[[پرونده:Leviathan_by_Thomas_Hobbes.jpg|بندانگشتی|چپ|تصویر جلد کتاب [[لویاتان (کتاب)|لویاتان]] اثر [[توماس هابز]] که به بررسی [[ویژگیها]] و کارکردهای انواع حکومتها به ویژه اقتدارگرایان میپردازد]]
{{شیوههای حکومت}}
'''اقتدارگرایی''' به رفتار گونهای از [[نهاد]]ها، [[سازمان اجتماعی|سازمانهای اجتماعی]] گفته میشود که فرمانبرداری از [[اقتدار]] و ادارات کارگزار آن ویژگی ممتازش به شماربهشمار میرود. این مفهوم معمولاً مخالف [[فردگرایی]] و [[دموکراسی]] است. در [[علم سیاست]] دولت اقتدارگرا دولتی است که در آن اقتدار سیاسی در گروه کوچکی از سیاستمداران متمرکز شده استشدهاست. این مفهوم اغلب در مقابل [[فردگرایی]]، [[دموکراسی]] و [[آزادیخواهی]] قرار میگیرد.
== ویژگیها ==
دیگران بر این نظراند که جمعگرایی، اگر تعریف درستی از آن ارایه شود، بر تصمیمگیری مبتنی بر اجماع ابتنا دارد که با اقتدارگرایی در تضاد است.
== اقتدارگرایی و تمامیت خواهیتمامیتخواهی ==
[[تمامیت خواهیتمامیتخواهی]] صورتی تشدید شده از اقتدارگرایی است. نخستین تفاوت اقتدارگرایی با توتالیتاریانیسم در آن است که در رژیمهای اقتدارگرا نهادهای اجتماعی و اقتصادی تحت کنترل دولت نیستند. پل سی ساندرول از [[دانشگاه کلرادو]] در [[کلرادو اسپرینگز]] بر مبنای کار دانشمند سیاسی دانشگاه ییل، جوان لینز، به تحقیق پیرامون ویژگیهای دیکتاتورهای اقتدارگرا و تمامیتخواه پرداخته و این ویژگیها را در جدولی آورده استآوردهاست:<ref>{{یادکرد|نویسنده=a b Sondrol, P. C.|مقاله=Totalitarian and Authoritarian Dictators: A Comparison of Fidel Castro and Alfredo Stroessner|ژورنال=Journal of Latin American Studies|تاریخ=2009|دوره=23|شماره=3|صفحه=599}}</ref>
{| class="wikitable"
|-
! متن عنوان !![[تمامیت خواهیتمامیتخواهی]] !! اقتدارگرایی
|-
| کاریزما || بالا || پایین
به نظر [[ساندرول]] هرچند اقتدارگرایی و تمامیتخواهی هر دو اشکالی از [[حکومت مطلقه]] اند، امّا در «دوگانههای اصلی» با یکدیگر متفاوتاند:
# دیکتاتورهای تمامیتخواه به خلاف برادران اقتدارگرای بی تفاوتبیتفاوت و اغلب نامحبوبشان با ساختن آگاهانهٔ تصویری پیامبرگونه، وابستگی متقابل شبهدموکراتیک، عوامفریبانه، افسونزده و کاریزماتیکی را میان خود و پیروانشان ایجاد میکنند.
# مفاهیم ملازم با نقشها اقتدارگرایان و تمامیتخواهان را از یکدیگر متمایز میکند؛ اقتدارگرایان خود را موجودیتی فردی میبینند که قابلیت بالایی برای کنترل و حفظ وضع موجود دارد. امّا دریافت تمامیتخواهان از خودشان بهطور عمده غایتشناسانه است. فرد مستبد بیش از آنکه خود را یک شخص بداند، دارنده نقشی ضروری در هدایت و تغییر جهان میداند.
