف‌های شرلوک هلمز راجع به پروفسور موریارتی:</big>}}

وی نماد شخصیتی شرورشرور، ،پلید، پلید ، قدرتمند ،قدرتمند، با نفوذ و نابغه است،یااست، یا به عبارتی دست پشت پرده یپردهٔ تمام جنایاتی که اتفاق میمی‌افتند افتند( که هیچ وقت گیر نمی افتدنمی‌افتد)

بخشی از حرف هایحرف‌های شرلوک هلمز راجع به پروفسور موریارتی:

''((نیمی از پلید هاپلیدها و تبهکاری هایتبهکاری‌های لندن و تمام جرم و جنایت نامکشوف در این شهر بزرگ زیر سر اوست. نابغه است، فیلسوف است، یک متفکر انتزاعی است. ذهنش درجه اول است. مثل عنکبوتی در مرکز تار خودش نشسته ،نشسته، ولی آن تار آن کار تنک، یکهزار رشته دارد که از مرکز آن به اطراف تنیده شده و موریارتی کوچکترین ارتعاش هر رشته را میمی‌شناسد. شناسد.خودش کار زیادی انجام نمینمی‌دهد. دهد.نقشه می کشد،می‌کشد، ولی عوامل او متعدد و بسیار سازمان یافته هستند هر گاه لازم باشد جنایتی انجام بگیرد ،بگیرد، فرض کنیم سندی به سرقت برود، خانه ایخانه‌ای مورد تفتیش قرار بگیرد، شخصی به درک واصل شود ،شود، پیامی برای پروفسور ارسال می گرددمی‌گردد و او برنامه اش را می چیندمی‌چیند و به همان ترتیب کار انجام میمی‌گردد. گردد.عامل اجرا ممکن است گیر بیفتد. در آن صورت وجوه لازم برای پرداخت وجه الضمان یا اجرت وکیل تامینتأمین میمی‌گردد؛ گردد.ولی آن قدرت مرکزی که عامل اجرا را به کار می گیردمی‌گیرد هرگز گیر نمی افتد،نمی‌افتد، حتی مورد سوظن هم قرار نمی گیرد.نمی‌گیرد))''

<big>{{درشت|"ماجرای مساله نهایی"</big>}}

<big>{{درشت|مکالمه با دکتر واتسن درباره یدربارهٔ پروفسور موریارتی:</big>}}

''(( هلمز:تا بحال برایت درباره یدربارهٔ پروفسور موریارتی صحبت کرده ام؟کرده‌ام؟''

''واتسن:منظورت همان دانشمند جنایتکاری است که دزد هادزدها همانقدر شهرت دارد که...که…''

''واتسن:می خواستممی‌خواستم بگویم که میان مردم ناشناخته است.''

''هلمز فریاد زد:یک اشاره....اشاره… یک اشاره یاشارهٔ کاملاکاملاً آشکار!!!واتسنواتسن، ، کم کمکم‌کم یه جور شوخ طبعیشوخ‌طبعی غیر منتظره یمنتظرهٔ شیطنت آمیز در تو به وجود می آیدمی‌آید که باید یاد بگیرم مراقبش باشم.باشم؛ ولی اینکه موریارتی را جنایتکار خواندی از نظر حقوقی یک افترا بود و عظمت و غرابت کار او نیز در همین است. بزرگترین توطئهتوطئه‌گر گرهمهٔ همه ی اعصار ،اعصار، سازمان دهنده ی همهدهندهٔ یهمهٔ امور شیطانی ،شیطانی، مغز متفکر جامعه جنایتکارانجنایتکاران، ، نابغه اینابغه‌ای که می تواندمی‌تواند سرنوشت ملتها را بسازد یا تباه کند. او چنین آدمی است.است؛ ولی چنان مبرامبری از سوظن عمومی است ،است، چنان مصون از انتقاد است ،است، چنان به لحاظ تدبیر و پنهان کاری تحسین برانگیزتحسین‌برانگیز است که می تواندمی‌تواند دقیقادقیقاً به خاطر همین کلماتی که به زبان آوردی تو را به دادگاه بکشاند و با مستمری سالیانه ات به عنوان خسارت شخصیت آزرده یآزردهٔ خود پیروز از دادگاه بیرون بیاید. مگر او نویسنده ینویسندهٔ کتاب کتاب دینامیک سیارک هاسیارک‌ها نیست؟ کتابی که به چنان مراتب خاص و نادری در ریاضیات محض وارد می شودمی‌شود که می گویندمی‌گویند در نشریات علمی هیچکسهیچ‌کس توانایی انتقاد از آن را نداشته؟ مگر می شدمی‌شد چنین آدمی را متهم کرد؟ نقش شما به ترتیب چنین خواهد بود:دکتر مفتری و پروفسوری که به او تهمت زده اندزده‌اند. واتسن اسن نبوغ است.است؛ ولی اگر آدم هایآدم‌های حقیر دست از سرم بربردارند دارند قطعاقطعاً نوبت او هم می رسد.می‌رسد))''

<big>{{درشت|"ماجرای دره وحشت"</big>}}

<big>{{درشت|توصیفات شرلوک هلمز از مشخصات ظاهری پروفسور موریارتی:</big>}}

''((ظاهرش برای من آشنا بود.فوق العادهفوق‌العاده بلند قد و باریک اندام است و پیشانی او به صورت نیم گنبدی سفید بیرون زده و چشمان او در کاسه یکاسهٔ سرش کاملاکاملاً عقب نشستهنشسته‌اند. اند.صورت خود را پاک می تراشد ،می‌تراشد، رنگ پریده و ریاضت کشیده به نظر می آیدمی‌آید و در اجزای چهره اش حالتی از استادی دانشگاه را حفظ کرده است.شانه هایششانه‌هایش از شدت مطالعه خمیده شده اندشده‌اند و صورتش که آنرا از بدنش جلوتر نگاه می داردمی‌دارد پیوسته با حرکتی کند به شکل سر خزنده ایخزنده‌ای از این سو به آن سو نوسان میمی‌کند. کند.با کنجکاوی زیاد ،زیاد، مدتی با آن چشمان پرچین و چروک به من خیره ماند.))''

<big>{{درشت|"ماجرای مساله نهایی"</big>}}