نابرابری اقتصادی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز تمیزکاری، + ماژول ابرابزار با استفاده از AWB |
ابرابزار |
||
خط ۶:
تحقیقات نشان میدهد که نابرابری بیشتر باعث رشد طولانی مدت میشود<ref name="The New Growth Evidence">{{cite journal |doi=10.1257/jel.37.1.112 |title=The New Growth Evidence |journal=Journal of Economic Literature |volume=37 |issue=1 |pages=112–56 |year=1999 |last1=Temple |first1=Jonathan}}</ref><ref name=":0">{{Cite journal|last=Neves|first=Pedro Cunha|last2=Afonso|first2=Óscar|last3=Silva|first3=Sandra Tavares|date=February 2016|title=A Meta-Analytic Reassessment of the Effects of Inequality on Growth|url=http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0305750X15002600|journal=World Development|volume=78|pages=386–400|doi=10.1016/j.worlddev.2015.10.038}}</ref>
اولین مجموعه ازآمارهای توزیع درآمدایالات متحده دربرگیرنده دوره (۱۹۱۳–۴۸) در ۱۹۵۲ توسط سایمون کوزنتس منتشر شده است، سهمهایی از گروههای درآمدی بالا در درآمد وپس انداز. آن بر بازدههای درآمد مالیاتی و تخمینهای خود کوزنتس از درآمد ملی ایالات متحده، درآمد ملی تکیه کرده است.<ref name="Kuznets1052">"the first historical series of income distribution statistics became available with the publication in 1953 of Kuznets’s monumental Shares of Upper Income Groups in Income and Savings. Kuznets’s series dealt with only one country (the United States) over a period of thirty-five years (1913–1948). It was nevertheless a major contribution, which drew on two sources of data totally unavailable to nineteenth-century authors: US federal income tax returns (which did not exist before the creation of the income tax in 1913) and Kuznets’s own estimates of US national income from a few years earlier." Piketty, Thomas. ''Capital in the Twenty-First Century'' (Kindle Locations 276–80). Harvard University Press. Kindle Edition.</ref> دیگرانی که مشارکت کردند در توسعه آمارهای دقیق توزیع درآمد در اوایل قرن 20 [//fa.wikipedia.org/w/John_Whitefield_Kendrick جان وهیتفیلد کندریک] در ایالات متحده، آرتور بولی و [//fa.wikipedia.org/w/کالین%20کلارک کالین کلارک] در انگلستان و L. Dugé de Bernonvilleدر فرانسه بودند.<ref name="Kendrick">Piketty, Thomas. Capital in the Twenty-First Century (Kindle Locations 286–87). Harvard University Press. Kindle Edition.</ref>
سطر ۲۹ ⟵ ۲۸:
* درآمد و ثروت بالا در کشورهای غیر غربی دریافت شده است یا نگه داشته شده است از طریق بازار سیاه و فعالیتهای زیرزمینی مانند فعالیتهای ثبت نشده، ترتیبات مالکیت غیررسمی، غیره<ref name="Desoto_2000" />
در یک مطالعه ۲۰۱۱: چرا نابرابری افزایش پیدا میکند توسط [//fa.wikipedia.org/w/سازمان%20همکاری%20و%20توسعه%20اقتصادی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی] (OECD) نابرابری اقتصادی در کشورهای OECD مورد بررسی قرار گرفته است که شامل عوامل زیر است:<ref name="PR divided">{{cite report| url= http://www.oecd.org/document/22/0,3746,en_21571361_44315115_49185046_1_1_1_1,00.html |title=Press Release for Divided We Stand: Why Inequality Keeps Rising| publisher=OECD| author=Gurría, Angel| date=December 5, 2011| accessdate=December 16, 2011| doi=10.1787/9789264119536-en}}</ref>
* تغییرات در ساختار خانوارهاها میتواند نقش مهمی بازی کند. خانوارهای تک سرپرست در کشورهای OECD از به طور متوسط ۱۵ درصد در اواخر دهه ۱۹۸۰ به ۲۰ درصد در اواسط هه ۲۰۰۰ افزایش یافته است و نابرابری بالاتر را نتیجه میدهد.
سطر ۳۹ ⟵ ۳۸:
* با استثنائات بسیار کمی (فرانسه و ژاپن و اسپانیا) ۱۰٪ از دستمزدهای بالا پرداخت شده کارگران نسبت به ۱۰٪ دستمزدهای پایین پرداخت شده، افزایش یافته است.<ref name="oecd-dws" />
{{main|List of countries by distribution of wealth}}
{| class="wikitable sortable collapsible collapsed" style="text-align:right"
سطر ۴۴۳ ⟵ ۴۴۲:
***** دلالان زمین-پیروان هنری جورج معتقدند که ماکان و دلالان زمین ثروت و درآمد بیش از حدی را از گرایش زمین به افزایش نمایی با توسعه و نرخ بسیار بالاتر از رشد جمعیت استخراج میکنند. راه حل آنها مالیات بر ارزش زمین استهرچند ساختارهای ضروری یا بهبودهای دیگری ندارد. این مفهوم به عنوان جورجیسم شناخته شده است.
اقتصادنئوکلاسیک نابرابری در توزیع درآمد را ناشی از تفاوتها در ارزش افزوده توسط نیروی کار و سرمایه و زمین میبیند. توزیع درآمد نیروی کار با توجه به تفاوتها در ارزش افزوده توسط طبقهبندیهای مختلف از کارگران است. در این چشمانداز، دستمزدها و سودها توسط ارزش نهایی افزوده شده هر بازیگر اقتصادی (کارگر، سرمایه دار/صاحب کسب و کار مالک زمین) تعیین شده است.<ref>{{cite book
|title=History of Economic Thought: A Critical Perspective
سطر ۴۵۵ ⟵ ۴۵۴:
| postscript = <!--None-->}}</ref> بنابراین در یک اقتصاد بازار نابرابری یک انعکاسی از تولید و شکاف بین حرفههای پردرآمد و حرفههای کم درآمد است.<ref>{{cite book |last= Keen|first= Steve |title= Debunking Economics – Revised and Expanded Edition: The Naked Emperor Dethroned?|publisher=Zed Books|year= 2011 |isbn= 978-1-84813-992-3 |page = 110|quote = The basis for this advice is the proposition that a person's income is determined by her contribution to production – or more precisely, by the marginal productivity of the 'factor of production' to which she contributes...The argument that highly paid workers – managers of major corporations, stock and money market traders, financial commentators, etc – deserve the high wages they receive compared to the less highly paid – nuclear physicists, rocket scientists, university professors, school teachers, etc. – is simply an extension of this argument to cover subgroups of workers. Members of the former group, we are told, are simply more productive than members of the latter, hence their higher salaries.}}</ref>
اقتصاد مارکسین افزایش نابرابری به خودکار سازی شدن شغل و تعمیق سرمایه در سرمایه داری نسبت میدهد. فرایند خودکارسازی شدن شغل ناسازگار با شکل مالکیت سرمایه داری و همراه آن سیستم کار مزدیاست.