# در نتیجه استفاده از قدرت برای بزرگ نشان دادن خود، در میان اقتدارگرایان بیش از تمامیتخواهان مشهود است. اقتدارگرایان از آن رو که تمایل چندانی به ایدئولوژی ندارند، حاکمیت خود را با تلفیقی از القای ترس و اعطای پاداش به عمّال وفادار خویش پشتیبانی میکنند و به این ترتیب نوعی از کلپتوکراسی (دزدسالاری) را به وجود میآورند.<ref name>{{یادکرد|نویسنده=a b Sondrol, P. C.|مقاله=Totalitarian and Authoritarian Dictators: A Comparison of Fidel Castro and Alfredo Stroessner|ژورنال=Journal of Latin American Studies|تاریخ=2009|دوره=23|شماره=3|صفحه=599}}</ref>
بر مبنای این مقایسه میتوان گفت که نظامهای اقتدارگرا به دلیل نداشتن ایدئولوژی هدایتگر، تحمّل وجود گونهای از تکثرگرایی، نداشتن قدرت برای بسیج کلّ جمعیت کشور برای تحقّق اهداف ملّی و اعمال قدرت در محدودهٔ نسبتاً مشخّص، فضای بیشتری برای زندگی خصوصی بر جا میگذارند.
== اقتدارگرایی و دموکراسی ==
اقتدارگرایی و [[دموکراسی]] تضاد بنیادین با یکدیگر ندارند و از اینرو همواره این امکان وجود دارد که دموکراسیها حاوی عناصر اقتدارگرایانهٔ قدرتمندی باشند، زیرا هردوی آنها اشکالی از تن دادن به اقتدار هستند. تفاوت دموکراسی غیر لیبرال (یا دموکراسی صوری) و [[دموکراسی لیبرال]] (یا دموکراسی حقیقی) در این است که دموکراسیهای غیر لیبرال وجوه بنیادینتر دموکراسی را ندارند، وجوهی چون [[حاکمیت قانون]] و نظام قضایی مستقل، مضاف بر این که دموکراسیهای لیبرال تا کنون با یکدیگر نجنگیدهاند. تحقیق جدیدتری این نظریه را بسط داده و به این نتیجه رسیده استرسیدهاست که کشورهای دموکراتیکتر تمایل کمی به جنگهای نظامی با دیگر دولتها دارند که این خود تعداد کمتر کشتهشدگان در نتیجهٔ جنگ را به دنبال دارد، این کشورها جنگهای داخلی کمی هم داشتهاند.<ref>{{یادکرد|نویسنده=Hegre, Håvard, Tanja Ellington, Scott Gates, and Nils Petter Gleditsch|مقاله=Towards A Democratic Civil Peace? Opportunity, Grievance, and Civil War 1816-1992|ژورنال=American Political Science Review|تاریخ=۲۰۰۱|شماره=۹۵|صفحه=۳۳–۴۸}}</ref><ref>{{یادکرد|کتاب=A Lakatosian View of the Democratic Peace Research Program From Progress in International Relations Theory|نویسنده=Ray, James Lee|ناشر =MIT Pressکوشش=edited by Colin and Miriam Fendius Elman|سال=۲۰۰۱}}</ref>
* دموکراسیهای ضعیف بیش از دیکتاتوریهای ضعیف تمایل به داشتن [[آموزش و پرورش]] قوی، [[امید به زندگی]] بالا، مرگ و میر کم کودکان و دسترسی به [[آب آشامیدنی]] و بهداشت دارند. این امر به دلیل برخورداری از کمکهای خارجی بیشتر یا صرف درصد بیشتری از [[تولید ناخالص داخلی]] برای بهداشت و آموزش نیست، بلکه در این کشورها مدیریت بهتر منابع موجود محتملتر است.
