راه چهارم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز تمیزکاری زیربخشها، + ماژول اصلاح زیربخش با استفاده از AWB |
LetsDoItBot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری، + ویرایش با ماژول ابرابزار با استفاده از AWB |
||
خط ۱:
'''راه چهارم''' به مفهومی اشاره دارد که [[جورج ایوانویچ گورجیف]] برای توصیف برخوردش با تکامل بخشیدن به خود به کار میبرد. (۱) گورجیف بر این باور بود که روش او چیزی را که او راهها یا مکتبهای
از دید گورجیف، تفاوت اصلی میان سه راه سنتی و راه چهارم در این است که
همیشه کاری با معنا و اهمیتی خاصی را معرفی میکند و همیشه تکلیفی است که تنها پیرامون و در پیوند با آن میتواند هستی داشته باشد. وقتی این کار تمام میشود، به سخن دیگر وقتی به هدفی که پیشتر گذاشته شده
راه چهارم بیشتر به پرسش مکان مردمان در عالم، امکاناتشان برای تکامل درونی و فراتررفتن از تن برای دستیافتن به حالت عالیتری از آگاهی میپردازد. تأکیدش بر این است که مردمان زندگیشان را در حالتی میگذرانند که به آن
راه چهارم به مردمان یاد میدهد که چگونه توجه و انرژی خود را از راههای گوناگون افزایش بخشند و کانونمند کنند و چگونه رؤیابافی و حواسپرتی را به کمترین میزان برسانند. (۶) (۷) بنا به این آموزه، این تکامل درونی در خود، سرآغاز روند بعدی تغییر است که هدفش دگرگونی مردم (انسان) به چیزی است که گورجیف یاد میداد که باید باشد. (۸)
== نگاهی کلی ==
پیروان گورجیف بر این باور بودند که او استادی روحانی (۹) است و از آگاهی عالیتری بهرهمند است؛ مردی به طور کامل بیدار و به روشنشدگی رسیده. او رازورمزگرا یا نهانگرا هم دیده میشد. (۱۰) او میپذیرفت که این آموزه رازورمزگراست، اما ادعا میکرد که به هیچرو در حجاب و رازآمیز نبوده است؛ بیشتر ادعا میکرد که بسیاری از مردمان یا علاقهای به دریافتن انگارههایی خاص ندارند و یا گنجایش آن را ندارند. وقتی از او در
راه چهارم یاد میدهد که مردمان (آدمیان) با جان به دنیا نمیآیند و به راستی آگاه نیستند، بلکه تنها به دلیل روند نشست و برخاست اجتماعی با دیگران بر این باورند که
▲پیروان گورجیف بر این باور بودند که او استادی روحانی (۹) است و از آگاهی عالیتری بهرهمند است؛ مردی به طور کامل بیدار و به روشنشدگی رسیده. او رازورمزگرا یا نهانگرا هم دیده میشد. (۱۰) او میپذیرفت که این آموزه رازورمزگراست، اما ادعا میکرد که به هیچرو در حجاب و رازآمیز نبوده است؛ بیشتر ادعا میکرد که بسیاری از مردمان یا علاقهای به دریافتن انگارههایی خاص ندارند و یا گنجایش آن را ندارند. وقتی از او در بارۀ آموزهای که پیش کشیده بود میپرسیدند، گورجیف میگفت: "آموزهای که نظریهاش در اینجا پیش کشیده شده به طور کامل بر پای خود ایستاده و خودمختار از مسیرهای دیگر است و تا زمان حاضر به طور کامل ناشناخته بوده است." سرچشمههای درست آموزههای گورجیف ناشناخته است، اما کسانی مایههای گوناگونی را برای آن پیش کشیدهاند. (۱۱)
برای تمرین دادن توجه، گورجیف
▲راه چهارم یاد میدهد که مردمان (آدمیان) با جان به دنیا نمیآیند و به راستی آگاه نیستند، بلکه تنها به دلیل روند نشست و برخاست اجتماعی با دیگران بر این باورند که آگاه اند. هر کس باید در مسیر زندگی خود با پیروی از آموزهای که هدفش آفریدن/رشد جان است، جانی بیافریند/رشد دهد یا "مانند سگ" میمیرد، و مردمان خواب به دنیا میآیند، در خواب زندگی میکنند و در خواب میمیرند و تنها خیال میکنند که بیدارند. (۱۲) این سیستم همچنین آموزش میدهد که "آگاهی" بیداری معمولی مردمان به هیچرو آگاهی نیست، بلکه تنها شکلی از خواب است و امکان رسیدن به آگاهی عالیتر واقعی وجود دارد.
