زبان آذری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:زبانهای منقرضشده در اروپا |
برچسب: متن دارای ویکیمتن نامتناظر |
||
خط ۸:
== در تاریخ ==
اشتراک گویشهای مناطق یاد شده در یک دسته از ویژگیهای آوایی و صوفی و نحوی. وابستگی آنها را با شاخهٔ معینی از زبانهای ایرانی شمال باختری مسلم میسازد. این شاخه را میتوان ادامه [[زبان مادی]] باستان نامید.<ref name="islamica" />
=== زبان آذری در نوشتههای مورخین و جغرافیدانان اسلامی ===
منابع مسلمانان که به زبان آذری باستان اشاره کردهاند:
# قدیمترین منبع دربارهٔ زبان آذری باستانی قول [[ابن مقفع]] (د ۱۴۲ق/۷۵۹م) است که در [[الفهرست (ابن ندیم)|الفهرست]] نقل شدهاست. به گفتهٔ [[ابن مقفع]] زبان [[مردم آذربایجان]] پهلوی (الفهلویه) است منسوب به پهله (فهله) یعنی سرزمینی که شامل ری و اصفهان و همدان و [[ماه نهاوند]] و آذربایجان بودهاست.<ref name="islamica">{{پک|ناشناس|۱۳۶۷|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=آذری (زبان)|ص=۲۵۹–۲۶۲}}</ref> پهلوی در اینجا به معنای [[زبان پارتی|پارتی]]
# همین گفته ابن مقفع را حمزهٔ اصفهانی (به نقل [[یاقوت]]) و [[خوارزمی]] نیز نقل کردهاند.<ref name="islamica" />
# مورخ دیگری که به این زبان بدون ذکر نام آن اشاره کرده [[بلاذری]] است که کلمهٔ «حسان» به معنی «حائر» یعنی منزل و کاروانسرا را از کلام اهل آذربایجان نقل کردهاست. این کلمه همان کلمهٔ «خان» به معنی کاروانسراست که در متون فارسی به کار رفتهاست.<ref name="islamica" />
# اما دومین مؤلفی که بعد از [[ابن مقفع]] از کلمهٔ آذری یاد کرده [[یعقوبی]] است که کتاب خود را در ۲۷۸ق/۸۹۱م تألیف کردهاست. این مؤلف آذری (آذریّه) را به عنوان صفت در مورد مردم آذربایجان به کار بردهاست.<ref name="islamica" />
# مؤلف دیگری که از زبان آذری باستان نام برده [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] (د ۳۴۶ق/۹۵۷م) است که در ۳۱۴ق/۹۲۶ از [[تبریز]] دیدار کردهاست. این مؤلف از میان زبانها ایرانی پهلوی، دری و آذری را ذکر کردهاست که ظاهراً در نظر او مهمترین زبانها و گویشهای ایرانی بودهاند.<ref name="islamica" />
# پس از [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]]، [[حمزه اصفهانی]] (د بعد از ۳۵۰ق/۹۶۱م) است که به نقل از یک ایرانی نو مسلمان به نام زرتشتبن آذرخور معروف به ابوجعفر محمدبن مؤبد متوکلی در میان زبانهای پنجگانهٔ ایرانی از زبان پهلوی یاد میکند و آن را منسوب به پهله میداند که شامل ۵ شهر اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان است. مؤلف دیگری که بعد از حمزهٔ اصفهانی از زبان آذربایجان و ایرانی بودن آن سخن گفتهاست.<ref name="islamica" />
# [[اصطخری|ابواسحاق ابراهیم اصطخری]] است که کتاب خود [[المسالک والممالک]] را در پایان نیمهٔ اول قرن ۴ق/۱۰م نوشتهاست. اصطخری صریحاً زبان مردم آذربایجان و ارمنستان (بجز دبیل و پیرامون آن) و ارّان را ایرانی (الفارسیه) ذکر میکند و زبان مردم بردعه را ارّانی میداند.<ref name="islamica" />
# مؤلف بعدی [[ابن حوقل|ابوالقاسم محمدبن حوقل]] (د بعد از ۳۷۸ق/۹۸۸م) است که اساس مطالب خود را از اصطخری گرفته و دربارهٔ زبان مردم آذربایجان و ارمنستان و زبان مردم بردعه همان مطالب [[اصطخری]] را تکرار کردهاست.