* تحقیقات نشان میدهد که برخی از شاخصهای سلامت (امید به زندگی و [[مرگ و میر نوزادان]] و مادران) بیش از آنکه با سرانهٔ تولید ناخالص داخلی، بزرگی بخش عمومی یا نابرابری درآمد در ارتباط باشد با دموکراسی رابطه دارد.<ref>{{یادکرد|نویسنده=Franco, Á. ; Álvarez-Dardet, C. ; Ruiz, M. T.|مقاله=Effect of democracy on health:ecological study|ژورنال=BMJ|تاریخ=۲۰۰۴|شماره=۳۲۹|صفحه=۱۴۲۱–۱۴۲۳}}</ref>
* بنا بر نظریهٔ آمارتیاسن اقتصاددان بزرگ، هیچیک از کشورهای موجود که با سیستم [[لیبرال دموکراسی]] اداره میشوند، تا کنون قحطی گستردهای را تجربه نکردهاند.<ref>{{یادکرد|نویسنده=Sen, A. K.|مقاله=Democracy as a Universal Value|ژورنال=Journal of Democracy|دوره=۱۰|شماره=۳|صفحه=۳–۱}}</ref> این قاعده شامل دموکراسیهایی هم میشود که در طول تاریخ چندان متمول نبودهاند، همچون هند که آخرین قحطی بزرگ را در سال ۱۹۴۳ تجربه کرده استکردهاست و پیش از این تاریخ در [[قرن نوزدهم]] چندین قحطی بزرگ را از سر گذرانده که همهٔ آنها در دوران مستعمره بودن هند اتفاق افتادهاند (بماند که برخی دیگر قحطی ۱۹۴۳ بنگال را به تأثیرات جنگ جهانی دوم نسبت میدهند) دولت هندوستان در طول سالها مدام در حال دموکراتیکتر شدن بوده استبودهاست. دولت ایالتی پس از قانون دولت هند در ۱۹۵۳ همواره چنین وضعی داشته استداشتهاست.
* بحران پناهندگان تقریباً همیشه در کشورهای کمتر دموکراتیک رخ میدهد. با نگاه به حجم جریانهای پناهندگی در بیست ساله گذشته درمییابیم که هشتاد و هفت مورد نخست در کشورهای دارای نظام اقتدارگرا رخ داده استدادهاست.<ref>{{یادکرد|مقاله=The Democracy Advantage: How Democracies Promote Prosperity and Peace|ژورنال=Carnegie Council}}</ref>
* تحقیقات نشان میدهند که در میان ملّتهای دموکراتیک کشتارجمعی یا جنایات از سوی دولت بسیار کمتر رخ میدهد. هرچند باید در نظر داشت که این ملّتها پیش از به کارگیریبهکارگیری سیاستهای لیبرال دموکراتیک، ملّتهای به نسبت پیشرفتهتری هم بودهاند.<ref>{{یادکرد|کتاب=Power kills: democracy as a method of nonviolence|نویسنده =Rummel RJ|ناشر =Transaction Publishers|شهر=New Brunswick, N.J. , U.S.A|سال=۱۹۹۷|شابک=۱-۵۶۰۰۰-۲۹۷-۲}}</ref> به همین ترتیب نسلکشی و کشتار سیاسی کمتری هم در انها به چشم میخورد.<ref>{{یادکرد|کتاب= No Lessons Learned from the Holocaust|نویسنده =Barbara Harff|سال=۲۰۰۳}}</ref>
۲. تحقیقات [[بانک جهانی]] نشان میدهد که نهادهای سیاسی در شیوع فساد بسیار تعیینکنندهاند: نظامهای پارلمانی، ثبات سیاسی و [[آزادی مطبوعات]] همگی با فساد کمتر در ارتباطاند.<ref>{{یادکرد|نویسنده= Daniel Lederman, Normal Loaza, Rodrigo Res Soares|مقاله= Accountability and Corruption: Political Institutions Matter(November 2001)|ژورنال= World Bank Policy Research Working Paper|تاریخ= February 19, 2006|شماره=. ۲۷۰۸}}</ref> قانون [[دسترسی آزاد]] به اطلاعات نقش مهمی در پاسخگویی و شفافیت دارد. قانون حق دسترسی به اطلاعات در هند «جنبش عظیمی در این کشور به راه انداخته استانداختهاست که که به زودی بروکراسی فشل و فاسد را به زانو درخواهد آورد و معادلات قدرت را یکسره دگرگون خواهد ساخت.»<ref>{{یادکرد|پیوند = Asiamedia.ucla.edu|عنوان =AsiaMedia:: Right to Information Act India's magic wand against corruption|زبان = en|بازیابی =۲۰۱۲-۰۲-۰۲}}</ref>
