دائوا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
جز ماني صفحهٔ دیو را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به دائوا منتقل کرد
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
انتقال بخش به مدخل دیو
خط ۱:
{{مزدیسنا۲}}[[پرونده:Awatdevatasupperlevel01.JPG|250px|farme|بندانگشتی|چپ|نقش برجستهٔ از دیوان در دیواری در [[آنگکور]]، [[کامبوج]]]]
'''دیودائوا''' یکی از واژه هایواژه‌های کهن و قدمت آن به دوران [[آریاییان]] می‌رسد. دیوان گروهی از پروردگاران آریائی بوده‌اند. پس از جدائی ایرانیان از هندوان و ظهور [[زرتشت]] پروردگاران مشترک قدیم یعنی دیوهادائوا که مورد پرستش هندوان بودند، نزد ایرانیان گمراه‌کنندگان و شیاطین خوانده شدند. چنانکهچنان‌که در آئین [[مزدیسنا]] کلاً به مردم بدمنش هم اطلاق می‌شود.<ref>دانشنامهٔ مزدیسنا، ص ۲۷۴</ref> واژهٔ دیو در [[اوستا]] به صورتاین دَئوَخاطر و در [[پهلوی]] دِو و در فارسیواژه دیو گفتهکه می‌شود.ریشه در زبان [[هند]] باستان دِوَ یا دَئوه به معنی فروغ و روشنائی و نام خداست. اشتقاق این واژه در میان اقوام آریائی نیز معنی خدادائوا دارد چنانکه در یونانیفارسی [[زئوس]]امروز وبه درمعنی لاتینیموجودی '''دَئوس''' در فرانسه '''دی‌اُ'''پلید و درمنفی انگلیسیدانسته '''دِئیتی''' و در ایرلندی '''دیا'''بکار می‌رودمی‌شود.<ref>اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، رحیم عفیفی،، ص ۵۲۲</ref>
 
واژهٔ دیو در [[اوستا]] به صورت دَئوَ و در [[پهلوی]] دِو و در فارسی دیو گفته می‌شود. در زبان [[هند]] باستان دِوَ یا دَئوه به معنی فروغ و روشنائی و نام خداست. اشتقاق این واژه در میان اقوام آریائی نیز معنی خدا دارد چنان‌که در یونانی [[زئوس]] و در لاتینی '''دَئوس''' در فرانسه '''دی‌اُ''' و در انگلیسی '''دِئیتی''' و در ایرلندی '''دیا'''بکار می‌رود.<ref>اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، رحیم عفیفی، ص ۵۲۲</ref>
== دیو در اسطوره‌های هندوستان و آیین هندو ==
'''دیو''' {{به سانسکریت|देव}} در دین [[هندوئیسم]] به معنی [[خدا]] و [[الوهیت]] است. در هندوئیسم مدرن، می‌توان آن را آزادانه به هر موجود خیرخواه خارج از جهان مادی اطلاق کرد. دیوها همچنین نابرادری [[اسوراها]] به شمار می‌آیند که قدرتی هم پایه دارند. دیوها همواره با [[اسوراها]] در حال جنگ هستند.<ref>{{یادکرد-ویکی|پیوند = http://en.wikipedia.org/wiki/Deva_(Hinduism)|عنوان = Deva (Hinduism)|زبان = انگلیسی|بازیابی = ۲۰۱۱-۵-۷}}</ref>
 