<ref name="islamica" />
# [[ابوعبداللّه بَشّاری مقدسی]] مؤلف دیگری است که در قرن ۴ق/۱۰م از زبان مردم آذربایجان سخن گفتهاست. وی در سخن از اقلیم رِحاب که در نوشتهٔ او شامل آذربایجان و اران و ارمنستان میشود، میگوید زبانشان خوب نیست و فارسی آنها مفهوم است و در حروف به فارسی خراسانی شبیهاست و در جای دیگر میگوید زبان آذربایجان بعضی دری است و بعضی منغلق (یعنی پیچیده) که ظاهراً غرضش تمیز میان زبان عام رسمی (فارسی دری) و گویشهای محلی است.<ref name="islamica" />
# داستانی که [[سمعانی]] دربارهٔ [[خطیب تبریزی|ابوزکریا خطیب تبریزی]] (د ۵۰۲ق/۱۱۰۹م) و استادش [[ابوالعلاء معری]] آورده، مؤبد رواج زبان آذری در آذربایجان در قرن ۵ق/۱۱م است. براساس این داستان روزی [[خطیب تبریزی]] در معرّهالنعمان در مسجد نزد استاد خود بوده که یکی از همشهریان او به مسجد وارد شدهاست. خطیب با زبان خود با او صحبت کرده و سپس که استادش دربارهٔ این زبان از او پرسیده گفتهاست این زبان «اَذْرَبیّه» نامیده میشود.<ref name="islamica" />
# [[حمداللّه مستوفی]] در [[نزههالقلوب]] (تألیف در ۷۴۰ق/۱۳۳۹م) زبان [[زنجان]] و [[مراغه]] و گشتاسفی را پهلوی ذکر میکند. تا قرن پنجم در همهٔ مأخذی که از زبان آذربایجان یاد شده بجز [[بلاذری]] که یک کلمه از این زبان نقل کرده بقیه فقط اشاره به نام این زبان دارند و نمونههایی از این زبان به دست داده نشدهاست.<ref name="islamica" />
# در نیمهٔ اول قرن ۵ق/۱۱م ابومنصور موفقالدین هروی در الابنیه عن حقائقالادویه کلمهٔ «کلول» به معنی خُلّر را از این زبان نقل کرده و بعد از او اسدی و شاگردانش که در آذربایجان میزیستهاند در لغت فرس کلمات متعددی از زبان آذری باستان نقل کردهاند.<ref name="islamica" />
# در قرن ۷ق/۱۳م [[یاقوت حموی]] دربارهٔ آذری میگوید: «مردم آذربایجان زبانی دارند که آن را آذری (الاَذریه) مینامند. برای دیگران مفهوم نیست».<ref name="islamica" />
== نقش کسروی ==
وقتی [[پانترکیسم|پانترکها]] ادعا کردند از آنجا که مردم آذربایجان به ترکی سخن میگویند، زبان بومی مردم این منطقه ترکی بودهاست، [[احمد کسروی]] در تحقیقات گستردهای از منابع فارسی، عربی و حتی منابع تاریخی یونانی استفاده کرد. او نتیجه گرفت که مردم آذربایجان اصالتاً به زبانی ایرانی به نام آذری سخن میگفتهاند که بعد از هجوم ترکها، زبان ترکی مورد استفاده قرار گرفته، ولی هنوز هم ردپایی از زبان آذری در آن مناطق به جا ماندهاست. زبان آذری گاهی به جای زبان ترکی مورد استفادهٔ مردم آذربایجان اطلاق میشود؛ اشتباهی که حتی در ویرایش دوم [[دانشنامه اسلام|دانشنامهٔ اسلام]] هم صورت گرفتهاست.<ref name="jazayery">{{پک|Jazayery|2004|ک=Encyclopaedic Historiography of the Muslim World|ف=Kasravi, Ahmad(1890-1946)}}</ref>
به گفتهٔ [[احسان یارشاطر|یارشاطر]]، کسروی نخستین دانشمندی بود که این زبان را موضوع بحث و تحقیق قرار داد و اثر او در این باب هنوز هم استفاده میشود.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی=یارشاطر |نام=احسان |پیوند نویسنده=احسان یارشاطر|عنوان=نگاهی به دانشنامههای فارسی معاصر |نشانی=http://www.fis-iran.org/fa/irannameh/volxv/persian-encyclopedias |بازبینی= |اثر=بنیاد مطالعات ایران |تاریخ=۲۰۱۲-۰۶-۰۲ |ناشر= |نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد زبان=}}</ref> آثار تاریخی کسروی توسط دیگر دانشپژوهان نیز به رسمیت شناخته شدهاست.<ref name="jazayery" /> [[ولادیمیر مینورسکی]] در مورد او میگوید:
{{نقل قول|کسروی روح تاریخنگار راستگو را داراست. او در جزئیات دقیق و در ارائه شفاف است.<ref name="jazayery" />}}
[[پرونده:Vladimir Fedorovich Minorsky.jpg|200px|بندانگشتی|[[ولادمیر مینورسکی]]: مردمان بومی و اصیل یکجانشین روستایی و کشاورز آذربایجان در دوران فتح اعراب به لقب تحقیرآمیز علوج (غیرعرب) خطاب میشدند. اینها به گویشهای متفاوتی همچون آذری و تالشی تکلم میکردند که هنوز هم امروز جزیرههایی از این زبانها در میان مردمان ترکزبان آذربایجان دیده میشود. تنها سلاح این جمعیت آرام و صلحجوی روستایی فلاخن بود و [[بابک خرمدین]] با پشتیبانی این گروه برضد خلیفه قیام کرد.<ref>{{پک|Minorsky|1957|ک=Studies in Caucasian history|ص=112}}</ref>]]
خط ۴۲:
تضعیف تدریجی آذری با رسوخ ترک زبانان به آذربایجان ایران شروع شد. اولین ترک زبانان در زمان [[محمود غزنوی]] وارد منطقه شدند؛ ولی این در زمان [[سلجوقی]] بود که قبایل ترک شروع به مهاجرت گسترده به آذربایجان کرده و در آنجا سکنی گزیدند. جمعیت ترکی در دوره اتابکان الدنیز آذربایجان (۵۳۱–۶۲۲ هجری) همچنان رشد کرد، ولی اوج آن در دوره [[ایلخانان مغول]] بود که اکثریت سربازان شان ترک بودند و آذربایجان را به مرکز سیاسی خود بدل ساختند. زدوخورد و ناآرامی پیوسته که به مدت ۱۵۰ سال بین افول ایلحانان و صعود صفویان در آذربایجان حکمفرما بود، باز موجب جذب عناصر نظامی ترک بیشتری به منطقه شد. در این دوره آذری در دوره ترکمانان قرا قویونلو و آق قویونلو آذری با سرعتی بیشتر از قبل منقرض شد، تا جایی که صفویان که در اصل طایفهای ایرانی زبان بودند [[ترکی سازی]] شدند و ترکی را به عنوان زبان بومی خود اختیار کردند.<ref name="yarshater">{{پک|Yarshater|1989|ک=ENCYCLOPÆDIA IRANICA|ف=Iranian Language of Azerbaijan}}</ref>
حکمرانی صفوی که در ابتدا مبتنی بر حمایت قبایل ترک بود و پس از این که حکومت پایگاهی گستردهتر یافت همچنان مورد حمایت و تأثیر قزلباشان بود به نوبه خود به گسترش ترکی و افول آذری، که دست کم دیگر در مراکز شهری مورد استفاده قرار نگرفت، کمک کرد و ترکی به تدریج به عنوان زبان آذربایجان شناخته شد. در نتیجه لفظ آذری توسط برخی مؤلفین ترک و در پی آنان شرق شناسان غربی به ترکی آذربایجان اطلاق شد.<ref name="yarshater" />
پروفسور [[پیتر گلدن]] در کتاب خود که یکی از جامعترین کتابها دربارهٔ تاریخ گروههای مختلف ترک چاپ شدهاست روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کردهاست:
خط ۴۸:
دکتر [[محمد جواد مشکور]] دربارهٔ آمدن تیرههای ترک به آذربایجان مینویسد:
پیشامدهای متناوب یکی پس از دیگری آذربایجان را آماج تهاجمات پیاپی قرار داد. با نفوذ اقوام ترک و گسترش زبان ترکی، سیطرهٔ زبان آذری محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد. در دوران مغولها که بیشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تختگاه خود قرار دادند، ترکان در آن جا نفوذ گستردهای یافتند. حکومت ترکمانان [[آق قویونلو]] و [[قراقویونلو]] و اسکان آنها در آذربایجان بیش از پیش مایه رونق ترکی و تضعیف زبان «آذری» شد. جنگها و عصیانهایی که در فاصله برافتادن و برخاستن صفویان