در تجزیه و تحلیل مارکسین بنگاههای سرمایه داری به طور فزایندهای تجهیزات سرمایه را به جای ورودی نیروی کار (کارگران) تحت فشار رقابتی به منظور کاهش هزینهها و حداکثر کردن سود جایگزین میکنند. در بلند مدت این روند ترکیب آلی سرمایه را افزایش میدهد به این معنی که کارگران کمتری مورد نیاز هستند در نسبت به ورودیهای سرمایه، افزایش بیکاری (" ارتش ذخیره نیروی کار"). این روند فشار رو به پایین بر دستمزدها را اجرا میکند. جایگزینی تجهیزات سرمایه به جای نیروی کار (ماشینی و خودکار سازی شدن) تولید از هر کارگر را افزایش میدهد در نتیجه یک وضعیت دستمزدهای نسبتاً راکد طبقه کارگر که در میان افزایش سطح درآمد اموال طبقه سرمایه دار است.<ref>{{cite book |last= Wood|first= John Cunningham |author-link=John Cunningham Wood|title= Karl Marx's Economics: Critical Assessments I and II |publisher=Routledge|year= 1996 |isbn= 978-0-415-08714-8}}</ref>
علت اصلی نابرابری اقتصادی دراقتصاد بازار مدرن تعیین دستمزدها توسط بازاراست. جایی که رقابت ناقص است؛ اطلاعات به طور غیر یکنواخت توزیع شده؛ فرصتها برای به دست آوردن تحصیلات و مهارتها نابرابر است و شکست بازار را نتیجه میدهد. از آنجایی که چنین شرایط ناقص بسیاری تقریباً در هر بازاری وجو دارد، در واقع یک فرض کوچک هست که بازارها به طور کلی کارآمد هستند. این به این معنی است که نقش بالقوه بسیار بالایی برای دولت برای اصلاح چنین شکستهای بازار وجود دارد.<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (p. 34). Norton. Kindle Edition.</ref>
در حالت صرفاً سرمایه داری تولید (یعنی جایی که حرفه و سازمانهای نیروی کار نمیتوانند تعداد کارگران را محدود کنند) دستمزدهای کارگران توسط چنین سازمانهایی کنترل نخواهد شد، و یا توسط کارفرما، بلکه توسط بازار کنترل میشود. دستمزدها در یک راه مشابهی به مانند قیمتها برای هر کالای دیگری کار میکنند. در نتیجه دستمزدها میتوانند به عنوان عملکرد قیمت بازار مهارت در نظر گرفته شوند؛ و در نتیجه نابرابری توسط این قیمت استخراج شده است. تحت قانون عرضه و تقاضا، قیمت مهارت توسط گردش بین تقاضا برای کارگران مهارت دیده و عرضه کارگران مهارت دیده تعیین میشود. "از طرف دیگر، بازارها نیز میتوانند بر ثروت تمرکز کنند و هزینههای زیست محیطی را به جامعه تحمیل کنند و از کارگران و مصرف کنندگان سوء استفاده کنند." "بازارها، توسط خودشان، را حتی زمانی که پایدار هستند، غالبابه سطوح بالایی از نابرابری، خروجیهایی که به طور گسترده ناعادلانه دیده میشود سوق داده میشود ."<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future. Norton. Kindle Edition. p. 9.</ref> کارفرمایانی که زیر دستمزد بازار پیشنهاد میدهند متوجه خواهند شد که کسب و کارشان به طور مداوم نامشخص است. رقبای خود را از وضعیت پیشنهاد دادن دستمزد بالاتر بهترین نیروی کار خودشان سود خواهند برد. برای یک تاجر که انگیزه سود به عنوان منافع اصلی دارد یک پیشنهاد گمشده به پیشنهاد دادن دستمزدی پایین یا بالای دستمزدهای بازار به کارگران است.<ref>{{cite book |last= Hazlitt |first= Henry | authorlink = Henry Hazlitt | title= [[Economics in One Lesson]] |publisher= [[Three Rivers Press]] |date=December 1988|chapterurl=http://jim.com/econ/chap20p2.html|chapter=Chapter 20: Part 2|isbn= 978-0-517-54823-3}}</ref>
سطر ۴۶۶ ⟵ ۴۶۵:
از طرف دیگر بالاتر نابرابری اقتصادی بالاتر منجر به افزایش نرخ کارآفرینی در سطح فردی میشود (خود اشتغالی). با این حال، اغلب اوقات بیشتر بر ضرورت و نه فرصت تأکید میشود. کارآفرینی مبتنی بر نیازمندی مبتنی بر نیازهای بقاء مانند درآمد برای غذا و پناهگاه (انگیزههای "فشار") است، در حالی که کارآفرینی مبتنی بر فرصتهای مبتنی بر دستآورد گرا به اهداف (اشتیاق) مانند مشاغل و احتمال بیشتری برای پیگیری از محصولات جدید، خدمات و یا نیازهای بازارنامناسب. تأثیر اقتصادی نوع سابق کارآفرینی به توزیع مجدد گرایش پیدا میکند در حالی که دومی انتظار میرود به ترویج دادن پیشرفت فن آوری و بنابراین یک تأثیر مثبت تری بر رشد اقتصادی دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0018726715578200 |ssrn=2585021 |title=What motivates entrepreneurial entry under economic inequality? The role of human and financial capital |journal=Human Relations |volume=68 |issue=7 |pages=1183–207 |year=2015 |last1=Xavier-Oliveira |first1=Emanuel |last2=Laplume |first2=André O |last3=Pathak |first3=Saurav}}</ref>
یکی علت دیگر این است که نرخ درآمد با مالیات همراه است با سیستم مالیاتی تصاعدی. مالیات تصاعدی مالیاتی است که نرخ مالیات را افزایش میابد زمانی که مقدار پایه مالیاتی افزایش پیدا کند.<ref>[http://www.merriam-webster.com/dictionary/Progressive Webster] (4b): increasing in rate as the base increases (a progressive tax)</ref><ref>[http://www.bartleby.com/61/69/P0586900.html American Heritage] {{webarchive|url=https://web.archive.org/web/20090209142138/http://bartleby.com/61/69/P0586900.html |date=February 9, 2009}} (6). Increasing in rate as the taxable amount increases.</ref><ref>[http://www.encyclopedia.com/doc/1B1-375969.html Britannica Concise Encyclopedia]: Tax levied at a rate that increases as the quantity subject to taxation increases.</ref><ref>[http://wordnet.princeton.edu/perl/webwn?s=Progressive+tax Princeton University WordNet]: (n) progressive tax (any tax in which the rate increases as the amount subject to taxation increases)</ref><ref name="Sommerfeld">Sommerfeld, Ray M. , Silvia A. Madeo, Kenneth E. Anderson, Betty R. Jackson (1992), ''Concepts of Taxation'', Dryden Press: Fort Worth, TX</ref> در یک سیستم مالیات تصاعدی سطح بالاترین نرخ مالیات بر سطح نابرابری جامعه تأثیر مستقیم خواهد داشت، یا افزایش آن یا کاهش آن، به شرطی که درآمد تغییر پیدا نکند در نتیجه تغییر نظام مالیاتی. علاوه بر این مالیات تصاعدی تندتر که به هزینههای اجتماعی اعمال میشود میتواند به برابری بیشتر توزیع درآمد در سطح هییت مدیره نتیجه شود.<ref>{{cite journal|last=Alesina|first=Alberto|author2=Dani Rodrick|title=Distributive Politics and Economic Growth|journal=Quarterly Journal of Economics|date=May 1994|volume=109|issue=2|pages=465–90 |doi=10.2307/2118470|url=http://qje.oxfordjournals.org/content/109/2/465.full.pdf|accessdate=October 17, 2013}}</ref> تفاوت بین شاخص جینی برای توزیع درآمد قبل از مالیات و شاخص جینی پس از مالیات به عنوان یک شاخص برای اثرات چنین مالیاتی است.<ref>{{cite journal|title=More than a Dozen Alternative Ways of Spelling Gini|author=Shlomo Yitzhaki|journal=Economic Inequality|volume=8|year=1998|pages=13–30 |url=http://siteresources.worldbank.org/INTDECINEQ/Resources/morethan2002.pdf}}</ref>
بحث بین سیاستمداران و اقتصاددانان در مورد نقش سیاست مالیاتی در کاهش دادن یا افزایش دادن نابرابری ثروت هست. اقتصاددانانی مانند پل کروگمن، پیتر اورزاگو امانوئل سائز استدلال کردهاند که سیاستهای مالیاتی در دوران بعد از جنگ جهانی دوم در واقع با فعال کردن دسترسی هر چه بیشتر ثورتمندترین آمریکاییها به سرمایه از افراد کم درآمد نابرابری درآمد را افزایش داده است.<ref name=Piketty>Piketty, Thomas, and Emmanuel Saez. "Income Inequality in the United States, 1913–1998". Tech. 1st ed. Vol. CXVIII. ''Quarterly Journal of Economics'', 2003. Print.</ref>
مقالهای که توسط اقتصاددانان Annette Alstadsæter, Niels Johannesen و Gabriel Zucman از دادههای HSBC سوئیس ("نشت سوئیس") و موساک فونسکا ("مقالههای پاناما") استفاده کرده است، دریافت که "به طور متوسط در حدود ۳ درصد از مالیاتهای شخصی در اسکاندیناوی فرار میشود (فرار مالیاتی)، اما این رقم در٪ ۰٫۰۱ از توزیع ثروت در حدود٪ ۳۰ افزایش مییابد… با توجه به فرار از پرداخت مالیات، افزایش نابرابری در دادههای مالیاتی از دهه ۱۹۷۰ به شدت افزایش مییابد، و این نشان دهنده نیاز به فراتر رفتن از اطلاعات مالیاتی است تا درآمد و ثروت را در بالا ضبط و جمع آوری کند، حتی در کشورهایی که میزان برابری مالیاتها به طور کلی بالا است. همچنین ما متوجه میشویم که پس از کاهش فرار از پرداخت مالیات، با استفاده از امدادگران مالیاتی، فرارکنندگان مالیاتی به طور قانونی از پرداخت مالیات بیشتراجتناب نمیکنند. این نتیجه نشان میدهد که مبارزه با فرار از مالیات میتواند راهی موثر برای جمع آوری درآمد مالیاتی بیشتر از ثروتمندان باشد."<ref>{{Cite web|url=http://gabriel-zucman.eu/files/AJZ2017.pdf|title=Tax Evasion and Inequality|last=|first=|date=|website=|access-date=}}</ref>
[[File:Going up or down advertisement.jpg|thumb|تصویری از تبلیغات ۱۹۱۶ برای یک مدرسه حرفهای در پشت مجله ایالات متحده است. آموزش و پرورش به عنوان کلید درآمد بالاتری دیده میشود و این تبلیغات به اعتقاد آمریکاییان به امکان بهبود خود و همچنین پیامدهای تهدید آمیز تحرک رو به پایین در نابرابری درآمد بزرگ موجود در انقلاب صنعتی، تجدید نظر کرد.]]
یک عامل مهم در ایجاد نابرابری تنوع در دسترسی افراد به آموزش و پرورش است.<ref name="becker">{{cite web|url=http://www.american.com/archive/2007/may-june-magazine-contents/the-upside-of-income-inequality|title=The Upside of Income Inequality|last=Becker|first=Gary S.|date=May 2007|publisher=The America|author2=Murphy, Kevin M.|accessdate=January 8, 2014}}</ref> آموزش و پرورش، به ویژه در یک منطقهای که تقاضای زیادی برای کارگران وجود دارد، برای افرادی که دارای این آموزش هستند، دستمزدهای بالایی را به وجود میآورد،<ref>{{Cite report |first= Barry |last= Bosworth |first2= Gary |last2= Burtless |first3= C. Eugene |last3= Steuerle |date= December 1999 |title= Lifetime Earnings Patterns, the Distribution of Future Social Security Benefits, and the Impact of Pension Reform |type= report no. CRR WP 1999-06 |publisher= Center for Retirement Research at Boston College |location= Chestnut Hill, Massachusetts | url=http://urban.org/uploadedpdf/412137-lifetime-earnings.pdf |page= 43 |accessdate= October 1, 2012}}</ref> هرچند افزایش در آموزش ابتدا افزایش و سپس کاهش میدهد رشد و همچنین نابرابری درآمد را. در نتیجه، کسانی که قادر به پرداختن به تحصیلات نیستند یا نمیخواهند تحصیلات اختیاری را دنبال کنند، معمولاً حقوق بسیار کمتری دریافت میکنند. توجیه این امر این است که فقدان آموزش مستقیماً منجر به کاهش درآمد میشود و بنابراین پسانداز و سرمایهگذاری کل را کاهش میدهد. برعکس، آموزش و پرورش درآمد را افزایش میدهد و رشد را ترویج میکند، زیرا این امر به آزادسازی پتانسیل تولیدی فقرا کمک میکند.