== دیودائوا در اسطوره‌های هندوستان و آیین هندو ==
'''دِوی''' {{به سانسکریت|देवी}} و {{به انگلیسی|Devī}} برابر [[ایزدبانو]] است؛ این واژه در آئین هندو به جای [[شاکتی]] یا نمود مادینه خداوند به کار می‌رود. او همتای مادینه‌ای است، که بدون وی، نمود نرینه، که نمایانگر هوشیاری و پرواگری است، ناتوان و ناپایاست. دِوی، گوهر و هسته همه ایزدبانوان هندوست. سه نمودگار شناخته شده مادر جاودانه در آئین هندو، [[لاکشمی]](خدای دارایی و توانگری)، [[پارواتی]] (خدای مهر و امید مینوی) و [[سرسوتی]](خدای دانش، شناخت و هنر) هستند.
'''دیو'''دائوا {{به سانسکریت|देव}} در دین [[هندوئیسم]] به معنی [[خدا]] و [[الوهیت]] است. در هندوئیسم مدرن، می‌توان آن را آزادانه به هر موجود خیرخواه خارج از جهان مادی اطلاق کرد. دیوها همچنین نابرادری [[اسوراها]] به شمار می‌آیند که قدرتی هم پایه دارند. دیوها همواره با [[اسوراها]] در حال جنگ هستند.<ref>{{یادکرد-ویکی|پیوند = http://en.wikipedia.org/wiki/Deva_(Hinduism)|عنوان = Deva (Hinduism)|زبان = انگلیسی|بازیابی = ۲۰۱۱-۵-۷}}</ref>
 
'''دِوی''' {{به سانسکریت|देवी}} و {{به انگلیسی|Devī}} برابر [[ایزدبانو]] است؛ این واژه در آئین هندو به جای [[شاکتی]] یا نمود مادینه خداوند به کار می‌رود. او همتای مادینه‌ای است، که بدون وی، نمود نرینه، که نمایانگر هوشیاری و پرواگری است، ناتوان و ناپایاست. دِوی، گوهر و هسته همه ایزدبانوان هندوست. سه نمودگار شناخته شده مادر جاودانه در آئین هندو، [[لاکشمی]] (خدای دارایی و توانگری)، [[پارواتی]] (خدای مهر و امید مینوی) و [[سرسوتی]] (خدای دانش، شناخت و هنر) هستند.
== دیوان در شاهنامه ==
[[پرونده:Rostam killing the White Demon.jpg|بندانگشتی|250px|چپ|جدال رستم و دیوسفید]]
هنگامی که آریاییان در منطقه [[ایران ویج]] از یکدیگر جدا شدند گروهی از آنها به سمت [[سیستان]] رفتند. در این منطقه با ایرانیان سیاه‌پوست مواجه گشته و با آنها جنگیدند. بعدها این جنگها به صورت افسانه در کتاب [[شاهنامه]] به جنگ ایرانیان و دیوان مشهور شده‌است<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = محمد جواد| نام = مشکور| عنوان = ایران در عهد باستان (در تاریخ اقوام و پادشاهان پیشین) پیش از اسلام| سال = ۱۳۶۷| ناشر = سازمان انتشارات اشرافی| صفحه = ص ۶۵}}</ref>.
 
همچنین این بیت از کتاب [[شاهنامه]] در داستان اکوان دیو اشاره به خلق و خوی و رفتارهای دیو گونه دارد و نشان آن که شاهنامه تنها کتابی سراسر افسانه نیست بلکه کتابیست که به اخلاقیات و مردم داری بارها بها داده.
 
تو مر دیو را مردم بد شناس * کسی کو ندارد ز یزدان سپاس * هرانکو گذشت از ره مردمی * ز دیوان شمر مشمر از آدمی
 
== پیدایش دیوان در فرهنگ مزدیسنا ==
در اسطورهٔ آفرینش آمده است که پس از آنکه [[اهورامزدا]] دست به آفرینش جهان مینوی و مادی زد و [[امشاسپندان]] و [[ایزدان]] و [[فروهر|فروهرها]] پدید آمدند، [[اهریمن]] هم بیکار ننشست و دست به آفرینش جهان بدی زد و در برابر امشاسپندان، [[کماریکان]] و در برابر [[ایزدان]]، دیوان را پدید آورد. به این ترتیب در برابر هر ایزدی دیوی به کار گمارده شد. تعداد و شمار دیوان را مانند ایزدان بسیار می‌نویسند. آنچه از نوشته‌های اوستائی و پهلوی بر می‌آید تعدادی از آنان معروف و وظیفهٔ آنان نیز معلوم است و برخی از آنان مانند ایزدان گمنام هستند.<ref>اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، رحیم عفیفی،، ص ۵۲۳</ref>
 