[[ولادیمیر مینورسکی]] در دانشنامه اسلام فرایند تغییر زبان مردم آذربایجان را چنین توضیح میدهد:
در حدود قرن شش هجری تحت لوای سلجوقیان قبیله غوز ابتدا در تعداد اندک و سپس در تعداد قابل توجهی آذربایجان را اشغال مینمایند. در نتیجه مردمان ایرانیزبان آذربایجان و نواحی [[ماوراء قفقاز]] تبدیل به ترکزبان شدند، هرچند که ویژگیهای تمایزبخش زبان ترکی آذربایجانی، مانند آواهای پارسی و نادیده گرفتن تطابق صوتی، منشأ غیرترکی جمعیت ترکزبان شده را منعکس میکند.<ref>{{پک|Minorsky|1986|ف=Ādharbaydjān|ک=Encyclopaedia of Islam}}</ref>
[[ریچارد فرای]] نیز زبان آذری را زبانی گسترده و زبان اصلی در جغرافیای آذربایجان میداند. به نظر وی این زبان غالب آذربایجان از [[قرن چهاردهم میلادی]] به طور تدریجی جایگاهش را به ترکی آذربایجان داد.<ref>R. N. Frye,
پروفسور [[ژان دورینگ]] شرقشناس و موسیقیدان نیز تأیید میکند که شهر تبریز در قرن ۱۵ میلادی هنوز ترکزبان نشده بود.<ref>{{پک|Druing|۲۰۰۳|ک=The Spirit of Sounds|ص=۱۷۲}}</ref>
== گویشهای کنونی ==
باوجود تضعیف زبان آذری باستانی از زمان غلبهٔ [[مغول]]، گویشهای آن زبان به گونهٔ کامل از میان نرفته، بلکه هنوز هم به صورت پراکنده و بیشتر با نام [[تاتی]] با آنها سخن میگویند. این گویشها از شمال به جنوب عبارتاند از:<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص ۲–۲۶۱؛ یارشاطر، ۱۳۵۴، ص ۶۴؛ Yarshater, 1989, p.
* [[کرنگان]] از روستاهای [[شهرستان ورزقان]] در [[استان آذربایجان شرقی]].
* [[کلاسور]] و [[خوینرود]] از روستاهای [[شهرستان کلیبر]] در [[استان آذربایجان شرقی]].
سطر ۱۵۱ ⟵ ۱۵۰:
{{پایان شعر}}
کلمه بوری را کربلایی حسین تبریزی از خواجه عبدالرحیم اژابادی نقل میکند که به معنی بیا است.<ref>حافظ حسین کربلائی تبریزی، «روضات الجنان»، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۴–۱۳۴۹
در لهجه هرزندی در هرزند آذربایجان مانند لهجه کارنگی در آذربایجان که هر دو در [[قرن بیستم]] ثبت گردیدند. دو کلمه بیری و بوراه هر دو به معنی آمدن و از یک ریشه هستند.<ref>کارنگ، عبدالعلی، ۱۳۳۳، ص 91 و 112</ref>
و همچنین در [[زبان لکی]] واژه بوری به معنی بیا هنوز کاربرد دارد<ref>مین واژه را «ترکه میر آزادبخت طرهانی» دیگر شاعرلکزبان در بیت زیر مورد استفاده قرار دادهاست:
بوری و حاجتی قبله گای حاجات
وقتی وارد بین ورژ مناجات
سطر ۱۷۸ ⟵ ۱۷۶:
! آذری !! معنی !! آذری !! معنی !! آذری !! معنی
|-
| سهراب<ref>کیا، ص ۴۰</ref> || سرخاب || کریوه<ref name="کیا، ص ۳۹">کیا، ص ۳۹</ref> || عقبه || برز<ref name="کیا، ص ۳۹" />
|| بلندی
|-
| تیته<ref>کیا، ص ۳۱</ref> || مردمک || انین<ref>کیا، ص۲۹</ref> || نیزه || مله<ref name="کیا، ص ۲۴">کیا، ص ۲۴</ref> || ساس
|-
| مشکینپر<ref name="کیا، ص ۲۴" /> || خفاش || کنگر<ref>کیا، ص 22-23</ref> || جغد || کلاهدیوان<ref>کیا، ص ۲۱</ref> || قارچ
|-
| نگ/ تگ<ref>کیا، ص 18 و 30</ref> || کام دهان || شم<ref>کیا، ص ۱۸</ref> || کفش || شفت<ref>کیا، ص ۱۷</ref> || ناهموار
|-
| سور<ref name="کیا، ص ۱۶">کیا، ص ۱۶</ref> || لوچ || سودان<ref name="کیا، ص ۱۶" /> || سار || زیوال<ref name="کیا، ص ۱۴">کیا، ص ۱۴</ref> || شبنم
|-
| زوال<ref name="کیا، ص ۱۴" /> || انگشت || چراغله<ref>کیا، ص ۱۱</ref> || [[کرم شبتاب]]|| _ || _
|}
== ویژگی آوایی و صرفی زبان آذری ==
از آنجا که اردبیل چه قبل از اسلام و چه بعد از آن مرکز آذربایجان
# ویژگیهای آوایی: تبدیل d بعد از مصوت (در مراحل قدیمتر: t میان دو مصوت) به r مانند «دِلَر» (= دلت)، «شرم» (= شدم، رفتم)، «آمریم»، (= آمدیم)، «بری» (= بود) و غیره. در ۲ گویش هرزندی (گلین قیه) و گویش کلاسور نیز این ویژگی دیده میشود مثلاً zora (= زاده، پسر) vör (= باد، واد)، Kar (= خانه، کده)، amārā (= آمد) و غیره. چنانکه از گویشهای طارم و خوئین و رامند و رودبار الموت برمیآید، این قاعده در جنوب آذربایجان رواج
# ویژگیهای صرفی: از ویژگیهای صرفی این زبان وجود ۴ دسته ضمیر شخصی در حالتهای فاعلی، مفعولی، ملکی و متصل است. دیگر کاربرد نش» به جای شناسهٔ دوم شخص مفرد مضارع التزامی مانند «مواجش» (= نگویی) و کاربرد «ی» برای شناسهٔ سوم شخص مفرد مضارع اخباری مانند «ریجی» (= میریزد) است دیگر از خصوصیات صرفی فعل، ساختن مضارع یا یک نوع مضارع از صفت مفعولی قدیم است که عموماً بن ماضی گفته میشود مانند «بکشتیم» (= میکشم)، «بهشتیم» (= میَهلم)، «ندشتیم» (= نمیآزارم). دیگر قلب مضاف و مضافٌالیه است مانند ـاویانی بنده» (= بندهٔ خدا). «چوگان گوییم» (= گوی چوگانم) و غیره. دیگر اینکه شناسهٔ اول شخص مفرد به جای «ام»، «دایم»
در قصاید استانبولی، کلمات و لغتشناسی شعر، مربوط به ناحیه مرند و تبریز است:
# در ایرانی باستان ā> ū، برای مثال āžūr به معنی آزاد، dūr به معنی «دار» (نگه داشتن)، gūn به معنی جان (پارتی و پهلوی: gyān)، لغت huzdan به معنی خواستن، pūydūr به معنی پایدار، vad-nehūd به معنی بدنهاد.<ref name="yarshater" />
# بین دوهجایی ایرانی باستان t> r در āžūr، همچنین -r به معنی «تو»، zūnar به معنی «داند» (برگرفته از *zān-)، کلمه žaran به معنی «زَنَد»، (برگرفته از *jat-)<ref name="yarshater" />
# بین دو هجایی ایرانی باستان č> j در jeman به معنی «مال خودم» (برگرفته از ایرانی باستان hača)<ref name="yarshater" />
# ایرانی باستان x, xw> h در harda به معنی خورده، *hūzdan به معنی خواستن، hošk به معنی خشک (ایرانی باستان *huška)<ref name="yarshater" />
# بعضی لغات دیگر: gūn به معنی «روان»، *karend به معنی «کردن، ساختن» (پارتی kar-)، کلمه sag به معنی سنگ، vūn به معنی خون (معادل vohunī اوستایی)<ref name="yarshater" />
== همسنجی بعضی واژههای آذری در سایر زبانهای خانواده ایرانی ==
پائول رودینگ، بعضی واژگان زبان آذری با کردی سورانی و زازاگی را مقایسه
{{پاککن}}
{| border="1" cellpadding="4" cellspacing="0" style="border:1px solid #a2a9b1; border-collapse:collapse"
سطر ۲۳۵ ⟵ ۲۳۳:
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =Minorsky| نام =V| پیوند نویسنده =ولادمیر مینورسکی| مقاله =Ādharbaydjān| دانشنامه =Encyclopaedia of Islam| ویرایش =2nd ed| جلد=1| سال =1986| ناشر =Brill| مکان =Leiden| شابک = | صفحه =188-191| زبان =en}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =Frye| نام =R. N| پیوند نویسنده =ریچارد فرای| مقاله =PEOPLES OF IRAN (1) A General Survey| دانشنامه =ENCYCLOPÆDIA IRANICA| جلد=XIII| سال = | ناشر = | مکان = | شابک = | صفحه =321-326| نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/iran-v1-peoples-survey| تاریخ بازبینی =5/28/2015| نشانی بایگانی = |تاریخ بایگانی = | زبان =en}}