سطر ۴۹۷ ⟵ ۴۹۶:
* افزایش نابرابری به نوبه خود باعث کاهش سطح و پایداری رشد میشود. حتی اگر رشد تنها هدف یا هدف اصلی برنامه نئولیبرال باشد، طرفداران این دستورالعمل همچنان نیاز به توجه به اثرات توزیعی دارند.<ref>[http://www.businessinsider.com/imf-neoliberalism-warnings-2016-5 IMF: The last generation of economic policies may have been a complete failure]. ''Business Insider.'' May 2016.</ref>
[[File:Global changes in real income by income percentile - v1.png|thumb|right|350px|تغییر درآمد واقعی بین سالهای ۱۹۸۸ و ۲۰۰۸ با درصد درآمدهای مختلف درآمد جهانی<ref name="heymancenter.org">[http://heymancenter.org/files/events/milanovic.pdf Branko Milanovic-Global Income Inequality by the Numbers-In History and Now-February 2013]</ref>]]
آزاد سازی تجارت ممکن است نابرابری اقتصادی را از جهانی به مقیاس داخلی انتقال دهد.<ref name=econ190408 /> هنگامی که کشورهای ثروتمند با کشورهای فقیر تجارت میکنند، کارگران کم مهارت در کشورهای ثروتمند ممکن است به دلیل رقابت، دستمزد کمتری را ببینند، در حالی که کارگران کم مهارت در کشورهای فقیر ممکن است افزایش دستمزدها را ببینند. پل کروگمن، اقتصاددان تجاری، تخمین میزند که آزاد سازی تجارت تأثیر قابل اندازهگیری شدهای بر افزایش نابرابری در ایالات متحده دارد. او این روند را به افزایش تجارت با کشورهای فقیر و تکهتکه کردن وسایل تولید، منجر میشود و موجب میشود که شغلهای کم مهارت قابل تجارت بیشتری باشند. با این حال، او تصدیق کرد که اثر تجارت در زمینه نابرابری در آمریکا در مقایسه با سایر علل، مانند نوآوریهای تکنولوژیک، و دیدگاه مشترک دیگر کارشناسان، جزئی است. اقتصاددانان تجربی، مکس روسر و عیسی Crespo-Cuaresma در دادهها دریافتند که تجارت بینالمللی افزایش دهنده نابرابری درآمد است. آنها تجربی پیش بینیهای قضیه Stolper-Samuelson را در مورد اثرات تجارت بینالمللی بر توزیع درآمد تأیید میکنند.<ref>{{cite journal |doi=10.1111/roiw.12153 |title=Why is Income Inequality Increasing in the Developed World? |journal=Review of Income and Wealth |volume=62 |issue=1 |pages=1–27 |year=2016 |last1=Roser |first1=Max |last2=Cuaresma |first2=Jesus Crespo}}</ref> لورنس کتز برآورد میکند که تجارت تنها ۵–۱۵ درصد از افزایش نابرابری درآمد را به خود اختصاص داده است. رابرت لارنس استدلال میکند که نوآوری و اتوماسیون تکنولوژیک به این معناست که شغلهای با مهارت کمکار در کشورهای ثروتمند جایگزین کار ماشین میشوند و کشورهای ثروتمند دیگر تعداد قابل توجهی از کارگران تولیدی کم مهارت را که میتوانند تحت تأثیر رقابت کشورهای فقیر قرار بگیرند، ندارند.<ref name=econ190408>{{cite news
سطر ۵۰۹ ⟵ ۵۰۸:
اقتصاددان برانکو میلولوویچ نابرابری درآمد جهانی را با مقایسه سالهای ۱۹۸۸ و ۲۰۰۸ تحلیل کرد. تحلیل آن نشان داد که طبقهٔ جهانی ۱٪ و طبقه متوسط اقتصادهای در حال ظهور (مثلا چین، هند، اندونزی، برزیل و مصر) برنده اصلی جهانی شدن در طول آن زمان شدند. درآمد واقعی (تورم) درآمد ۱٪ در سطح جهانی تقریباً ۶۰٪ افزایش یافت، در حالی که طبقات متوسط اقتصادهای در حال ظهور (حدود ۵۰ درصد از توزیع درآمد جهان در سال ۱۹۸۸) ۷۰–۸۰ درصد افزایش یافت. از سوی دیگر، کسانی که در طبقه متوسط دنیای توسعه یافته (کسانی که در ۷۵ درصد به ۹۰ درصد در سال ۱۹۸۸، مانند طبقه متوسط آمریکا) منافع کمی از درآمد واقعی را تجربه کردند. ثروتمندترین ۱٪ شامل ۶۰ میلیون نفر در سراسر جهان، از جمله ۳۰ میلیون آمریکایی (به عنوان مثال ۱۲٪. ، از آمریکاییها با درآمد بالا در سال ۲۰۰۸ در سطح جهانی ۱٪ بود).<ref name="heymancenter.org" /><ref>{{cite web|url=https://www.bloomberg.com/view/articles/2016-06-27/the-left-and-right-stumble-on-globalization|title=The Left and Right Stumble on Globalization|first=Noah|last=Smith|date=June 27, 2016|publisher=|via=www.bloomberg.com}}</ref>
[[File:OECD gender wage gap.svg|thumb|350px|شکاف جنسیتی در درآمد متوسط از کارکنان تمام وقت با توجه به OECD 2015<ref>[[OECD]]. [http://www.oecd.org/dataoecd/54/57/40846335.pdf ''OECD Employment Outlook 2008 – Statistical Annex''] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20081206000000/http://www.oecd.org/dataoecd/54/57/40846335.pdf |date=December 6, 2008}}. OECD, Paris, 2008, p. 358.</ref>]]
در بسیاری از کشورها، در بازار کار، شکاف جنسیتی به نفع مردان وجود دارد. چندین عامل غیر از تبعیض ممکن است به این شکاف کمک کند. به طور متوسط زنان در مقایسه با مردان بیشتر محتمل هستند به عاملهای دیگری از پرداخت زمانی که در جستجوی شغل هستند به و ممکن است کمتر مایل به مسافرت یا جایگزینی باشند.<ref name="Forbes 2006">{{cite news| url=http://www.forbes.com/ceonetwork/2006/05/12/women-wage-gap-cx_wf_0512earningmore.html | work=Forbes | title=Are Women Earning More Than Men? | date=May 12, 2006}}</ref><ref>{{cite news| url=http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2007/04/02/AR2007040201262.html | work=The Washington Post | title=A Bargain At 77 Cents To a Dollar | first=Carrie | last=Lukas | date=April 3, 2007 | accessdate=May 3, 2010}}</ref> توماس سول در کتاب «دانش و تصمیمگیری» ادعا میکند که این تفاوت به این دلیل است که زنان به علت ازدواج یا حاملگی مشاغل خود را دریافت نمیکنند، اما مطالعات درآمد نشان میدهد که این تفاوت کل را توضیح نمیدهد. یک گزارش سرشماری ایالات متحده اظهار داشت که در ایالات متحده بار دیگر فاکتورهای دیگر محاسبه شده است، برای لینکه هنوز تفاوت بین درآمد زنان و مردان وجود دارد.<ref>{{cite web |title=Evidence From Census 2000 About Earnings by Detailed Occupation for Men and Women | last=Weinberg | first=Daniel H | url=http://www.census.gov/prod/2004pubs/censr-15.pdf |date= May 2004 |accessdate=21 February 2017}}</ref> شکاف درآمد در کشورهای دیگر از ۵۳ درصد در بوتسوانا تا ۴۰ درصد در بحرین تغییر میکند.<ref>{{cite web|url=http://www.vedior.com/hr-portal/recruitment-news/women-earn-less-than-men-across-the-globe.html?c=3052|title=Jobs – Staffing – Workforce Solutions – Randstad USA|work=vedior.com}}</ref>
سطر ۵۱۵ ⟵ ۵۱۴:
سوسیالیستهای قرن نوزدهم مانند رابرت اوون، ویلیام تامپسون، آنا ویلر و اوت ببل ادعا میکنند که نابرابری اقتصادی بین جنسیت، علت اصلی نابرابری اقتصادی است؛ با این حال کارل مارکس و فردریک انگلس معتقد بودند که نابرابری میان طبقات اجتماعی علت بزرگتر نابرابری است.<ref>{{cite book|title=The Real Wealth of Nations: Creating a Caring Economics|author=Riane Eisler|date=2007|page=73}}</ref>
[[File:Kuznets curve.png|right|320px|thumb|A Kuznets curve]]
اقتصاددان سیمون کوزنتس استدلال کرد که سطح نابرابری اقتصادی به طور عمده در نتیجه مراحل توسعه است. با توجه به Kuznets، کشورهایی با سطوح پایین توسعه دارای توزیع ثروت نسبتاً مساوی هستند. زمانی که یک کشور توسعه مییابد، سرمایه بیشتری به دست میآورد، که منجر به داشتن درآمد و ثروت بیشتر توسط صاحبان سرمایه و معرفی نابرابری میشود. در نهایت، از طریق مکانیزمهای مختلف توزیع مجدد ممکن مانند برنامههای رفاه اجتماعی، کشورهای توسعه یافته تر به سطوح پایینتر نابرابری حرکت میکنند.
کوزنتس، در رابطه با سطح درآمد و نابرابری، از سطح نابرابری اقتصادهای در حال توسعه با درآمد متوسط برخوردار بود که به شکل منحنی کوزنتس شناخته میشد. کوزنتس این رابطه را با استفاده از دادههای مقطعی نشان داد. با این حال اخیراً تست این تئوری با دادههای پانل برتر نشان داده است که آن بسیار ضعیف است. منحنی کوزنتس پیش بینی میکند که نابرابری درآمد در نهایت با توجه به زمان کاهش خواهد یافت. به عنوان مثال، در طول جنبش دبیرستان از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۰، و بعد از آن، نابرابری درآمدی در ایالات متحده کاهش یافت.[نیازمند منبع] با این حال، دادههای اخیر نشان میدهد که سطح نابرابری درآمد پس از دهه ۱۹۷۰ شروع به افزایش پیدا کرده است. این لزوماً نظریه کوزنتس را رد نمیکند.