▲برای تمرین دادن توجه، گورجیف "رقصهای مقدس" یا "حرکات" را به شاگردانش آموزش میداد که اکنون با نام [[حرکات گورجیف]] پرآوازه شده است که آنها را به شکل گروهی اجرا میکردند. (۱۳) گورجیف مجموعهای موسیقی باقی گذاشته که از آنچه در دیدارهایش از معابد دورافتاده و دیگر جاها شنیده بود، الهام گرفتهاند و با همکاری یکی از شاگردانش توماس دوهارتمن برای پیانو نوشته شدهاند. (۱۴)
== راهها ==
گورجیف یاد میداد که مسیرهای سنتی برای رسیدن به روشنشدگی معنوی یکی از سه راه زیر را دنبال میکردند:
* '''راه مرتاض (فقیر)'''
مرتاض کار میکند تا از راه دستوپنجه نرم کردن با تن فیزیکی که
* '''راه راهب'''
سطر ۳۳ ⟵ ۳۱:
== راه چهارم ==
گورجیف میگفت که راه چهارم او سریعترین راه از سه راه نخست است زیرا همزمان کار روی هر سه مرکز را درهممیآمیخت تا آنکه تنها روی یکی از آنها کانونمند شود که کاری بود که سه راه دیگر میکردند و این که مردمان معمولی میتوانند آن را در زندگی معمولی دنبال کنند و نیازی به سرگذاشتن به بیابان نداشته باشند و از انرژی جنسی نه تنها برای [[تولید مثل]] که برای شکل پختهای از [[سازوکار دفاعی]] برای دگرگونی [[میل جنسی]] به دستیابیهای از لحاظ اجتماعی سودمند مانند هنر سود برده شود.
راه چهارم
با درآمیختن راه مرتاض (سنت صوفیان)، راه یوگی (سنتهای هندو و سیک) و راه راهب (از جمله سنتهای مسیحی و بودایی) گورجیف به روشنی راه چهارم را در چهارراه باورهای متفاوت میگذارد. با این حال، راه چهارم همانندیهای چشمگیری با مسیرهای
یکی از عوامل قابل توجه در آموزههای گورجیف این است که تمامی موضوعات متفاوت با هم جور میشوند و با یکدیگر ارتباط
آسپنسکی مستند کرده که گورجیف میگفت: "دو یا سه هزارسال پیش هنوز راههای دیگری بودند که دیگر هستی ندارند و راههایی که اکنون هستی دارند این همه تقسیم نشده بودند، و به یکدیگر بسیار نزدیک بودند. راه چهارم از راههای قدیمی و تازه از این لحاظ تفاوت دارد که هرگز راهی ماندگار و همیشگی نیست. هیچ شکل خاصی ندارد و هیچ نهادی با آن پیوند ندارد.
سطر ۴۷ ⟵ ۴۴:
== مکتبهای دروغین ==
گورجیف نشان داد که مکتبهای دروغینی وجود دارد که آموزگار آن ممکن است:
* به شکلی واقعی در اشتباه باشد و خیال کند چیزی میداند، وقتی در واقعیت هیچچیز نمیداند.
سطر ۵۸ ⟵ ۵۴:
== سرآغازها ==
گورجیف در
* واژگان تکنیکی که نخست در اوایل
▲گورجیف در زندگینامۀ خود اعتبار بسیار از انگارههای خود را به مردمان خاصی در آسیا میدهد، در حالیکه با وجود آن، سرچشمههای سیستم خود را فاش نمیکند. برای سرچشمههای سیستم او و آموزههایش گفته شده که او مدیون منابع فکری و معنوی زیر است:
▲* واژگان تکنیکی که نخست در اوایل سدۀ نوزدهم میلادی در فراماسونری روسی پدید آمد که از رابرت فلاد است (آسپنسکی)
* مسیحیت رازورمزگرا (بوریس موراویئف)
* صوفیان نقشبندیه (ادریس شاه (۱۹))
* اَهمسته کِبزِه قفقازی (مورات یاگان (۲۰))
* [[بودیسم تبتی]] (خوزه تیرادو (۲۱))
* در اصل به زردشت و به روشنی به رهبر صوفیان در
== همانندیها با آموزههای دیگر ==
* تمرین ایست مانند تمرین یوغوفی زمانی در کتاب عمرعلی شاه در
▲همانندیهایی میان آموزۀ راه چهارم با دیگر آموزههای معنوی وجود دارد.