* G. Le
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =Tafażżolī| نام =Aḥmad| پیوند نویسنده =احمد تفضلی| مقاله =FAHLAVĪYĀT| دانشنامه =ENCYCLOPÆDIA IRANICA| جلد=IX| سال = | ناشر = | مکان = | شابک = | صفحه =158-162| نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/fahlaviyat| تاریخ بازبینی =5/28/2015| نشانی بایگانی = |تاریخ بایگانی = | زبان =en}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =Yarshater| نام =E| پیوند نویسنده =احسان یارشاطر| مقاله =The Iranian Language of Azerbaijan| دانشنامه =ENCYCLOPÆDIA IRANICA| جلد=III| سال =1989| ناشر = | مکان = | شابک = | صفحه =238-245| نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-vii| تاریخ بازبینی =5/28/2015| نشانی بایگانی = |تاریخ بایگانی = | زبان =en}}
سطر ۲۴۲ ⟵ ۲۴۰:
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =Minorsky| نام =V| پیوند نویسنده =ولادمیر مینورسکی| عنوان =Studies in Caucasian history| سال =1957|ناشر =Cambridge University Press|مکان =Cambridge| شابک = | صفحه = |زبان=en}}
{{پایان چپچین}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =آذری| نام =کاظم| عنوان = آذربایجان و زبانش | ژورنال = ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات؛ ویژه فرهنگ، تاریخ و تمدن اسلام و ایران | ناشر = روزنامه اطلاعات | دوره =| شماره = ۲۵۰۷۸ | سال =۱۳۹۰| صفحه = | پیوند=http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2011\07\07-13\10-48-39.htm&storytitle=ÂÐÑÈÇíÌÇä%
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =محمودی بختیاری| نام =بهروز| پیوند نویسنده =بهروز محمودی بختیاری| مقاله =آذری| دانشنامه =دانشنامه ایران| جلد=2| سال =1384| ناشر = | مکان = | شابک = | صفحه =74-77| نشانی =http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/10734#| تاریخ بازبینی =5/28/2015| نشانی بایگانی = |تاریخ بایگانی =}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =ناشناس| نام = | پیوند نویسنده = | مقاله =آذری (زبان)| دانشنامه =[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] | ویرایش = | جلد=۱ | سال =۱۳۶۷| ناشر =مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی | مکان =تهران | شابک = | صفحه =۲۵۹–۲۶۲ | نشانی =http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=151 | تاریخ بازبینی =۲۰۱۲-۰۶-۰۲}}
* «زبان کنونی آذربایجان» تألیف دکتر ماهیار نوابی، از ص ۲۸ تا ۳۸. در این کتاب اختلاف تلفظ و تغییرات حروف و آواها در فارسی و آذربایجانی با یکدیگر سنجیده شده.
* ر.
* «اضافه در زبان آذری کهن»، سخنرانی دکتر رشید عیوضی در ششمین کنگره تحقیقات ایرانی.
* «دقیقی، زبان دری و لهجه آذری»، از دکتر جلال متینی، شماره چهارم سال یازدهم مجله [[دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی]] (زمستان ۱۳۵۴، به یادگار مجلس بزرگداشت دقیقی طوسی).
|