در رابطه با مسائل فرهنگی، تنوع ترجیحات در یک جامعه ممکن است به نابرابری اقتصادی کمک کند. هنگامی که با انتخاب کار سختتر برای کسب پول بیشتر یا لذت بردن بیشتر از اوقات فراغت مواجه میشوید، افرادی با توان بالقوه درآمد به همان اندازه ممکن است راهبردهای مختلفی را انتخاب کنند.[نیازمند منبع] تجارت بین کار و اوقات فراغت به ویژه در بخش عرضه بازار کار در اقتصاد نیروی کار بسیار مهم است.
به همین ترتیب، افراد در جامعه اغلب سطوح مختلف از ریسک پذیری را دارند. هنگامی که افراد به طور یکسان قادر به انجام کارهای خطرناک با پتانسیل پرداختهای بزرگ، از قبیل راه اندازی کسب و کار جدید، برخی از سرمایهگذاریها موفق و برخی از شکست هستند. حضور هر دو شرکت موفق و ناموفق در یک جامعه ناشی از نابرابری اقتصادی است، حتی زمانی که همه افراد یکسان هستند.
تمرکز ثروت یک فرایند نظری است که طبق شرایط خاص، ثروت جدید ایجاد شده در اختیار افراد یا نهادهای ثروتمند متمرکز است. با توجه به این نظریه، کسانی که ثروتمند هستند ثروت خود را دارند، بدین معنی است که در منابع جدید ایجاد ثروت سرمایهگذاری کنند و یا در جهت انباشت ثروت استفاده کنند؛ بدین ترتیب ذینفع ثروت جدید هستند. با گذشت زمان، جمع شدگی ثروت میتواند به طور قابل توجهی به تداوم نابرابری در جامعه کمک کند. توماس Piketty در کتاب خود، سرمایه در قرن بیست و یکم استدلال میکند که نیروی اساسی برای واگرایی، معمولاً بازده سرمایه (r)بیشتر از رشد اقتصادی (g) است و ثروتهای بزرگتر بازده بیشتری را تولید میکند.
اقتصاددان جوزف استیگلیتز استدلال میکند که به جای تبیین غلظت ثروت و درآمد، نیروهای بازار باید به عنوان یک ترمز برای چنین تمرکز ایفا کنند، که ممکن است به واسطه نیروی غیر بازاری که بهتر توضیح داده میشود به عنوان اجاره یابی شناخته میشود. در حالی که بازار تقاضا برای جبران مهارتهای نادر و مورد نظر را برای پاداش ایجاد ثروت، بهرهوری بیشتر و غیره پیشنهاد میدهد. این امر همچنین کارآفرینان موفق را از طریق افزایش رقابت برای کاهش هزینهها، سود و پاداش زیاد، از سود حاصل از کسب درآمد جلوگیری میکند.<ref name="stiglitz.p35">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (pp. 30–1, 35–6). Norton. Kindle Edition.</ref> توضیح بیشتری دربارهٔ نابرابری رو به رشد، بر طبق استیگلیتز استفاده از توسعه قدرت سیاسی توسط ثروت توسط گروههای خاص است که به سیاستهای دولتی شکل میدهند را از لحاظ مالی به آنها سودمند میرساند. این روند، شناخته شده به اقتصاددانان به عنوان اجاره یابی، درآمد را نه از ایجاد ثروت بلکه از «جذب سهم بزرگتر از ثروت که در غیر این صورت بدون تلاش آنها تولید شد»<ref name="stiglitz.p32">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (p. 32). Norton. Kindle Edition.</ref>
به دنبال جستجوی اجاره به نظر میرسد که استانهای جوامع با نهادهای ضعیف و حاکمیت ضعیف قانون، اما استیگلیتز معتقد است که در جوامع توسعه یافته مانند ایالات متحده کمبود آن وجود ندارد. نمونههایی از اجاره یابی که به دنبال نابرابری هستند هست شامل:
سطر ۵۳۴ ⟵ ۵۳۳:
* تضمین اعتماد دولت از قدرت انحصاری (ثروتمندترین فرد در جهان در سال ۲۰۱۱، کارلوس اسلیم، صنعت ارتباطات مخابراتی تازه تأسیس شده مکزیک را کنترل کرد<ref name="stiglitz.p42">Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality, p. 42.</ref>).
جیمی گلبریت استدلال میکند که کشورهای دارای بخشهای مالی بزرگ دارای نابرابری بیشتری هستند و این پیوند تصادفی نیست.</ref><ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). ''The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future'', p. 334. Norton. Kindle Edition.</ref>
سطر ۵۴۳ ⟵ ۵۴۲:
طبقهبندی اقتصادی جامعه به «نخبگان» و «تودهها» نقش مهمی در فروپاشی تمدنهای پیشرفتهای مانند امپراتوریهای روم، هان و گپتا ایفا کرد.<ref>Safa Motesharrei, Jorge Rivas and Eugenia Kalnay (November 13, 2012). ''[http://www.atmos.umd.edu/~ekalnay/pubs/lyapbredamsfinal_files/handy-paper-for-submission-2.pdf A Minimal Model for Human and Nature Interaction].'' [[University of Maryland]]. Retrieved March 19, 2014.</ref>
بر اساس یک مطالعه بررسی ۲۰۱۷ در بررسی سالانه علوم سیاسی توسط دانشمند علوم سیاسی دانشگاه استنفورد کنستشوو و دانشمند سیاسی دیوید استاسوج، دانشمند دانشگاه نیویورک، «حدس و گمانهای سادهای که دموکراسی برابری ثروت را تولید میکند و نابرابری ثروت منجر به شکست دموکراتیک است، توسط شواهد حمایت نمیشود.»<ref>{{cite journal |doi=10.1146/annurev-polisci-061014-101840 |title=Wealth Inequality and Democracy |journal=Annual Review of Political Science |volume=20 |issue=1 |pages=451–68 |year=2017 |last1=Scheve |first1=Kenneth |last2=Stasavage |first2=David}}</ref>
محققان بریتانیا، ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت، نرخهای بالاتری از مشکلات بهداشتی و اجتماعی را دربرداشتند (چاقی، بیماری روحی، قتل، تولد نوجوان، زندان، اختلاف با کودک، مصرف مواد مخدر) و نرخهای پایینتر کالاهای اجتماعی (امید به زندگی کشور، عملکرد آموزشی، اعتماد میان غریبهها، وضعیت زنان، تحرک اجتماعی، حتی تعداد اختراعات صادر شده) کشورها و ایالاتهای دارای نابرابری بالاتر. با استفاده از آمار ۲۳ کشور توسعه یافته و ۵۰ ایالت ایالات متحده، مشکلات اجتماعی و بهداشتی در کشورهایی مانند ژاپن و فنلاند و کشورهای نظیر یوتا و نیوهمپشایر با برابری بالایی وجود دارد، نسبت به کشورهای (ایالات متحده و بریتانیا) و ایالات متحده (میسیسیپی و نیویورک) با تفاوتهای زیادی در درآمد خانوار.<ref>{{cite web|url=http://www.equalitytrust.org.uk/resources/slides|title=The Spirit Level|work=equalitytrust.org.uk}}</ref><ref>{{cite journal|last1=Pickett|first1=KE|last2=Wilkinson|first2=RG|title=Income inequality and health: a causal review.|journal=Social Science & Medicine|date=March 2015|volume=128|pages=316-26|doi=10.1016/j.socscimed.2014.12.031|pmid=25577953}}</ref>
برای اکثر تاریخ بشر، استانداردهای زندگی بالاتر مواد -، دسترسی به آب تمیز و گرما از سوخت - منجر به سلامت بهتر و زندگی طولانیتر میشود.<ref name="pickett.p5">Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 5.</ref> این الگو از درآمد بالاتر - طولانیتر زندگی میکند هنوز هم در میان کشورهای فقیر، که در آن امید به زندگی به سرعت افزایش مییابد همانطور که درآمد سرمایه هر فرد افزایش مییابد، اما در دهههای اخیر امید به زندگی در میان کشورهای درآمد متوسط کاهش یافته است.<ref>{{cite journal |doi=10.1038/scientificamerican1205-92 |pmid=16323696 |title=Sick of Poverty |journal=Scientific American |volume=293 |issue=6 |pages=92–9 |year=2005 |last1=Sapolsky |first1=Robert}}</ref> آمریکاییها دیگر به طور متوسط (حدود ۷۷ سال در سال ۲۰۰۴) نسبت به یونانیها (۷۸ ساله) یا نیوزلندیها (۷۸) دیگر زندگی نمیکنند، اگرچه ایالات متحده آمریکا GDP بیشتری را در سرتاسر خود دارد. مید به زندگی در سوئد (۸۰ سال) و ژاپن (۸۲) - که در آن درآمد بیشتر به طور مساوی توزیع شد - طولانیتر بود.<ref>Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 82.</ref><ref>(At the same time however, there is a strong connection between average income and health ''within'' countries. Example: Comparing average death rates in United States zip code areas organized by average income finds the highest income zip codes average a little over 90 deaths per 10,000, the poorest zip codes a little over 50 deaths and a "strikingly" regular gradient of death rates for income in between. source: Figure 1.4, Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 13, Authors: "What is so striking about Figure 1.4 is how regular the health gradient is right across society". Data from: {{cite journal |doi=10.2105/AJPH.86.4.486 |pmid=8604778 |pmc=1380548 |title=Socioeconomic differentials in mortality risk among men screened for the Multiple Risk Factor Intervention Trial: I. White men |journal=American Journal of Public Health |volume=86 |issue=4 |pages=486–96 |year=1996 |last1=Smith |first1=G D |last2=Neaton |first2=J D |last3=Wentworth |first3=D |last4=Stamler |first4=R |last5=Stamler |first5=J}})</ref>
سطر ۵۵۴ ⟵ ۵۵۳:
نابرابری درآمد ملی با میزان شیوع اسکیزوفرنیا رابطه مثبت دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0020764013481426 |pmid=23594564 |pmc=4105302 |title=Income inequality and schizophrenia: Increased schizophrenia incidence in countries with high levels of income inequality |journal=International Journal of Social Psychiatry |volume=60 |issue=2 |pages=185–96 |year=2014 |last1=Burns |first1=Jonathan K |last2=Tomita |first2=Andrew |last3=Kapadia |first3=Amy S}}</ref>
تحقیقات نشان میدهد که یک رابطه معکوس بین نابرابری درآمد و انسجام اجتماعی وجود دارد. در جوامع مساوی تر، مردم بیشتر محتمل هستند به یکدیگر اعتماد کنند، اندازهگیری سرمایه اجتماعی (مزایای حسن نیت، همبستگی، همدردی متقابل و همبستگی اجتماعی میان گروههایی که یک واحد اجتماعی را تشکیل میدهند) نشان میدهد مشارکت جامعه بیشتر است و میزان قتل همواره پایینتر است.
