کهل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
واژه '''کهل''' (با تلقظتلفظ Kohol) اسماسمی خاص است که در ایران برای اسم فامیلی، اسمنام مکان ها (نامروستا، غار، قنات و ... روستاها) اسم فامیلی، و نام نوعی درخت استفادهمی شدهباشد، است،دیگر دیگرتلفظ تلفظهایهای این واژه شامل: Kahel, kahal, kohal یا kehel می باشدهستند و در ایران این نام برای چندین روستا استفاده شده است، است:
* [[کهل سفلی (شاهین‌دژ) | کهل سفلی]]
* [[کهل علیا]]
* [[روستای کهل (شبستر) | کهل (شبستر)]]
* [[کهل (بیجار)]]
* [[کهل (خلخال)]]
خط ۱۴:
* [[حسن‌کهل]]
* [[کهلستان]]
* [[کهلا (خدابنده) | کهلا]]
همچنین'''آغچه کهل''' نام [[قنات]]ی است که در روستای آغچه مزار از توابع [[بخش مرکزی شهرستان بویین‌زهرا|بخش مرکزی]]، [[شهرستان بوئین‌زهرا]] در [[استان قزوین]] قرار دارد.
 
==در زبان های دیگر==
همچنین '''آغچه کهل''' نام [[قنات]]ی است که در روستای آغچه مزار از توابع [[بخش مرکزی شهرستان بویین‌زهرا|بخش مرکزی]]، [[شهرستان بوئین‌زهرا]] در [[استان قزوین]] قرار دارد.
این واژه در زبان های مختلف کاربرد دارد، در زبان فرانسوی این کلمه (kohol , khôl) به معنی سرمه و خط چشم به کار می رود <ref>[http://dictionary.reverso.net/french-definition/kohol معنی kohol در زبان فرانسوی]</ref> و در زبان ترکی آذری به معنی غار می باشد. همچنین در کشور امریکا به عنوان اسم فامیلی استفاده می شود <ref>[http://search.ancestry.com/cgi-bin/sse.dll?MS_AdvCB=1&gl=35&rank=1&new=1&so=3&MSAV=2&msT=1&gss=genfact&gsfn_x=1&gsln=Kohol&gsln_x=1&msbdy_x=1&msbpn_x=XO&msbpn__ftp_x=1&msrpn_x=XO&msrpn__ftp_x=1&msydy_x=1&msypn_x=XO&msypn__ftp_x=1&gskw_x=1&_83004002_x=1&cpxt=0&uidh=000&cp=0 اسامی kohol در کشور امریکا]</ref> و در زبان عربی این واژه با تلفظ کَهَل یا كَهُل( كُهُولةً) فعل و به معنی میان سال بودن می باشد و با تلقظ كَهْل (مُتَوَسّطُ السّنّ) اسم است <ref>[https://www.almaany.com/en/dict/ar-en/%D9%83%D9%87%D9%84/?c= معنی kohol در زبان عربی]</ref>.
 
==درخت لرک یا کهل==
لرک. ( ل َ ) درختی است از تیره ژوگلانداسه ازجنس پتروکاریا و یک نمونه آن پتروکاریافراکزینی فلیا در جنگلهای کرانه دریای مازندران موجود است و از جلگه تا ارتفاع هزار گز از سطح دریا می روید. این درخت در خاک ژرف و خنک بهتر می روید از این رو در کنار رودخانه ها فراوان تر است . درخت لرک روشنایی پسند است و از سرمای بهاره در آغاز جوانی آسیب می بیند، پس خوب است که در جوانی در پناه درختان دیگر باشد ولی باید پس از آنکه به خوبی جایگزین گردید روشنایی فراوان به آن برسد. لرک به ارتفاع 15 گز و قطر هشت عشر گز می رسد. چوب آن نرم و سبک است و برای کبریت سازی و تهیه صندوق مصرف می شود زغال و هیزم آن بد نیست. درخت لرک میتواند دانه زاد و یا شاخه زاد باشد. دانه زاد آنهم در جنگل های آمیخته شایسته میباشد، برای آرایش باغ نیز کاشته می شود. نام این درخت در نور و کجور و گرگان و مازندران لرک است و لارک هم می گویند. نام های دیگر آن موتال (در آستارا)، متول (در گرگانرود)؛ مولول (در شفارود)، کوچ و کوچی (در اطراف رشت و رودبار و فومن و درفک )، کهل (در دیلمان و لاهیجان و شهسوار) سیاه کهل (در رامسر) و ترکان قره قوز و یالان قوز گویند و در مینودشت قزقره خوانده می شود. این درخت در نواحی مرطوب بحر خزر تا حدود هزار گز ارتفاع و در جنگلهای نو و در سواحل آستارا تا مینودشت دیده می شود. و برای کاغذسازی مفید است. (گاابا) (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 186) <ref>[http://www.parsi.wiki/fa/wiki/topicdetail/c513f1ca388f4e148e9b60a6ff481b8d درخت لرک یا کهل]</ref> در لحجه مازنی کُهُل به [[لرگ |درخت لرگ]] گفته می شود.
 