* پافشاری بر به خود آمدن در حالت بیداری، تکنیکهای
▲* تمرین ایست مانند تمرین یوغوفی زمانی در کتاب عمرعلی شاه در بارۀ قوائد یا رازهای فرقۀ نقشبندیه است. (۲۳)
* مدتها پس از پراکنده شدن انگارههای گورجیف در سراسر
▲* پافشاری بر به خود آمدن در حالت بیداری، تکنیکهای "بیدار شدن" همانندی زیادی با فنونی است که در کاما یوگا به کار برده میشود.
* آموزههای روانشناسی ساموئل اون ویئور هم به نظر میرسد همانندیهایی با انگارههای
▲* مدتها پس از پراکنده شدن انگارههای گورجیف در سراسر دهۀ [[بیست و سی]] میلادی، نویسندگان بعدی جنبههای گوناگون آموزۀ گورجیف را گرفتند و به گونهای سازگار کردند. نمونۀ آن از جمله آموزۀ دون خوآن کارلوس کاستندا است. نمونهای از این گونه اقتباس نمادگرایی ماه گورجیف است که میگوید مردمان به دلیل ماه آگاه نیستند. دون خوآن یاد میداد که هشیاری مردمان از سوی موجودات عالیتر خورده میشود. (۲۴)
* یوگای
▲* آموزههای روانشناسی ساموئل اون ویئور هم به نظر میرسد همانندیهایی با انگارههای جاافتادۀ گورجیف به جز کوندالینی دارد که در این مورد دیدگاههای آنها از ریشه با هم تفاوت مییابند.
▲* یوگای یکپارچۀ سری اوروبیندو و مادر تکنیکهای همانندی را دربرمیگیرد و راهی کلگرایانه است. (ر.ک http://www.miraura.org http://en.wikipedia.org/wiki/Sri_Aurobindo)
== آموزهها و روشهای آموزشی ==
کاروکوشش آگاهانه کاری است که شخص هنگام اجرای آن حضور دارد و به کاری که میکند توجه دارد، هنگام کار حواسش پرت نمیشود و یا
▲== شالودۀ آموزشها ==
رنج نیتمندانه کارِ دستوپنجه نرم کردن بر ضد خواستهای تن فیزیکی مانند رؤیابافی، لذت، خوراک (خوردن به دلایلی جز گرسنگی واقعی) و این و آن است. در کتاب قصههای بلزباب، گورجیف میگوید که
▲راه چهارم روی توانایی اجرای پیگیر "کار و کوشش آگاهانه" و"رنج نیتمندانه" کانونمند است. (۸)
▲کاروکوشش آگاهانه کاری است که شخص هنگام اجرای آن حضور دارد و به کاری که میکند توجه دارد، هنگام کار حواسش پرت نمیشود و یا "خود را به یاد میآورد." در عین حال میکوشد کار را با کارآیی بیشتری پیش ببرد.
▲رنج نیتمندانه کارِ دستوپنجه نرم کردن بر ضد خواستهای تن فیزیکی مانند رؤیابافی، لذت، خوراک (خوردن به دلایلی جز گرسنگی واقعی) و این و آن است. در کتاب قصههای بلزباب، گورجیف میگوید که "بیشترین رنج نیتمندانه را میتوانیم با وادار کردن خود به تابآوردن تجلیات ناخوشایند دیگران نسبت به خودمان در حضورمان به دست آوریم." (۲۶)
▲گورجیف ادعا میکرد که این دو کار شالودۀ کل تکامل مردم (آدم) است.