مقایسه نتایج از سؤال "آیا دیگران میتوانند از شما سود ببرند اگر آنها فرصت وشانسی بگیرند؟" در بررسی اجتماعی ایالات متحده آمریکا و آمارهایی بر نابرابری درآمد، اریک Uslaner و میچل براون دریافتند که همبستگی بالا بین میزان اعتماد به جامعه و مقدار برابری درآمد وجود دارد.<ref>[http://siteresources.worldbank.org/EXTECAREGTOPSOCDEV/Resources/Uslaner_Inequality_trust_political_engagement.pdf Inequality Trust and Political Engagement] Eric Uslaner and Mitchell Brown, 2002</ref> یک مقاله سال ۲۰۰۸ از جانب اندرسن و فتنر، ارتباطی قوی میان نابرابری اقتصادی در داخل و بین کشورها و تحمل به ۳۵ دموکراسی پیدا کرد. در دو تحقیق، رابرت پاتنم ارتباط میان سرمایه اجتماعی و نابرابری اقتصادی منتشر میکند. مهمترین مطالعاتش<ref>[http://press.princeton.edu/titles/5105.html Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy] (Putnam, Leonardi, and Nanetti, 1993)</ref><ref>Robert Putnam, [[Bowling Alone]]: The Collapse and Revival of American Community 2000</ref> این ارتباطات را در ایالات متحده و ایتالیا منتشر کرد. توضیحش برای این رابطه این است که
سطر ۵۶۳ ⟵ ۵۶۲:
اقتصاددان جوزف استیگلیتز استدلال کرده است که نابرابری اقتصادی منجر به عدم اعتماد به کسب و کار و دولت شده است<ref>The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future, Stiglitz, J.E. , (2012) W.W. Norton & Company, {{ISBN|978-0393088694}}{{pn|date=June 2017}}</ref>
نرخ جرم و جنایت نیز نشان داده شده است که با نابرابری در جامعه همبستگی دارد. اکثر مطالعاتی که به دنبال رابطه هستند، بر قتلها متمرکز شدهاند؛ زیرا قتلها تقریباً در همه کشورها و حوزههای قضایی تقریباً یکسان است. بیش از پنجاه مطالعه انجام شده نشان داده است که تمایلات خشونت در جوامع مختلف که تفاوت درآمد بیشتر است، شایع تر است. دالی و همکاران در سال 2001<ref>[http://psych.mcmaster.ca/dalywilson/iiahr2001.pdf Income inequality and homicide rates in Canada and The United<!-- Bot generated title -->] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20081002044057/http://psych.mcmaster.ca/dalywilson/iiahr2001.pdf |date=October 2, 2008}}</ref> دریافت که در میان ایالات متحده و استانهای کانادا ده برابر تفاوتها در نرخهای قتل مرتبط با نابرابری است. آنها تخمین زدهاند که تقریباً نیمی از همه تغییرات در میزان قتلها را میتوان با تفاوتها در میزان نابرابری در هر استان یا ایالت تعریف کرد. فاجنزیلبر و همکاران. (در سال ۲۰۰۲) یک رابطه مشابه در سراسرجهان پیدا کرد. در میان نظرات در ادبیات علمی مربوط به رابطه بین قتل و نابرابری، عبارتند از:
* سازگاری مؤثر در تحقیقات بینالمللی در مورد قتلها این است که ارتباط مثبتی بین نابرابری درآمد و قتلها ایجاد شده است.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/S0047-2352(98)00064-6 |title=A comparative analysis of nations with low and high levels of violent crime |journal=Journal of Criminal Justice |volume=27 |issue=3 |pages=259–74 |year=1999 |last1=Neapolitan |first1=Jerome L}}</ref>
سطر ۵۶۹ ⟵ ۵۶۸:
یک سال ۲۰۱۶ مطالعه کنترل عوامل مختلف از مطالعات قبلی چالشهای مذکور یافته است. مطالعه مییابد «شواهد کمی قابل توجهی تجربی ارتباط بین کلی نابرابری و جرم» و «گزارش همبستگی مثبت بین جرم و جنایت خشونتآمیز و نابرابری اقتصادی است که تا حد زیادی رانده اقتصادی تبعیض نژادی در سراسر محله به جای درون محله نابرابری».<ref>{{cite journal |doi=10.1007/s00148-015-0579-3 |title=Inequality and crime revisited: Effects of local inequality and economic segregation on crime |journal=Journal of Population Economics |volume=29 |issue=2 |pages=593 |year=2015 |last1=Kang |first1=Songman}}</ref>
نابرابری درآمد بیشتر منجر به کم شدن تمام انواع مشارکت اجتماعی، فرهنگی و مدنی در میان ثروتمندان کمتر شد.<ref>Bram Lancee and Hermanvande Werfhorst (2011) [http://www.uva-aias.net/uploaded_files/publications/DP6-Lancee,vdWerfhorst-2.pdf "Income Inequality and Participation: A Comparison of 24 European Countries"] GINI Discussion Paper No. 6 (Amsterdam Centre for Inequality Studies)</ref> هنگامی که نابرابری بالاتر است، فقرا به اشکال کمتری از مشارکت تغییر نمیکنند.<ref>The Equality Trust (2012) [http://www.equalitytrust.org.uk/docs/research-update-income-inequality-and-participation.pdf "Income Inequality and Participation"] Research Update No. 4</ref>
به دنبال اصل مطلوبیتگرانه برای جستجوی بیشترین سود برای بیشترین تعداد - نابرابری اقتصادی مشکل ساز است. خانهای که کمترین امکانات را برای یک میلیونر به مانند یک خانه تابستانی فراهم میکند، نسبت به خانواده بی خانمان پنج نفره، نمونهای از کاهش بهرهوری بازتولیدی در جامعه است که باعث میشود که مطلوبیت نهایی ثروت کاهش یابد و بنابراین مجموع مطلوبیت شخصی. یک دلار اضافی که توسط یک فرد فقیر خرج میشود، به چیزهایی میرساند که برای آن فرد بسیار مفید میباشد مانند نیازهای اساسی مانند غذا، آب و مراقبتهای بهداشتی. در حالی که یک دلار اضافی که توسط شخص خیلی ثروتمندتر خرج میشود به احتمال زیاد به کالاهای لوکسی منتهی میشود که به آن فردمطلوبیت نسبتاً کمتری میدهد؛ بنابراین، مطلوبیت نهایی ثروت هر فرد ("دلار اضافی") کاهش مییابد زمانی که شخص ثروتمندتر میشود. از این منظر، برای هر مقدار داده شدهای از ثروت در جامعه، جامعهای با برابری بیشتر، مطلوبیت کل بالاتری خواهد داشت. برخی از مطالعات<ref name=happiniess>[http://stoa.org.uk/topics/happiness/Happiness%20-%20Has%20Social%20Science%20A%20Clue.pdf "Happiness: Has Social Science A Clue?" Richard Layard] 2003</ref><ref>Blanchard and Oswald 2000, 2003</ref> شواهدی را برای این نظریه پیدا کردهاند و اشاره دارد که در جوامعی که نابرابری کمتر است، رضایت و خوشبختی همه جمعیت در به بالاتر رفتن گرایش دارد.
فیلسوف دیوید اشمیتز استدلال میکند که به حداکثر رساندن مجموع مطلوبیتهای فردی به انگیزههای تولید آسیب خواهد رساند.