* میان هشتاد مورد از بدترین فجایع مالی در طول چهار دههٔ گذشته تنها پنج مورد در کشورهای دموکراتیک رخ داده استدادهاست. به همین ترتیب احتمال تجربهٔ کاهش ۱۰ درصدی سرانهٔ تولید ناخالص داخلی در بازهٔ یک ساله در کشورهایی که «دموکراسی ضعیف» خوانده میشوند نصف کشورهای غیردموکراتیک است.<ref name>{{یادکرد|مقاله=The Democracy Advantage: How Democracies Promote Prosperity and Peace|ژورنال=Carnegie Council}}</ref>
* تحقیق دیگری به این نتیجه رسیده استرسیدهاست که تروریسم در کشورهایی با سطح متوسّط [[آزادی سیاسی]] بیش از هر جای دیگری شایع است. کشورهایی که دموکراسی حدّاکثری یا حدّاقلی دارند، تروریسم در پایینترین سطح است.<ref>{{یادکرد|پیوند = News.harvard.edu. |عنوان = Harvard Gazette: Freedom squelches terrorist violence |زبان = en |بازیابی =۲۰۱۲-۰۲-۰۲}}</ref>
== دولتهای اقتدارگرا ==
[[پرونده:King Abdullah with Dick Cheney George H.W. Bush, August 2005.jpg|بندانگشتی|چپ|ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی از حاکمین اقتدارگرا در جهان]]
هر لیستی که از چنین کشورهایی تهیه شود، لاجرم جای بحث خواهد داشت؛ فهرستهایی برای مشخّص ساختن کیفیت دموکراتیک و میزان آزادی کشورها تهیه شده که همگی از روش سادهانگارانهٔ تیک زدن موارد یک جدول استفاده کردهاند و در عین حال اندیشهٔ موجود در پس این جداول نیز خود خالی از سوگیریهای اقتصادی نبوده استنبودهاست. عجیب نیست که در نظام جهانی کنونی کشورهای متعلّق به نظامهای قدرت عمدهٔ غربی که از «قدرت نرم» استفاده میکنند اغلب در صدر چنین جدولهایی مینشینند. از سوی دیگر جاهایی چون ارمنستان، [[کرۀ شمالی]]، چاد، ایران، زیمبابوه، [[عربستان سعودی]] و بورکینافاسو نیز به شدّت اقتدارگرایند. برای دیدن فهرستی از کشورهای اقتدارگرا برای مثال به [[جدول دموکراسی]] مجلّهٔ اکونومیست رجوع کنید، هرچند این مجلّه، مجلّهای اقتصادی- لیبرال است، امّا نهادهای دیگری چون [[عفو بینالملل]] یا خانهٔ آزادی نیز جداولی با [[زاویۀ دید]] متفاوت تولید میکنند. بیشتر اوقات کشورهای ثروتمندتر در رأس چنین جدولهایی قرار میگیرند و کشورهای فقیرتر به قعر جدول سقوط میکنند؛ که این هم میتواند دلیل بازبودن دروازههای نظامهای سیاسی این کشورها به روی منازعات باشد و هم نتیجهٔ آن.
راه دیگر مواجهه با مشکل تلاش برای تهیهٔ لیستی از رژیمهای اقتدارگرا این است که اَشکال آشکار دولت (برای مثال انتخابات مستقیم مثل آنچه در بخشهای سویس وجود دارد یا نمایندگی دانشگاهی و غیره) را با هم مقایسه نکنیم بلکه توازن قدرت میان نخبگان سیاسی و عموم مردم را در کشورهای مختلف مقایسه نماییم. چنین جدولی بر مبنای پرسشهایی از این دست شکل خواهد گرفت که آیا دولتی خاص اجازهٔ تأثیرگذاری مستقیم در تصمیمگیریها را به اتباع خود میدهد؟، آیا [[آزادی بیان]] را محدود میکند؟، اتباع خود را در گولاگها یا سیستمهای بازداشتگاهی مشابه محبوس میسازد؟، آیا با ملّتهای دموکراتیکتر رفتاری متخاصمانه دارد؟، آیا به شرایط کار نامطلوب امکان شکلگیری میدهد یا حتّی این که آیا به انواعی از بردهداری امکان ظهور میدهد یا خیر؟.
