خوارزم منطقهای در ساحل جنوبی دریاچهٔ آرال، در دو سوی مصب رود جیحون (آمودریا)، که با ریگزارهای قرهقوم و قزلقوم احاطه شدهاست. خوارزم در کرانهٔ شرقی جیحون، شامل شهرهای مهم کاث/کات، خیوه/خیوق و هزار اسپ و در کرانهٔ غربی (بخش صلی خوارزم قدیم)، مشتمل بر شهرهای گرگانج/اورگنج (جرجانیه)، درغان، زمخشر و طاهریه بود. بخش شرقی جیحون اکنون جز جمهوری خودمختار قرهقالپاق ازبکستان و بخش غربی آن جزو جمهوری ترکمنستان است.<ref>{{پک|گروه جغرافیا|1390|ک=خوارزم|ص=300}}</ref>
موضوعی که برخی بحث و جدلمباحثی در میان ایرانشناسها برانگیخته است، تاریخ زبان خوارزمی و ارتباط آن با زبان اوستایی است. حدود سال 1901 میلادی یوزف مارکوارت در اثر بسیار معتبر خود، موضوع بسیار برانگیز Airyanəm vaēǰō «سرزمین ایرانیان» را مطرح میکند که سرزمین فرضی زبان اوستایی با خوارزم یکی بود. دور از واقعیت این است که خوارزم، همانند ایرانویچ / Airyanəm vaēǰō، سردترین قسمت ایران یاد شده است، با این وجود، او هرگز دلایل دیگر خود را منتشر نساخت. این نظریه اشاره میکند که زرتشت از خوارزم بود، چنانچه که بنونیست نیز در سال 1933 میلادی آن را مطرح کرد. بنونیست با تعبیر و تفسیر خود از فهرست اسامی استانها و ایالتها در اوستای متاخر، به نتیجهای رسید که ایرانویچ (Airyanəm vaēǰō) بیشک با خوارزم یکسان بود. او بسیار محتاطتر از آن بود که این موضوع، بیشتر نتیجۀ واقعی بگیرد تا بگوید ایرانویچ (Airyanəm vaēǰō) از استانهای شمالشرقی ایران، یعنی سغد، مرو، نسا، بلخ و هرات دور نبود و با آنکه در بخش چغرافیایی وندیداد از آنها با هم یاد شده است. هنینگ آن زمان، قاعدتاً نتیجهگیری بنونیست را پذیرفته بود. در سخنرانی که در سال 1949 میلادی ایراد کرد، او تا بدانجا رسید که بگوید «هم اوستا و هم سنت متاخر زرتشتی، به ما اطمینان میدهند که این Airyanəm vaēǰō همان خوارزم بوده است. با این وجود، او هنوز پیرو نتیجهای بوده است که وی پیشتر به آن رسیده بود، در مقالۀ کم نظیر خود که به اوستا اختصاص یافته، مینویسد که «سرزمینی که باید مسکن پدیدآورندگان اوستا در نظر گرفته شود، ناحیهای است متشکل از دریاچه هامون در جنوب، واحههای مرو در شمال، و بلخ یعنی باختر باستان، در شمال شرقی».<ref>{{پک|مکنزی|1387b|ک=زبان خوارزمی و اوستایی|ص=101-102}}</ref>