==معانی کهل==
این واژه در زبان های مختلف کاربرد دارد، در زبان فرانسوی این کلمه (kohol , khôl) به معنی سرمه و خط چشم به کار می رود <ref>[http://dictionary.reverso.net/french-definition/kohol معنی koholکهل در زباندیکشنری فرانسوی]</ref> و در زبان ترکی آذری به معنی غار می باشد. همچنین در کشور امریکا به عنوان اسم فامیلی استفاده می شود <ref>[http://search.ancestry.com/cgi-bin/sse.dll?MS_AdvCB=1&gl=35&rank=1&new=1&so=3&MSAV=2&msT=1&gss=genfact&gsfn_x=1&gsln=Kohol&gsln_x=1&msbdy_x=1&msbpn_x=XO&msbpn__ftp_x=1&msrpn_x=XO&msrpn__ftp_x=1&msydy_x=1&msypn_x=XO&msypn__ftp_x=1&gskw_x=1&_83004002_x=1&cpxt=0&uidh=000&cp=0 اسامی فامیلی kohol در کشور امریکا]</ref> و در زبان عربی این واژه با تلفظ کَهَل یا كَهُل( كُهُولةً) فعل و به معنی میان سال بودن می باشد و با تلقظتلفظ كَهْل (مُتَوَسّطُ السّنّ) اسم است <ref>[https://www.almaany.com/en/dict/ar-en/%D9%83%D9%87%D9%84/?c= معنی koholکهل در زبان عربی]</ref> <ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%83%D9%87%D9%84 کهل در زبان عربی]</ref>. در زبان فیلیپینی (با تلفظ Kuhol) هم به معنی حلزون می باشد <ref>[https://tl.wikipedia.org/wiki/Kuhol معنی kuhol در زبان فیلیپنی]</ref>.
 
==کهل در ادبیات==
لغت نامه دهخدا (ک-ُه-ُ) ---> کهل با دوضمه اسم خاص و نام درختی جنگلی در لاهیجان است که نام دیگر آن لارک و لرک می باشد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوچی یا کوچ، در لاهیجان و دیلمان و شهسوار، کُهُل در رامسر، «سیاکهل »، در مازندران و گرگان، لرک ولارک و در مینودشت، قرقره (جنگل‌شناسی ساعی ص 186).
 
کهل (ک-ُه-ُ) با دو ضمه نام درختی جنگلی است که نام دیگر آن لارک و لرک می باشد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
لغت نامه دهخدا (ک-ُه-ُ) ---> همچنین نام دهی از دهستان چهاردولی در بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع است و 365 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، امروزه این روستا جزو شهرستان شاهین دژ می باشد.
لغت نامه دهخدا (ک-ُه-ُ) ---> کهل با دوضمه اسم خاص و نام درختی جنگلی در لاهیجان است که نام دیگر آن لارک و لرک می باشد. (از یادداشت به خط مرحوماین دهخدا).درخت، کوچی یا کوچ،کوچ در لاهیجان و دیلمان و شهسوار، کُهُل در رامسر، «سیاکهل »، در مازندران و گرگان، لرک ولارک و در مینودشت، قرقره (جنگل‌شناسی ساعی ص 186).
 
لغت نامه دهخدا کهل (ک-ُه-ُ) --->با همچنیندو ضمه نام دهی از دهستان چهاردولی در بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع است و 365 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، امروزه این روستا جزو [[شهرستان شاهین دژ]] می باشد.
فرهنگ معین (ک-َ) ---> مسن، سالخورده.
لغت نامه دهخدا (ک-َ) ---> مرد نه پیر نه جوان.
 
کهل [ ک ُ هَْ هََ ](ع ص ، اِ) ج ِ کَهْل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
کهل گشتی و همچنان طفلی --- شیخ بودی و همچنان شابی .(سعدی)
 
فرهنگ معین: کهل (ک-َ) ---> مسن، سالخورده.
کهلی آن روز که ریشت شمرند ابیاری --- پیریت صوف سفید است گه استغفار. (نظام قاری)
 
لغت نامه دهخدا: کهل (ک-َ) ---> مرد نه پیر نه جوان.
 
[https://www.vajehyab.com/amid/%DA%A9%D8%AD%D9%84 فرهنگ فارسی عمید]: کحل (kohl)(اسم) [عربی] [قدیمی] سرمه؛ داروی چشم.
 
[https://www.vajehyab.com/moein/%DA%A9%D8%AD%D9%84 فرهنگ فاسی معین]: کحل(کُ) 1 - سنگ سرمه. 2 - سرمة چشم. 3 - هرچه در چشم کشند برای شفای چشم.
 
کهل گشتی و همچنان طفلی ---طفلی، شیخ بودی و همچنان شابی .(سعدی)
 
کهلی آن روز که ریشت شمرند ابیاری ---ابیاری، پیریت صوف سفید است گه استغفار. (نظام قاری)
 
نبات کهل؛ گیاه به پایان درازی رسیده و سخت گردیده و شکوفه برآورده .
 
طارله طائر کهل؛ یعنی او را نصیبی و بهره ای است از نعمت دنیا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
 
اذ قال اﷲ یا عیسی بن مریم اذکر نعمتی علیک و علی والدتک اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فی المهد و کهلاً. (قرآن 110/5).
 
و یکلم الناس فی المهد و کهلاً و من الصالحین . (قرآن 46/3).
 
 
== منابع ==
<references />
 
[httphttps://www.mibosearchvajehyab.com/word.aspx?wName=dehkhoda/%DA%A9%D9%87%D9%84 کهل در لغت نامه دهخدا]
[http://blog.360.yahoo.com/blog-aVBz_mYwaafCSJujo6QpIMhZ?p=17 ریشه یابی نام‌های ایرانی]
 
[http://www.mibosearch.com/word.aspx?wName=کهل لغت نامه دهخدا]
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/wiki/کهل»