محققان محافظه کار استدلال کردهاند که نابرابری درآمدی معنی دار نیست زیرا مصرف به جای درآمد باید معیاری برای اندازهگیری نابرابری باشد و نابرابری مصرف کمتر از نابرابری درآمد در ایالات متحده است. با توجه به جانسون، اسمیدینگ، و تُری، نابرابری مصرف در سال ۲۰۰۱ در مقایسه با سال ۱۹۸۶، در واقع پایینتر بود.<ref>Johnson, Smeeding, Tory, "Economic Inequality" in Monthly Labor review of April 2005, table 3.</ref><ref>see also [https://www.wsj.com/article/SB10000872396390444100404577643691927468370.html "Consumption and the Myths of Inequality"], by Kevin Hassett and Aparna Mathur, ''Wall Street Journal'', October 24, 2012</ref> این بحث در «رفاه مخفی فقیران» توسط توماس ب. دلسول، روزنامهنگار، خلاصه شده است.<ref name=hidden>{{cite news|last=Edsall|first=Thomas B.|title=The Hidden Prosperity of the Poor|url=http://opinionator.blogs.nytimes.com/2013/01/30/the-hidden-prosperity-of-the-poor/?src=me&ref=general|accessdate=January 2, 2013|newspaper=New York Times|date=January 30, 2013}}</ref> سایر مطالعات نابرابری مصرف را به طور چشمگیری کمتر از نابرابری درآمد خانوار پیدا نکردهاند<ref name=denial>[http://www.tnr.com/blog/plank/109157/conservative-inequality-denialism "Conservative Inequality Denialism,"] by Timothy Noah ''The New Republic'' (October 25, 2012)</ref><ref>{{cite journal |title=The Evolution of Income, Consumption, and Leisure Inequality in The US, 1980–2010 |first=Orazio |last=Attanasio |first2=Erik |last2=Hurst |first3=Luigi |last3=Pistaferri |work=NBER Working Papers #17982 |year=2012 |ssrn=2035781}}</ref> و مطالعه CBO دربرداشت اطلاعات مصرف «به اندازه کافی» برای خانوارهای پر درآمد در نظر گرفته نشده است در حالیکه چنین کاری برای درآمد انجام گرفته است. هرچند که موافق بود که تعداد مصرف خانوارها توزیع برابرتری را از درآمد خانوار نشان میدهد.<ref name="cbo.p5">[http://www.cbo.gov/doc.cfm?index=12485 Congressional Budget Office: Trends in the Distribution of Household Income Between 1979 and 2007]. October 2011. p. 5</ref>
دیگران اهمیت مصرف بیش از درآمد را متذکر میشوند، اشاره میکنند که درآمد متوسط و پایین، بیشتر از آنکه به دست آورده باشد مصرف میشود، به این دلیل است که آنها یا پسانداز کمتری دارند یا بیشتر به پرداخت بدهیهای خود میپردازند.<ref name=ignore>[http://www.slate.com/articles/news_and_politics/the_great_divergence/features/2010/the_united_states_of_inequality/why_we_cant_ignore_growing_income_inequality.html "The United States of Inequality, Entry 10: Why We Can't Ignore Growing Income Inequality,"] by Timothy Noah, ''Slate'' (September 16, 2010)</ref> نابرابری درآمد عامل اصلی در افزایش بدهیهای خانوار است.<ref name=denial /><ref>[http://newamerica.net/publications/policy/the_way_forward The Way Forward] By Daniel Alpert, Westwood Capital; Robert Hockett, Professor of Law, Cornell University; and Nouriel Roubini, Professor of Economics, New York University, New America Foundation, October 10, 2011</ref> زمانی که به دست آورندگان درآمدهای بالا قیمت املاک و مستغلات را به مزایده میگذارند افرادی که درآمد متوسط به دست میآورند در پرداختن بدهیهای خود بیشتر تعمیق میکنند و سعی که که چیزی که به عنوان شیوه زندگی طبقه متوسط شناخته میشود حفظ کنند.<ref name=plumer>{{cite web|last=Plumer|first=Brad|title=‘Trickle-down consumption’: How rising inequality can leave everyone worse off|url=http://www.washingtonpost.com/blogs/wonkblog/wp/2013/03/27/trickle-down-consumption-how-rising-inequality-can-leave-everyone-worse-off/|work=27 March 2013|publisher=Washington Post|accessdate=March 27, 2013}}</ref>
راجارام راجان اقتصاددان بانک مرکزی، معتقد است که «نابرابریهای سیستماتیک اقتصادی در داخل ایالات متحده و در سراسر جهان خطوط خطای عمیق مالی ایجاد کردهاند که بحرانهای مالی را بیشتر از گذشته پیش بینی کردهاند» - بحران مالی ۲۰۰۷–۰۸ آخرین نمونه است.<ref name=Lo>{{cite web|last=Lo |first=Andrew W. |title=Reading About the Financial Crisis: A 21-Book Review |url=http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |work=2012 |publisher=Journal of Economic Literature. |accessdate=November 27, 2013 |deadurl=yes |archiveurl=https://web.archive.org/web/20130113032210/http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |archivedate=January 13, 2013 |df=mdy}}</ref> برای جبران رکود و کاهش قدرت خرید، فشار سیاسی برای ایجاد اعتبار سادهتر برای افراد دارای درآمد پایین و متوسط - به ویژه برای خرید خانهها - و اعتبار سادهتر به طور کلی برای حفظ نرخهای پایین بیکاری توسعه یافته است.<ref name=KOEHN>{{cite news|last=Koehn|first=Nancy F.|title=A Call to Fix the Fundamentals (Review of ''Fault Lines: How Hidden Fractures Still Threaten the World Economy'' by Raghuram G. Rajan)|url=https://www.nytimes.com/2010/08/01/business/01shelf.html|accessdate=November 20, 2013|newspaper=New York Times|date=July 31, 2010}}</ref>
ابرابری درآمد بزرگتر میتواند منجر به انحصار نیروی کار شود و کارفرمایان کمتری نیاز به کارگران کمتری داشته باشند.<ref name=Pigou>{{cite book|last1=Pigou|first1=Arthur C.|title=The Economics of Welfare|date=1932|publisher=Macmillan and Co.|location=London|edition=4th|url=http://www.econlib.org/library/NPDBooks/Pigou/pgEW8.html|accessdate=August 11, 2014|chapter=Part I, Chapter VIII}}</ref><ref name=Lynn>{{cite journal|last1=Lynn|first1=Barry C.|last2=Longman|first2=Phillip|title=Who Broke America’s Jobs Machine?|journal=Washington Monthly|date=March–April 2010|url=http://www.washingtonmonthly.com/features/2010/1003.lynn-longman.html|accessdate=August 11, 2014}}</ref> کارفرمایان باقیمانده میتوانند از کمبود نسبی رقابت استفاده کنندکه منجر به انتخاب کمتر مصرفکنندگان، سوء استفاده از بازار و قیمت واقعی نسبتاً بالاتر میشود.<ref name=Lynn /><ref name="Castells-Quintana">{{cite journal|last=Castells-Quintana|first=David|last2=Royuela|first2=Vicente|year=2012|title=Unemployment and long-run economic growth: The role of income inequality and urbanisation|url=http://diposit.ub.edu/dspace/bitstream/2445/33140/1/617293.pdf|journal=Investigaciones Regionales|volume=12|issue=24|pages=153–73|accessdate=17 October 2013}}</ref>
برخی از اقتصاددانان بر این باورند که یکی از دلایل اصلی نابرابری ممکن است کاهش یافتن انگیزههای اقتصادی باشد به این دلیل است که رفاه مادی و مصرف آشکار با وضعیت مرتبط است. در این دیدگاه، طبقهبندی بالا درآمد (نابرابری بالا) مقدار زیادی از طبقهبندی اجتماعی را ایجاد میکند، که منجر به رقابت بیشتر برای وضعیت میشود.
جامعه شناسان مدرن و اقتصاددانان نظیر ژولیت شوور و رابرت فرانک، میزان فعالیت اقتصادی را که تقویت میشود توسط توانایی مصرف برای نشان دادن وضعیت اجتماعی مطالعه کردهاند. شوور، آمریکایی غریب، استدلال کرد که افزایش نابرابری در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به شدت علتی برای افزایش آرمانهای درآمد، مصرف افزایش یافته، پسانداز کاهش یافته و بدهی افزایش یافته است.
در کتاب تب لوکس، رابرت ح. فرانک استدلال میکند که رضایت از سطوح درآمد، به شدت تحت تأثیر درآمد افراد نسبت به دیگران از نسبت به سطح مطلق آن قرار میگیرد.
