تاریخ گیلان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
DarafshBot (بحث | مشارکتها) جز جایگزینی noormags.com با noormags.ir با استفاده از AWB |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز تمیزکاری، + ماژول ابرابزار با استفاده از AWB |
||
خط ۸۲:
در اوایل [[دوره اسلامی]] مناطق گیلها به شرق سفیدرود ([[بیه پیش]]) در سرزمینهای کم ارتفاع ساحل خزر تا کوشم (هوسم؛ [[رودسر]] امروزی) کشیده شد. در غرب رود ([[بیه پس]]) آنها مناطق کم ارتفاع شمال [[طارم]] را اشغال کردند و از غرب و شمال غرب با طالش هممرز بودند. گیلها به ندرت و اغلب در ارتباط با دیلمیان در منابع اولیه اسلامی ذکر شدهاند. [[شجره نامه]] افسانهای نسب نیای آنان را به گیل برادر دیلم نیای دیلمیان میرساند. همانند دیلمیان، آنها به یک گویش شمال غربی ایرانی که برای [[فارسی زبانان]] نامفهوم بود تکلم میکردند.<ref name="EIr Pre">{{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Madelung|نام=Wilferd |پیوند نویسنده=ویلفرد مادلونگ|مقاله={{unicode|GĪLĀN iv. History in the Early Islamic Period}} |نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/gilan-iv|دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |ویرایش=|ویراستاران=|ناشر=|سال=۲۰۱۲ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DJgeFzpL | تاریخ بایگانی = 31 December 2012}}</ref>
گیلان توسط اعراب اشغال نشد. هر چند که منابع خلفای [[عباسیان|عباسی]] خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانیها میدهد به نظر میرسد که ایشان مردمان باختر سفید رود بودهاند. شرق گیلان به طور مؤثری توسط دیلمیان که کوهها را اشغال کرده بودند از رسوخ مسلمانان محافظت میشد.<ref name="EIr Pre" /> آنان مقاومت شدیدی در برابر اشغالگران عرب نشان دادند. بنا بر نظر چندین مورخ ایران، این مقاومت نشان دهنده بخشی از یک حماسه ملی بود. از جمله [[احمد کسروی]] نوشتهاست: «مسلمانان کوههای پیرینه را درنوردیده تا کنار [[رود لوار]] در خاک فرانسه بتاخت و تاز میپرداختند و سرتاسر اروپا از سهم و رعب ایشان میلرزید. با اینحال چگونه بود که در گوشهای ایران یکمشت مردم کوهستانی را زبون و رام ساختن نمیتوانستند؟!»<ref name="EIr Identityu\">{{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Bromberger|نام= Christian |پیوند نویسنده=کریستین برومبرژه |مقاله={{unicode|GILĀN xv. Popular and Literary Perceptions of Identity}} |نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/gilan-xv-identity|دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |ویرایش=|ویراستاران= |ناشر=|سال=۲۰۱۲ |زبان=en|
پیروز فرزند [[نرسی]] در گیلان با دختر یکی از شاهزادگان گیلانی ازدواج کرد. در نتیجه این پیوند فرزندی به نام [[گیلانشاه]] متولد شد که خود فرزندی به نام [[گیل گیلانشاه]] داشت. او به نوشته [[ابن اسفندیار]] شاه بزرگی شد و بیشتر گیل و دیلم از سال [[۶۴۲ میلادی]] خراجگزار او بودند. او رهسپار طبرستان شد. بنا بر ابن اسفندیار مردم گیلان به دلیل شجاعتی که در آرام کردن [[طبرستان]] آشفته از خود نشان داده بود به او کنیه «گاوباره» یا فدایی گاو را دادند. او در مسیرش با چهرهای به نام [[آذر ولاش]] مواجه شد. این شخص به احتمال زیاد از دودمان اسپهبد [[دادمهر|دازمهر]] پارتی، از [[آل قارن]] بودهاست. [[یزدگرد سوم]] که زمانی او را به ریاست طبرستان منصوب کرده بود، بعدها به همین دلیل دعوت او را برای پناه به طبرستان نپذیرفت. وقتی جیل جیلانشاه تهدید به حمله به طبرستان کرد، آذر ولاش به یزدگرد نامه نوشت و تقاضای کمک کرد. موبدان یزدگرد از این که این چهره جدید از نوادگان [[جاماسپ]] است او را آگاه کردند. نتیجتاً یزدگرد به آذرولاش دستور داد سلطه گیل گیلانشاه بر او و منطقهاش را بپذیرد. گیل گیلانشاه در آغاز [[حمله اعراب به ایران|فتوحات عرب]]، در سال [[۶۵۲ میلادی]] منطقه را تسخیر کرد و عنوان جدید گیل گیلانشاه فرشواذگر شاه را اختیار کرد. او بنا بر ابن اسفندیار از گیلان تا گرگان دست به سازندگی زد ولی، زمانی که بقیه ایران درگیر صدمات ناشی از حمله عرب بود پایتختش را در گیلان نگه داشت. گیل گیلانشاه با اعراب پیمان صلح بست و اعراب متعهد شدند در صورتی که مرزها را پاس دارد، حق اشغال مناطق حکومت او را نداشته باشند و بی اجازه حتی به آنها نزدیک هم نشوند.
خط ۱۳۲:
=== تالشها و صوفیه ===
[[حمدالله مستوفی]] در نیمهٔ نخست سدهٔ ۸
در نخستین لشکرکشی شیخ حیدر به داغستان، بخش مهمی از سپاه او را تالشان تشکیل میدادند. در منابع از آنان با عنوان «آبی جامه» یاد شده است.<ref name = "عبدلی" /> پس از کشته شدن [[شیخ حیدر]]، پسرش [[شاه اسماعیل یکم|اسماعیل]] که نوجوانی بیش نبود، جانشین او شد. در این زمان اسماعیل که در اردبیل بهسر میبرد، از بیم جان در خفا رهسپار گیلان شد. در این سفر دده بیگِ تالش از همراهان او بود و مردم تالش در سراسر مسیر اردبیل به لاهیجان، از او به گرمی استقبال و پذیرایی کردند.<ref name = "عبدلی" /> یکی از علل گرایش مردم تالش به شاه اسماعیل و صفویان، ضدیت آنان با [[شروانشاهان]] بود. تالشها با آگاهی از دشمنی میان صفویان و شروانشاهان، رهایی خود را از استیلای آنان در قدرت گرفتن صفویان میدیدند.<ref name = "عبدلی" />
|