== آموزهها ==
آموزههای گورجیف به موضوعات بسیار زیادی میپردازد. توضیحهای اصلی او پیرامون موضوعات زیر میگردد: آگاهی، زیرآگاهی، آگاهی عالیتر، وژدان (وجدان)، پشیمانی وژدان، کارکردهای تن فیزیکی، کالبدهای عالیتر، مراکز، خودآگاهی، دانش در برابر دریافت، جوهر در برابر شخصیت، قوانین عالمگیر، انیگرام، پرتو آفرینش، تاریخ مردمی (انسان)، زبان، هیپنوتیسم، رقص مقدس، موسیقی مقدس، ناتوانیهای طبیعی
▲آموزههای گورجیف به موضوعات بسیار زیادی میپردازد. توضیحهای اصلی او پیرامون موضوعات زیر میگردد: آگاهی، زیرآگاهی، آگاهی عالیتر، وژدان (وجدان)، پشیمانی وژدان، کارکردهای تن فیزیکی، کالبدهای عالیتر، مراکز، خودآگاهی، دانش در برابر دریافت، جوهر در برابر شخصیت، قوانین عالمگیر، انیگرام، پرتو آفرینش، تاریخ مردمی (انسان)، زبان، هیپنوتیسم، رقص مقدس، موسیقی مقدس، ناتوانیهای طبیعی مردمی... برخی از این موضوعات در زیر اندکی پرورانده شدهاند:
یک جنبه کار، تلاش برای
▲== مشاهدۀ خود ==
▲یک جنبه کار، تلاش برای مشاهدۀ خود هنگام نشان دادن رفتارها یا عادتهایی است که معمولاً آنها را تنها در دیگران مشاهده میکنیم و مشاهدۀ آنها در خود با همان عدم دلبستگی که ممکن است هنگام مشاهدۀ آنها در دیگران از خود نشان دهیم؛ مشاهدۀ خود به عنوان ناآشنایی جالب. جنبۀ دیگر تلاش برای یافتن توجهای در خود است که بتواند میان اندیشهها، احساسها و حسهای واقعی که دارند در لحظه روی میدهند تمایز بگذارد بیآنکه چیزی را که مشاهده میشود داوری یا تحلیل کنیم. (۲۷)
== نیاز به تلاش ==
گورجیف تأکید میکرد که بیداری در
▲گورجیف تأکید میکرد که بیداری در نتیجۀ تلاشهای پیگیر و درازمدت به دست میآید. این تلاشها، تلاشهایی است که فرد پس از آنکه دیگر حسابی خسته است و احساس میکند که دیگر نمیتواند ادامه دهد، خود را وادار به پیش بردن آن میکند.
بنا به باوری کهن که گورجیف از نو بازگو میکند:
▲== من" های بسیار ==
▲بنا به باوری کهن که گورجیف از نو بازگو میکند: "آدم یک لشکر است." منهای بسیار اصطلاحی است که نمایانگر احساسها و اندیشههای "من" در مردم است: من میاندیشم، من میخواهم، من از همه بهتر میدانم، من ترجیح میدهم، من شادم، من گرسنهام، من خستهام و این و آن. این احساسها و اندیشههای "من" معمولاً هیچ چیز مشترکی با هم ندارند و برای دورههای کوتاهی از زمان هستی دارند. این نبود یگانگی نتیجۀ آن است که این لحظه یک چیز خواسته میشود و لحظۀ بعد چیز دیگری که حتی شاید در تضاد با اولی باشد.
== واتنش (ریلکسیشن) ==
گورجیف میگفت که بدن هنگام کنش، بیش از اندازه پرتنش است و بنابراین انرژی زیادی از دست داده میشود. گورجیف روی راه و روشهایی برای به وجود آوردن واتنش در بدن و از تنش درآوردن عضلات کانونمند میشد.
== مراکز ==
گورجیف گیاهان را تکمرکزی، جانوران را دومرکزی و مردمان را سه مرکزی طبقهبندی میکرد. مراکز به
▲گورجیف گیاهان را تکمرکزی، جانوران را دومرکزی و مردمان را سه مرکزی طبقهبندی میکرد. مراکز به دستگاههایی درون موجود اشاره دارد که کارکردهای خاص ارگانیک را دیکته میکنند. در مردم (انسان) سه مرکز اصلی: مرکز''' اندیشه'''، مرکز '''عاطفی''' و مرکز '''فیزیکی''' و دو مرکز عالیتر: مرکز '''عاطفۀ عالیتر''' و مرکز '''اندیشۀ عالیتر''' وجود دارد.
== تن، جوهر و شخصیت ==
گورجیف مردم را به سه بخش خودمختار تقسیم میکرد، یعنی به تن، جوهر و شخصیت.
* '''تن'''، کارکردهای فیزیکی بدن است.