ررسی ۱۹۹۹ در مجله ادبیات اقتصادی بیان میکند که نابرابری بالا باعث کاهش رشد میشود، شاید به این دلیل که بیثباتی اجتماعی و سیاسی را افزایش میدهد.<ref name="The New Growth Evidence" /> این مقاله نیز میگوید:
<Blockquote>چیزی که برای ادبیات رشد غیر معمول است، مطالعاتی هستند که تمایل دارند تا بگویند که در یافتهها اثرات منفی نابرابری بالایی بر رشد بعدی هم رای یا موازی هم میباشند. شواهد توسط همه پذیرفته نشدهاند:برخی نویسندگان اشاره میکنند که تمرکز کشورهای ثروتمندتر در انتهای پایینتر طیف نابرابری، کیفیت پایین دادههای توزیع، و عدم استحکام به مشخصات ثابت اثرات. با این وجود، حداقل، ساختن پروندهای که نابرابری برای رشد مناسب است، بسیار سخت است. این به خودی خود یک پیشرفت قابل توجه است. با توجه به شاخصهای داده شده که نابرابری برای رشد اقتصادی مضر است، توجه به مکانیزمهای احتمالی حرکت کرده است… ادبیات به نظر میرسد حرکت میکند … به سمت بررسی اثرات نابرابری بر نرخ باروری، سرمایهگذاری در آموزش و ثبات سیاسی.<ref name="The New Growth Evidence" /></blockquote>
سطر ۵۹۹ ⟵ ۵۹۸:
حقیقات اقتصاددان هاروارد رابرت بارو، نشان داد که «رابطه کمی بین نابرابری درآمد و نرخهای رشد و سرمایهگذاری وجود دارد». با توجه به کار Barro در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰، سطح بالای نابرابری رشد را در کشورهای نسبتاً فقیر کاهش میدهد، اما رشد را در کشورهای ثروتمند تشویق و تحریک میکند.<ref>{{cite web|url=http://www.nber.org/papers/w7038|title=Inequality, Growth, and Investment|work=NBER}}</ref>{{sfn|Barro|2000}}مطالعهٔ سرزمینهای سوئد بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ نشان داد که تأثیر مثبت نابرابری بر رشد با زمان سربسته پنج سال یا کمتر هست، اما بعد از ده سال رابطه وجود ندارد.<ref>{{cite web|author=Ruth-Aida Nahum|url=https://ideas.repec.org/p/hhs/ifswps/2005_003.html|title=Income Inequality and Growth: a Panel Study of Swedish Counties 1960-2000|date=2 February 2005|publisher=}}</ref> مطالعات مجموعههای بزرگ دادهها نشان داد که هیچ رابطهای برای هیچ زمان ثابت سربستهای وجود ندارد<ref name=BanerjeeDuflo /> و تأثیر منفی بر طول مدت رشد دارد.<ref name=BergOstryEE />
طبق اظهارات اقتصاددانان صندوق بینالمللی پول، نابرابری در ثروت و درآمد با مدت زمان رشد اقتصادی همبستگی منفی دارد (نه نرخ رشد).<ref name="BergOstryEE" /> سطوح بالایی از نابرابری نه تنها مانع از رفاه اقتصادی نمیشود، بلکه مانع از کیفیت نهادهای کشور و سطح تحصیلات بالا میشود.<ref name="Easterly2007">{{cite journal|year=2007|title=Inequality does cause underdevelopment: Insights from a new instrument|journal=Journal of Development Economics|volume=84|issue=2|pages=755–76|doi=10.1016/j.jdeveco.2006.11.002|last1=Easterly|first1=William}}</ref> طبق گفته اقتصاددانان کارکنان صندوق بینالمللی پول، «اگر سهم درآمد از ۲۰ درصد (ثروتمند) افزایش یابد، رشد تولید ناخالص داخلی عملاً در میان مدت کاهش مییابد، و پیشنهاد میکند که مزایای آن نادیده گرفته نشود. در مقابل، افزایش سهم درآمد پایین ۲۰ درصدی (فقرا) با رشد تولید ناخالص داخلی بالاتر همراه است. طبقه فقرا و طبقه متوسط برای رشد بیشتر از طریق تعدادی از کانالهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وابسته به هم هستند.»<ref>{{cite book|date=June 2015|last1=Dabla-Norris|first1=Era|title=Causes and Consequences of Income Inequality: A Global Perspective|url=https://www.imf.org/external/pubs/ft/sdn/2015/sdn1513.pdf|publisher=International Monetary Fund|accessdate=29 June 2015|display-authors=etal}}</ref>
با این حال، کارهای بیشتری انجام شده در سال ۲۰۱۵ توسط Sutirtha Bagchi و Jan Svjnar نشان میدهد که تنها نابرابری ناشی از فساد و جنون است که به رشد اقتصادی آسیب میرساند. . وقتی که آنها برای این واقعیت که بعضی از نابرابریها از طریق بیلیونرها با استفاده از ارتباطات سیاسی آنها ایجاد میشود، کنترل میشود، به نظر میرسد نابرابری ناشی از نیروهای بازار تأثیری بر رشد ندارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jce.2015.04.002 |title=Does wealth inequality matter for growth? The effect of billionaire wealth, income distribution, and poverty |journal=Journal of Comparative Economics |volume=43 |issue=3 |pages=505–30 |year=2015 |last1=Bagchi |first1=Sutirtha |last2=Svejnar |first2=Jan}}</ref>
مطالعات بر روی نابرابری درآمد و رشد گاهی اوقات شواهدی را تأیید کرد که فرضیه منحنی کوزنتس را نشان میدهد که بیان میکند که با توسعه اقتصادی، ابتدا نابرابری افزایش مییابد و سپس کاهش مییابد.<ref name=Clarke1995 /> اقتصاددان Thomas Piketty این مفهوم را به چالش میکشد، ادعا میکند که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵ جنگها و «شوکهای سیاسی و اقتصادی خشونتآمیز» نابرابری را کاهش داد. علاوه بر این، Piketty استدلال میکند که فرضیه «جادویی» منحنی کوزنتس، با تأکید بر توازن رشد اقتصادی در بلند مدت، نمیتواند افزایش قابل توجهی در نابرابری اقتصادی در سراسر جهان توسعه یافته از دهه ۱۹۷۰ در نظر بگیرد.<ref>[[Thomas Piketty]]. ''[[Capital in the Twenty-First Century]].'' [[Harvard University Press]], 2014. pp. 15-16. {{ISBN|067443000X}}</ref>
به گفته اقتصاددان Branko Milanovic، در حالی که به طور سنتی اقتصاددانان فکر کردند که نابرابری برای رشد خوب بود.<blockquote>"این دیدگاه که نابرابری درآمد به رشد اقتصادی آسیب میزند - یا اینکه برابری بهبود یافته میتواند به پایدار شدن رشد کمک کند - در سالهای اخیر به طور گستردهای استفاده و نگه داشته شده است. دلیل اصلی این تغییر اهمیت فزاینده سرمایه انسانی در توسعه است. هنگامی که سرمایه فیزیکی مهم بود، پس انداز و سرمایه گذاری کلیدی بود. سپس مهم بود که یک گروه بزرگ از افراد ثروتمند که بتوانند درآمد بیشتری نسبت به فقرا پس انداز کنند و آن را در سرمایه فیزیکی سرمایه گذاری کنند. اما اکنون که سرمایه انسانی کمتر از ماشین آلات است، آموزش گسترده به رشد راز شده است. "<ref name="more" /></blockquote>
زمانی که توزیع درآمد ناهموار است و تمایل به کاهش "شکافهای درآمد بین نیروی کار ماهر و غیر متخصص" دارد، "آموزش جامع در دسترس" در هر دو مورد دشوار است."
به نظر نمیرسد مشکلات اقتصادی مستقل بدهی، به سیاستهای توزیع مجدد در اروپا بستگی داشته باشد. به استثنای ایرلند، کشورهایی که در سال ۲۰۱۱ در معرض خطر پیش بینی قرار دارند (یونان، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال) برای جینی بالا بود سطح نابرابری درآمد را در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی اندازهگیری کرد. همانطور که توسط شاخص جینی اندازهگیری شده بود، یونان در سال ۲۰۰۸ دارای نابرابری درآمد بیشتری نسبت به آلمان از لحاظ اقتصادی بود.<ref>[http://www.tnr.com/blog/timothy-noah/98781/inequality-necessary "Is Inequality Necessary?"] by Timothy Noah, ''The New Republic'' December 20, 2011</ref>
با در نظر گرفتن نقش مرکزی رشد اقتصادی که میتواند به طور بالقوه بازی کند در توسعه انسانی، کاهش فقر و دستیابی به اهداف توسعه هزاره، به طور گسترده درک میشود که در میان جامعه توسعه تلاشهای زیادی باید شود که مشارکت بخشهای فقیتر جامعه را در رشد اقتصادی تضمین کند.<ref name=ODI>Claire Melamed, Kate Higgins and Andy Sumner (2010) [http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=4892&title=millennium-development-goals-equitable-growth-policy-brief Economic growth and the MDGs] [[Overseas Development Institute]]</ref><ref>{{cite news|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive growth revisited: Measurement and evolution|url=http://www.voxeu.org/article/inclusive-growth-revisited-measurement-and-evolution|accessdate=13 January 2015|work=VoxEU.org|publisher=Centre for Economic Policy Research|date=17 August 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{cite web|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive Growth: Measurement and Determinants|url=http://www.imf.org/external/pubs/ft/wp/2013/wp13135.pdf|number=WP/13/135|publisher=International Monetary Fund|location=Asia Pacific Department|accessdate=13 January 2015|series=IMF Working Paper|date=May 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{Cite book|url=http://routledge-ny.com/books/details/9781138840799/|title=Inclusive Growth, Development and Welfare Policy: A Critical Assessment|last=|first=|date=2015|publisher=Routledge|year=|isbn=978-1-138-84079-9|editor-last=Hasmath|editor-first=Reza|location=|pages=|language=en|quote=|via=}}</ref> تأثیر رشد اقتصادی بر کاهش فقر - انعطافپذیری رشد فقر- میتواند به سطح موجود نابرابری بستگی داشته باشد.<ref>{{cite journal|last1=Ranieri|first1=Rafael|last2=Ramos|first2=Raquel Almeida|title=Inclusive Growth: Building up a Concept|date=March 2013|volume=104|url=http://www.ipc-undp.org/pub/IPCWorkingPaper104.pdf|accessdate=13 January 2015|series=Working Paper|publisher=International Policy Centre for Inclusive Growth|location=Brazil|issn=1812-108X}}</ref><ref>Bourguignon, Francois, [https://books.google.com/books?id=9w_lZjWGYNMC&pg=PA27&lpg=PA27&dq=inequality+and+growth+quah&source=bl&ots=2bQ2pnXa5J&sig=nOZ6nczXM7BM21s_OS2Itf1rAsY&hl=en&ei=1fKUSejrE6CYNcbNofEL&sa=X&oi=book_result&resnum=3&ct=result#PPA1,M1 "Growth Elasticity of Poverty Reduction: Explaining Heterogeneity across Countries and Time Periods"] in ''Inequality and Growth'', Ch. 1.</ref> به عنوان مثال، با نابرابری کم، یک کشور با نرخ رشد ۲ درصدی در سر و ۴۰ در صد از جمعیت آن در فقر زندگی میکند، در ده سال فقر میتواند به نصف کاهش یابد، اما یک کشور با نابرابری بالا تقریباً ۶۰ سال طول خواهد کشید تا به همان کاهش دست یابد.<ref>Ravallion, M. (2007) Inequality is bad for the poor in S. Jenkins and J. Micklewright, (eds.) Inequality and Poverty Re-examined, Oxford University Press, Oxford.</ref><ref>Elena Ianchovichina and Susanna Lundstrom, 2009. [http://www-wds.worldbank.org/external/default/WDSContentServer/IW3P/IB/2009/03/03/000158349_20090303083943/Rendered/PDF/WPS4851.pdf "Inclusive growth analytics: Framework and application"], Policy Research Working Paper Series 4851, The World Bank.</ref> به گفته دبیر کل سازمان ملل متحد بان کی مون: «در حالی که رشد اقتصادی ضروری است، برای پیشرفت در کاهش فقر کافی نیست.»<ref name=ODI /> سیاست رقابت در نظر گرفته شده که با استفاده از جلوگیری کردن از شرکتهایی که از قدرت بازار سوء استفاده میکنند، به رشد فراگیر کمک کند.<ref>{{cite web|last1=Fabienne|first1=Ilzkovitz|last2=Dierx|first2=Adriaan|title=Competition policy and inclusive growth|url=http://voxeu.org/article/competition-policy-and-inclusive-growth|website=VOX EU|publisher=CEPR|accessdate=19 June 2016|date=19 June 2016}}</ref>
در بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه بیشتر زمین و مسکن در خارج از سیستم ثبت نام مالکیت رسمی و قانونی برگزار میشود. خیلی از اموال ثبت نشده در قالب غیررسمی از طریق انجمنهای مختلف و ترتیبات دیگر برگزار میشود. دلایل مالکیت بیش از حد قانونی شامل خط قرمز اداری فرعی در خرید ملک و ساخت و ساز است؛ در برخی از کشورها میتوان بیش از ۲۰۰ مرحله و تا ۱۴ سال برای ساخت زمینهای دولتی انجام داد. از دیگر عللی که مالکیت بیش از حد قانونی شکست میخورد این است که اسناد معامله را تأیید نکنند یا اسناد معامله تأیید میکنند ولی در نمایندگی رسمی ثبت نمیکنند.<ref name="Desoto_2000">{{cite book
|title=The Mystery of Capital: Why Capitalism Triumphs in the West and Fails Everywhere Else
سطر ۶۲۵ ⟵ ۶۲۴:
| publisher = Brookings-Wharton Papers on Urban Affairs|year= 2002}}</ref> و جاننا ماتلاک) استدلال میکنند که کمبود مسکن ارزان قیمت - حداقل در آمریکا - قسمتی از آن ناشی از نابرابری درآمد است.<ref name="MatlackVigdor2006">{{cite journal |doi=10.1016/j.jhe.2008.06.004 |title=Do rising tides lift all prices? Income inequality and housing affordability |journal=Journal of Housing Economics |volume=17 |issue=3 |pages=212–24 |year=2008 |last1=Matlack |first1=Janna L. |last2=Vigdor |first2=Jacob L.}}</ref> دیوید رودا<ref name="Rodda 1994" /><ref>(cited in Matlack ''Do Rising Tides Lift All Prices? Income Inequality and Housing Affordability'', 2006)</ref> اشاره کرد که از سال ۱۹۸۴ و ۱۹۹۱، تعداد واحدهای اجارهای با کیفیت به دلیل افزایش تقاضا برای مسکن با کیفیت بالا کاهش یافت.<ref name="Rodda 1994" /> رای مثال، در شرق نیویورک، از طریق جابه جایی محلههای قدیمی تر، قیمت اجاره به سرعت افزایش یافت، زیرا صاحبخانهها ساکنان جدیدی را که تمایل به پرداخت نرخ بالای بازار برای مسکن داشتند، پیدا کردند و خانوادههای با درآمد پایینتر را بدون واحدهای اجارهای رفتند (درآوردند).