== نام و وظائف دیوان ==
بنابر نوشته‌های اوستائی و پهلوی نام و وظائف تعدادی از دیوان چنین است:
{| class="wikitable"
|-
! نام دیو !!نام مشابه !! توضیح!! اوستایی!! پارسی میانه
|-
|[[اپوش]]|| ||دیو خشکسالی و با [[اسپخروش دیو]] با ایزدان باران‌ساز (از جمله [[تیشتر]]) جنگ می‌کند. ||apaoša ||apōš
|-
|[[استوئیدات]] ||دیو مرگ ||جان را بستاند.
|-
|[[اسروشتی]]|| ||دیو ناشنوائی و نافرمانبرداری است.
|-
|[[اشکهانی]]||اشگهانیه یا اژگهن ||دیو تنبلی است.
|-
| [[اکه‌تش‌دیو|اَکه‌تَش]]|| ||دیو انکار است. ||-akataš ||akataš
|-
| [[اکومن|اَکومَن]]||اَکه‌مَنه ||دیو اندیشه بد و برگزیده دیوان است. ||-akōman ||-aka.manah
|-
|[[بوتی]]|| ||دیو بت‌پرستی است.
|-
| [[بوشاسب]]|| بوشایست ||دیو خواب سنگین است و مانع از بیداری هنگام سپیده دم می‌شود. ||-būšyastâ ||būšâsp
|-
|[[پئری‌مئتی]]|| ||دیو بدمنشی و تکبر است.
|-
|[[پس دیو]]|| ||مردمان را از انجام کار باز می‌دارد.
|-
|[[پوش دیو]]|| ||دیوی است که انبار می‌کند نه خود به کار می‌برد و نه به دیگران می‌دهد.
|-
|[[پینیه]]|| ||دیو خست است.
|-
|[[ترومئتی]]|| ||دیو نخوت و غرور است.
|-
|[[تب دیو]]|| ||فهم مردمان را پراکنده می‌کند.
|-
|[[جهی]]|| ||دیو ماده شهوت‌انگیز، پناه دهندهٔ گناهکاران است.
|-
| [[چشمک (دیو)|چشمک]]|| || دیو [[زمین‌لرزه]] و آورندهٔ [[گردباد]] است.
|-
| دیو خشم|خشم || ||برهم زنندهٔ آسایش آفریدگان اهورامزداست.
|-
| [[دروگ‌دیو]] || دروج٬ دروغ ||دیو دروغ و تباه‌کنندهٔ جهان راستی است. ||druj-
|-
|[[دریوی]]|| ||دیو گدائی و دریوزگی است.
|-
|[[دیر (دیو)|دیر]]|| ||دیو پس‌انداختن کار مردمان است.
|-
|[[رشک (دیو)|رشک]]|| ||دیو کین‌توزی و بدخواهی است.
|-
|[[زرمان]]|| ||دیو پیری است.
|-
|[[ساوول]]|| ||دیو گسترش پادشاهی بد و ستم و بیداد و آشوب در زمین و سردار دیوان است. ||sâwul ||-saurva
|-
|[[سپزگ]]|| ||دیو سخن‌چینی است.
|-
|[[سهم (دیو)|سهم]]|| ||دیو ترس و نهیب است.
|-
|[[سیچ]] || [[سیژ]]||دیو نابودی است.
|-
|[[گوزهر]] || [[گوچهر]] ||مخالف [[ماه]] است.
|-
|[[مرشئون]]|| ||دیو فراموشی است.
|-
|[[میتوخت]]|| ||دیو بدگمانی است.
|-
|[[ننک]]|| ||دیو ننگ است.
|-
|[[نسو]]||دروج نسو ||دیوی است که بر تنِ مرده می‌تازد و آن را ناپاک می‌کند.
|-
|[[وای‌بد]]|| ||دیو مرگ است.
|-
| [[ورن‌دیو|ورون]]|| || دیو شهوت است.<ref>{{پک|اوشیدری|۱۳۷۱|ک=اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی|ص=۵۲۳ و ۵۲۴}}</ref><ref>{{پک|رضی|۱۳۸۴|ک=دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت|ص=۳۶۸}}</ref>
|}
 
== جستارهای وابسته ==
سطر ۹۶ ⟵ ۱۴:
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==