* '''جوهر'''،
* '''شخصیت'''، هر چیز ساختگی است که
== قوانین کیهانی ==
گورجیف روی دو قانون بنیادین کیهانی کانونمند شد، قانون سه و قانون هفت.
* '''قانون هفت''' را گورجیف
* '''قانون سه''' را گورجیف
گفته میشود چگونگی کارکرد قانون هفت و قانون سه با هم روی انیگرام راه چهارم نشان داده شده است، نمادی نه نقطهای که گلیف کانونی یا الفبای تصویری سیستم گورجیف است.
== نمادگرایی ماه ==
مستند شده که گورجیف یاد میداد که مردمان
▲مستند شده که گورجیف یاد میداد که مردمان مادۀ خاصی را جذب کرده و به آن در خود مادیت میبخشند که پس از مرگ از بدن آنها آزاد میشود و به ماه انتقال مییابد. (۲۳) سادهترین راه توضیح این نظریه مقایسۀ آن با دیگر چرخههای زیستزمینشیمایی مانند چرخۀ کربن یا چرخۀ نیتروژن است. در چرخۀ نیتروژن، باکتریها نیتروژن را از خاک میگیرند و به جوّ انتقال میدهند. موازی با آن، در نظریۀ ماه گورجیف، مردمان گونۀ خاصی از ماده را جذب میکنند که از زمین به ماه انتقال مییابد. (۲۸)
=== بهرهوری نمادها ===
گورجیف در توضیحهای خود اغلب از نمادهای متفاوتی مانند انیگرام و پرتو آفرینش بهره میگرفت. گورجیف میگفت
از راه پروراندن قانون اکتاوها و معنای انیگرام، گورجیف
▲گورجیف در توضیحهای خود اغلب از نمادهای متفاوتی مانند انیگرام و پرتو آفرینش بهره میگرفت. گورجیف میگفت "انیگرام نمادی عالمگیر است. تمامی دانش را میتوان در انیگرام گنجانید و با کمک انیگرام میتوان آن را تعبیر کرد... ممکن است مردی تنها در بیابان باشد و با کشیدن انیگرام روی شن قوانین ابدی عالم را در آن بخواند. و هر بار میتواند چیز تازهای از آن بیاموزد، چیزی را بهتر از پیش بفهمد." (۲۹). پرتو آفرینش شکلی است که نمایانگر جایگاه زمین در عالم است. این شکل هشت سطح دارد که هر کدام با قوانین اکتاو گورجیف همخوانی دارد.
▲از راه پروراندن قانون اکتاوها و معنای انیگرام، گورجیف راههای دیگری را برای دریافتن دنیا در اختیار شاگردانشان میگذاشت که آنها میتوانستند به کمک آنها جایگاه خود را هم در دنیا پیدا کنند.
=== شرایط کار و رقصهای مقدس ===
برای فراهم آوردن شرایطی که در آن توجه بتواند با شدت بیشتری به کار گرفته شود، گورجیف رقصهای مقدس یا
گورجیف روی این انگاره که جستجوگر باید خود جستجوی خود را رهبری کند تأکید میکرد. آموزگار نمیتواند کار شاگرد را برای شاگرد بکند، بلکه بیشتر راهنمایی در مسیر پیدا کردن خود است. در مقام آموزگار گورجیف در آفریدن شرایطی برای شاگردانش کارشناس بود که در آن رشد شدنی میگشت، و میشد پیشرفت
▲برای فراهم آوردن شرایطی که در آن توجه بتواند با شدت بیشتری به کار گرفته شود، گورجیف رقصهای مقدس یا "حرکات" را هم به شاگردانش یاد میداد که به صورت گروهی اجرا میشد. او مجموعهای موسیقی هم به جا گذاشته که از آنچه در سفرهایش به معابد دورافتاده و جاهای دیگر شنیده بود، الهام گرفته شده و با همکاری شاگردش توماس دو هارتمن برای پیانو نوشته شده است.
▲گورجیف روی این انگاره که جستجوگر باید خود جستجوی خود را رهبری کند تأکید میکرد. آموزگار نمیتواند کار شاگرد را برای شاگرد بکند، بلکه بیشتر راهنمایی در مسیر پیدا کردن خود است. در مقام آموزگار گورجیف در آفریدن شرایطی برای شاگردانش کارشناس بود که در آن رشد شدنی میگشت، و میشد پیشرفت کارآیی با خواستن و اراده کردن در آن داشت. یافتن خود در مجموعه شرایطی که آموزگاری بااستعداد آرایش داده سود دیگری هم دارد. به گفتۀ گورجیف: "باید دریابید که هر کسی خزانۀ دانستهای از نقشهایی دارد که در شرایط معمولی بازی میکند... اما او را در شرایطی بگذارید که تنها اندکی متفاوت است و میبینید که او نمیتواند نقش مناسبی بیابد و برای مدت کوتاهی خودش میشود."