۱. دوات [[جمهوری خلق چین]] اغلب یک دولت اقتدارگرای مدرن انگاشته میشود. این جمهوری تنها با یک حزب اداره میشود که آن را [[حزب کمونیست چین]] میخوانند. سیاستگذاریها در چین در جلسات سطوح بالا انجام میشود که در آنها مردم هیچگونه تأثیری در تصمیمهایی که برایشان گرفته میشود ندارند. دولت چین با حساسیت بسیار بر اینترنت این کشور نظارت میکند و هرچه را که کمترین شائبهٔ حساسیت سیاسی در آن باشد، تحت نظر دارد. همچنین طبق گزارش گزارشگران بدون مرز، در لیست سیاه «دشمنان اینترنت» قرار دارد.<ref>{{یادکرد |پیوند = http://en.rsf.org/beset-by-online-surveillance-and-12-03-2012,42061.html |عنوان=|زبان = en |بازیابی=}}</ref> آنها همچنین به دلیل نگرانی از اینکه شهروندانشان از سایتهای عمدهٔ ایجادکننده [[شبکههای اجتماعی]] همچون [[فیس بوک]] و تویتر برای راهاندازی تظاهرات عمومی استفاده کنند، آنها را مسدود میکنند. علاوه بر این آن تعداد از شهروندان که در اینترنت مطالب دموکراسیخواهانه منتشر کنند، از سوی دولت مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و گاه حتّی زندانی میشوند.<ref>[2]</ref> معیار دیگری که بر مبنای آن بسیاری مدّعی میشوند که چین به حقوق شهروندان خود تجاوز کرده است،کردهاست، تحمیل سیاست تکفرزندی در ۱۹۷۹ بود که زوجهای متعلق به [[قوم هان]] را که ساکن مناطق شهری هستند، به داشتن تنها یک فرزند محدود میکند. هرچند که این سیاست برای [[کنترل جمعیت]] اعمال شد، امّا در نتیجهٔ آن بسیاری از کودکان مؤنّث سقط یا کشته شدند (زیرا ممکن بود برخی زوجها برداشتن پسر برای بقای نام فامیلشان تأکید داشته باشند). علاوه بر این مشکلات بسیاری هم برای والدین دارای بیش از یک فرزند بهوجود آمد، از جمله پرداخت جریمه، فشار برای [[سقط جنین]] یا عقیمسازی اجباری.<ref>{{یادکرد-ویکی|پیوند = Geography.about.com. |عنوان = China One Child Policy - Overview of the One Child Policy in China |زبان = en |بازیابی =2012-02-02}}</ref>
۲. دولت کمونیست ویتنام نیز اغلب اقتدارگرا خوانده میشود. ویتنام از سوی [[حزب کمونیست ویتنام]] اداره میشود که تنها [[حزب سیاسی]] قانونی در این کشور است. سیاستها و قوانین همگی بهطور یکسویه از طرف حزب وضع میشود و مردم در فرایند تصمیمگیری هیچ قدرتی ندارند. هرگونه مخالفت سیاسی ممنوع است. مخالفانی چون ویِت خانگ خواننده و آهنگساز و نگوین چی تین شاعر، بهطور معمول دستگیر و زندانی میشوند و دولت مکرّراً مخالفان را به «براندازی حکومت»، «تهدید امنیت کشور» یا تلاش برای «سرنگونی [[دولت سوسیالیست]] مردمی»<ref>{{یادکرد|پیوند=|عنوان= Rep Loretta Sanchez: Free Viet Khang, Paulus Le Son and many others". Democracy for Vietnam |زبان = en |بازیابی =2012-04-07}}</ref> متهم میکند. در ویتنام اعتراضات با دقّت بسیار از سوی دولت تحت نظر قرار میگیرد؛ در این میان اعتراضات تابستان ۲۰۱۱ در حمایت از حاکمیت ویتنام بر جزایر پاراسل و اسپارتلی در شهرهای هانوی و سایگون و نیز اعتراضات کوچکتر دربارهٔ ادعاهای ارضی دولت از اهمیت ویژهای برخوردارند.<ref>{{یادکرد|پیوند= Bbc.co.uk. 2011-06-05 |عنوان = BBC News - South China Sea: Vietnamese hold anti-Chinese protest |زبان = en |بازیابی =2012-04-07}}</ref> اینترنت نیز در این کشور به شدّت سانسور میشود، بیشتر سایتهایی که محتوای ضدّ کمونیستی، انتقادی یا ضدّ دولتی دارند یا حامی جمهوری سابق ویتنام هستند از سوی دولت مسدود میشوند. سایتهای ایجادکننده [[شبکۀ اجتماعی]] از جمله فیس بوک نیز مسدود شدهاند.