سوشیانت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Arbabghalam (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸:
== ریشه ==
در فروردین یشت، زامیادیشت، بندهش و جاماسب نامه از سوشیانت یاد شده و گفته شده که [[گرشاسب]] هم به عنوان یار سوشیانت ظاهر شده و در نوسازی جهان شرکت می‌کند.<ref name="ReferenceA">{{یادکرد|فصل=|کتاب=دین بهی، فلسفه دین زرتشت|نویسنده = مهرداد مهرین|ترجمه=|ناشر =فروهر|چاپ=اول|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش= |صفحه=۷۸|سال=۱۳۶۲|شابک=}}</ref>
 
صادق نیک پور در کتاب سوشیان شانزده شکل مورفولوژکی از واژه سوشیان ذکر می کند و با استناد به منابعی مانند زرین کوب ، عبدالحسین - استادسیس - مجله ی پشوتن سال اول شماره ی 11 و منابعی مانند ابن الاثیر در کامل التواریخ ج 6 ومجمل التواریخ والقصص صص 332 – 328 و ابن خلدون در کتاب العبر ج 3 ص 198 ویعقوبی صص 457-458 و تاریخ سیستان ص 143 وطبری ج 3 ، صص 354 ، 358 ، 773 ومقدسی در کتاب البدء و التّاریخ جزء ششم ص 76 و گردیزی در زین الاخبار(نسخه ی کمبریج ص 74 الف ) و لغت نامه دهخدا ذیل واژه «استاسیس » در مورد آنها شرح می دهد و بر شکل مورفولوژیکی سوشیان تاکید می کند<ref>(کتاب سوشیان صادق نیک پور فصل اول واژه شناسی سوشیان اشکال مورفولوژیکی واژه سوشیان در منابع ص 11 انتشارات سوفیا سوشیا تهران 1393 شابک 978-60094339-1-9)</ref>
در گاهان ([[گاتها]]) که سروده‌های خود [[زرتشت]] است و در آنها می‌توان باورهای وی را یافت اشاره چندانی به پایان جهان نشده است، اما چنین می‌نماید که در بندی از گاهان ([[یسنا]] ۴۳ بند ۳) سخن از مردی است که در آینده می‌آید و راه نجات را می‌یابد، همچنین در گاهان چند بار به واژه سوشینت برمی‌خوریم که در ادبیات بعدی زرتشت به صورت سوشیانس درآمده و منجی نهائی زرتشتی به شمار می‌آید.
ست<ref>([[گات‌ها]] سرود پنجاه و سه -بند دوم، [[زامیاد یشت]]-یشت نوزدهم)</ref> هم چنین از<ref>(یسنا هات ۴۶)</ref> افزون بر تأیید مطلب، سوشیانت بصورت جمع آورده شده است و این یعنی که تعداد سوشیانت‌ها یکی نیست: ((... کی مزدا سپیدهٔ رخشان پیروزی جهان را برخواهد گرفت؟ کی رخشندگی آفتاب دین همه جا را تابان خواهد ساخت؟ کی سوشیانت‌ها فراوانی و زیادگی خواهند یافت تا از پرتو کار و کردارشان، دین گسترده شود. اینک سوشیانتی برای آموزش مردم برپاست و منم، زرتشت که پیرو تو هستم ای اهورا.
بر خلاف محققانی که واژه سوشیان را متعلق به دوران زرتشتی می شمارند صادق نیک پور معتقد است که در ایران باستان قبل از ظهور زرتشت هم واژه سوشیان وجود داشته است و هم اعتقاد به منجی ، و نظریه نجات جایگاه ویژه‌ایی را بین مکاتب فکری ایران باستان داشته است .آثار اعتقاد به نظریه نجات و منجی بیش از همه مکاتب ایران باستان در میان مهریان و معتقدان به کیش مهر نمود بیشتری داشته است که با آیین میترایی هم آمیخته گشته است و در بین میتراییان و هم چنین زروانیان وجود داشته است آن چه از اطلاعات که از دین مغان به جای مانده است بیشتر مربوط به آن مطالبی است که در کتب زرتشتی در نقد آنها آورده شده است و این اندازه می توان برداشت نمود که مغانیان هم سوشیان و هم نظریه نجات را می شناختند اما این که چه میزان این اعتقاد بنیادهای دینی آنها را تشکیل می داده است فعلاً بر اساس اطلاعات تحقیق شده بسیار اندک مطالبی به دست نیامده است .آورده اند که ايرانيان باستان معتقد بودند که گرزاسپه قهرمان تاريخى آنان زنده است ودر کابل زندگى مى کند وصد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى قيام کند وجهان را اصلاح نمايد.و گروهى ديگر از ايرانيان مى پنداشتند که کيخسرو پس از تنظيم کشور واستوار ساختن شالوده فرمانروايى، ديهيم پادشاهى به فرزند خود داد وبه کوهستان رفت، ودر آنجا آراميده تا روزى ظاهر شود اهريمنان را از گيتى براند.نکته مهم در باره نظریه نجات در ایران باستان این است که واژه سوشیان در تمام مفاهیم مورفولوژیکی خود در دوران زرتشت گسترش بیشتری پیدا نمود و از بنیادهای دینی زرتشت هم محسوب گردید . در حالی که در ایران باستان نظریه نجات و مفهوم منجی فقط مختص سوشیان نبود و واژگان دیگری هم در این حوزه نظریه نجات با عناوین اساطیری دیگر هم به کار می رفته اند ، بسیاری از آن واژگان هم در دوران زرتشت پای به درون اعتقادات و دین زرتشتی گذاشتند و اما در دین زرتشت همه آنها زیرمجموعه واژه سوشیان قرار گرفتند .<ref>(صادق نیک پور سوشیان انتشارات سوفیا سوشیاتهران 1393 صفحه 76 به بعد سوشیان قبل از زرتشت)</ref>
 
== توصیف سوشیانت ==