=== نهاد تکامل هماهنگ مردم ===
پس از چهارسال فرار از انقلاب روسیه با دوجینی از پیروان و اعضای خانواده، گورجیف در فرانسه منزل میگزیند و نهاد تکامل هماهنگ مردم را در کاخ لو پریوره در فونتنبلو ـ آون در اکتبر (آبان) ۱۹۲۲ (۱۳۰۱) بنیاد مینهد. این نهاد مکتبی رازورمزگرا بود که بر اساس
آسپنسکی روایت میکند که در آغاز کار با گورجیف در مسکو و [[سنت پترزبورگ]] گورجیف به شاگردانش اجازه نمیداد که چیزی در پیوند با گورجیف و انگارههایش بنویسند یا چاپ کنند. گورجیف میگفت که شاگردانِ روشهای او، خود را در انتقال درست چیزهایی که در
=== پس از گورجیف ===
پس از رخت بربستن گورجیف از این دنیا در ۱۳۲۸،
گفتوشنودی در
دیگر مدافعان خود را درگیر عوامل بیرونی نمیکنند، بلکه روی نتایج درونی که از راه تمرین
=== شاگردان گورجیف ===
▲شاگردان برجستۀ گورجیف از جمله عبارتند از (۳۲):
ژان دوسالزمن که در ابتدا آموزگار رقص بود و از سوی بسیاری از دیگر شاگردان در مقام معاون گورجیف شناخته میشد. او مسؤل آموزش حرکات و آموزههای گورجیف در بنیاد گورجیف در نیویورک، نهاد گورجیف در پاریس و سایر گروهها بود.
ویلهم نیلند پس از ژان دوسالزمن، نزدیکترین شاگرد گورجیف بود؛ او از سوی گورجیف برای پیشبرد تکلیف فاش
هنری جان سینکلر، دومین بارون پنتلند، در سالهای ۳۰ و ۴۰ میلادی شاگرد آسپنسکی بود. در ۱۹۴۸ (۱۳۲۷) به شکل فشردهای با خود گورجیف به مطالعه پرداخت. از سوی گورجیف به عنوان نمایندهاش برای انتشار ''قصههای بلزباب'' گمارده شد و سپس گورجیف او را به گرداندن کار در [[
جین هیپ، ناشری
[[پی.دی. آسپنسکی]]، فیلسوف رازورمزگرای روسی که در ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) با گورجیف ملاقات کرد و چند سال بعد را به مطالعه با او گذراند، دیرتر گروههای خودمختار خود را به راه انداخت که روی راه چهارم کانونمند بود.
توماس دو هارتمن آهنگساز و شاگرد برجسته و همکار گورجیف؛ اول بار گورجیف را در ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) در سنت پترزبورگ ملاقات کرد. از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۹ (۱۲۹۶ – ۱۳۰۷) شاگرد و رازدار گورجیف بود. در این مدت دوهارتمن بسیاری از قطعات موسیقی را که گورجیف گردآوری کرده و برای تمرینهای حرکاتش به کار میبرد، در نهاد تکامل هماهنگ مردم گورجیف نزدیک پاریس، به روی کاغذ آورد و در نوشتن آنها همکاری داشت. اولگا دوهارتمن سالها منشی شخصی گورجیف بود. اولگا بسیاری از سخنرانیهای آغازین گورجیف را گردآوری کرد که در کتاب ''
[[آلفرد ریچارد اوراژ]]، روشنفکری بریتانیایی که اکنون برای بنیانگذاری
موریس نیکول در ۱۹۲۲ (۱۳۰۱) شاگرد گورجیف میشود. یک سال بعد وقتی گورجیف نهادش را میبندد، به گروه آسپنسکی میپیوندد. در ۱۳۱۰ بنا به اندرز آسپنسکی
[[جان جی]]. بنت، تکنولوژیست، مدیر پژوهش صنعتی که بیش از هر چیز به خاطر کتابهایی که در
== منابع ==
|