<ref>{{یادکرد|پیوند=|عنوان= The Economist, Facebook in Vietnam: Defriended |زبان = en|بازیابی =4 January 2011}}</ref> ویتنام نیز در لیست سیاه «دشمنان اینترنت» [[گزارشگران بدون مرز]] قرار دارد.<ref name>{{یادکرد |پیوند = http://en.rsf.org/beset-by-online-surveillance-and-12-03-2012,42061.html |عنوان=|زبان = en |بازیابی=}}</ref> پس از [[جنگ ویتنام]] صدها هزار نفر از ساکنان جنوب ویتنام به اردوگاههای بازآموزی فرستاده شدند و در آنجا مجبور به کار و زندگی در شرایط بسیار نامطلوب بودند.<ref>{{یادکرد|کتاب= Vlad III Dracula and his Relations with the Boyars and the Church |نویسنده = Treptow, Kurt W|ناشر = Columbia University Press |شهر= New York |سال=1998|صفحه=27-40}}</ref>
[[پرونده:Vladimir Putin in Egypt 26-27 April 2005-3.jpg|بندانگشتی|راست|ولادیمیر پوتین و حسنی مبارک دو تن از رهبران اقتدارگرای روسیه و مصر]]
در روسیه هم پس از گزارشهای متعدّد دربارهٔ جابهجایی آرای انتخابات پارلمانی ۲۰۱۱ و نیز [[ریاست جمهوری]] ۲۰۱۲ ویژگیهای عمومی اقتدارگرایی در حال بروز است، این وضعیت با وضعیتی درآمیخته شده استشدهاست که در آن حزب روسیه متحد که اکثریت آن طرفدار کرملیناند از جایگاهی ممتاز برخوردار است، دادگاهها به طور مکرّر آرای سویافته صادر میکنند، مقرراتی وضع میشود که پیشبرد مخالفت معنادار با دولت با مشکل مواجه میسازد و بر سر مشروعیت دور سوم ریاست جمهوری [[ولادیمیر پوتین]] بحثهایی هست و [[تمام اینها]] نشان از احتمال بروز اقتدارگرایی در نظام سیاسی روسیه دارد. هنوز باید منتظر نتایج اظهارات اخیر رئیس جمهور (نخستوزیر سابق) پوتین و [[نخست وزیر]] (رئیس جمهور سابق) مدودف دربارهٔ لیبرالی کردن نظام سیاسی بود، البته به نظر میرسد که چنین گفتمانی تلاشی پوپولیستی برای برآمدن از پس نارضایتیهای اجتماعی باشد.
== اقتدارگرایی در تاریخ ==
اَشکال بسیاری از اقتدارگرایی در بسیاری از نظامهای حکومتی و اغلب دورهها از ابتدای ثبت تاریخ تا کنون رایج بوده استبودهاست. رؤسای قبایل و شاه-خدایان اغلب راه را برای سلاطین و امپراتوران برای هموار میکردند. حتّی حکومتهای مشروطهای هم که ظاهری دموکراتیک دارند، یا آنهایی مدعی دموکراتیک بودن هستند، میتوانند امکان متمرکز ساختن قدرت یا سلطه را برای مردان قوی یا گروههای کوچک نخبگان سیاسی فراهم سازند.
۱. بر خلاف تظاهرات مختلف اقتدارگرایی، اشکال دموکراتیکتر حکومت به عنوان شیوهٔ استاندارد سازمان سیاسی بعد از تثبیت مدرنیته در نتیجهٔ [[انقلاب صنعتی]] تداول یافت. حاکمان ظالم و اعضای حلقههای رأس حکومت دموکراسی در حال رشد در [[آتن باستان]] و نیز پادشاهان و امپراتورانی را نادیده گرفتند که اشکالی از دموکراسی را در [[جمهوری رم]] آزموده بودند. ولاد دراکولا نخستین حاکم والاشیا و ترانسیلوانیا در قرن پانزدهم را میتوان اوّلین کسی دانست که به شیوهٔ اقتدارگرایانه حکومت کرده استکردهاست.<ref>{{یادکرد|کتاب= The Man Who Shocked the World: The Life and Legacy of Stanley Milgram |نویسنده =| Blass, Thomas|ناشر=basic books|سال=2004|شابک= ISBN 0-7382-0399-8}}</ref>
== تبیینهای روانشناختی اقتدارگرایی ==
|