'''قضا و قدر''' در [[الهیات]] بحث این است که حوادث جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت [[خدا]] هستند و تا چه اندازه به [[اختیار]] موجودات به ویژه اختیار انسان.
البته در قران کریم به این مطلب اشاره شده است که سرنوشت مردم و قضای الهی با اعمال بد و خوب مردم ارتباط دارد چنانکهچنانکه می فرمایدمیفرماید «براىبرای انسان مأمورانىمأمورانی است که پى درپى،پی درپی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خد[ = حوادث غیرحتمىغیرحتمی] حفظ مى کنند;می کنند؛ و خداوند سرنوشت هیچ قومىقومی (و ملّتىملّتی) راتغییر نمی نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در (وجود) خودشان است تغییر دهند.دهند؛ و هنگامى هنگامی که خدا برای براى قومىقومی (به خاطر اعمالشان) بدىبدی (و عذاب) بخواهد، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد;شد؛ و جز خدا، (نجات دهنده و) سرپرستىسرپرستی نخواهند داشت.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره رعد آیه 11 / «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّىحَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref> و یا می فرمایدمیفرماید: «و اگر اهل شهرها و آبادى آبادی ها، ایمان مى می آوردند و تقوا پیشه مى می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم;می گشودیم؛ ولىولی (آنها حق را) تکذیب کردند;کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره اعراف آیه 96 / «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرىالْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref>
== در اسلام ==
[[سید محمد جواد غروی]] در کتاب چند گفتار به بررسی موضوع قضاء و قدر میپردازد. او میگوید:
قضاء به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است و معلولات و اسباب و مسبباتی است که تغییر نمیپذیرد.نمیپذیرد؛ و قدر تعین قضاء ازلی در اندازهای معین است که در اختیار انسان میباشد بناءبراین قضاء حتمی است و قدر به [[اختیار]] انسان موکول شدهاست. پس قضاء و قدر دو امر متلازم هم و از یکدیگر منفک نمیشوند زیرا قدر به منزلهٔ اساس، و قضاء به منزلهٔ بناء است. به عنوان مثال خداوند قضاء نموده که آتش هر چیز قابل سوختنی را بسوزاند، حال اگر این حکم در معرض ظهور واقع شد قدر است و در اختیار انسان قرار گرفته و هرگاه بخواهد آن را به کار گیرد مکان و زمان و سایر شروطش را به حکم [[عقل]] و [[شرع]] معین میسازد.<ref>چند گفتار، نشر نگارش،۱۳۷۹،نگارش، ۱۳۷۹، گفتار پنجم:مثالهای مورد نظر</ref>.
قضاء در لغت به چند وجه آمده که بازگشتش به انقطاع شی و تمام شدن آن است و هر چیزی که عملش به اتمام رسد یا حتمی شود قضاء شدهاست همچنین مراد از قدر تقدیر و تعیین اندازه کردن است و مقصود از قضاء خلق است چنان کهچنانکه خداوند در آیهٔ دوازدهم سورهٔ [[فصلت]] اشاره میکنند.<ref>چند گفتار، نشر نگارش، ۱۳۷۹، گفتار پنجم:قضاء و قدر</ref>.
مسئله [[اختیار]] در سنت کلامی اسلامی، همواره مسئلهای بحثانگیز بودهاست. صاحبنظران در این حوزه، به دو فرقه «جبریه» و «قدریه» تقسیم میشوند. در فرقه جبریه، تأکید بر قضا و قدر است و در فرقه «قدریه»، تأکید بر اختیار انسان.<ref>[http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EDBH.htm فرقه قدریه]</ref>