۲۳ سال: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک
خط ۵۴:
=== [[جبر (فلسفه)|جبر گرایی]] و بی فایده انگاشتن نبوت ===
دشتی با این استدلال که چرا باید شرّ و بدی در نهاد خلق نهاده شود، نیاز به فرستادن رسول را زیر سؤال می‌برد. علاوه بر این او عقاید متکلمین را به چالش می‌کشد و می‌گوید: «علمای کلام می‌گویند: خداوند شرّ و بدی نیافریده و این طبیعت آدمی است که استعداد شرّ و خیر هر دو در آن هست، ما می‌گوییم: این طبیعت را که امکان شرّ و بدی و همچنین امکان خیر و شرّ در او هست کی به این افراد داده است؟!» او طبیعت افراد را ناشی از خصوصیات به ارث رسیده از پدر و مادر در بدو تولد می‌شمرد که اراده آدمی در آن اثری ندارد. او در ادامه با بیان این مثال که «نمی توان سیاهپوست را با موعظه سفید کرد» نبوّت را بی فایده می‌داند.<ref>بیست و سه سال، صص ۶۱–۶۰</ref>
جعفر سبحانی در مقابل می‌گوید انسانی که جز کار خوب کار دیگری نتواند انجام دهد انسان آزاد نیست بلکه ماشینی است که هر طوری او را ساخته‌اند کار می‌کند. خوبی و بدی در عمل انسان در صورتی مفهوم پیدا می‌کند که انسان با کمال اختیار و حریت آن را انجام دهد. اگر کمال به صورت اجبار و به طور ناخواسته -مثلاً صرفاً با توارث از والدین- در درون انسان پدید آید، هرگز [[فضیلت اخلاقی]] و ملاک برتری شمرده نمی‌شود.<ref>راز بزرگ رسالت صفحهٔ ۹۰</ref> علاوه بر این دانشمندان معاصر همچون [[استیون پینکر]] معتقدند ترس از [[جبر (فلسفه)|جبر گرایی]] در مبحث ژنتیک و تکامل یک اشتباه است و مسئولیت پذیری منافاتی با تحت تأثیر بودن رفتار انسان ندارد؛ مادامی که رفتار انسان به تحسین و سرزنش واکنش نشان دهد.<ref>Pinker, S.(2002) The Blank Slate: The Modern Denial of Human Nature. London:Penguin. p.179 {{ISBN |0-14-200334-4|en}}</ref>
 
طباطبایی معتقد است<ref>خیانت در گزارش تاریخ، ج ۱ ص ۲۱۳</ref> دشتی با گفتن این حرف که طبیعت انسانها غیرقابل تغییر است حرف قبلی خود را نقض کرده‌است که در آن گفته بود: