انگیزش: تفاوت میان نسخه‌ها

'''انگیزش''' به فرایندهایی ارتباط دارد که به رفتار نیرو و جهت میدهدمی‌دهد. این فرایندها عبارتند از: نیازها، شناختها، هیجان‌ها و رویدادهای بیرونی. نیازها با شرایط درونی فرد که برای ادامه زندگی و رشد و سلامتی ضروری است، مرتبط است. شناخت‌ها، عقاید، باورها، رویدادهای ذهنی، انتظارات و خودپنداره را شامل می‌گردد که نحوه تفکر را بیشتر نشان می‌دهد. هیجان‌ها، به صورت پدیده‌های ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی و چند بعدی هستند (ایزارد، ۱۹۹۳). رویدادهای بیرونی، مشوقهایی که رفتار فرد را نیرومند میسازدمی‌سازد و به سمت رویدادهایی هدایت میکنندمی‌کنند حال این رویدادها ممکن است از پیامدهای مثبت یا آزاردهنده خبر دهند.

انگیزش را معمولاً به سه طریق نشان میدهندمی‌دهند: رفتار، فیزیولوژی و گزارش شخصی. رفتارهای باانگیزه شامل: تلاش، نهفتگی، پایداری، انتخاب، احتمال پاسخ، جلوه هایجلوه‌های صورت و حالتهای بدن را شامل میشودمی‌شود. فعالیت [[سیستم عصبی مرکزی]] و هورمونی برای درک شالوده زیستی انگیزش و هیجان که اطلاعات بیشتری را در اختیار ما میگذارندمی‌گذارند فیزیولوژی انگیزش را بیان میکندمی‌کند. در نهایت، گزارش شخصی است که از طریق مصاحبه هامصاحبه‌ها و پرسشنامههاپرسشنامه‌ها اندازه‌گیری میگرددمی‌گردد.

در بررسی انگیزش معمولاً موضوعاتی که مطرح میگرددمی‌گردد به ترتیب:

# انگیزههاانگیزه‌ها توجه را هدایت میکنندمی‌کنند.

# انگیزه‌ها در طول زمان تغییر میکنندمی‌کنند و بر رفتار تأثیر گذارند.

# در بررسی انگیزه‌ها، می‌توان متوجه شد که افراد چه چیزی را میخواهندمی‌خواهند.

انگیزش علت [[رفتار|رفتارها]]ها است. انگیزش به عوامل موجود در یک فرد اشاره دارد که رفتار را در جهت یک [[هدف]] فعال می‌سازند. پژوهش‌های انجام شده در زمینهٔ انگیزش در صدد پاسخ دادن به پرسش‌هایی دربارهٔ رفتار انسان‌ها هستند که با کلمه‌های سوالیِ "چراً و "به چه عللی" آغاز می‌شود. چرا شما ساعت‌های متمادی از وقت خود را صرف اینترنت می‌کنید؟<ref>{{یادکرد|کتاب=روان‌شناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد) |نویسنده =کارل هافمن، مارک ورنوری، جودیت ورنوری|ترجمه|کوشش=|ناشر =|چاپ=جلد دوم|شهر=|سال=|شابک=۵–۰۱–۶۳۸۹–۹۶۴}}</ref>

به مجموعه عامل‌هایی که مردم را وامی‌دارد به روش خاص رفتار و تلاش کنند تا به هدفهای مورد نظر دست یابند. نظریه‌های زیادی در مورد انگیزش ارائه شده استشده‌است که بیشتر آنها دربارهٔ شناسایی و ارضای نیاز است، مانند [[سلسله مراتب]] نیازهای مازلو و نظریهٔ دو عاملی هرزبرگ. نظریه‌های معاصر در مورد انگیزش به دو دسته محتوایی (چه چیز موجب انگیزش می‌شود) و فرایندی (چگونه انگیزش ایجاد می‌شود) تقسیم می‌شوند.

مازلو این نیازها را به دو دسته بالایی و پاینی تقسیم کرده است،کرده‌است، نیازهای فیزیولوژیکی و امنیت در رده پایین و نیازهای اجتماعی، احترام، خودشکوفایی را در رده بالا قرار داد. نیازهای رده بالا در درون فرد ارضا شده و نیازهای رده پایین به وسیله عوامل بیرونی ارضا می‌شوند.

این نظریه ،نظریه، ابتدا نیازها را به سه دسته تقسیم می‌کند:

نظریهٔ نیازهای اکتسابی(Achievement Motivation Theory) که توسط دیوید مک کله لند مطرح شده استشده‌است به این موضوع می‌پردازد که انگیزش ریشه در فرهنگ دارد. مک کله لند بیان می‌دارد که همهٔ [[انسان‌ها]] سه نیاز مهم دارند:

شیوه‌ای از مدیریت که نگرش مدیران را نسبت به کارکنان از دو دیدگاه بررسی می‌کند. ای نظریه توسط [[داگلاس مک گرگور]] ارائه شد. در این شیوه از یک جهت شاهد دیدگاهی منفی هستیم، از این دیدگاه کارکنان علاقه زیادیبه کار کردن ندارند، مسئولیت پذیر نیستند و باید بر رفتار آنان نظارت کرد وی این دیدگاه را نظریهٔ X معرفی کرد و دیدگاه دیگر به عنوان نظریهٔ Y که دیدگاهی مثبت نسبت به کارکنان دارد و آنان را مسئولیت پذیر و مشتاق کار در نظر می گیردمی‌گیرد که به دلیل [[خود نظارتی]] نیازی به نظارت ندارند.

# '''نیاز به ایجاد دوستی''' یعنی تمایل به کسب حمایت و ایجا روابط صمیمی با دیگران.{{سخ}}

* اهداف ترجیحاً مشارکتی انتخاب می شوندمی‌شوند تا قابل دستیابی باشند