آکسفام ادعا میکند که بدتر شدن نابرابری مانع مبارزه با فقر جهانی میشود. گزارش سال ۲۰۱۳ از گروه اعلام کرد که ۲۴۰ میلیارد دلار اضافه شده به ثروت ثروتمندترین میلیاردرها در سال ۲۰۱۲ به اندازه کافی بود تا چهار برابر فقر شدید را به پایان برساند. جرمی هابز، مدیر اجرایی آکسفام، گفت: «ما دیگر نمیتوانیم تظاهر کنیم که ایجاد ثروت برای چند نفر به ناچار به نفع بسیاری خواهد بود. اغلب این معکوس درست است.»<ref name="OXF-20130119">{{cite web |last=Slater |first=John |title=Annual income of richest 100 people enough to end global poverty four times over |url=http://www.oxfam.org/en/pressroom/pressrelease/2013-01-19/annual-income-richest-100-people-enough-end-global-poverty-four-times |date=January 19, 2013 |work=[[Oxfam]] |accessdate=September 20, 2014}}</ref><ref name="WP-20130120">{{cite news |last=Khazan |first=Olga |title=Can we fight poverty by ending extreme wealth? |url=http://www.washingtonpost.com/blogs/worldviews/wp/2013/01/20/oxfam-poverty-income-inequality/ |date=January 20, 2013 |work=[[Washington Post]] |accessdate=September 20, 2014}}</ref><ref name="BBC-20130118">{{cite news |authors=BBC Staff |title=Oxfam seeks 'new deal' on inequality from world leaders |url=http://www.bbc.co.uk/news/uk-21094962 |date=January 18, 2013 |work=[[BBC News]] |accessdate=September 20, 2014}}</ref>
جاراد برنشتاین و الیس گولد از مؤسسه سیاست اقتصادی پیشنهاد میکنند که اگر نابرابری در چند دهه گذشته افزایش نیافته باشد، فقر در ایالات متحده میتواند به میزان قابل توجهی کاهش یابد.<ref>Jared Bernstein (January 13, 2014). [https://economix.blogs.nytimes.com/2014/01/13/poverty-and-inequality-in-charts/?_php=true&_type=blogs&_r=0 Poverty and Inequality, in Charts]. ''[[The New York Times]]'' Retrieved September 20, 2014.</ref><ref>Elise Gould (January 15, 2014). [http://www.epi.org/blog/matter-measure-poverty-poverty-rate-economic/ No Matter How We Measure Poverty, the Poverty Rate Would Be Much Lower If Economic Growth Were More Broadly Shared]. [[Economic Policy Institute]]. Retrieved September 20, 2014.</ref>
هرچه نابرابری اقتصادی کوچکتر باشد، زباله و آلودگی بیشتر ایجاد میشود و در بسیاری موارد سبب تخریب بیشتر محیط زیست میشود. ین را میتوان با این واقعیت توضیح داد که زمانی که مردم فقیر در جامعه ثروتمند تر شوند، انتشار سالانه کربن خود را افزایش میدهند. ین رابطه توسط منحنی محیط زیست کوزنتس بیان شده است.<ref>{{cite web|url=http://www.shapingtomorrowsworld.org/hauptInequality.html|title=Unexpected connections: Income inequality and environmental degradation|work=shapingtomorrowsworld.org}}</ref>{{failed verification|date=June 2015}}<ref>Shafik, Nemat. 1994. Economic development and environmental quality: an econometric analysis. ''Oxford Economic Papers'' 46 (October): 757–73</ref><ref>Baland, J. -M. , Bardan, P. , & Bowles, S. (Eds.). (2007). Inequality, cooperation, and environmental sustainability. Princeton: Princeton University Press.{{pn|date=June 2017}}</ref><ref>{{cite journal | last1 = Boyce | first1 = J. K. | year = 1994 | title = Inequality as a cause of environmental degradation | url = | journal = Ecological Economics | volume = 11 | issue = | pages = 169–78 | doi=10.1016/0921-8009(94)90198-8}}</ref> لازم است ذکر شود که در اینجا، با این وجود، در موارد خاص، با نابرابری اقتصادی بزرگ، هنوز اتلاف و آلودگی ایجاد نشده است زیرا دفع زباله / آلودگی پس از آن پاکسازی میشود (تصفیه آب، فیلتر کردن، ...).<ref>[http://awsassets.panda.org/downloads/wwf_environmental_sustainability_and_equality.pdf WWF's sustainability and equality paper]</ref> همچنین توجه داشته باشید که تمام افزایش در تخریب محیط زیست، نتیجه افزایش انتشار توسط هر فرد است که که در یک ضریب فزاینده ضرب میشود. با این حال، اگر افراد کمتری وجود داشته باشد، این ضریب فزاینده کمتر خواهد بود و بنابراین میزان تخریب محیطی نیز پایین خواهد بود. به همین ترتیب، سطح بالای جمعیت فعلی تأثیر زیادی بر این میگذارد.
در سال ۲۰۱۵، یک مطالعه از سوی لختین و واس پیشنهاد کرد که تحرک اجتماعی پایین موجب کاهش مشارکت در میان طبقات پایینتر میشود.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.electstud.2016.11.001 |title=Gradient constraint in voting: The effect of intra-generational social class and income mobility on turnout |journal=Electoral Studies |volume=45 |pages=14–23 |year=2017 |last1=Lahtinen |first1=Hannu |last2=Wass |first2=Hanna |last3=Hiilamo |first3=Heikki}}</ref>
یک مطالعه نشان میدهد که نابرابری درآمد، بیثباتی سیاسی را افزایش میدهد: «جوامع نابرابر بیشتر از لحاظ سیاسی ناپایدار هستند».<ref>{{cite journal |doi=10.1016/0014-2921(95)00030-5 |title=Income distribution, political instability, and investment |journal=European Economic Review |volume=40 |issue=6 |pages=1203–28 |year=1996 |last1=Alesina |first1=Alberto |last2=Perotti |first2=Roberto}}</ref> یک مطالعه ۲۰۱۶ نشان میدهد که نابرابری بین منطقهای تروریسم را افزایش میدهد<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.ejpoleco.2016.01.004 |title=Terrorism and spatial disparities: Does interregional inequality matter? |journal=European Journal of Political Economy |volume=42 |pages=60–74 |year=2016 |last1=Ezcurra |first1=Roberto |last2=Palacios |first2=David}}</ref> یکی دیگر از مطالعات ۲۰۱۶ نشان میدهد که نابرابری میان طبقات اجتماعی احتمال وقوع کودتا، اما نه جنگ داخلی را افزایش میدهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0022343316652187 |title=Why class inequality breeds coups but not civil wars |journal=Journal of Peace Research |volume=53 |issue=5 |pages=680–95 |year=2016 |last1=Houle |first1=Christian}}</ref> فقدان اطلاعات قابل اطمینان، مطالعه ارتباط بین نابرابری و خشونت سیاسی را دشوار میسازد.<ref>{{Cite web|title = It’s Harder Than It Looks To Link Inequality With Global Turmoil|url = http://fivethirtyeight.com/features/its-harder-than-it-looks-to-link-inequality-with-global-turmoil/|website = FiveThirtyEight|accessdate = 2016-01-08|language = en-US}}</ref>
|